شناسه خبر : 30978 لینک کوتاه

وداع با اسلحه

جنگ‌های اقتصاد ایران چگونه به آتش‌بس می‌رسند؟

«دِنِریس تارگِرین» ملکه مقتدر سریال پرطرفدار «بازی تاج و تخت» در یکی از آخرین قسمت‌های این سریال، سوار بر پشت اژدهایی آتشین، سراسر پایتخت هفت‌اقلیم را به آتش می‌کشد و ویرانه‌ای از خاک و خاکستر برجا می‌گذارد. کسانی از نزدیکانش، بارها و بارها -قبل و بعد از این ویرانی بزرگ- به او هشدار می‌دهند که با سوختن شهر، چیزی باقی نمی‌ماند تا او بر آن حکمرانی کند، اما ملکه رویاهایی برای خود دارد که گوشی برای شنیدن این حرف‌ها باقی نمی‌گذارد. او فقط جنگ می‌خواهد و جنگ و باز هم جنگ.

هادی چاوشی:
1- «دِنِریس تارگِرین» ملکه مقتدر سریال پرطرفدار «بازی تاج و تخت» در یکی از آخرین قسمت‌های این سریال، سوار بر پشت اژدهایی آتشین، سراسر پایتخت هفت‌اقلیم را به آتش می‌کشد و ویرانه‌ای از خاک و خاکستر برجا می‌گذارد. کسانی از نزدیکانش، بارها و بارها -قبل و بعد از این ویرانی بزرگ- به او هشدار می‌دهند که با سوختن شهر، چیزی باقی نمی‌ماند تا او بر آن حکمرانی کند، اما ملکه رویاهایی برای خود دارد که گوشی برای شنیدن این حرف‌ها باقی نمی‌گذارد. او فقط جنگ می‌خواهد و جنگ و باز هم جنگ.

2- در روایت مسعود نیلی از اوضاع امروز اقتصاد ایران1 چهار جنگ بی‌پایان تصویر می‌شود: جنگ اول میان بنگاه تولیدکننده و خانوار است، جنگ دوم میان بنگاه تولیدی و بانک تجاری، جنگ سوم بین بنگاه داخلی و بنگاه خارجی و جنگ چهارم میان بانک تجاری و بانک مرکزی. در تمام این جنگ‌ها «دولت» نیز مداخله دارد: در جنگ اول طرف خانوار را می‌گیرد، در جنگ دوم و سوم طرف بنگاه تولیدی داخلی را و در جنگ چهارم طرف بانک تجاری را. و همه اینها با ادعای «حمایت از مردم». اما دودِ آتشِ جنگ‌های چهارگانه، بیش از همه به چشم مردم می‌رود؛ نه‌تنها با رشد بالای نقدینگی و تورم مزمن، بلکه با «نهادینه شدن تنش و درگیری و سوءظن در میان همه بازیگرهای مهم اقتصادی و سیاسی مرتبط با تخصیص منابع».

3- دست‌کم در پنج دهه اخیر سیاستمداران ایرانی بار وعده‌های رای‌ساز خود را روی دوش اقتصاد گذاشته‌اند. برای سیاستمداران پوپولیست هیچ عرصه‌ای بهتر از بودجه دولت، نظام بانکی و صندوق‌های بازنشستگی نبوده تا در برابر توده‌های مردم نقش بازی کنند و برای خود محبوبیت بخرند. این عارضه، راست و چپ و اصلاح‌طلب و اصولگرا نمی‌شناسد و در آن جناح و حزب و جبهه سیاسی هم مهم نیست. اقتصاددانان در تبیین ریشه‌ جنگ‌های اقتصادی انگشت اشاره را به سمت این سیاستمداران می‌گیرند و می‌گویند: میل نا‌محدود به خرج کردن از منابع محدود کشور، تنها نقطه اشتراک میان قاطبه سیاستمداران ایرانی است. کسری بودجه نقطه شروع جنگ‌های اقتصادی است که باعث می‌شود بدهی دولت به بانک مرکزی یا به طور غیرمستقیم، بدهی بانک‌ها به بانک مرکزی افزایش پیدا کند. نتیجه این اتفاقات افزایش پایه پولی و حجم نقدینگی است که حاصلی جز تورم و شعله‌ور شدن چهار جنگ پیش‌گفته ندارد.

4- در جنگ‌های اقتصاد ایران هیچ‌کس برنده نیست؛ تنها توهم برنده بودن وجود دارد. اما آیا با ابزارهای اقتصادی می‌شود به این جنگ‌ها خاتمه داد؟ نقش سیاستمدار در خاتمه بخشیدن به جنگ‌های اقتصادی چیست؟ کسانی معتقدند در سال 1368 که اقتصاد کشور قفل شده و رفاه مردم کاهش پیدا کرده بود، سیاستمدار با یک حرکت انتحاری (یکسان‌سازی نرخ ارز) توانست اقتصاد را -دست‌کم به طور موقت- از گرداب خارج کند. آیا امروز هم سیاستمداری هست که فرمان «آتش‌بس» بدهد؟

پی‌نوشت:
1- مقاله مسعود نیلی در «هشتمین همایش سیاست‌های پولی و چالش‌های بانکداری و تولید» به تاریخ 9 اردیبهشت 98، منتشرشده در شماره 313 «تجارت فردا» به تاریخ 14 اردیبهشت 98

دراین پرونده بخوانید ...