شناسه خبر : 32422 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

پل‌های پشت سر

چرا سیاستگذاران راهی برای خروج از سیاست‌های غلط پیش‌بینی نمی‌کنند؟

  هادی چاوشی: صد روز قبل، در روزهایی که رئیس‌جمهور آمریکا مرتباً بر طبل جنگ با ایران می‌کوبید و تهدید می‌کرد که «هرگونه حمله توسط ایران به هر چیز آمریکایی با برخوردی شدید و کوبنده روبه‌رو خواهد شد» خبرنگار شبکه تلویزیونی سی‌ان‌ان از او پرسید: «در صورت بروز جنگ با ایران آیا استراتژی خروج را تعریف کرده‌اید؟» پاسخ دونالد ترامپ این بود: «من نیازی به استراتژی خروج ندارم.»1 البته جنگی میان ایران و آمریکا درنگرفت و ظاهراً چشم‌اندازی از وقوع آن هم وجود ندارد، اما به نظر می‌رسد احساس بی‌نیازی از «استراتژی خروج» در میان برخی از سیاستمداران ایرانی هم قابل مشاهده است. شاید نه در حوزه جنگ و تهدید نظامی، اما دست‌کم در حوزه سیاستگذاری اقتصادی سال‌هاست که سیاستمداران ما خود را از داشتن «استراتژی خروج» بی‌نیاز می‌دانند؛ تعداد سیاست‌های غلطی که در دهه‌های گذشته بدون هرگونه برنامه‌ریزی برای توقف یا عقب‌نشینی احتمالی به اجرا درآمده‌اند، از شمار خارج است. مشهورترین سیاست از این قسم در دوران ریاست‌جمهوری حسن روحانی، دلار 4200تومانی است که این روزها تقریباً همه بر اشتباه بودن آن تاکید دارند و همچنان اجرا می‌شود! ولی این تنها نمونه نیست. طرح تحول سلامت که از سال 1393 اجرا شده، اگرچه در ابتدا رضایت مصرف‌کنندگان خدمات بهداشتی-درمانی را جلب کرد، ولی در ادامه راه به دلیل نداشتن منابع پایدار مالی، چنان زمین‌گیر شد که هم به دولت آسیب زد، هم به صندوق‌های بیمه‌ای و هم به متقاضیان خدمات یا همان مردم. ممکن است گفته شود سیاستگذاران ناچار از آزمون و خطا هستند. چراکه ایجاد سیستم‌های بی‌نقص امکان‌پذیر نیست، اما تعبیه مکانیسم‌های تصحیح خطا در سیستم‌های موجود امکان‌پذیر است. ولی وقتی آزمون و خطا به «آزمون و فقط خطا» تبدیل شود و هیچ نظام بازخوردی برای اصلاح سیاست‌های اشتباه تعبیه نشود، چه؟ مشکل شاید آنجا باشد که «انگیزه سیاستگذار از تکرار خطای آزمون‌شده، کشف یک راه‌حل اقتصادی بهینه اول یا دوم نیست بلکه هزینه فردی این رویکرد برای سیاستمدار پایین و منفعت بلافاصله آن بالاست. در نتیجه مطلوبیت فردی سیاستگذار به دلیل ساختار سیاسی و بوروکراتیک کشور با منافع بلندمدت هم‌راستا نمی‌شود... در چنین بستری استفاده از راه‌حل‌های نابهینه آزمون و خطا، حتی در مواجهه با مسائل تجربه‌شده‌ای نظیر اصلاح قیمت ارز یا هدف‌گذاری تورمی توجیه می‌یابد... سیاستمدار مادامی که بتواند پرداخت هزینه‌های خطاهای سیاستی را به گروه بعدی منتقل کند، حاضر به هزینه‌کرد اصلاح یا ارتقای ظرفیت حکمرانی -که مساوی با تحدید و تهدید امنیت بوروکرات‌هاست- نخواهد بود.»2 این‌گونه است که سیاستگذاران ایرانی هنگام تدوین سیاست‌ها، نه‌تنها راهکارهای ارزیابی تصمیمات را پیش‌بینی نمی‌کنند، بلکه حتی وقتی می‌فهمند سیاستی اشتباه است هم آن را متوقف نمی‌کنند و صرفاً وقت می‌خرند تا دوره مسوولیت‌شان بدون پذیرش تبعات اشتباهات سپری شود. و البته که همیشه «از این ستون به آن ستون فرج است». کسی چه می‌داند؟ شاید دوباره قیمت جهانی نفت بالا رفت!

پی‌نوشت‌ها:
1- خبرهای شماره 1273864 و 1273764 سایت خبری خبرآنلاین
2- نجفی، فاطمه؛ «خطای مکرر»، تجارت فردا، شماره 318، 25 خرداد 98

دراین پرونده بخوانید ...