شناسه خبر : 34912 لینک کوتاه

جاده‌های بی‌سرانجامی

چگونه شبه‌علم و شبه‌اخلاق به اقتصاد صدمه می‌زند؟

  رضا طهماسبی: دوران بحران اقتصادی، دوران سربرآوردن پهلوان پنبه‌های خارج از گودی است که می‌گویند لِنگش کن، آن هم به سیاستمدار گرفتاری که در روزهای خوش هم توان چندانی نداشته و قدرتش را از درآمدهای کم‌زحمت و پررحمت نفتی به دست می‌آورده است. شبه‌عالمان اقتصاد در این شرایط با شدت و حدت هرچه تمام‌تر به صحنه می‌آیند و ابتدا به تخطئه و مضحکه علم و اقتصاددانان و توصیه‌هایشان می‌پردازند و سپس از انبان‌هایشان انواع و اقسام راهکارها و راه‌حل‌هایی بیرون می‌آورند که در قوطی هیچ اقتصاددانی پیدا نشده و نمی‌شود؛ راهکارهایی که البته به مذاق سیاستمدار شیرین می‌آید چون غالباً در باب مداخله بیشتر و بیشتر و بیشتر است، از مالیات بستن بر هر دارایی و کالایی گرفته تا تصاحب و تصرف دارایی‌های فقیر و غنی برای پر کردن کیسه دولت و خرج کردن در هزینه‌هایی که هیچ‌وقت تمامی ندارد. راهکارهایی که تماماً با گزاره‌هایی چون قرار گرفتن در «جنگ اقتصادی»، «برهه حساس کنونی»، «ضرورت حمایت از مردم و اقشار آسیب‌پذیر و فقرا»، «چشم داشتن به داخل و نگاه برگرفتن از اجنبی» و ... بزک و دوزک می‌شود تا در لایه‌های متفاوت دولت و حاکمیت و مردم به تنگ آمده از خسران‌های عمیق رسوخ کند. تجربه‌های متعدد نشان داده که این روش‌ها و منش‌ها نه‌تنها دردی دوا نمی‌کند که سرمایه و سرمایه‌گذار را فراری می‌دهد و تولید را کاهش، کارآفرین را خانه‌نشین می‌کند و تولیدکننده را تعطیل. در مقابل جوی شیر و عسلی برای نزدیکان و مقربان می‌گشاید که باز هم بتوانند از رانت ته‌مانده موجود تغذیه کنند. خطر شبه‌اقتصاددانان برای اقتصاد ایران کم نیست، آنان ته‌مانده منابع دولت را نیز هزینه طرح‌هایی می‌کنند که عایدی ندارد.

سیاستمدار هم در این میان باید ابتدا توجیهی برای سیاست‌های شکست‌خورده قبلی بیاید و کجا دیواری کوتاه‌تر از اقتصاددانان. پس شکست‌ها را تا آنجا که ممکن است بر گردن توصیه‌هایی می‌اندازد که هرگز به آنها عمل نکرده است و صرفاً برای آن شواهدی می‌تراشد مثلاً جهش قیمت ارز را بعد از اینکه فنرش رها شده، به توصیه اقتصاددانان به آزادسازی نسبت می‌دهد و روغن ریخته را نذر امامزاده می‌کند. یا عمل نکردن‌ها و اتخاذ سیاست‌های شکست‌خورده را به خیرخواهی و انسان‌دوستی نسبت می‌دهد و اقتصاددانان را دور از مردم می‌داند. بدون اینکه برای عقل‌های سلیم توضیح دهد چگونه یک سیاست خلاف اصول و علم اقتصاد می‌تواند انسانی و اخلاقی باشد.

شاید غیرمعمول نباشد که در دوره بحران شبه‌عالمان اقتصاد و اخلاق به میدان بیایند تا از این نمد برای خودشان کلاهی ببافند اما اثرات حضور آنها کوتاه‌مدت نیست و در بلندمدت زیان‌های بیشتری دارد، سیاست‌هایی که با تشویق دولت به مداخله بیشتر و هزینه‌کرد بیشتر ما را به سمتی می‌برد که از آن هراس داریم و هشدار دادیم: ونزوئلا شدن. مقصدی که نه از آن دوریم و نه به آن نزدیک. مهم این است که با کدام فرمان و در کدام جاده برانیم تا به احیای اقتصاد برگردیم یا گرفتار کمبود دستمال توالت شویم.

دراین پرونده بخوانید ...