شناسه خبر : 31189 لینک کوتاه

حامیان مزاحم

سازمان‌تراشی در ایران چه تبعاتی در اقتصاد بر جای گذاشته است؟

  مرضیه محمودی: خداداد فرمانفرماییان، مسوول تهیه برنامه سوم در سال 1330 در جایی در خاطراتش می‌نویسد: «ما طوری تربیت شده بودیم که معتقد به یک تز خیلی ساده بودیم و آن اینکه ما می‌توانیم در مکانیسم بازار دخالت کنیم و با آن دخالت می‌توانیم مملکت را خیلی سریع‌تر پیش ببریم تا اینکه فقط بگذاریم به اصطلاح عرضه و تقاضا در خود بازار به ‌صورت اتوماتیک، باعث رشد اقتصادی شود. ما آموخته بودیم با دخالت دولت در عرضه و تقاضا سرعت پیشرفت اقتصادی می‌تواند خیلی تندتر باشد تا اینکه ما هیچ کاری نکنیم و بگذاریم فقط منابع مالی و انسانی به دست بازار برای احتیاجات مختلف تخصیص یابد.» چنین تفکری بود که از سال‌های دهه 30 و حتی قبل از آن، زمینه تاسیس سازمان‌هایی را فراهم آورد که هر کدام مسوول تهیه و توزیع و نظارت بر یک کالای استراتژیک شدند. از سازمان چای گرفته تا سازمان غلات و دام. از سازمان دخانیات گرفته تا شیلات و حتی سهامی فرش و...

از همان زمان این سازمان‌ها کم‌کم شکل گرفتند و رواج یافتند. الگویی برگرفته از کشورهای بلوک شرق که در بن اقتصاد ایران رسوخ کرد. موسی غنی‌نژاد در کتاب اقتصاد و دولت در ایران می‌نویسد که چگونه ناگهان تب ملی شدن اقتصاد در ایران بالا گرفت و موسسات تعاونی به «اساس تحقق اقتصاد دموکراتیک» تبدیل شدند تا با حذف دلالان، سازمان‌های دولتی را به واسط میان تولیدکننده و مصرف‌کننده تبدیل کنند و این‌گونه مانع گران شدن کالا شوند. قرار بود «منافعی که بی‌جهت عاید عده‌ای مفت‌خور می‌شد، عاید عموم مصرف‌کنندگان شود».

اما نارضایتی مردم در دهه 50 و نرخ شتابان تورم در این دهه نشان داد این سازمان‌ها در تنها ماموریت خود ناموفق بوده‌اند. با تجربه ناموفق پیش از انقلاب، امید می‌رفت دولتمردان الگوی اقتصادی و حمایتی خود را تغییر دهند اما اقتصاد دولتی ایران، دولتی‌تر شد و این سازمان‌های حمایتگر، با قوت به اخلال در بازار ادامه دادند. تنها نام آنها تغییر کرد و برخی از بخش‌های اساسنامه آنها.

مروری بر ساختار اقتصاد دولتی ایران، ما را با لیست بلندبالایی از سازمان‌هایی مواجه می‌کند که 70 سال قبل برای شرایط خاص ایجاد شده‌اند و همچنان باقی مانده‌اند. آمارها می‌گوید این سازمان‌ها در اقتصاد ایران موفق نبوده‌اند. هدف اصلی آنها تولید و توزیع کالاهای استراتژیک میان مردم بوده. اما آمارهای نرخ رشد اقتصادی و تورم می‌گوید این سازمان‌ها نه در گذشته و نه در زمان حاضر، به اهداف خود نرسیده‌اند. اگر چنین است چرا این سازمان‌ها همچنان به بقای خود ادامه می‌دهند و حذف نمی‌شوند؟

مرکز پژوهش‌های مجلس چندی پیش گزارشی منتشر کرد که نشان می‌داد 23 تا 40 درصد جامعه زیر خط مطلق فقر قرار دارد و گزارش‌های دیگری که می‌گفت دولت در تخصیص کالاهای اساسی به قشر هدف ناکام بوده و 270 هزار میلیارد تومان یارانه ارزی داده اما کالاهای اساسی با نرخ درست به دست مصرف‌کننده نرسیده.

بیش از هفت دهه است که اقتصاددانان از مزاحمت سازمان‌های حمایتگر گله می‌کنند و دولت در رسیدن به اهداف این سازمان‌ها ناکام می‌ماند. اما چرا این سازمان‌ها از اقتصاد ایران حذف نمی‌شوند؟ ذی‌نفع حضور این سازمان‌ها کیست؟

دراین پرونده بخوانید ...

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها