شناسه خبر : 26864 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

بازچرخانی اقتصاد زباله ناچیز است

پاسخ‌های زهرا جواهریان درباره اینکه آیا پسماند در ایران به چالشی بزرگ بدل شده است؟

زهرا جواهریان می‌گوید: زباله اگر بد سوزانده شود، می‌تواند به آلودگی هوا دامن بزند، اگر دفن شود می‌تواند آب را آلوده کند. یعنی خود پسماند به عنوان یک چالش می‌تواند عوامل مهم را تحت تاثیر قرار دهد. نقش مردم در همه چالش‌ها مهم است اما بی‌شک نقش مردم در چالش زباله بسیار مشهود است.

بازچرخانی اقتصاد زباله ناچیز است

ایران از منظر تولید پسماند و زباله دچار مشکلاتی است که به نظر می‌رسد بیش از هر چالش دیگری به نقش مردم در وهله اول و به سیاستگذاری‌های دولتی در مرحله دوم وابسته است. نبود مراکز متنوع بازیافت توانسته کشور را از ثروت عظیمی در حوزه زباله محروم کند. شیوه‌های سنتی مثل دفن زباله از دیرباز در اولویت بوده و حالا چالش‌های وابسته به این مشکل دارد خودی نشان می‌دهد. نقش مردم در این چالش تا چه اندازه مهم است؟ دولت‌ها به چه دلایلی سرمایه‌گذاری لازم در استفاده از ظرفیت اقتصادی بازیافت را به تاخیر انداخته‌اند؟ زهرا جواهریان مدیرکل توسعه پایدار و اقتصاد محیط زیست سازمان حفاظت محیط زیست به پرسش‌هایی در این باره پاسخ داده است.

♦♦♦

مشاهده مناطق مختلف کشور از جاده‌ها و سواحل گرفته تا جنگل‌ها و خیابان‌ها، نشان می‌دهد ما مردم مصرف‌کننده‌ای هستیم و تولید زباله یا پسماند بالایی داریم. آیا این گزاره را می‌توان با واقعیت جامعه منطبق دانست؟

مصرف روزانه خانگی ایرانیان در سراسر کشور 50 هزار تن است. هر ایرانی بین 650 تا 750 گرم زباله تولید می‌کند. یک خانواده چهارنفره ایرانی روزی سه کیلو زباله تولید می‌کند. نمی‌توانیم بگوییم پرمصرف‌ترین کشور دنیا هستیم چون بسیاری از کشورها از ما مصرف بالاتری دارند. بسیاری هم مصرف پایین‌تری دارند. آمریکایی‌ها اساساً مردم مصرف‌گرایی هستند و میزان زباله‌های تولیدی بالایی دارند. اما می‌توان گفت ما در مواد غذایی تولیدی 30 درصد دورریز داریم. البته این 30 درصد همه در پایان کار یعنی در یخچال‌های خانگی دور ریخته نمی‌شود بلکه از زمان تولید، حمل و نقل، بسته‌بندی، انبارداری و در نهایت مصرف تبدیل به زباله می‌شود. در مراحل مختلف ما ضایعات مواد غذایی داریم. خود این 650 تا 750 گرم زباله‌ای که در روز تولید می‌شود، زباله‌ای است که ما را خیلی مصرف‌گرا نشان نمی‌دهد. البته مقداری از این تولید دارد کم می‌شود. این کم شدن به خاطر زباله تر است که در شهرهای بزرگ کم‌کم دارد با سیستم‌های ما جا می‌افتد.

اینکه میانگین استاندارد تولید زباله در جهان 300 گرم است ولی بنا به اظهارات جنابعالی ما روزانه حدوداً 750 گرم تولید زباله داریم که سه برابر میانگین جهانی است، آیا به معنی بالا بودن تولید زباله نیست؟

ما نسبت به کشورهایی مثل آمریکا که میزان مصرف‌گرایی بسیار بالاست و تولید زباله بیشتر است پایین‌تر هستیم ولی نسبت به کشورهایی مثل کشورهای آفریقایی مصرف بالایی داریم. ولی اینکه 650 تا 750 گرم را تولید زیاد یا کم بدانیم بحث دیگری است. می‌توان کمتر زباله تولید کرد. اگر بخواهم جواب سوال شما را بدهم باید بگویم ما میزان تولید پسماند بالایی داریم.

به نظر شما آیا اگر این میزان تولید زباله را بالا بدانیم، این غفلت در تولید انبوه زباله از سوی مردم بیشتر صورت می‌گیرد یا از سوی سیاستگذاران اتفاق می‌افتد؟

 هر دو دخیل هستند. بسیاری از ضایعات تا به دست مصرف‌کننده برسند، ایجاد می‌شوند. یعنی این بخش به سیاستگذاری و تصمیمات و مدیریت مربوط است. اما بخشی از این ماجرا به مردم مربوط است. اکنون در مدیریت پسماند در دنیا بحثی به نام 3R  مطرح است. در درجه اول Reduce یا کاهش تولید زباله است. دولت یا بخش خصوصی باید جنس باکیفیت تولید کند چون مصرف جنس باکیفیت دورریز کمتری دارد. بخش دیگر دست مصرف‌کننده است. یعنی به هر روشی زباله وارد خانه نشود. انواع پلاستیک‌ها در موقع خرید یا جعبه‌های بزرگ شکلات و چیزهایی از این دست را اساساً استفاده نکنیم یا کم بکنیم. یا اگر گرسنه هستیم خرید نکنیم. خیلی از خریدها در این مواقع تاریخ مصرف گذشته هستند و دور ریخته می‌شوند یا اساساً ما زیاد خرید می‌کنیم ولی نمی‌توانیم بخوریم و دور می‌ریزیم. بعضی از مواقع خانواده‌های کم‌جمعیت از میدان‌های تره‌بار حجم بالایی خرید می‌کنند ولی در نهایت همه خرید را مصرف نمی‌کنند و از بین می‌رود و مواد غذایی تبدیل به زباله می‌شود. یعنی ضایعات را می‌توانیم کنترل کنیم.

درجه دوم Reuse است. یعنی استفاده مجدد از مواد. ما نباید خیلی زود وسایل را دور بریزیم. مثلاً مبلمان را دو سال یک‌بار عوض می‌کنند. نیازی نیست همه وسایل عوض شوند بلکه ظاهر آنها عوض شود کافی است موقع خرید رایانه می‌توان مدل و کیفیت بالایی خرید به خاطر اینکه هر چه کیفیت وسایل مصرفی بالاتر باشد میزان دورریز کمتری دارند و می‌توان سال‌ها استفاده کرد یا در نهایت قطعات مثلاً رایانه را عوض کرد نه اینکه کل دستگاه را دور انداخت. در استفاده مجدد ریکاوری یا ریپیر هم داریم. یعنی تعمیر کنیم و مجدد استفاده کنیم و به زباله تبدیل نکنیم.

درجه سوم یا R سوم Recycle است. یعنی مواد و زباله بازیافت شود. در اینجا هم باید وظیفه شهروندان را در نظر بگیریم هم وظیفه شهرداری‌ها را. وظیفه شهروند این است که سه کیسه مجزا برای تفکیک زباله در نظر بگیرد. زباله‌های خشک مثل کاغذ، پلاستیک، مقوا، بطری، شیشه و... حتی اگر هفته‌ای یک‌بار هم بیرون بگذاریم اتفاقی نمی‌افتد. زباله خشک و تر جدا شود. زباله تر بعداً می‌تواند تبدیل به کود شود و بسیار باکیفیت‌تر از کودهای شیمیایی است و برای محیط زیست بسیار مفید است. سومین دسته نیز زباله‌های سمی هستند. مثل باتری‌ها، ظروف رنگ، لامپ و... زباله‌هایی که جیوه و سرب دارند و مواد شیمیایی آنها می‌تواند زباله‌های دیگر را آلوده کند باید جداسازی شوند. زباله‌های الکترونیک را هم می‌توان جداگانه تحویل مراکز خاصی داد.

آیا اساساً مراکزی برای تحویل گرفتن و ارائه خدمات متقابل در حوزه انواع پسماندهای مختلف (الکترونیک و...) وجود دارد که شهروندان بتوانند به نوعی تعامل داشته باشند؟

حداقل در تهران 500 کیوسک بازیافت داریم که این دست زباله‌ها را تحویل می‌گیرند. خیلی از شهرستان‌ها با مردم تعامل رودررو دارند. به مردم کیسه می‌دهند و در یک تاریخ خاصی این کیسه‌ها را تحویل می‌گیرند و به مردم کارت‌های خرید مواد شوینده و بهداشتی می‌دهند. یا قرعه‌کشی‌هایی دارند که مردم را در آنها مشارکت می‌دهند. برای نمونه در کرمانشاه کل زباله تولیدی این شهر که 600 تن در روز است مستقیم به مرکز بازیافت می‌رود. یا در نجف‌آباد اصفهان این اتفاق دارد رخ می‌دهد. در بسیاری از شهرهای کشور اتفاقات خوبی را شاهد هستیم. البته جاهایی هم هستند که این اتفاق نمی‌افتد و مردم وقتی با ما برخورد می‌کنند می‌گویند ما از مبدأ تفکیک می‌کنیم اما ماموران شهرداری زباله‌ها را یکجا با هم و درهم می‌ریزند و به نظر کار بی‌فایده‌ای است. در شهری مثل تهران یکی دو ساعت قبل از اینکه شهرداری زباله‌ها را جمع‌آوری کند افرادی هستند که کار تفکیک را انجام می‌دهند. من با آن بخش قانونی یا غیرقانونی بودن کاری ندارم یا استفاده از کودکان برای چنین کاری را تایید نمی‌کنم اما معتقدم وقتی می‌دانیم چنین کاری دارد صورت می‌گیرد تفکیک ما باعث می‌شود که اینها بهداشتی جداسازی شوند و این کمک بزرگی به این گروه‌هاست که با مخاطرات کمتری کارشان را انجام دهند.

آیا مشاهدات و مطالعات شما در سازمان محیط زیست نشان می‌دهد که ایرانیان تفکیک را در خانه‌ها انجام می‌دهند یا خیر؟

نه، متاسفانه درصد پایینی از مردم ایران کار تفکیک زباله را انجام می‌دهند. بعضی از مردم هنوز نمی‌دانند می‌شود این کار را انجام داد. این موضوع باید تبدیل به یک خواست عمومی شود و رسانه‌ها از جمله رسانه ملی باید آموزش لازم را به مردم برای این مسائل بدهد. بعضی از مردم هم که دانش و آگاهی دارند ناامید هستند و می‌گویند چه فایده دارد که ما کار تفکیک زباله را انجام می‌دهیم و بعد همه زباله‌ها روی هم انباشت می‌شود. متاسفانه در سیستم‌های ساختمان‌سازی این سه تفکیک جا نیفتاده است. این موضوع نیاز به آموزش دارد و مردم باید بیشتر آشنا شوند و بدانند سرانجام این زباله‌ها چه خواهد شد.

خود مساله بازیافت چقدر می‌تواند ما را از خطر زباله مصون بدارد؟

در دنیا آخرین کاری که برای زباله انجام می‌شود این است که دفن شود. خود دفن زباله نیازمند سایتی است که باید شرایط ویژه داشته باشد. مثلاً نزدیک شهرها نباشد. نزدیک منابع آبی نباشد. در مجاورت باد غالب به سمت شهرها نباشد. خاک رس باشد. خاک غیرقابل نفوذ باشد. شیرابه زباله‌ها خیلی موضوع مهمی است. شیرابه زباله می‌تواند با نفوذ به آب‌های زیرزمینی آب‌های کم ما را آلوده کند. هر مترمکعب شیرابه می‌تواند 40 مترمکعب آب را آلوده کند. می‌تواند منبع بزرگی برای حشرات، موش‌ها، مگس‌ها، سوسک‌ها و... باشد. در تابستان این آلودگی می‌تواند شهرها را در محاصره قرار دهد. آخرین راه دفن زباله است. خود بازیافت و مراحل سه‌گانه مدیریت زباله بهترین شیوه در مواجهه با مساله تولید زباله است. ما اگر نتوانیم پسماند را به چرخه اقتصادی برگردانیم باید وارد زباله‌سوزها شود و از آنجا بتوان با آن تولید برق کرد و حتی از خاکستر این زباله نیز می‌توان تولید کود کرد و همچنین آلودگی هوا را در شیوه‌های جدید به حداقل می‌رسانند. بیشترین چیزهایی که زباله‌سوزها از زباله بیرون می‌دهند بخار آب و دی‌اکسید کربن است. بسیاری از کشورها الان روی زباله برای تولید برق حساب می‌کنند. بعضی از کشورها این زباله‌ها را می‌خرند و ما باید به جایی برسیم که به جای اینکه زباله‌ها را دفن کنیم آنها را به چرخه اقتصادی برگردانیم. از یک بعد دیگر در مرحله بازیافت باید به ارزش‌های اقتصادی و ثروت زباله دقت کرد. در زباله‌های الکترونیک مثل موبایل باید در نظر گرفت که مواد باارزش زیادی در اینها وجود دارد که قابل استفاده مجدد است. از یک میلیون موبایل 24 کیلو طلا، 250 کیلو نقره و 9 هزار کیلو هم مس به دست می‌آید. این رقم بالایی است که بسیاری از کشورها دنبال این هستند که زباله‌های الکترونیکی را بگیرند. از طرف دیگر کاغذ هم مساله مهمی است. برای اینکه یک تن کاغذ تولید کنیم باید 15 تا 17 درخت را قطع کنیم. 324 هزار لیتر آب و 2400 مگابایت برق مصرف کنیم. اگر کاغذ را به چرخه بازیافت وارد کنیم علاوه بر اینکه درختی قطع نمی‌شود، آب مصرفی ما به یک‌چهارم می‌رسد و میزان برق مصرفی‌مان نیز به شدت کاهش پیدا می‌کند. در همه موارد همین است. بازیافت بسیار به حفظ محیط زیست و حفظ منابع ما کمک می‌کند. ما بحثی در جهان به نام اقتصاد دایره‌ای داریم که در بحث بازیافت به خوبی نمود دارد یعنی هیچ چیزی از دایره اقتصاد نباید خارج باشد و همه‌چیز باید استفاده شود.

چند درصد از زباله‌های تولیدی در ایران بازیافت می‌شود و به چرخه اقتصادی بازمی‌گردد؟

امروز بازیافت و بازچرخانی اقتصادی زباله خیلی کم است. هرچند در آلمان به عنوان یک کشور پیشرو در این زمینه میزان بازیافت زباله تا 80 درصد تخمین زده شده، آمارهای جهانی حتی در کشورهای پیشرفته نشان می‌دهد که رقم کل بازیافت شاید به 20 درصد نرسد. در ایران وضعیت به مراتب بدتر است.

شهرهای شمالی مشکلات بسیاری به نسبت بقیه شهرهای کشور دارند. آیا برنامه جدی وجود دارد که زباله‌های ایرانیان را که در شهرهای شمالی به دریا یا منابع آبی نفوذ می‌کنند و میزان سرطان و بیماری را افزایش داده کنترل و از این تولید انبوه زباله در جهت اقتصادی استفاده کرد؟

یکی از مشکلات جدی ما در بحث زباله شهرهای شمالی است. شهرهای شمالی امکان دفن زباله ندارند و اگر دارند سریعاً به آب‌های زیرزمینی نفوذ می‌کنند. به همین دلیل یکی از بهترین راه‌ها بعد از بازیافت استفاده از زباله‌سوزهاست. چند سایت بازیافت در شمال وجود دارد ولی کافی نیست. طرح هفت زباله‌سوز در استان مازندران نیز در دستور کار است که یکی از آنها به زودی آغاز به کار می‌کند اما به دلیل بالا بودن هزینه روند بسیار کندی را برای راه‌اندازی زباله‌سوزها شاهد هستیم. در شمال از هر زباله‌سوزی نمی‌توان استفاده کرد چراکه آلودگی هوا هم باید در نظر گرفته شود. چاره بعد از بازیافت بحث زباله‌سوز است.

بعد از تهران و شهرهای شمالی ایران آیا مطالعه‌ای صورت گرفته که نشان بدهد چه شهری یا چه منطقه‌ای در کشور در معرض مشکلات ناشی از تولید زباله است؟

در تمامی کشور مشکلات ناشی از تولید زباله داریم. 50 هزار تن زباله تولید کمی نیست. این مشکل زمانی که ما نمی‌توانیم این حجم را دفن کنیم بیشتر مشهود خواهد شد. در تمامی شهرها ما امکان سیستم بازیافت داریم و این ظرفیت تا 100 هزار شغل می‌تواند ایجاد کند. البته راه‌اندازی و شروع به کار آن هزینه‌بر است اگرچه در برخی شهرها روند خوبی را شاهد هستیم.

زمانی که آقای کاوه مدنی در سازمان محیط زیست و در ایران بودند موضوعی به نام چالش بی‌زباله را مطرح کردند و با استقبال خوبی از سوی مردم و حتی چهره‌های هنری و فرهنگی و سیاسی مواجه شد. با توجه به اینکه شما هم دغدغه آموزش دارید، این دست چالش‌ها در حوزه پسماند ادامه می‌یابد و اساساً شیوه‌های مشارکتی برای فرهنگ عمومی را چطور پیش می‌برید؟

چالش از «خودمان شروع کنیم» در سازمان محیط زیست زمانی که آقای دکتر مدنی بودند آغاز شد. قبلاً نیز بحث‌های زیادی در این زمینه‌ها داشتیم. طرح بی‌زباله برای زمستان قبل، بحث‌های مرتبط با انرژی، تالاب‌ها، آلودگی هوا، گرد و غبار و... اینها مباحثی بود که در دستور کار آموزشی است. تلاش بر این است که بدون اینکه چالش‌ها رها شوند با مردم ارتباطات در حوزه‌های مختلف را ادامه دهیم. اینکه با مردم وارد تعامل شویم و اساساً وارد خانواده‌ها شویم در دستور کار است چراکه راه اینکه بتوان چالش‌ها را مدیریت کرد ارتباط با مردم است. در بحث پسماند و انرژی در خانه نیز با همکاری معاونت زنان و خانواده ریاست‌جمهوری کارهایی داریم انجام می‌دهیم. همچنین با شبکه آموزش صدا و سیما نیز همکاری‌هایی برای مشارکت مردم در چالش‌های زیست‌محیطی داریم. در تلاش هستیم که زمینه‌سازی کنیم و بدانیم که هر شهروند چه نقشی در جامعه بر عهده دارد و در بحث آموزش این مساله را مورد توجه قرار می‌دهیم. چراکه معتقد هستیم کودک امروز شهروند فرداست که باید مسوولیت‌هایش را در قبال جامعه‌اش بداند. اگرچه باید به نقش دولت‌ها و حکومت‌ها نیز توجه شود.

آیا پسماند در ایران یک ابرچالش است و برای اینکه تولید زباله در کشور را کاهش دهیم باید چه موانعی بر سر راه تولید ایجاد کنیم؟

اگر از جنبه سازمان محیط زیست نگاه کنیم، آلودگی هوا از جنبه‌هایی چالش اصلی است. ما روزانه 20 هزار لیتر هوا تنفس می‌کنیم و بدون سه تا پنج دقیقه هوا می‌میریم. این مهم‌ترین چالش است اما در درازمدت نمی‌توانیم هیچ چالشی را کنار بگذاریم. چالش آب اکنون اولویت اصلی کشور است. بحران آب در آینده نه‌چندان دور ما را درگیر اتفاقات زیادی خواهد کرد. بنابراین هر چالشی در جای خودش مهم است و باید مورد توجه قرار بگیرد. البته باید در نظر بگیریم که چالش زباله اگر بد سوزانده شود، می‌تواند به آلودگی هوا دامن بزند، اگر دفن شود می‌تواند آب را آلوده کند. یعنی خود پسماند به عنوان یک چالش می‌تواند عوامل مهم را تحت تاثیر قرار دهد. نقش مردم در همه چالش‌ها مهم است اما بی‌شک نقش مردم در چالش زباله بسیار مشهود است. این است که ما همه چالش‌های محیط زیست را هم‌ردیف می‌دانیم و معتقد هستیم باید برای همه این چالش‌ها کار کرد. 

دراین پرونده بخوانید ...

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها