شناسه خبر : 27890 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

بهبود بودجه خانوار «رشد» پایدار می‌خواهد

ارزیابی هزینه و درآمد خانوار در گفت‌وگو با مجید عینیان

مجید عینیان می‌گوید: اگر افزایش درصد خانوار بدون فرد شاغل مربوط به گروه خانوار بدون فرد شاغل بدون درآمد باشد، به معنای آن است که بیکاری رو به گسترش است و این باید با آمارهای بیکاری تعیین شود.

بهبود بودجه خانوار «رشد» پایدار می‌خواهد

مجید عینیان، پژوهشگر اقتصادی اعتقاد دارد به واسطه خطاهای در محاسبه هزینه و درآمد خانوار، نمی‌توان آنها را در کنار هم قرار داد و با هم مقایسه کرد. وی معتقد است این داده‌ها تنها بخشی از واقعیت هستند و کاری که نباید با این داده‌ها کرد، مقایسه سطح هزینه با سطح درآمدهاست. در همین حال وی درباره بودجه خانوار تاکید می‌کند مهم‌ترین عامل تاثیرگذار رشد اقتصادی است. او می‌گوید: انتظار داریم همان‌طور که نرخ رشد اقتصادی منفی باعث کاهش قدرت خرید خانوار می‌شد در سال گذشته نیز نرخ رشد اقتصادی مثبت باعث افزایش قدرت خرید خانوار شده باشد. در عین حال عینیان تصریح می‌کند: رشد اقتصادی یک دوره کوتاه‌مدت خیلی برای ما نمی‌تواند ملاکی برای نتیجه‌گیری باشد اما اگر رشد اقتصادی مداومی داشته باشیم بخش بزرگی از خانوارهای ایرانی از این رشد اقتصادی منتفع خواهند شد. نگرانی اصلی ما باید این باشد که رشد اقتصادی کشور پایدار خواهد بود یا نه.

♦♦♦

 سبقت گرفتن میزان افزایش درآمد خانوار از میزان هزینه آنها که طی 17 سال اخیر بی‌سابقه است، چگونه محقق شده؟ مگر در اقتصاد ایران چه اتفاق خاصی رخ داده است؟

واقعیتش در همین ابتدا باید بگویم که اصلاً این مقایسه، مقایسه درستی نیست. به طور خلاصه اگر بخواهم در این مورد توضیح بدهم باید اشاره کنم آمارگیری از وضعیت خانوار به منظورهای مختلفی انجام می‌شود، از جمله تعیین سبد خانوار یا حساب‌های ملی اما کاری که نمی‌توان با داده‌های بودجه خانوار کرد مقایسه هزینه و درآمد خانوار است. دلیل آن هم این است که هم بخش درآمد و هم بخش هزینه دچار خطاهایی هستند.

 در واقع شما هزینه و درآمدها را واقعی نمی‌دانید؟

نه اینکه واقعی نباشند، بلکه نشانگر بخشی از واقعیت هستند. اما مطمئناً خطا دارند و این هم مختص ایران نیست و در همه کشورهایی که این روش‌های آمارگیری وجود دارد، خطاهایی صورت می‌گیرد. خطای بخش محاسبه درآمد نیز بیشتر از خطای محاسبات مربوط به هزینه است. این در حالی است که در خیلی از مطالعات داده‌های بخش هزینه است که بیشتر مورد استفاده قرار می‌گیرند و دقیقاً کاری که نباید با این داده‌ها کرد، مقایسه سطح هزینه با سطح درآمدهاست. آنچه به نظر من هم در داده‌های بانک مرکزی و هم در داده‌های مرکز آمار ایران واضح به نظر می‌رسد این است که طی سال‌های اخیر خطاهای بخش درآمدی کمی کاهش پیدا کرده است. اما همچنان این خطاها وجود دارند و بخش درآمد قابل مقایسه با بخش هزینه نیست. ببینید ما سال‌ها شاهد بودیم که هزینه‌های خانوار بیشتر از درآمد آنها بوده است. چنین چیزی اصلاً امکان‌پذیر نیست. بالاخره آن درآمد باید وجود داشته باشد تا خانوار بتواند هزینه‌هایی را خرج کند. یک خانوار شاید برای یک سال بتواند برای جبران هزینه‌های خود از کسی قرض بگیرد اما همیشه و برای همه خانوارها نمی‌توان شاهد این بود که هزینه‌ها بیشتر از درآمدهاست. این مشکل آمارگیری است که خیلی از موارد در بخش درآمدها محاسبه نمی‌شود و خانوارها در این بخش درآمدها علاقه به کم‌گویی و کم‌اظهاری هم دارند. این لزوماً بحث دروغگویی هم نیست و تنها به ایران مربوط نمی‌شود.

 با وجود توضیحاتی که شما اشاره کردید ما حتی اگر نخواهیم میزان هزینه و درآمد را با هم مقایسه کنیم اما میزان رشد هرکدام از آنها در سال 1396 برابر نبوده و هرچند هزینه خانوار هفت درصد افزایش یافته اما میزان درآمد آنها نسبت به سال 1395 معادل 12 درصد رشد داشته است. علت اینکه رشد در بخش درآمدها بیشتر بوده را در چه می‌بینید؟

توجه کنید چون در بخش درآمدها امکان خطای بیشتری وجود دارد، ممکن است یک بخش‌هایی از رشد آن واقعاً رشد درآمد و یک بخش‌هایی هم ناشی از کم‌اظهاری باشد. نمی‌توان بدون محاسبه این دو را از هم مجزا کرد. اما در مجموع در سال گذشته رشد اقتصادی مثبتی داشتیم. بعد از چند سال رشد اقتصادی منفی در سال‌های اخیر اما سال 1396 جزو سال‌هایی بوده که نرخ رشد اقتصادی نسبتاً بالایی نسبت به گذشته داشته‌ایم. در نتیجه با توجه به این موضوع، انتظار داریم همان‌طور که نرخ رشد اقتصادی منفی باعث کاهش قدرت خرید خانوار می‌شد در سال گذشته نیز نرخ رشد اقتصادی مثبت باعث افزایش قدرت خرید خانوار شده باشد. به‌خصوص اینکه در سال گذشته رشد اقتصادی لزوماً نفتی نبوده و همه بخش‌های اقتصادی درگیر بوده اما در سال قبل از آن یعنی سال 1395 بیشتر رشد اقتصادی کشور ما نفتی بود.

 جزئیات بخش درآمدهای خانوار هم نشان می‌دهد در سال گذشته بیشترین قسمتی که افزایش یافت، بخش درآمد از مزد و حقوق بخش خصوصی است. در عین حال ما شاهد رشد قابل توجه سهم درآمدهای پولی و کاهش سهم درآمدهای غیرپولی هم بودیم. به نظر شما چرا این اتفاق رخ داده است؟

بخش مهمی از درآمدهای غیرپولی خانوار معادل اجاره مسکن خانواری است که مسکن دارند. این درآمد، درآمد غیرپولی است و میزان اجاره بها و رشد آن در این بخش درآمدهای غیرپولی اثر می‌گذارد. معلوم نیست که تغییر سهم درآمدهای پولی و غیرپولی چه معنای اقتصادی دارد اما تغییر اجاره‌بهای مسکن می‌تواند روی این موضوع تاثیر داشته باشد. در بخش درآمدهای غیرپولی هرآنچه خانوار کالا و خدماتی به دست آورده اما هزینه‌ای مستقیم بابت آن پرداخت نکرده، درآمد غیرپولی محسوب می‌شود و در بخش هزینه‌ها و درآمدهای غیرپولی می‌آید. مثلاً انواع سبدهای کالایی که محل کار شاغلان به آنها می‌دهند یا خدماتی دریافت می‌کنند که بابت آن پولی پرداخت نکرده‌اند جزو درآمدهای غیرپولی حساب می‌شود. همچنین خدمت سکونت در منزل مسکونی خودشان که همان معادل اجاره مسکنی است که افراد در آن خانه ساکن هستند.

 افزایش سهم اجاره‌نشینی و کاهش سهم مالک‌نشینان طی سال‌های اخیر نیز که در این آمارها قابل مشاهده است، به نوعی این موضوع را تایید می‌کند که سهم درآمدهای غیرپولی خانوار رو به کاهش است.

بله، این‌طور است. وقتی اجاره‌نشینی افزایش می‌یابد به معنای آن است که خدمت سکونت در بازاری در حال خرید و فروش است. وقتی افراد در منزل مسکونی خودشان ساکن هستند و هزینه‌ای برای سکونت خود به صورت مشخص در بازار پرداخت نمی‌کنند مانند این است که بخشی از اقتصاد در این بخش پنهان است. هرچه بخش بازار یعنی اجاره‌نشینی خانوار بیشتر شود اعداد و ارقام مشخص‌تر خواهند شد. البته افزایش اجاره‌نشینی در اقتصاد کشور خودش تبعاتی به همراه دارد اما در مورد درآمدهای غیرپولی خانوار این اتفاق باعث شفاف‌تر شدن هزینه‌ها می‌شود. چون اعدادی در این بازار وجود خواهند داشت که به صورت واقعی این اعداد معامله شده‌اند نه اینکه معادل آنها در نظر گرفته شده است. اما درباره اینکه افزایش اجاره‌نشینی باعث افزایش هزینه‌های خانوار می‌شود یا نه، باید بگویم این گزاره را به آن شکل قبول ندارم. وقتی کسی درآمدی داشته باشد می‌تواند هزینه‌ای را صرف اجاره مسکن کند، اما اگر کسی درآمدی نداشته باشد معلوم است نمی‌تواند هزینه اجاره مسکن بالایی را پرداخت کند. اما سهم هزینه مسکن از کل هزینه خانوار ممکن است زمانی تاثیر بپذیرد که سطح عرضه مسکن در بازار افزایش نیابد و تنها سطح تقاضا در این بازار رشد کند. وقتی این اتفاق بیفتد ممکن است هزینه اجاره مسکن افزایش یابد و این مقوله سهم بیشتری از کل هزینه‌های خانوار را به خود اختصاص دهد و آن‌وقت می‌توان گفت که ممکن است فشار را به خانوار زیاد ‌کند. اما در مجموع نمی‌توان گفت به معنای افزایش هزینه خانوار است بلکه نسبت هزینه‌ها به هم می‌خورد و ممکن است به دلیل افزایش سهم مسکن از کل هزینه‌های خانوار از هزینه‌های دیگر بخش‌های خود بکاهند.

دقیقاً همین اتفاق افتاده است. طی سال‌های اخیر سهم «مسکن، آب، برق، گاز و سایر سوخت‌ها» از کل هزینه‌های خانوار افزایش و سهم «خوراکی و آشامیدنی‌ها» کاهش یافته است.

البته سهم خوراکی و آشامیدنی‌ها همیشه با افزایش رشد اقتصادی از کل هزینه خانوار کاهش می‌یابد. یعنی ابزارهای سنجش درستی اعداد رشد اقتصادی یا رشد هزینه خانوار این است که ببینیم نسبت هزینه‌های خوراکی به کل هزینه‌ها چقدر است. یعنی سهم هزینه‌های خوراکی در یک اقتصاد در حال تضعیف است که پی در پی افزایش می‌یابد. سهم خوراکی و آشامیدنی‌ها از کل هزینه خانوار نشان‌دهنده درآمد حقیقی خانوار است و هرچقدر که این درآمد حقیقی افزایش یابد، سهم خوراکی و آشامیدنی کاهش می‌یابد. در داده‌های اقتصاد ایران این گزاره قابل مشاهده است و به همین دلیل من کاهش سهم خوراکی و آشامیدنی از کل هزینه‌های خانوار را اتفاق نامطلوبی نمی‌دانم. وقتی ما رشد اقتصادی داشته باشیم هزینه خوراکی و آشامیدنی از کل هزینه‌های خانوار کاهش می‌یابد اما در دوره رکود هزینه حقیقی خانوار کاهش می‌یابد و سهم هزینه خوراکی افزایش می‌یابد. توجه کنید که کاهش سهم خوراکی و آشامیدنی از کل هزینه خانوار اصلاً به معنای کاهش مصرف آن نیست. کاهش مصرف را باید از همان اعداد حقیقی استخراج کرد که مشخص شود واقعاً میزان مصرف خوراکی و آشامیدنی خانوار کاهش یافته است یا نه. واقعیت قضیه این است که اگر درآمد شما دو برابر شود مطمئناً شما دو برابر برای خوراکی و آشامیدنی خود هزینه نخواهید کرد. به همین دلیل است که می‌گویم تنها سهم عوض می‌شود و نمی‌توان از کاهش و افزایش سهم این گروه از کل هزینه‌ها، انتظار افزایش یا کاهش مصرف خوراکی‌ها را داشت.

 اما همزمان با این اتفاق در یک دوره مثلاً 17‌ساله، سهم تفریح یا ارتباطات خانوار نیست که افزایش قابل توجهی یافته باشد بلکه همزمان با کاهش سهم خوراکی، سهم بخش مسکن خانوار بوده که رشد چشمگیری داشته است؟

نوسانات بخش مسکن خیلی منظم نیست و در برخی از سال‌ها کمتر و در برخی از سال‌ها بیشتر است و در نتیجه خیلی قابل اتکا نیست و تحلیل ما بستگی به این دارد که افزایش سهم مسکن به قیمت کاهش سهم کدام گروه بوده اما در مجموع کاهش سهم خوراکی از کل هزینه خانوار خیلی نگران‌کننده به نظر نمی‌رسد. اما مثلاً اگر همزمان با افزایش سهم مسکن خانوار، ما شاهد باشیم که از سهم تفریح یا آموزش کم می‌شود این به معنای آن است که خانوار دچار وضعیتی شده‌اند که مجبورند از سهم این موارد کم کنند. با این حال معمولاً خانوار سهم خوراکی را برای مسکن خود کاهش نمی‌دهد و داده‌ها نشان می‌دهند سهم خوراکی معمولاً با رشد اقتصادی است که تغییر می‌کند. در شماره‌های پیشین تجارت‌فردا هم تحلیلی داشتم که در آن نشان دادم این دو مقوله رشد اقتصادی و سهم خوراکی از کل هزینه خانوار ارتباط منفی دارند.

 از اتفاقات دیگر همین دوره مورد اشاره افزایش درصد خانوار بدون فرد شاغل است. اگر ما رشد اقتصادی بالا همزمان با کاهش سهم خوراکی از کل هزینه خانوار داشتیم پس چطور سهم خانوار بدون فرد شاغل در همین اقتصاد افزایش یافته است؟

در مورد خانوار بدون فرد شاغل باید یک تفکیکی بین دو گروه خانوار بدون فرد شاغل بدون درآمد و خانوار بدون فرد شاغل با درآمد صورت بگیرد. موضوع بازنشستگی به یک میزانی می‌تواند در مورد خانوار بدون فرد شاغل با درآمد تاثیر داشته باشد. چون بازنشسته‌ها هم شاغل محسوب نمی‌شوند اما دارای درآمد بدون شغل هستند. در مورد خوب یا بد بودن افزایش و کاهش این رقم باید به نظام بازنشستگی کشور مراجعه کرد و دید که ارقام بازنشستگی با آمارهای اشتغال ما تناسبی دارد یا نه و آیا اقتصاد کشور می‌تواند این گروه بازنشسته‌ها را حمایت کند. اگر افزایش درصد خانوار بدون فرد شاغل مربوط به گروه خانوار بدون فرد شاغل بدون درآمد باشد به معنای آن است که بیکاری رو به گسترش است و این باید با آمارهای بیکاری تعیین شود اما امکان اینکه همزمان بیکاری کشور بالا باشد و ما شاهد رشد اقتصادی بالا و کاهش سهم خوراکی‌ها از کل هزینه‌های خانوار باشیم امکان‌پذیر است. چون ممکن است رشد اقتصادی بالا به جای اینکه منجر به افزایش اشتغال و کاهش بیکاری شده باشد، فقط درآمد شاغلان فعلی را افزایش داده و حتی نرخ بیکاری هم صعود کرده باشد. یعنی این اتفاق غیرممکن نیست.

 آمارهای مرکز آمار ایران نیز به نوعی این موضوع را تایید می‌کند و سهم شاغلان با ساعت کار بیشتر از 49 ساعت در هفته از 4 /38 درصد در سال 1395 به 8 /38 درصد در سال 1396 افزایش یافته است.

بله، ممکن است این اتفاق رخ داده باشد. این فرضیه‌هایی که من مطرح کردم باید با داده‌های بیکاری در بازار کار بررسی شوند. با این حال اگر این آمارها تاییدکننده حرف‌های ما باشند هم باید بگویم که رشد اقتصادی یک دوره کوتاه‌مدت خیلی برای ما نمی‌تواند ملاکی برای نتیجه‌گیری باشد. ممکن است در یک سال رشد اقتصادی اتفاق افتاده باشد و نفع آن را یکسری خانوار برده باشند و لزوماً به این معنا نیست که همه خانوارها از این رشد اقتصادی نفع برده باشند اما اگر رشد اقتصادی مداومی داشته باشیم بخش بزرگی از خانوارهای ایرانی از این رشد اقتصادی منتفع خواهند شد. در واقع نگرانی اصلی ما باید این باشد که رشد اقتصادی کشور پایدار خواهد بود یا نه.

  یکی از اتفاقات سال گذشته نوسانات نرخ ارز بود. به نظر شما این اتفاق ممکن است روی بودجه خانوار تاثیری گذاشته باشد؟

این نوسانات ممکن است انگیزه‌های پس‌انداز و مصرف خانوار را عوض کند و بر هزینه‌های خانوار تاثیر بگذارد اما معلوم نیست که دقیقاً روی کدام‌یک اثر گذاشته است. چون از یک طرف باعث می‌شود بخشی از مردم پس‌اندازهای ریالی خود را به پس‌اندازهای غیرریالی و ارزی تبدیل کنند که این اتفاق شاید روی مصرف خانوار چندان تاثیری نگذارد و حتی باعث کاهش مصرف هم شود و از سوی دیگر بخشی از ماجرای ارز باعث می‌شود که خانوارها پیش‌بینی کنند قیمت کالاهای وارداتی هم ممکن است افزایش پیدا کند، در نتیجه این اتفاق روی مصرف بیشتر کالاهای وارداتی تاثیر می‌گذارد. کسی که پیش‌بینی می‌کند قیمت ارز افزایش قابل توجهی پیدا می‌کند حتی می‌تواند گوشی موبایل یا حتی پوشاک و انواع کالاهای مصرفی بادوام را بیشتر بخرد که تا یک حدی خود را از افزایش قیمت آتی مصون بدارد، در نتیجه نمی‌توان به صراحت گفت که چه تاثیری بر بودجه خانوار می‌گذارد.

با توجه به شرایط امسال از جمله تشدید تحریم‌ها که پیش‌رو داریم و نوسانات ارزی که پشت سر گذاشتیم به نظر شما امسال در بودجه خانوار ممکن است چه اتفاقاتی رخ دهد؟

ببینید بیشتر از این نوسان آنچه می‌تواند بر درآمد حقیقی خانوار تاثیر بگذارد رشد اقتصادی است. البته خانوار بالاخره بخشی از قدرت خرید خود را به واسطه افزایش قیمت‌ها دارد از دست می‌دهد و این طبیعتاً باعث کاهش درآمد حقیقی خانوار می‌شود اما اگر درآمد خانوار متناسب با قیمت‌ها افزایش یابد هم اثر خاصی روی درآمد حقیقی خانوار نخواهد داشت. مهم این است که ببینیم همان رشد اقتصادی سال گذشته را امسال خواهیم داشت یا نه. یعنی بیشتر از اینکه بخواهیم روی هزینه‌های خانوار متمرکز شویم باید بخش بنگاه‌های اقتصادی خود را ارزیابی کنیم که چه وضعیتی دارند و اینها می‌توانند همان وضعیت سال گذشته را داشته باشند یا شرایط بازار به آنها آسیب وارد می‌کند. در واقع مهم‌ترین مولفه‌ای که می‌تواند بر بودجه خانوار تاثیر بگذارد رشد اقتصادی است و درباره تاثیرگذاری نرخ‌های دیگری مانند بیکاری باید بگویم که نرخ بیکاری روی توزیع عواید ناشی از رشد اقتصادی تاثیر دارد. یعنی اگر ما رشد اقتصادی بالایی داشته باشیم اما بیکاری هم افزایش یابد به معنای آن است که عواید رشد اقتصادی بین همه تقسیم نشده و حتی نابرابری بیشتر هم می‌شود. نرخ ارز هم از کانال بخش تولید می‌تواند بر اقتصاد خانوار تاثیر بگذارد. یعنی اگر بخش تولید ما از شوک‌های نرخ ارز متاثر شود طبیعتاً این اتفاق به بخش خانوار هم سرایت می‌کند.

 آیا ممکن نیست بخشی از افزایش درآمد خانوار سال گذشته متاثر از نرخ رشد اقتصادی قابل توجه سال 95 بوده باشد؟

بخش بزرگی از رشد اقتصادی سال 95 ما به نفت ارتباط داشت و چندان ارتباطی با خانوار نداشت اما به هر حال بخش‌های دیگر اقتصاد را می‌توانست فعال کند که منافع آن به خانوار هم می‌رسد. در پایان باید مجدداً تاکید کنم مقایسه سرجمع هزینه‌ها با درآمدها را کنار بگذاریم. 

دراین پرونده بخوانید ...

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها