شناسه خبر : 26203 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

رسم روتوش

رسانه‌ها چگونه چهره‌های سیاسی را بر عرش محبوبیت می‌نشانند و بر فرش ذلت می‌کوبند؟

بگذارید کمی اغراق‌گونه بگویم که کار رسانه‌ها در عرصه سیاست شبیه روتوش کردن عکس است. اما مشکل اینجاست که در سیاست ایران هر‌چقدر هم چهره فرد را رنگ و لعاب بدهیم، منظره پشت عکس چنان بی‌سروسامان و به‌هم‌ریخته است که در عمل سوژه اصلی را متاثر می‌کند.

علی شاکر / دانشجوی دکترای علوم ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی 

بگذارید کمی اغراق‌گونه بگویم که کار رسانه‌ها در عرصه سیاست شبیه روتوش کردن عکس است. اما مشکل اینجاست که در سیاست ایران هر‌چقدر هم چهره فرد را رنگ و لعاب بدهیم، منظره پشت عکس چنان بی‌سروسامان و به‌هم‌ریخته است که در عمل سوژه اصلی را متاثر می‌کند. اینجاست که همه سرگرم منظره پشتی می‌شوند و گاهی حتی به سوژه اصلی می‌گویند برو کنار شاید تو عامل مناظر پشت خودی. به همین خاطر نمی‌توان به این راحتی‌ها از راه‌های کسب محبوبیت برای یک سیاستمدار در ایران حرف زد. چون ممکن است تمامی نکات را رعایت کنید، ولی سر‌آخر منفور شوید. برعکس ماه‌های اولیه انتخاب حسن روحانی در سال 92 که کمپین «روحانی متشکریم» راه افتاد و برخی حتی از اینکه مربای صبحانه‌شان از روی نان نمی‌ریزد روی فرش از رئیس‌جمهوری منتخب تشکر می‌کردند، ولی شادی ناشی از انتخاب حسن روحانی پس از انتخاب دوباره‌اش چندان نپایید. نه روحانی آن نامزد پرشور بود نه حرف‌های افشاگرانه جهانگیری چنگی به دل می‌زد. کسی که سپر بلای روحانی شد و هنوز هم اصلاح‌طلبان به او دل‌بسته‌اند تا رئیس‌جمهوری 1400 باشد. اما او نیز چنان نزد افکار عمومی و برخی مقامات نظام افول کرد که از گوشه و کنار زمزمه‌هایی می‌رسید که ‌ای کاش استعفا دهد تا این‌روند افول پایان یابد. شاید بدین ترتیب بتواند خودش را برای انتخابات سال 1400 آماده کند.

وضعیت شهردار تهران هم ‌اکنون چندان چنگی به دل نمی‌زند. او یکی از محبوب‌ترین چهره‌های تکنوکرات جناح میانه است. محمدعلی نجفی در حالی بر تخت بهشت تکیه زد که اعضای شورای شهر جدید همگی مرام اصلاح‌طلبی و میانه‌روی داشتند و حتی هیچ‌کدام پی کاری دیگر نرفتند که نکند جا برای مهدی چمران، چهره اصولگرای شناخته‌شده در این شورا باز شود. با این همه آلودگی هوا و برف فلج‌کننده تهران کاری کرد تا بهشت برای شهردار تهران صفایی نداشته باشد. نجفی ایرادها را گردن مدیران پیشین انداخت و گفت کلی کارمند مازاد دارند. از طرفی کف‌گیر بودجه هم به ته‌دیگ خورده. اما شهروندانی که تا دیروز انتقادها به قالیباف داشتند، حالا برخی از سر لج یا دلخوری می‌گفتند صد رحمت به آن دیگری!

تجارت فردا- تعداد کاربران اینترنت- رسم روتوش

فارغ از این سه مثال، می‌توان نمونه‌های بسیار دیگری آورد از چهره‌ها و شخصیت‌هایی غیرسیاسی که از عرش محبوبیت ناگهان به فرش ذلت می‌افتند. نکته مهم در این میان آن است که میدان مبارزه برای کسب محبوبیت، زمین رسانه‌هاست. اینجاست که گذشته از دانستن رموز سیاست باید به چندین هنر دیگر آراسته باشید تا بتوانید همچنان خود را در اوج محبوبیت نگه دارید.  البته این کار چندان ساده‌ای نیست. هرچقدر «شجریان» شدن یا «آقای بازیگر»شدن، سخت باشد، این کار در عرصه سیاست بسیار سخت‌تر است. چون کسانی مانند شجریان و انتظامی با هوش اجتماعی‌شان به‌درستی می‌دانند کی و کجا چه بگویند و چه کنند، ولی سیلاب سیاست سهمگین‌تر از آن است که اجازه برخی حسابگری‌های آنی را به یک چهره سیاسی بدهد. به همین دلیل نمی‌توان شبیه آقای بازیگر فوق‌ ستاره‌ای همیشه محبوب بود چون اسب سیاست چموش است و بی‌رحم. با همه این احوال می‌توان از منظر ارتباطات سیاسی به ویژگی‌هایی پرداخت که سیاستمداران می‌توانند به واسطه آن تا حد زیادی جلوی افول چهره خود را بگیرند. البته نکته بسیار مهم این است که رسانه‌ها نه منبع دَردَند و نه سرچشمه شفا. بنابراین اگر یک سیاستمدار استاد بهره بردن از رسانه باشد ولی بایسته‌های کاری و حرفه‌ای را رعایت نکند، رسانه در عمل علیه او به کار می‌افتد. رسانه‌ها قدرت دارند ولی قدرت‌شان نمادین و اقناعی است یعنی رسانه‌ها این قابلیت را دارند که ذهن خواننده‌ها و بیننده‌های خود را تا حدی تحت تاثیر قرار دهند یا هدایت کنند اما بر «اعمال» مخاطبان خود تاثیر مستقیمی ندارند. با ابداع رسانه‌های چاپی و گسترش چاپخانه‌ها در سراسر اروپا در اواخر سده‌های 15 و 16 میلادی امکان فنی برای توسعه ارتباطات سیاسی پدیدار شد. شکلی از ارتباطات که دیگر در انحصار نخبگان نبود. قرن 19 شاهد دو تحول عمده در ارتباطات سیاسی است. یکی ظهور حزب سیاسی به عنوان نهاد مرکزی شکل‌گیری و دستکاری افکار و سپس رشد بنیادی روزنامه‌ها به عنوان بستر ارتباطات سیاسی. تلاش برای به دست آوردن این حق، مردم بیشتری را به زندگی سیاسی علاقه‌مند کرد و باعث شد بخواهند اطلاعات بیشتری به دست بیاورند. به این ترتیب رسانه‌های جدیدتر، اطلاعات بیشتری را به مردم ارائه دادند که از نظر محتوا و زمان‌بندی کمتر کنترل شده‌اند و ظرفیت بیشتری برای پردازش و بازخورد و واکنش بهتر دارند.

همنشینی سیاست و رسانه‌های اجتماعی

پیش از آنکه به معیارهای حفظ محبوبیت از طریق رسانه‌ها بپردازیم، ذکر چند مقدمه درباره همنشینی سیاست و رسانه‌های اجتماعی ضروری است.

1- مدیر تلگرام مدعی است که بیش از 40 میلیون ایرانی تلگرام دارند و ضریب نفوذ اینترنت نیز در ایران 9 /48 درصد است. با این حساب می‌توان انتظار داشت که بخش مهمی از وقت ایرانیان امروزه نه الزاماً جلوی رسانه‌های جمعی بلکه کنار رسانه‌های اجتماعی می‌گذرد. فیس‌بوک و توئیتر به‌رغم فیلتر بودن، همچنان محبوب‌اند و یکی از بسترهای دریافت خبر. این نکته‌ای است که تقریباً تمامی سیاسیون به درستی در ایران دریافته‌اند و تعداد زیادی از آنان حساب‌کاربری رسمی در شبکه‌های اجتماعی دارند. در این میان با توجه به عملکرد نه‌چندان مناسب رسانه ملی پس از هر بحران یا خبری مهم، بیشتر شهروندان سراغ تلفن همراه خود می‌روند تا ابعاد اتفاق را ببینند. هرچند سرعت به‌شدت بالا رفته است، ولی بازار هیاهو، شایعه و اخبار جعلی نیز داغ است و اتفاق‌های سیاسی را کاملاً متاثر می‌کند.این امر در دنیا به شکل گسترده‌تری ساری و جاری است. نگاهی به آمارهای آنلاین این نکته را روشن‌تر می‌کند1:

2- پیش از ظهور رسانه‌های اجتماعی نیز رسانه‌های جمعی برای متاثر کردن فضای سیاسی نتایج نظرسنجی منتشر می‌کردند. نتایجی که معمولاً متناقض‌اند. با ظهور رسانه‌های جدید در بستر اینترنت، نظرسنجی‌های متناقض و ابهام‌آفرین بیشتر هم شد. همین امر به سردرگمی شهروندان و حتی خود سیاستمداران منجر می‌شود.

3- رابطه مستقیم با سیاستمداران یکی دیگر از تبعات ظهور رسانه‌های اجتماعی است. پیش از این شاید در دسترس‌ترین سیاستمداران در مجلس اتاقی داشتند و برای دیدن‌شان باید به آنجا می‌رفتیم ولی حالا با داشتن یک حساب کاربری می‌توانند هر روز و به شکل 24‌ساعته با شهروندان در ارتباط باشند. همین نکته باعث پر شدن شکاف میان سیاستمدار و شهروند شده است. مردم حالا فهمیده‌اند که سیاستمداران نیز هیچ فرق خاصی با خودشان ندارند. خیلی راحت می‌توان با آنان صحبت کرد و حتی به تندی عملکردشان را زیر سوال برد.

4- داده‌های بزرگ (Big Data) به کمپین‌های سیاسی این امکان را داده که بی‌هدف در گوشه‌ای از شهر مردم را به رای دادن ترغیب نکنند، بلکه با شناخت کاربران موافق و مخالف خود، پیام‌های اقناعی خویش را برایشان بفرستند و این یعنی کاستن از هزینه و زمان.

5- یکی از نقاط ضعف کارزارهای مبارزات سیاسی اکنون اخبار جعلی و شایعه‌ها هستند. هیلاری کلینتون مدعی است یکی از دلایل شکستش از ترامپ پخش هدفمند اخبار جعلی از طریق فیس‌بوک است. نهادهای اطلاعاتی و امنیتی آمریکا نیز مدت‌هاست دارند روی دستکاری عمدی اخبار از سوی تعدادی حساب کاربری در فیس‌بوک تحقیق می‌کنند؛ حساب‌هایی که سرنخ آن به روسیه می‌رسد. در این میان کلی پایگاه تحلیلی و خبری با داده‌های اولیه اشتباه بر «توهم توطئه» دامن می‌زنند و می‌توانند حواس کاربران ناآگاه را آن‌طور که خود می‌خواهند پرت کنند.

این‌طور که مرکز پژوهشی Pew گزارش داده و طبق پژوهشی که در 38 کشور انجام داده، به‌طور میانگین 62 درصد مردم این مجموعه کشورها می‌گویند که رسانه‌های خبری آنها در کار گزارشگری و خبررسانی صحیح، کارشان را خوب انجام می‌دهند. این در حالی است که سال به سال از میزان این عدد کاسته شده است. یکی از دلایل این امر گسترش اخبار جعلی است. 

6- گیر‌افتادن در مارپیچ سکوت رسانه‌های اجتماعی مجازی به مراتب تلخ‌تر از رسانه‌های جمعی است. ما بالطبع عضو گروه‌هایی در پیام‌رسان تلگرام، شبکه اجتماعی فیس‌بوک یا توئیتر هستیم. همچنین دوستان‌مان را در شبکه اینستاگرام دنبال می‌کنیم. فرض کنیم جمع دوستان ما همگی روی نکته‌ای دست بگذارند؛ مثلاً حامی فلان نامزد باشند. ما برای اینکه از این جمع‌ها طرد نشویم مجبوریم همرنگ جماعت شویم؛ چون مخالفت با آنها مساوی است با رسوایی و تنهایی. از طرف دیگر این جمع‌های مجازی گاهی دیدگاه‌های افراطی ما را تقویت می‌کنند؛ چون همه دوستان، مدام دارند به ما Like می‌دهند و تاییدمان می‌کنند در حالی که شفافیت و تفکر در عرصه‌ای شکل می‌گیرد که نظر مخالف هم وجود داشته باشد. اینجاست که اگر مثلاً به گروه‌های فیس‌بوکی پان‌عرب‌ها یا پان‌ترک‌ها سر بزنید می‌بینید که دیدگاه‌های افراطی یک نفر مدام تحریک و تقویت می‌شود به طوری که ممکن است کاربر فکر کند در کوچه و بازار همه شبیه او فکر می‌کنند. اینجاست که اگر نتایج سیاست‌ورزی در دنیای بیرون مخالف با آن چیزی باشد که او فکر می‌کرده، به هم می‌ریزد و سعی می‌کند میز بازی را به هم بزند.

ویژگی‌های یک سیاستمدار محبوب

با این حساب همان‌طور که می‌بینیم مواجهه سیاست با رسانه‌ها بسیار پیچیده‌تر و حساس‌تر شده است. پس در این فضا سیاستمداران باید بایسته‌هایی را رعایت کنند تا رسانه نه‌تنها عامل افول محبوبیت نشود، بلکه ابزاری باشد برای ارتقای وجهه فرد سیاستمدار. پرسش این است که یک سیاستمدار محبوب چه ویژگی‌هایی دارد؟

1- تحصیل: هرچند که تحصیل را برخی با مدرک‌گرایی افراطی اشتباه گرفته‌اند ولی همچنان در کل دنیا کسانی که تحصیلاتی مرتبط با کار سیاسی دارند، بیش از دیگران مورد توجه هستند. البته قرار نیست تحصیل معیار اول و آخر باشد، ولی معمولاً توصیه می‌شود که اگر می‌خواهید سیاستمدار شوید، بهتر است در رشته‌هایی چون اقتصاد، حقوق، علوم سیاسی، مدیریت بازرگانی و روابط بین‌الملل درس بخوانید.

2- فعالیت‌های داوطلبانه: سیاستمداران خوب معمولاً صبر نمی‌کنند تا کسی از آنان کاری بخواهد. آنها پیش از اینکه تبدیل به فردی مشهور شوند، در رزومه کاری‌شان چندین فعالیت داوطلبانه دارند؛ فعالیت‌هایی که اتفاقاً آنها را برای مدیریت کارهای جمعی آماده می‌کند. معمولاً نوجوان‌هایی که از پس مدیریت هیات‌های کوچک مذهبی محله‌شان برمی‌آیند، ویژگی‌های رهبری در گروه دارند. یک سیاستمدار خوب هم کارش را با ریاست و مدیریت شروع نمی‌کند بلکه از پایین‌ترین رده‌های سیاسی خودش را به بالا می‌رساند.

3- عضویت در حزب: یکی از انتقادهایی که به ترامپ می‌شود این است که عضو هیچ حزب مشخصی نبوده است. در حالی که دو دهه پیش از دموکرات‌ها حمایت می‌کرده ولی اکنون خود را نزدیک به جمهوریخواه‌ها می‌بیند. همین امر نشانه بی‌ریشه بودن و بی‌تجربگی سیاسی اوست. معمولاً نمی‌توان به‌طور ناگهانی به واسطه مشهور بودن، سیاستمدار هم شد. در کشورهای پیشرفته برای ارتقا در کارهای سیاسی می‌بایست حتماً عضو حزبی قدیمی و قدرتمند باشید. به این ترتیب شما نشان حزب خود را بر سینه دارید و اگر خوب عمل کنید می‌توانید واسطه جذب دیگر افراد باشید.

4- شفافیت مالی: از آنجا که نمی‌توان به درآمدزا بودن فعالیت سیاسی امید داشت، بهتر است در کنار این فعالیت، کسب‌وکار مشخصی هم داشته باشیم که بتواند پشتوانه مالی ما باشد. وابستگی به افراد حقیقی و حقوقی مشکوک می‌تواند بعدها تبدیل به پاشنه آشیل شما شود.

5- پیگیری اهداف به ظاهر کوچک: یک سیاستمدار خوب به جای تبدیل کردن جهان به بهشت سعی می‌کند اهدافی به ظاهر کوچک و کوتاه‌مدت را عملی کند. مثلاً پیگیر وضعیت راه‌های مواصلاتی شهر خود است. امکانات بیمارستان شهر را بیشتر می‌کند و....

6- گیرنده‌های حساس: یک سیاستمدار خوب نسبت به تمامی کنش‌های اطرافش واکنش مناسب دارد. سکوت گهگاهش ناشی از ندانستن نیست بلکه منتظر زمان مناسبی برای واکنش است. بنابراین یک سیاستمدار خوب شاخک‌های حساسی به زندگی و خواسته‌های مردم دارد، اما قرار نیست که از این حساسیت سوءاستفاده کند و دولت را به سمت مردم‌فریبی پیش ببرد.

7- پایبند به اصول اخلاقی: مردم از سیاستمداری که قاطعانه جلوی بدی می‌ایستد و از خوبی دفاع می‌کند، خوش‌شان می‌آید. بنابراین در عین حال که یک سیاستمدار باید شخصیتی منعطف داشته باشد ولی سر یک اصولی می‌ایستد و در فضای «یک بام و دو هوا» معلق نمی‌ماند.

8- چشم‌انداز روشن: یک سیاستمدار خوب به صحنه مبارزه انتخاباتی نمی‌آید که فقط آمده باشد. محبوبیت او ناشی از قهرمان ملی یا هنرپیشه سینما بودن نیست، بلکه کارنامه‌اش نشان می‌دهد که هدف و چشم‌انداز روشنی دارد و می‌داند چه می‌خواهد. اینجاست که مشکلات را به شکل واقعی خود می‌بیند؛ نه زیادی بزرگ و زیادی کوچک. او برای این مشکلات نیز برنامه ارائه می‌کند. البته کاملاً بر اساس داشته‌ها و ظرفیت‌های درونی. او درباره این ظرفیت‌ها اغراق نمی‌کند و واقع‌بینانه به مردم می‌گوید که تا چه اندازه می‌تواند این مشکل را حل کند.

 زمین مبارزه برای محبوبیت

همان‌طور که گفتیم، رسانه‌ها میدان مبارزه چهره‌های سیاسی برای کسب محبوبیت‌اند. اما این عرصه نمی‌تواند به این گلادیاتور کسب محبوبیت، کار با شمشیر را بیاموزد. تنها بستری برای نمایش است. این خود سیاستمدار است که باید بداند روی این زمین چگونه مبارزه کند. از این‌رو سیاستمداران باید بدانند در عرصه رسانه‌ها مجاز به هر کاری نیستند. سیاستمداران نیز باید شبیه فوتبالیست‌ها، این ورزش را از زمین‌های خاکی شروع کنند تا بتوانند در زمین چمن خودی نشان دهند. تجربه‌های فعالیت در محیط‌های کوچک می‌تواند یک سیاستمدار را برای تجربه‌های بزرگ آماده کند. از طرف دیگر شاید مهم‌ترین دلیل افول چهره‌های سیاسی در ایران، ضعف احزاب سیاسی مقتدر باشد. یک شخص به عنوان سیاستمدار مگر ‌چقدر می‌تواند به‌تنهایی بار تمامی مشکلات را به دوش بکشد و حواسش به همه امور باشد؟ پشتیبان مالی حزب اعضا و مردم‌اند. ما هنوز در ایران حتی یک رسانه حزبی مستقل نداریم. اینجاست که با مسوولان سیاسی شبیه یک فرد برخورد می‌شود؛ یعنی مثلاً تفکر یا مرام شخصی او بیشتر نقد و تخریب می‌شود و نه مرام حزبی‌اش. از طرف دیگر به دلیل غیرحزبی بودن فضا در عمل رسانه‌ها نیز تنها بر وجوه شخصی سیاسی‌ها تاکید دارند. برنامه‌ای از یک حزب معمولاً ارائه نمی‌شود و اگر بشود، هیجانی برای خواندن آن نیست. اینجاست که مثلاً می‌بینیم در آستانه انتخاب شهردار یا رئیس‌جمهوری، افرادی به‌شدت محبوب می‌شوند، ولی همین که بر سر کار می‌آیند دیگر آن محبوبیت سابق را ندارند. آنها کسانی هستند که نمی‌توانند یک‌تنه به جنگ چالش‌های ساختاری بروند. از همه اینها بدتر اینکه فضای رسانه‌ای ایران به هیچ‌وجه شفاف نیست. آینه رسانه‌ای که ما در آن خود را می‌بینیم، شکسته است و نقش سرو را هم خمیده نشان می‌دهد. اینجاست که در این فضا هرکسی بلندتر داد بزند، موفق‌تر است. برای یافتن علت افول محبوبیت گاهی لازم نیست سراغ نمونه‌های غیربومی برویم. تنها کافی است بدانیم که این فضا هیاهویی کرکننده دارد. به این ترتیب در حالی که دنیا به سمت انتخابات اینترنتی می‌رود و امکانات جدید فناورانه روزبه‌روز عرصه ارتباطات سیاسی را بیش از پیش متحول می‌کند، در ایران هنوز هم عده زیادی به اطلاع‌رسانی زوری و غیراقناعی معتقدند. در چنین فضایی به همان سرعتی که یک فرد (و نه الزاماً یک سیاستمدار) تبدیل به قهرمان می‌شود، ناگهان از اوج به پست‌ترین مرتبه سقوط می‌کند.

پی‌نوشت‌ها:
1- www.internetlivestats.com در تاریخ 14 اسفند 1396

دراین پرونده بخوانید ...