شناسه خبر : 30955 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

سیاستگذاری زهرآگین

نسبت سیاستگذاری به روش آزمون و خطا با حکمرانی خوب چیست؟

امروزه سیاستگذاری به منزله یک رشته علمی در بسیاری از دانشگاه‌های معتبر جهان آموزش داده می‌شود و تلاش‌های زیادی در این راستا صورت می‌گیرد که سیاستگذاری را از فعالیتی مبتنی بر آزمون و خطا به سمت فعالیتی علمی و مبتنی بر شواهد سوق دهند چراکه کیفیت سیاست‌ها و خط‌مشی‌های هر دولت، نشانگر کیفیت حکمرانی در آن کشور است.

طیبه امیرخانی/ عضو هیات علمی دانشگاه شهید بهشتی

امروزه سیاستگذاری به منزله یک رشته علمی در بسیاری از دانشگاه‌های معتبر جهان آموزش داده می‌شود و تلاش‌های زیادی در این راستا صورت می‌گیرد که سیاستگذاری را از فعالیتی مبتنی بر آزمون و خطا به سمت فعالیتی علمی و مبتنی بر شواهد سوق دهند چراکه کیفیت سیاست‌ها و خط‌مشی‌های هر دولت، نشانگر کیفیت حکمرانی در آن کشور است. در دیدگاه‌های سنتی به سیاستگذاری، دولت مسوول تهیه و تنظیم سیاست‌ها و خط‌مشی‌های حاکم بر کشور بر اساس خواست مردم در نظر گرفته می‌شود بدین ترتیب که مردم خواست خود را در انتخابات ابراز می‌دارند و دولت و مجلس مسوول سیاستگذاری بر مبنای خواست اکثریت هستند و این سیاست‌ها باید توسط یک نظام اداری بی‌طرف اجرا شود. ابتدا فرض بر این بود که این سیاستگذاری با الگوی عقلایی انجام خواهد گرفت بدین ترتیب که مشکل شناسایی شده و سپس راهکارهای حل آن احصا می‌شوند و در مرحله بعد با تجزیه و تحلیل هزینه-منفعت این راهکارها، راهکاری که بیشترین منفعت و کمترین هزینه را دربر داشته باشد، انتخاب خواهد شد. لیکن مرور زمان نشان داد که محدودیت‌های شناختی و دانشی انسان، امکان تصمیم‌گیری عقلایی را از بین می‌برد ضمن اینکه مطالعات میدانی نشان داد که بسیاری از تصمیم‌های سیاستگذاران در الگوهایی به غیر از عقلایی گرفته می‌شود که از این میان می‌توان به الگوهایی مانند سطل زباله یا الگوی بازی سیاسی اشاره کرد.

الگوی بازی سیاسی و مدل سطل زباله

در الگوی بازی سیاسی، خط‌مشی‌ها حاصل مصالحه سیاسی میان ذی‌نفعان مستقل اما به هم وابسته است و فرآیند خط‌مشی‌گذاری بازی قدرت یا چانه‌زنی میان ذی‌نفعان گوناگون است که زمانی به نتیجه می‌رسد که هر یک از طرفین به این نتیجه برسند که بخشی از منافع آنها تامین شده است. مدل سطل زباله بر این مبناست که سیاستگذاری در یک محیط باثبات رخ نمی‌دهد بلکه محیط چندپاره، آشوبناک و بی‌نظم است که به نوعی به آن هرج و مرج سازمان‌یافته نیز گفته می‌شود و فرآیند خط‌مشی‌گذاری نیز فرآیندی فاقد نظم بوده و با ویژگی آشوبناک و غیرقابل پیش‌بینی شناخته می‌شود؛ در این شرایط، تصمیم هنگامی اخذ می‌شود که جریان‌های مشکل، راه‌حل و مشارکت‌کنندگان در نقطه‌ای به هم برسند و به عبارتی پنجره خط‌مشی شکل بگیرد که شکل‌گیری این پنجره نیز از هیچ نظم خاصی پیروی نمی‌کند. به نظر می‌رسد در بین الگوهای رایج سیاستگذاری، مدل بازی سیاسی و سطل زباله بیش از سایر الگوها با فرآیند تصمیم‌گیری آزمون و خطا همخوان باشد.

الگوی حکمرانی خوب

به دلیل آسیب‌های فراوان این الگوها برای کشورها، مدل‌های جدیدتر حکمرانی هر یک به گونه‌ای تلاش کرده‌اند مکانیسم‌هایی را به‌کار بگیرند تا امکان سیاستگذاری بر اساس این الگوها کاهش یابد. یکی از الگوهای حکمرانی که در اواخر قرن بیستم مطرح شد، الگوی حکمرانی خوب است که بر مشارکت دولت، بخش خصوصی و بخش غیرانتفاعی یا جامعه مدنی در سیاستگذاری و اجرای سیاست‌ها تاکید دارد و فارغ از تاکید بر نوع حکومت به این امر اشاره دارد که حکمرانی خوب مستلزم شفافیت، پاسخگویی، برابری همگان در برابر قانون، آزادی رسانه‌ها و مطبوعات و قوه قضائیه آزاد و مستقل است. به دنبال آن بسیاری از مدل‌های سیاستگذاری نیز بر مشارکت ذی‌نفعان گوناگون در این روند و یافتن راه‌هایی برای نهادینه کردن این مشارکت تاکید داشتند که نمونه آن را می‌توان در بسیاری از کشورها به صورت نقش‌هایی دید که برای سازمان‌های مردم‌نهاد یا حتی مردم در فرآیند ارائه دستورالعمل به پارلمان قائل شده‌اند. دلیل این تاکید بر مشارکت همه بخش‌ها در این است که در فرآیند دموکراسی تک‌حلقه‌ای هنگامی‌که سیاستمداران با رای مردم انتخاب شدند در فقدان یک جامعه مدنی فعال و پویا و شهروندانی مطالبه‌گر و آگاه هیچ ضمانتی مبنی بر حرکت سیاستمداران در راستای خواست عموم مردم وجود ندارد و همواره این خطر وجود دارد که در فرآیند سیاستگذاری و اجرای سیاست‌ها از خواست عموم مردم فاصله بگیرند و بیشینه کردن منافع شخصی را هدف قرار دهند که این امر می‌تواند پیامدهای منفی کوتاه‌مدت و بلندمدت زیادی را برای هر کشور دربر داشته باشد. از این‌رو در الگوهای نوین حکمرانی بر مشارکت فعال همه بخش‌های جامعه در سیاستگذاری تاکید بسیار می‌شود، ضمن اینکه مباحث سیاست‌پژوهشی و تحلیل خط‌مشی نیز مد نظر قرار گرفته است بدین معنا که پیش از تدوین خط‌مشی‌ها و سیاست‌ها در هر عرصه‌ای به روش‌های گوناگون در خصوص آثار و پیامدهای آن مطالعه شود و از جنبه‌های گوناگون مورد واکاوی و بررسی قرار گیرد و خط‌مشی‌ها و سیاست‌ها در صورتی نهایی و اجرایی شود که تا حد زیادی اطمینان از این امر وجود داشته باشد که آثار مثبت آنها می‌تواند آثار منفی را پوشش دهد.

در الگوی تصمیم‌گیری مبتنی بر آزمون و خطا مانند مدل سطل زباله، سیاست‌ها فارغ از این مطالعه‌ها و بدون توجه به نقش ذی‌نفعان غیردولتی اخذ می‌شود و این امر به نوبه خود منجر می‌شود که در بسیاری از اوقات آثار منفی این سیاست‌ها بیش از آثار مثبت آنها باشد یا اینکه سیاستمداران صرفاً بر عواقب مثبت کوتاه‌مدت توجه کنند و در این راستا از پیامدهای منفی بلندمدت غفلت ورزند. این نوع سیاست‌ها و خط‌مشی‌ها در بلندمدت به منافع جامعه و شهروندان آسیب می‌رساند و در بسیاری از اوقات باعث رواج تبعیض، هرج و مرج، بی‌نظمی و بی‌قانونی، آشوب و ازهم‌گسیختگی در نظام خط‌مشی‌گذاری، یک‌سو نبودن منافع خط‌مشی‌گذار با منافع گروهی و سازمانی، فقدان همگرایی با خط‌مشی‌های بالادستی، فهم نادرست از شرایط و تحلیل نادرست و ضعیف از وضعیت کشور می‌شود که می‌توان سیاستگذاری با این فرآیند و ویژگی‌ها را سیاستگذاری زهرآگین نامید. از پیامدهای مهم این شیوه سیاستگذاری، اتلاف منابع، کاهش رشد اقتصادی، عدم امکان استفاده از سرمایه‌های کشور، کاهش اعتماد مردم، از بین رفتن سرمایه‌های اجتماعی، کاهش مشروعیت دولت و نظام سیاسی، کاهش پاسخگویی و مشارکت، احساس ناکارآمدی و یأس، حل نشدن مسائل عمومی و خلق مسائل جدید است. همان‌گونه که انتظار می‌رود این شیوه سیاستگذاری با الگوی حکمرانی خوب فاصله زیادی دارد و می‌تواند آسیب‌های زیادی در پی داشته باشد از این‌رو امروزه با هدف دستیابی به حکمرانی خوب، راهکارهای زیادی برای مقابله با این شیوه‌های سیاستگذاری در نظر گرفته شده است که همان‌گونه که پیشتر بیان شد فراهم آوردن امکان مشارکت ذی‌نفعان در سیاستگذاری و توجه به سیاست‌پژوهی و روش‌های تحلیل خط‌مشی از جمله این راهکارهاست. در خصوص کشور ایران و با هدف فاصله گرفتن از سیاستگذاری آزمون و خطا باید به این نکته توجه داشت که لازمه این امر در گام نخست توجه به منافع ملی و اولویت دادن منافع ملی بر منافع شخصی است که این امر در صورتی محقق خواهد شد که شفافیت در حکمرانی محقق شود و تصمیم‌های سیاستمداران و فرآیندهایی که این تصمیم‌ها نتیجه آنهاست در اتاقی شیشه‌ای اخذ شود و سیاستمداران در قبال آنچه انجام می‌دهند، پاسخگو باشند در این صورت سیاستمداران به این سمت سوق می‌یابند که به علم و یافته‌های علمی در سیاستگذاری‌ها توجه کنند و بی‌توجه از نتایج یافته‌های علمی تصمیم نگیرند. فراهم آوردن زمینه مشارکت شهروندان از دیگر راهکارهای لازم برای فاصله گرفتن از سیاستگذاری آزمون و خطاست که این امر به نوبه خود مستلزم تقویت جامعه مدنی و زمینه‌سازی لازم برای حضور شهروندان در فعالیت‌های مدنی است به عبارت دیگر در نظریه‌های جدید حکمرانی، دولت بازیگری است در کنار سایر بازیگران که مهم‌ترین وظیفه‌ای که بر عهده دارد این است که زمینه را برای حضور سایر بازیگران فراهم سازد که این امر به نوبه خود مستلزم به رسمیت شناختن همه دیدگاه‌ها در جامعه و ایجاد فرآیند مبتنی بر گفت‌وگوی باز و متقابل میان بخش‌های گوناگون جامعه با دولت است. به یقین با فراهم آوردن زمینه لازم در این راستا می‌توان از سیاستگذاری مبتنی بر آزمون و خطا فاصله گرفت و به سمت شیوه‌های نوین حکمرانی گام برداشت.

دراین پرونده بخوانید ...

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها