شناسه خبر : 34596 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

مجمع عمومی غیرعادی

آثار اقتصادی سهامدار شدن میلیون‌ها ایرانی چیست؟

  هادی چاوشی: از جایگاه 512 هزارواحدی شاخص کل بورس در آغاز سال 1399 تا نقطه اوج یک میلیون و 47 هزارواحدی آن در پایان معاملات بیست‌ودوم اردیبهشت، روی تقویم کمتر از دو ماه گذشت (اگر فقط روزهای کاری بازار را حساب کنیم، طی شدن این مسیر و رشد 104درصدی شاخص کل تنها 31 روز طول کشیده است). رکورد کم‌نظیری است؛ آن هم در روزهایی که اکثر قریب به اتفاق بازارهای سرمایه در جهان به دلیل همه‌گیری ویروس کرونا و تدابیر قرنطینه‌ای مرتبط با آن با رکود و ریزش دست‌و پنجه نرم می‌کردند. حتی اگر این رشد را با کارنامه سال 1398 بورس تهران مقایسه کنیم -که طی یک سال بازدهی 187درصدی را به ثبت رساند- برای آنهایی که سهمی از این جهش خیره‌کننده داشته‌اند، این دوره یکی از موفق‌ترین ادوار سرمایه‌گذاری بوده است و احتمالاً تماشای همین موفقیت‌ها بود که موجب شد سیل ورود سهامداران جدید به بازار سرمایه در سال 1399 مرتباً امواج بلندتری بردارد. البته دولتمردان نیز تا توانستند در این آتش دمیدند و از «درخشش بورس» حمایت کردند. در راس آنها حسن روحانی که در «نشست فعالان بخش خصوصی اقتصاد کشور» گفت: «بورس انصافاً در این ایام، یعنی در ماه‌های اخیر، کلاً درخشید و در این ایامی که خیلی از کشورها بورس‌هایشان دچار مشکل بود، بورس ما الحمدلله دچار مشکل نبود.»1 حالا یک ماهی هست که آن صعود پیوسته متوقف شده و شاخص کل دو سه باری در مرز یک میلیون واحد بالا و پایین رفته، ولی میل ورود به بورس همچنان در میان صاحبان سرمایه‌های خرد مشاهده می‌شود. ضمن اینکه از اوایل خرداد با آزادسازی سهام عدالت، برای ده‌ها میلیون نفر کد بورسی جدید صادر شده است و دست‌کم 14 میلیون نفر از آنها (تا پایان هفته اول خرداد) تمایل خود را به سهامداری مستقیم اعلام کرده‌اند.

این تحولات به وضوح نشان می‌دهد که در ادوار هجوم به بازارهای مختلف -که یک‌بار به تلاطم بازار طلا و ارز می‌انجامد و یک‌بار بازار مسکن را زیر و زبر می‌کند- این‌بار نوبت به بازار سهام رسیده است. کسانی البته معتقدند موج اخیر سرمایه‌گذاری در بورس (به‌خصوص برای سهامداران خرد) در واقع جایگزین سپرده‌گذاری در بانک است که به‌طور سنتی پذیرای سرمایه‌های خرد بوده‌اند، ولی با منفی شدن نرخ بهره واقعی در یکی دو سال اخیر جذابیت خود را از دست داده‌اند.

به اعتقاد اقتصاددانان در حالی که خروجی سیاستگذاری اقتصادی در چند دهه گذشته، رشد اقتصادی ضعیف، تولید مداوم رانت و خلق تورم مزمن بوده و انباشت ثروت جز از طریق اتصال به منابع رانت یا سواری بر موج تورم امکان‌پذیر نبوده، طبیعی است که مردم در جست‌وجوی پناهگاهی برای محافظت از سرمایه خود باشند. اما اینکه ناگهان نیمی از جمعیت یک کشور به «سهامدار» تبدیل شوند -آن هم در جامعه‌ای که عموم مردم هنوز نه با مفهوم سهامداری آشنایی دارند و نه ریسک‌های مترتب بر آن را می‌شناسند- چه تبعاتی برای اقتصاد ایران و بازارهای مالی آن خواهد داشت؟

پی‌نوشت‌:
1- خبر شماره 337992 پایگاه اطلاع‌رسانی دولت

دراین پرونده بخوانید ...