شناسه خبر : 35316 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

برندگان سنجاق‌شده به اطلاعات پنهان

منتفعان و زیان‌دیدگان وضع موجود اقتصاد چه کسانی هستند؟

 
 
حسین سلاح‌ورزی/ نایب‌رئیس اتاق بازرگانی، صنایع و معادن و کشاورزی ایران

این روزها کسب‌وکار ایرانیان در سه سطح خانواده‌ها، بنگاه‌ها و دولت چند ویژگی دارند. نخستین ویژگی این سه سطح اصلی در اقتصاد این است که هرکدام به شکلی و با اندازه‌های گوناگون سردرگم و آشفته و نگران هستند. خانواده‌ها نگران این هستند که با این تورم شتابان و ناتوانی بنگاه‌ها در افزایش مزد و حقوق، آنها هر روز سفره‌شان کوچک‌تر می‌شود و هر دوره برخی از کالاها و خدمات را از سبدشان خارج می‌کنند. بنگاه‌ها نیز درگیر دغدغه فروش در بازار داخل‌اند چون می‌دانند قدرت خرید جامعه روزبه‌روز کمتر و کمتر می‌شود. آنها از سوی دیگر نگران کسری بودجه دولت هستند که با چشم‌هایی باز ثروت و درآمد آنها را زیر نظر دارد و می‌خواهد بخش بیشتری را از آنها بگیرد. بنگاه‌ها همچنین به دلیل سیاسی شدن صادرات و سخت‌تر شدن فعالیت در این حوزه به تجارت خارجی نیز امید چندانی ندارند. وضعیت دولت اما بهتر از دو بخش دیگر نیست. دولت اگر به لحاظ سیاسی ممکن و میسر بود، شاید تابه‌حال وضعیت ورشکستگی در دخل و خرج سالانه را اعلام کرده بود.

 

اکثریت بازنده

با توجه به مقدمه کوتاه و با بررسی کارشناسانه و بدون ترس از وضعیت اقتصاد ایران باید با ناراحتی و اندوه تاکید شود در این شرایطی که بر کسب‌وکار ایران حاکم شده است جز یک اقلیت کوچک همه بازنده‌اند. البته اگر نیک بنگریم آنها نیز با ناتوان‌تر شدن اقتصاد و لاغرتر شدن اندازه اقتصاد ملی در بلندمدت بازنده‌اند. با این همه و همان‌طور که اقتصاددانان می‌گویند در هر تصمیم اقتصادی گروهی برنده و گروهی بازنده‌اند. ایران اما در موقعیتی قرار دارد که فاقد پایداری سیاست‌های اقتصادی است و برنامه‌های اقتصادی در بازار کالا، بازار پول و سرمایه و بازار کار و بازار ارز و دارایی‌های دیگر از ناایستایی رنج می‌برد. این نهاد ناآرام اقتصاد ایران از نظر سیاستگذاری و تغییرات مداوم مقررات و قانون‌های حاکم بر کسب‌وکار شهروندان ایرانی راه را برای برنامه‌ریزی اقتصادی برای همه نهادهای اصلی اقتصاد بسته است. وقتی رشد اقتصادی ایران در یک دهه منتهی به 1399 صفر و رشد سالانه جمعیت دست‌کم به‌طور میانگین 5 /1 درصد است، معنایش این است در بلندمدت همه بازنده‌اند.

 

برندگان دارای اطلاعات پنهان

اقتصاد ایران از اوایل دهه حاضر وارد یک مرحله تازه شد که پیش از آن کمتر تجربه کرده بود. این دوره از اقتصاد همراه شد با سیاست خارجی که با بزرگ‌ترین اقتصاد و قدرت سیاسی جهان رویارو شد و آن کشور نیز برای آسیب زدن به نظام سیاسی و اقتصادی ایران راه تحریم را در پیش گرفت. تحریم‌های دوره‌ای که در آن قرار داریم به گواه کارشناسان یکی از پیچیده‌ترین تحریم‌های تجربه‌شده تا امروز است. نتیجه تحریم و پیامدهای آن به این منجر شده است که نهاد دولت ناگزیر است به صورت انفعالی برخورد کرده و در برابر رفتار و رژیم تحریم تصمیم‌های پشت سرهم و متناقض بگیرد. سیاسی‌تر شدن اقتصاد ایران به مرور به درز و نشت و انتشار اطلاعات کمتر درباره متغیرهای اقتصادی و نیز تصمیم‌های آتی منجر شده است. بدیهی است در این وضعیت هر فرد و گروهی که به هر دلیل سیاسی یا اقتصادی یا خانوادگی به اطلاعات بیشتری درباره تصمیم‌های آتی دسترسی داشته‌اند برنده بازی پیچیده اقتصادی شده و خواهند شد. این گروه از افراد که به اطلاعات پنهان در حوزه‌های سیاست داخلی و خارجی به هر شکل دسترسی داشته و دارند به‌طور اصولی می‌توانسته‌اند در موقعیت برتری قرار گیرند و تحولات را با توجه به اطلاعات شکل دهند.

 

نابرابری، حسرت و خشم

شرایط یادشده در سطرهای بالا تاکید بر این نکته است که کدام بخش از جامعه در موقعیت برتر از نظر داشتن اطلاعات و منتفع شدن از تحولات آتی قرار داشته و نیز اکثریت بازنده در این وضعیت چه پیامدهای اصلی بر جامعه ایرانی در کوتاه‌مدت و در بلندمدت برجای گذاشته و از این پس چه رخدادهایی را باید شاهد باشیم. واقعیت این است که یکی از پیامدهای ژرف، نفسگیر و ویرانگر وضعیت موجود دوقطبی شدن شدید جامعه به اقلیت دارندگان قدرت و ثروت و شکوه ظاهری و اکثریت نگران و ناراضی است. دارندگان اطلاعات پنهان توانسته‌اند یا هنوز می‌توانند از تصمیم‌های پنهان ناگزیر حکومت و دولت برای کسب درآمدهای شگفت‌انگیز سود ببرند و نابرابری‌ها را هر روز و هر ساعت فزاینده‌تر کنند. دیدن اتومبیل‌های چندمیلیاردتومانی که گروه بسیار کوچکی بر آنها سوار شده در کنار صدها هزار جوانی که هر روز چشم به سایت‌های کاریابی دوخته‌اند تا بتوانند شغلی با حداقل درآمد بیابند جامعه ایرانی را ناراحت، عصبی و خشمگین می‌کند. بدترین پیامد وضعیت اقتصادی نااستوار و سیاست‌زده ایران همین نابرابری فزاینده است که خود پیامدهای ناشناس در کوتاه‌مدت و میان‌مدت دارد.

 

تورم جامعه‌کش

روزهای اقتصاد ایران در غیاب درآمد حاصل از صادرات نفت خام هرگز خوش و خرم نبوده است و به نظر می‌رسد تا روزی که بتوانیم اقتصاد را با اصلاح ساختاری به سمتی ببریم که برای ادامه حیات خود نیاز به درآمد نفت خام نداشته باشد، هر روز فقیرتر می‌شویم. دولت ایران بر پایه تعهدات تاریخی و نیز به دلیل ساختار سیاسی و سازمان اداری کشور باید سالانه هزاران میلیارد تومان تنها برای پرداخت حقوق کارمندان هزینه کند. علاوه بر این تامین آموزش عمومی، بهداشت و امنیت نیز هزاران هزار میلیارد تومان خرج دارد. دولت اکنون به خوبی می‌داند از راه‌های غیرتورمی نمی‌تواند درآمد کافی داشته باشد و به ناچار مسیرهایی را انتخاب کرده است که نتیجه آن رشد تورم است. تورم فزاینده که بانک مرکزی حد 22 درصد آن را آرزو کرده است در برابر تورم پنج‌درصدی میانگین جهانی و افزایش مزد ناچیز یعنی بیچاره‌تر شدن اکثریت شهروندانی که عایدی قابل اعتنایی ندارند و تنها به درآمد ناشی از فروش نیروی کار اتکا دارند. تورم فزاینده قاتل معیشت ایرانیان است و تولید داخلی را نیز به نفع واردات از کف صنعتگران ایرانی بیرون می‌کشد.

 

رکود و رنج بیکاران

ناایستایی و نااستواری سیاست‌های اقتصادی به دلیل تبعیت از سیاست خارجی، به کاهش قدرت خرید ایرانیان منجر شده است و صادرات ایران نیز در شرایط کرونایی با تنگنا مواجه شده و ترس از همه‌گیر شدن ویروس کرونا و سرانجام فشار فزاینده تحریم تولید داخلی را با سقوط مواجه کرده است و امسال نیز رشد منفی را تجربه می‌کنیم. پیامد رکود گسترده انبوه‌تر شدن لشکر بیکاران است که باید برای آن فکری شود تا به ناآرامی ذهنی متقاضیان شغلی افزوده نشود و باعث نگرانی بیش از پیش بیکاران نشود.

 

برندگان بدانند که بازنده‌اند

تا اینجای نوشته نتیجه این است که وضعیت اقتصاد ایران به رشد نابرابری آسیب‌زننده، افزایش تورم و نیز ازدیاد بیکاری منجر خواهد شد. در این شرایط اما دارندگان اطلاعات پنهان که از بدبختی اکثریت برای خود ثروت و قدرت جمع‌آوری می‌کنند یادشان باشد که این وضعیت قابل دوام نیست و میزان تاب‌آوری جامعه و نیز آستانه تحمل درد و رنج بیکاری و کوچک‌تر شدن سفره‌ها و بیشتر شدن شکاف نابرابری هرگز ادامه‌دار نیست جز اینکه اقلیت برنده بخواهد همه درآمد را برای نگهداری وضع موجود هزینه کند که در این صورت چیزی برایش نمی‌ماند. اقلیت برنده و اکثریت بازنده هرگز سازگار و استوار در کنار هم نمی‌مانند الا اینکه اقتصاد کشور رشدهای بالا را برای یک دوره بلندمدت تجربه کند و سطح رفاه کل کشور افزایش یابد و نیز سیاست‌های اقتصادی به گونه‌ای آرایش و سامان یابند که به مهار تورم منجر شده و بیکاری و رکود را برای همیشه برطرف کند. اگر این معنا از سوی کسانی که احساس برنده شدن دارند خوب درک و هضم نشود و تصور کنند این روزهای خوش ادامه دارد آسیب واردشده بر آنها و کل جامعه بیشتر خواهد شد. نظام سیاسی ایران نیز این موضوع را به خوبی می‌داند و دنبال راهی است که به اقتصاد بی‌قرار و سیاست‌های ناکارآمد و تصمیمات متغیر پایان دهد. این اتفاق باید صورت گیرد تا ایران سربلند و پیشرفته را ببینیم.

دراین پرونده بخوانید ...