شناسه خبر : 31135 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

مرگ مولف قتل

ماجرای محمدعلی نجفی چه پیامی برای جامعه دارد؟

مرگ مولف قتل

  مرضیه محمودی: آنچه می‌گویم یک قصه است. دست‌کم سعی کنید آن را قصه بدانید؛ اکبر آقا معلم بود. معلمی محترم. اهالی محل برای حل اختلاف پیش او می‌رفتند. همیشه راه‌حلی در آستینش داشت. برای همین قسم می‌خوردند سر هوش و مهربانی‌اش. تا آنکه نفهمیدیم چه شد که گفتند زن و دخترش را ول کرده تا با دختری جوان زندگی کند. اکبر آقا از محل رفت. یک‌سال بعد گفتند همسر جدیدش را کشته. دلیل برای کشتن او هم بسیار آورده است. اهالی خیلی ناراحت شدند. کسی باورش نمی‌شد. اما اکبرآقا قاتل بود. این می‌تواند قصه‌ای ساده و تکراری باشد، ولی وقتی جای نام «اکبرآقا» بگذارید «محمدعلی نجفی»، شهردار پیشین تهران؛ رئیس سازمان میراث فرهنگی و گردشگری، عضو شورای شهر، رئیس سازمان برنامه و بودجه، وزیر آموزش و پرورش، مدرس دانشگاه شریف، وزیر پیشین علوم، فارغ‌التحصیل ام‌آی‌تی و... حال این قصه چقدر فرق می‌کند؟ فرض کنیم آن‌طور که صفحه‌های حوادث رسانه‌ها می‌گویند و خود نجفی نیز تاکید می‌کند، این ماجرا یک قتل خانوادگی باشد. فرض کنیم «یک فرد منتسب به نهادهای امنیتی» هم اصلاً در این ماجرا نباشد و فرض کنیم این ماجرای تلخ فقط یک تصادف خونین بود و تیرها بی‌هوا سینه همسر نجفی را شکافت. اگر می‌شد تمامی لحظه‌های منجر به قتل را فیلمبرداری کرد و به نمایش گذاشت، باز هم مخاطب این قصه نمی‌تواند آن را بپذیرد؛ چون پیچیدگی این ماجرا نه در خود اتفاق که در ذهن حیرت‌زده ماست. از این‌رو، به ازای تمام لحظه‌ها، اتفاق‌ها، روابط و آدم‌هایی که در زندگی شهردار پیشین تهران هستند، می‌تواند دریچه یک قصه پیچیده جنایی باشد. برای همین روزنامه وطن امروز ذوق‌زده تیتر می‌زند: «شلیک به قلب اصلاحات». چون می‌داند نجفی را شورای شهر اصلاح‌طلب برگزید. شورایی که با «تَکرار» رئیس دولت اصلاحات بر سر کار آمد. رئیسی که مخالفانش حالا با هیجان می‌گویند او بوده که به رئیس‌جمهوری فعلی فشار آورده که نجفی شهردار شود بعد حرف پرستو پیش کشیده شد و این قتل را به شیطنت و تحریک برخی عناصر خودسر نسبت دادند و می‌گویند فدا شد، چون چوب به لانه فساد برد. غرض تاکید بر درست یا نادرست بودن این گزاره‌ها نیست؛ چون همان‌قدر که می‌تواند درست باشد، غلط هم هست؛ هر دو طرف دنبال ساده‌سازی قصه‌اند. ماجرایی به شدت پیچیده یا برعکس. ذهن انسان از پرداختن به امور پیچیده عاجز است. زمانی با پیچیدگی‌ها کنار می‌آید که بتواند آن را ساده‌سازی کند تا بشود آن را بارها و بارها تعریف و تکرار کرد. اینجاست که ما نمی‌توانیم ماجرای قتل همسر محمدعلی نجفی را به سادگی تعریف کنیم. چون به شکلی پارانویاگونه آن را بازگو می‌کنیم. بنابراین تبعات سیاسی و اجتماعی این اتفاق را تنها تا همین لحظه، می‌شود پیش‌بینی کرد؛ چون مولف این قتل محمدعلی نجفی نیست. او مرده است ولی اثر قتل او به این سادگی‌ها فراموش نمی‌شود. نه در سپهر سیاسی ایران و نه در ذهن افکار عمومی. جریان رقیب، این ماجرا را شروع کرد و خواست با آن تُکرارهای اصلاح‌طلبانه را زیر سوال ببرد یا از افشای لانه فساد دوری کند؟ شاید. نتیجه حاصل شد؟ شاید. اما سوال مهم‌تر این است که چنین ماجرایی چه اثری می‌گذارد و آیا افکار عمومی نجفی را متهم می‌داند یا او را قربانی رقابت‌های سیاسی خواهد دانست؟ سیگنال‌های از عرش به فرش رسیدن چنین چهره‌ای چیست؟

دراین پرونده بخوانید ...

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها