شناسه خبر : 34265 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

«دفاع» از «خط حمله»

چرا ایران بر تقویت توان موشکی خود متمرکز شده است؟

نظام جمهوری اسلامی دو ویژگی نادر دارد. اول اینکه آمریکا به مدت سه دهه با تمام وزن و توان، به جد در پی خلع سلاح همه‌جانبه ایران و نظام سیاسی آن، به ویژه در حوزه «اسلحه تهاجمی» است و سایر کشورها (حتی آنهایی که گمان داریم شریک راهبردی ما هستند) نیز بیش ‌و کم آمریکا را تبعیت می‌کنند. از این‌رو از دسترسی به جت جنگی محروم مانده‌ایم. به همین دلیل، ایران تلاش می‌کند با موشک، جای خالی ناوگان هوایی مناسب را پر کند.

محمدحسین کریمی‌پور/ تحلیلگر مسائل سیاسی

نظام جمهوری اسلامی دو ویژگی نادر دارد. اول اینکه آمریکا به مدت سه دهه با تمام وزن و توان، به جد در پی خلع سلاح همه‌جانبه ایران و نظام سیاسی آن، به ویژه در حوزه «اسلحه تهاجمی» است و سایر کشورها (حتی آنهایی که گمان داریم شریک راهبردی ما هستند) نیز بیش ‌و کم آمریکا را تبعیت می‌کنند. از این‌رو از دسترسی به جت جنگی محروم مانده‌ایم. به همین دلیل، ایران تلاش می‌کند با موشک، جای خالی ناوگان هوایی مناسب را پر کند. با اغماض، یک کلاهک جنگی را به جای جت با موشک هم می‌شود به هدف رساند. دوم اینکه ایران که کشوری با قواره متوسط در نظر گرفته می‌شود (بدون عضویت در هیچ اتحادیه‌ای) دشمن شماره یک ابرقدرت اول جهان است. ایران می‌داند در نبرد فرضی و در رقابت هوایی با آمریکا شانسی ندارد پس ضمن توسعه پدافند ضدهوایی، سراغ آفند موشکی رفته است که آن را سلاحی منعطف‌تر برای رویارویی با این غول می‌داند. ریشه این ایده شاید از دکترین اروپایی پیمان ورشو است. البته مساله پیمان ورشو با حال ما دو فرق اساسی دارد: یکی اینکه شوروی در هر دو زمینه بالستیک و پدافند از آمریکا قوی‌تر بود و دیگری آنکه بلوک شرق، برتری زرهی کاملی داشت.

 ایران برای ورود به ساخت جت جنگنده، بر روی پلت‌فورم سبک اف-۵ که یادگار طراحی دهه ۵۰ میلادی و اصالتاً هواپیمای پشتیبانی عملیات زمینی است، متمرکز شده. با این گزینه نمی‌شود در مقابل اف-۱۵ عربستان سعودی یا اف-۱۶ ترکیه یا اف-۳۵ اسرائیل تاب آورد یا عملیات بمباران دوربرد انجام داد. ساخت انواع پرنده‌های تولیدی صاعقه و آذرخش هنوز به حد کافی نرسیده است. نیاز سالانه ایران، حدود ۳۰۰ جت سنگین نسل ۴+ است با این حال اما تاکنون سعی شده است تا جای خالی آنها، با موشک بالستیک و در مرتبه بعدی، با کروز و پهپاد که تکنولوژی‌های میانه‌تر هستند، پر شود. تکنولوژی سامانه‌های تشکیل‌دهنده این سلاح‌ها ساده‌تر و برای خرید، انتقال و ارتقای بومی، مساعدتر به نظر می‌رسند. این سلاح‌ها در سازمان رزم ایران و گاهی متحدین ما موجودند و در نبردهای محلی نیز به خوبی آزمون پس داده‌اند. بر اساس پژوهش‌ها، بدنه اصلی نیروی هوایی ایران متشکل از تعدادی جنگنده نسل سوم مانند اف-۴ و اف-7، تعدادی نسخه‌های ابتدایی و نسل چهارم مثل اف-۱۴، میگ-۲۹ آ و بمب‌افکن سوخو-۲۴ است. در حد توان داخلی، فعالیت‌های مناسبی در ارتقا، قطعه‌سازی و تولید مهمات هوشمند برای همین پرنده‌ها انجام شده است. در حالی که اسرائیل، ترکیه، عربستان سعودی و امارات ناوگان‌های وسیع نسل ۴+ و ۴++ را در اختیار دارند که در این میان، اسرائیلی‌ها اف-۳۵ نسل ۵ نیز در اختیار دارند. بر همین مبنا، اگر ایران توان موشکی کنونی را نداشت، امروز به معنای واقعی حتی مقابل امارات نیز خلع سلاح بود.

با این حال، گسترش توان موشکی، نباید ایران را از تجهیز نیروی هوایی باز دارد. بازسازی نیروی هوایی یک ضرورت ملی تلقی می‌شود که برای حفظ امنیت ملی در چالش با رقبای منطقه‌ای لازم است. اگر چارچوب حقوقی برجام، سرنگون نشود، مهلت «تحریم تسلیحاتی» سازمان ملل امسال پایان می‌پذیرد. بدون شک، اگر ایران دسترسی و پول لازم را داشته باشد حتماً می‌تواند خرید جت را در دستور کار قرار دهد که به‌طور طبیعی، ترکیب «هوایی-موشکی»، ترکیبی موثرتر خواهد بود.

توانایی موجود ایران متشکل از بالستیک+کروز+پهپاد، سبب شده است که ایران در تهاجم به اهداف دورتر از مرزهای خود (آن‌طور که آمریکا تمایل داشت) دست‌بسته نماند. برخی تجارب محلی نشان می‌دهد که در حمله موشکی به اهداف، تکرارپذیری و دقت سلاح‌های ایران، مثل خانواده بالستیک فاتح بهبود یافته است. امکان عملیات چند دیسیپلینی بالستیک+کروز+پهپاد، یک نقطه قوت محسوب می‌شود به ویژه آنکه افزایش تعداد موشک، شلیک خوشه‌ای، همراهی کروز و پهپاد می‌تواند ضعف در تکرارپذیری و دقت بالستیک را تا حدودی رفع و پدافند دشمن را دچار مشکل کند. این سازمان رزم، بخشی از کمبود هوایی ما را پوشش داده است. دانش موشکی هم در پدافند و دفاع ساحلی و هم در سطح منطقه، تولیدات قابل قبولی ارائه داده است که البته رقبای ایران نیز در پدافند ضدموشکی، پیشرفت‌های زیادی داشته‌اند.

در مورد پرتاب ماهواره «نور» به وسیله ماهواره‌بر «قاصد» لازم به توضیح است که قاصد، مسلح نیست. گرچه این ماهواره‌بر، یک رصدگر نظامی را حمل کرده و توسط نظامیان پرتاب شده است اما یک سلاح تلقی نمی‌شود. قاصد یک ماهواره سبک را تا ارتفاع ۴۲۵کیلومتری رسانده است. ایران پیش‌تر به مدار ۵۰۰کیلومتری دست یافته بود هرچند که رهاسازی موفقی نداشت. با این حال، رسیدن به ارتفاع 500کیلومتری برای برنامه فضایی و موشکی ایران قدم بزرگی محسوب می‌شود. سه‌مرحله‌ای بودن موشک و عملکرد دقیق موتور فضایی، اصلاح مداری و چند ویژگی فنی دیگر، از مهم‌ترین شاخص‌های آن است. با اینکه آمریکایی‌ها توان تصویربرداری ماهواره اخیر ایران را به سخره گرفته‌اند ولی هر سطحی از تصویربرداری نظامی روزانه از اهداف خاورمیانه برای ایران یک امکان مهم محسوب می‌شود و مسائل فنی ارتقای دقت دورسنجی، دشوارتر از چالش قرار دادن ماهواره در مدار نیست. با جمیع جوانب، بعید است که آمریکایی‌ها «نور» را علناً یا بدون اعلام قبلی، هدف قرار دهند. آنها موشک‌های ضدماهواره و روش‌های اختلال دیگری را نیز در اختیار دارند. در حالی که اسرائیل، اگر چنین امکانی را در اختیار داشت (که بعید به نظر می‌رسد) انگیزه بیشتری برای این کار داشت.

 از دیدگاه نظری،‌ چنین موشکی اگر به جای انتقال ماهواره، به صورت بالستیک پرتاب شود، می‌تواند به هدف‌های دورتری بر روی کره زمین برسد. به همین دلیل، ایالات متحده و اروپا، دستاورد اخیر ایران را گامی رو به جلو برای ساخت یک سلاح قاره‌پیما می‌دانند. یعنی اگر ماهواره‌بر قاصد، تقویت و ارتقا داده شود و حتی به کلاهک جنگی مجهز شود، می‌تواند «گوام» یا سواحل پاسیفیک آمریکا یا لندن را هدف قرار دهد. به هر ترتیب، به نظر می‌رسد در مورد پرتاب اخیر، مقادیری بدسلیقگی رخ داده است. این امکان میسر بود که مثل همیشه، پرتاب توسط وزارت ارتباطات یا وزارت دفاع عملی شود و از ماهیت دورسنج‌ها نیز سخنی به میان نیاید. حتی به جای پرتاب از سکوی متحرک می‌توانست از سکوی ثابت متعارف در پرتاب‌های تجاری استفاده شود. البته دو پرتاب ناموفق قبلی وزارت ارتباطات و ظن خرابکاری آمریکا، شاید دلیل موجهی برای سکوی متحرک باشد که پنهان کردن مقدمات پرتاب را ساده‌تر و خرابکاری خارجی را دشوارتر می‌کند. به هر حال آمریکا فشار سیاسی بر روی این پرتاب را ادامه خواهد داد و اروپا نیز آنان را همراهی خواهد کرد.

تاکید بر این نکته ضروری است که برخی راهبردهای ایران ایرادات قابل توجهی دارد. برای ما مناسب نیست که سیاست خارجی کشور، متضمن آن باشد که دشمن شماره یک آمریکا باشیم. بسیاری از جنبه‌های حیات ملی، حول محور «آمریکاستیزی بی‌پایان» گماشته شده است. ما می‌توانستیم در قبال زیاده‌خواهی آمریکا، مانند بسیاری از کشورهای متوسط دیگر،‌ در جهت تامین منافع ملی، موضعی هوشمندتر، پرفایده و کم‌هزینه‌تر اتخاذ کنیم. وضع موجود، توسعه را بسیار دشوار کرده و کشور را در معرض انواع خطرات از جمله خطر دائمی امنیتی قرار داده است. اصلاح شیوه پیشبرد سیاست خارجی، بسیار دشوار شده ولی گریزی از آن نیست.

ما ایرانیان در خطرناک‌ترین و مسلح‌ترین منطقه جهان زندگی می‌کنیم. اگر خواهان صلح هستیم، علاوه بر اتخاذ سیاست معقول و تشنج‌زدا، باید چنگ و دندان تیز داشته باشیم. اگر بقایای ارتش پای کار نبود، 40 سال پیش، دشمنان منطقه، خوزستان و کردستان را از تن ایران کنده بودند. فعلاً توان موشکی، بخش مقوم توان دفاع ملی است. از طرفی، امروز عطش خارجی برای تجزیه ایران، بیشتر شده است. اگر این گربه مدعی، تبدیل به چند پیشیِ ملوس شود، بسیاری از کشورهای دیگر راحت‌تر خواهند بود. حتی با وجود توان مالی، ساخت یک نیروی هوایی مدرن بیش از یک دهه به درازا می‌کشد. تا مدت‌ها توان موشکی، بنیان قدرت آتش نیروهای مسلح و ابزار حیاتی برای بقای ایران در جنگل خاورمیانه باقی خواهد ماند. این یک انتخاب نیست، همین است که هست!

دراین پرونده بخوانید ...