شناسه خبر : 29438 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

سد مردمی

آیا مردم هم در برابر اصلاحات مانع ایجاد می‌کنند؟

قضیه انجام اصلاحات نظام اقتصادی کشور پیچیده شده است؛ کلافی سردرگم که کسی قصد پیدا کردن سرنخش را ندارد، حتی اگر مشغولان زیادی وانمود کنند که در پی‌اش هستند. پیدا کردن سیاستمدار و سیاستگذاری که جسارت اصلاح داشته و مسوولیت اجرای آن را بپذیرد، کیمیاست؛ در عین حال تحمل‌پذیر کردن مردم در برابر سختی‌های آغازین اصلاح هم سخت‌تر از همیشه است.

  رضا طهماسبی: قضیه انجام اصلاحات نظام اقتصادی کشور پیچیده شده است؛ کلافی سردرگم که کسی قصد پیدا کردن سرنخش را ندارد، حتی اگر مشغولان زیادی وانمود کنند که در پی‌اش هستند. پیدا کردن سیاستمدار و سیاستگذاری که جسارت اصلاح داشته و مسوولیت اجرای آن را بپذیرد، کیمیاست؛ در عین حال تحمل‌پذیر کردن مردم در برابر سختی‌های آغازین اصلاح هم سخت‌تر از همیشه است. اگر زیاد به عقب برنگردیم، رویکرد مردم در قبال دولت، به عنوان سیاستگذار و (اگر توان داشته باشد) مصلح اقتصادی، در دو وجه متناقض اما هم‌ریشه تبلور پیدا کرده است؛ نخست اینکه همواره خواستار تامین نیازهایش و افزایش رفاهش از طریق سیاست‌های دولت باشد و این را حق خود بداند، فارغ از اینکه چه اندازه تلاش می‌کند. دوم اینکه همواره هر سیاستی که مبنایش دریافت هزینه باشد اعم از مالیات یا افزایش نرخ کالاهای یارانه‌ای دولتی مانند سوخت، انرژی، نان و... را نوعی دزدی و غیرمشروع بداند. در واقع رویکرد شکل‌گرفته در دهه‌های اخیر، لااقل از ابتدای دهه 50 و افزایش قیمت نفت و سرازیر شدن دلارهای نفتی به اقتصاد ایران، خود نتیجه سیاست‌های دولت به‌ واسطه اشتهای سیری‌ناپذیرش به مداخله است و پس از تقویت و همه‌گیر شدن، هادی سیاست‌های اقتصادی دولت به کانالی شده است که حتی اگر سیاستگذار نخواهد یا بودجه‌اش را نداشته باشد، باید همچنان به سیاست‌های پوشالی رفاهی ادامه دهد، حتی با جیب خالی. پوشالی از این‌رو که حداقل اکنون بر همه روشن است تصمیماتی که قرار بود به نفع فقرا و مستضعفان ثمره دهد، مانند یارانه‌های مختلف، همان‌طور که قابل پیش‌بینی بوده و هست، به کام اغنیا و طبقه برخوردار است. به این ترتیب چرخه‌ای معیوب از رفتار سیاستمدار، سیاستگذار و مردم شکل گرفته است که تشدیدکننده توهم سیاستمدار در وعده‌دهی، خطا در سیاستگذاری و تصمیم‌گیری و نابجایی در انتظارات شده است.

این چرخه هربار خود را بیشتر و بیشتر تقویت می‌کند. سیاستمدار برای رای گرفتن از مردم وعده‌های رفاهی بیشتر می‌دهد، سیاستگذار به اجبار سیاستمدار و انتظار مردم تصمیم‌های خطا می‌گیرد و مردم هم با سخت‌تر شدن شرایط اقتصاد، که به طور طبیعی رخ می‌دهد، خواستار دخالت بیشتر و در نتیجه اشتباه بیشتر سیاستگذار و سیاستمدار می‌شود. در چنین شرایطی که شاید وضعیت کنونی را بتوان مصداق عینی‌اش دانست، مردم از طرفی انتظارات بیشتری از دولت دارند و در عین حال اعتمادشان به او کمتر و متزلزل‌تر می‌شود در نتیجه تحمل هرگونه سیاستی که اصلاحش هزینه‌ای داشته باشد را ندارند و علیه آن مستقیم و غیرمستقیم می‌شورند.

به نظر می‌رسد که مردم، ناخواسته، به مانعی در برابر اصلاح تبدیل شده‌اند. ترس سیاستگذار با واهمه مردم ترکیب شده و هرچه می‌گذرد مانع بلندتر، قطورتر و در نتیجه محکم‌تری در برابر میل به اصلاح ایجاد می‌کنند. این در حالی است که هیچ سیاست اصلاحی در کوتاه‌مدت بدون هزینه نیست و اگر مردم آمادگی پذیرش این هزینه را نداشته باشند، سیاستمدار و سیاستگذار قطعاً دور اصلاح را خط می‌کشند. لاجرم باید اعتماد عمومی را مجدد به دست آورد، بعد به دنبال برنامه‌ای همه‌جانبه و دقیق برای اصلاح رفت تا منتج به نتیجه شود.

دراین پرونده بخوانید ...

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها