شناسه خبر : 28309 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

بینش مصرف پایدار و تاب‌آوری اکولوژیک

ذی‌نفعان چگونه مانع تغییر سیاست‌های توسعه می‌شوند؟

زمانه عوض شده، دیگر کمتر می‌توان طبیعت را مثل گذشته سرحال و شاداب دید. طبیعت و محیط زیست‌مان شکننده شده و طاقت این همه فشار را ندارد و بی‌شک پیامدهای آن اثرات مخربی را بر جوامع تحمیل می‌کند.

  حسین محمودی / استادیار پژوهشکده علوم محیطی دانشگاه شهید بهشتی

زمانه عوض شده، دیگر کمتر می‌توان طبیعت را مثل گذشته سرحال و شاداب دید. طبیعت و محیط زیست‌مان شکننده شده و طاقت این همه فشار را ندارد و بی‌شک پیامدهای آن اثرات مخربی را بر جوامع تحمیل می‌کند. تاب‌آوری اکولوژیک مفهومی است که توضیح می‌دهد تا چه حد یک اکوسیستم در مقابل تهدیدهای پیرامونی قدرت تحمل دارد و اگر فشارها بر محیط زیست از حدی فراتر رود اکوسیستم فرومی‌پاشد. از بین رفتن تالاب‌ها نمونه‌ای است از این فروپاشی اکوسیستمی. مفهوم تاب‌آوری توسط هولینگ در سال 1973 در ادبیات اکولوژی به کار برده شد که آن را به عنوان توانایی یک سیستم در جذب تغییرات و اختلالات بدون آنکه در ساختار و عملکرد اصلی آن تغییری ایجاد شود، تعریف کرد. تاب‌آوری سه ویژگی دارد: 1- میزان تغییراتی که یک سیستم می‌تواند تحمل کند که در عین حال ساختار خود را از دست ندهد؛ 2- میزان خودتنظیمی یک سیستم و 3- توانایی یک سیستم در افزایش ظرفیت سازگاری. 

علاوه بر آن تاب‌آوری این‌گونه تعریف می‌شود که یک سیستم مختل‌شده چگونه به کارکرد اولیه خود برمی‌گردد. در واقع قدرت کشسانی یک سیستم را که بتواند به شکل نرمال خود نیز برگردد تاب‌آوری می‌گوییم. مفهوم تاب‌آوری گرچه در روانشناسی و اکولوژی شناخته شده بود اما در سال‌های اخیر این مفهوم در دیگر حوزه‌ها نیز کاربرد پیدا کرده است. برای مثال تاب‌آوری به یک مفهوم اصلی در تغییر اقلیم و سازگاری با آن تبدیل شده است. تاب‌آوری سیستم‌های اجتماعی-اکولوژیک را به سه خصوصیت متفاوت تقسیم‌بندی کردند: بزرگی شوکی که سیستم می‌تواند تحمل کند و در وضعیتی معین باقی بماند، درجه‌ای که سیستم قادر به خودسازماندهی است و درجه‌ای که سیستم می‌تواند ظرفیت سازگاری و یادگیری را ایجاد کند.

باید همگان نگاه اکوسیستمی داشته باشند و مفهوم تاب‌آوری را درک کنند تا برای بالا بردن توان اکولوژیک تدبیری اندیشیده شود و راهکارهای متفاوتی ارائه شود. هر بخش از جامعه وظیفه ویژه خود را دارند. برای مثال قانونگذاران باید برای حفظ محیط زیست در هر بخش تولیدی و خدماتی، قانون‌های مناسب را وضع کنند و مجریان به نحو شایسته آن را اجرا کنند. اما در این میان مصرف‌کنندگان وظیفه مهم دیگری دارند. نقش مهم رفتارهای مصرف‌کنندگان در حفظ یا تخریب محیط زیست در این زمانه بیشتر از قبل آشکار شده است. مدتی است که در ادبیات علمی، مفهوم مصرف پایدار مطرح است و کشورهای مختلف برای آن برنامه‌های متعدد ظرفیت‌سازی را تعریف کرده‌اند. مصرف‌کنندگان با انتخاب‌ها، رفتارها و سبک زندگی خود می‌توانند در حفظ محیط زیست نقش اساسی ایفا کنند. فرض کنید از فردا بیشتر مردم کشورمان از کیسه‌های پلاستیکی استفاده نکنند، بدون شک پس از چندی تولید کیسه‌های پلاستیکی بسیار اندک خواهد شد و زمینه بهتری برای حفظ محیط زیست فراهم می‌آید یا افراد بیشتری به انتخاب غذای خود دقت کنند و بیشتر از غذای ارگانیک استفاده کنند، خاک سالم‌تر می‌ماند و آب کمتر آلوده می‌شود. در حال حاضر گفته می‌شود بین 30 تا 35 درصد از محصولات کشاورزی به هدر می‌رود، بخش زیادی از این ضایعات مربوط به نحوه خرید و نگهداری مواد غذایی است که به مصرف‌کنندگان مربوط است. در حال حاضر که مشکل کم‌آبی بسیار جدی شده است به نحوی که زندگی شغلی و شخصی بسیاری از ما را تهدید می‌کند باید رفتار سازگاری با کم‌آبی را در پیش بگیریم تا در آینده دسترسی به آب از این هم بدتر نشود. تغییر الگوی مصرف در زندگی می‌تواند بخش مهمی از این نابسامانی‌ها را جبران کند.

هم‌اکنون کشور ما از نابسامانی‌های محیطی در رنج است. خشکسالی‌های طولانی، تغییر اقلیم، گرد و غبار، آلودگی آب و خاک عرصه را بر پیشرفت جامعه تنگ کرده که خود حاصل رفتارهای شخصی و سازمانی ماست. وقت آن است که هر فرد و سازمانی مسوولیت این نابسامانی را بر عهده گیرد و در جبران این فجایع گام‌های موثری بردارد تا پایداری اقتصادی و اجتماعی تضمین شود. در همین راستا مصرف‌کنندگان با نوع انتخاب و تصمیم خود می‌توانند به بازار تولید سمت و سوی پایدار دهند. این‌گونه مصرف‌کنندگان به شهروندان اکولوژیک معروف هستند که در سبک زندگی خود تنها به خود فکر نمی‌کنند بلکه در تصمیم آنها، دیگر هم‌نوعان و محیط زیست و حیات وحش نیز مهم هستند. برای مثال سبک زندگی کم‌کربن به دنبال کاهش انتشار گازهای گلخانه‌ای است که مسبب بالا رفتن دمای هوا و خشکی شده است که منجر به پایین آمدن کیفیت زندگی همگان شده است.

عموماً در مکتب اقتصاد کلاسیک و سرمایه‌داری رابطه تقاضا و عرضه منجر به تردمیل تولید شده است که عوامل تولید سعی بر ترغیب مصرف‌گرایی دارند تا محصولات بیشتری به فروش برسانند و سود حداکثری را ببرند که تخریب منابع طبیعی را در پی داشته و منجر به فاجعه‌های محیط زیستی شده است. در ادامه طرفداران محیط زیست و سیاستمداران آینده‌اندیش به فکر تغییر استراتژی‌های تولید و مصرف افتادند که تئوری مدرنیزاسیون اکولوژیک مطرح شد به گونه‌ای که تولید و مدرن شدن به شرط حفظ منابع و محیط زیست انجام شود. در همین راستا در برنامه‌های پنج‌ساله توسعه، باید زمینه‌های توسعه در جهت پایداری و حفظ منابع پیش رود. 

علاوه بر آن بینش مصرف پایدار مطرح شده که منجر به توسعه شهروندی اکولوژیک شده است. این امر یک کار فرهنگی است که باید از مدارس شروع شود و به یادگیری اجتماعی تبدیل شود. در بعد سازمانی نیز مفهوم مسوولیت اجتماعی سازمان‌ها مطرح شده است که سازمان‌ها پیامدهای فعالیت‌های خود بر جامعه و محیط زیست را سنجش و پایش کنند و رد پای اکولوژیک خود را تا حد امکان کاهش دهند.

بنابراین باید بر بینش مصرف پایدار تمرکز و تامل کنیم و در سیاستگذاری‌ها ترویج رفتار پایدار را در نظر بگیریم. برای این امر، زیرساخت‌هایی لازم است. برای مثال اگر بنا باشد برای کارهای روزانه شهری، استفاده از خودروهای الکتریکی کوچک تشویق شود باید زمینه تولید یا واردات چنین کالاهایی فراهم شود. یا اگر استفاده از دوچرخه و موتورهای برقی مورد علاقه مصرف‌کنندگان شهری واقع شود باید ساختارهای مناسب آن در مبلمان شهری فراهم آید. مدیران باید بدانند در روزگار مخاطرات محیطی انسان‌زاد، باید تصمیم‌های منطبق با رفتارهای پایداری اتخاذ کنند تا عدالت نسلی در برخورداری از محیط زیست سالم برقرار شود و آسیب‌پذیری جامعه کمتر شود. هم‌اکنون با ادامه این رویه که منجر به ناپایداری تولید و مصرف‌ شده سبب‌ساز مهاجرت‌های ناخواسته شده که پیامدهای مخربی خواهد داشت. برای مثال نابسامانی‌های محیطی در خوزستان به مهاجرت‌های افراد به دیگر استان‌ها منجر شده که می‌تواند روند توسعه را نامتوازن کند و عواقب اجتماعی و سیاسی در پی داشته باشد.

بنابراین سوال مهم آن است که وظیفه ما برای جلوگیری از تخریب‌های محیط زیستی چیست؟ ما چه سهمی در حل مشکلات مربوط به سلامت خودمان و اطرافیانمان داریم؟ آیا راه‌حل، دست روی دست گذاشتن و به عهده دیگران گذاشتن است. تردیدی نیست که حل مشکلات محیط زیست و سلامت انسان‌ها، تنها کار یک نهاد یا سازمان دولتی یا غیردولتی نیست و همه ما باید نقش ایفا کنیم. هر کدام از ما در قبال این مشکلات و آسیب‌ها مسوولیت اجتماعی داریم.

به همین منظور ترویج بینش مصرف پایدار باید نهادینه شود تا تولید به نفع پایداری و حفظ منابع طبیعی تغییر رویه دهد وگرنه مصرف‌گرایی و تجمل‌گرایی منجر به آسیب جدی به محیط خواهد شد که زوال اجتماعی را منجر می‌شود. در همین جهت انتظار می‌رود تا قانونگذاران و مجریان برنامه پنج‌ساله آینده را به گونه‌ای تنظیم کنند تا حفظ محیط زیست از طریق تولید و مصرف پایدار فراهم شود. 

دراین پرونده بخوانید ...