شناسه خبر : 26753 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

چاله بودجه 22 میلیاردی

چرا صندوق حمایت از قهرمانان و پیشکسوتان ورزشی نیازمند مکانیسمی شفاف و عاری از سلیقه است؟

جنجالی به وجود آمد. جرقه اول از سوی هادی ساعی، قهرمان المپیک، زده شد. او در ادامه انتقادات خود را از تصمیمات اخیر صندوق حمایت از قهرمانان اعلام کرد: «اگر از همه این مسائل و صحبت‌ها هم بگذریم دریافت این حقوق، حق همه ورزشکاران است. کسی نمی‌تواند برای حق و حقوق ورزشکاران امر و نهی کند. اگر قرار است این حقوق باشد باید برای همه ورزشکاران باشد، اگر هم قرار نیست حقوق بدهند باید برای همه این شرایط را ایجاد کنند.

 علی عالی/ تحلیلگر ورزشی

جنجالی به وجود آمد. جرقه اول از سوی هادی ساعی، قهرمان المپیک، زده شد. او در ادامه انتقادات خود را از تصمیمات اخیر صندوق حمایت از قهرمانان اعلام کرد: «اگر از همه این مسائل و صحبت‌ها هم بگذریم دریافت این حقوق، حق همه ورزشکاران است. کسی نمی‌تواند برای حق و حقوق ورزشکاران امر و نهی کند. اگر قرار است این حقوق باشد باید برای همه ورزشکاران باشد، اگر هم قرار نیست حقوق بدهند باید برای همه این شرایط را ایجاد کنند. 

دوستان اگر حقوق ما ورزشکاران را بدهند خودمان می‌دانیم چگونه به نیازمندان کمک کنیم. نمی‌شود حقوق ما را بردارید و بگویید به دیگران کمک می‌کنیم. من تا الان با کسی صحبت نکرده‌ام ولی الان می‌گویم که باید حق ورزشکاران را بدهید.» اشکال اول همین‌جاست. تعبیری که قهرمان سابق المپیک از این پول دارد، درست نیست. بودجه صندوق حمایت از قهرمانان و پیشکسوتان ورزشی در سال گذشته ۲۰ میلیارد بود که امسال به ۲۲ میلیارد افزایش پیدا کرده است. این پول باید صرف «حمایت» از پیشکسوتان و قهرمانان ورزشی شود اما آقای ساعی اعتقاد دارد این «حقوق» اوست که «باید» داده شود.

  ♦♦♦

در سال ۸۵-۸۴ که صندوق حمایت از ورزشکاران و پیشکسوتان تاسیس شد هدف خدمت به جامعه ورزش و پیشکسوتانی بود که پرچم کشور را در یک مسابقه خارجی به اهتزاز درآوردند. هدف اصلی حفظ حرمت قهرمانان بود. با توجه به وضعیت اقتصادی کشور و همچنین عدم تمکن مالی بسیاری از ورزشکاران و قهرمانان کشور، این صندوق رویکردی حمایتی در پیش گرفت. در جامعه ورزشی ایران به افرادی که تجربیات زیادی در عرصه ورزش دارند در یک نظر پیشکسوت گفته می‌شود. پیشکسوت کسی است که پشتوانه اجتماعی دارد و با بضاعت علمی یا فنی در برهه‌های خاص به جامعه یاری می‌رساند. متاسفانه این تعریف از پیشکسوت در ورزش ما کاربردی نیست و مانند اشکالات دیگر ورزش ایران، هنوز راهکار جدی برای برطرف ساختن مشکلات پیشکسوتان ورزش ایران به وجود نیامده است.

گره کور این رویکرد هم به ورزش آسیب زده است و هم پیشکسوتان ورزشی را دچار تناقض کرده است. تعبیری در ورزش ایران وجود دارد که «پهلوان زنده را عشق است»؛ این جمله دقیقاً رویکرد مدیریتی کشور را نیز شامل می‌شود. قهرمان تا روزی که مدال کسب می‌کند، موردتوجه است و بعد از آن فراموش می‌شود. 

کمتر ورزشکاری بعد از دوران قهرمانی، همچنان مورد توجه قرار می‌گیرد و از آن‌سو دولت‌ها برنامه‌ای برای استفاده از این تجربیات در مقام مشاوره و حتی تسهیل‌گری در سطح بخش خصوصی برای آنها ندارد. تجربیات و داشته‌های انسان‌ها در طول دوره حیاتشان بااهمیت است و چون گنجینه‌ای است که می‌تواند در اختیار نسل‌ها قرار بگیرد. 

اگر از تجربیات استفاده درست شود نیاز به صرف هزینه و دوباره‌کاری نیست و زمان برای برنامه‌ریزی هدفمند هدر نمی‌رود. بد نیست بدانید در کشورهای اروپایی پیشکسوتان ورزش در جایگاه مناسبی قرار دارند و طبق قانون یوفا برای هر پیشکسوت ورزش ماهانه مبلغ 2500 دلار حقوق در نظر گرفته شده است. در ضمن از محل فروش بلیت مسابقات 10 درصد سهم پیشکسوتان ورزش است.

  ♦♦♦

محمد خرم مدیرعامل جدید صندوق حمایت از قهرمانان و پیشکسوتان ورزش ایران پس از زمانی نزدیک به سه ماه از آغاز فعالیتش با ماجرای تازه‌ای روبه‌رو شده است. جنجال حذف مستمری 50 قهرمان ورزشی. اما فعالیت‌های مثبت او هم دیده نشد. او در همان بدو فعالیت، حقوق 12 مشاور مدیرعامل را قطع کرد و در جهت کاهش هزینه‌ها عذر آنها را خواست. 

این مساله باعث شد که در هر ماه ۱۰۰ میلیون تومان صرفه‌جویی در اعتبارات صندوق صورت گیرد. در حال حاضر از ۱۲۳ نفر کارمند حاضر در صندوق، ۲۰ نفر تعدیل نیرو شده‌اند و سعی شد ساماندهی خوبی در صندوق ایجاد شود. حذف حقوق 50 قهرمان هم بر همین اساس بود. به این اسامی دقت کنید: هادی ساعی، حسین رضازاده، علیرضا دبیر و... سیاست کلی بر این است که حمایت‌ها از افرادی شود که تمکن مالی مناسبی ندارند. تعداد افراد تحت پوشش صندوق به حدی است که این بودجه نمی‌تواند همه آنها را دربر گیرد. به نظر می‌رسد نظام توزیع نیاز به بازنگری جدی دارد.

  ♦♦♦

اشکال جدی ساز و کار نادرست در اقتصاد ورزش ایران است. ریل‌گذاری درستی برای اقتصاد ورزشی تعریف نشده است و برای همین به جای اینکه از تجربه و دانش قهرمانان و پیشکسوتان استفاده شود، سنت یارانه‌دهی به آنها در دستور کار قرار گرفته است. شأن ورزشکاران بالاتر از این «حمایت مالی» است. اگر باشگاه‌های ورزشی در کشور قدرت داشتند، آنها موظف بودند از پیشکسوتان ورزشی حمایت کنند. 

کسانی که سرمایه عمر خود را در راه اعتلای باشگاه هزینه کردند و ویترین تیم‌های خود بودند، بنابراین باشگاه این افراد را به‌عنوان نیروهایی باتجربه به کار می‌گیرد تا صاحب پایگاه مردمی قوی و تشکیلات منظم اداری باشد. از آنها استفاده می‌شد تا هر باشگاه دارای «صندوق حمایت از قهرمانان و پیشکسوتان ورزشی» باشد. 

در استفاده از این نیروها نیل به اهداف ملی مدنظر است. خانواده‌ای که می‌بیند از قدیمی‌های یک رشته ورزشی به نحو شایسته‌ای حمایت معنوی و مالی صورت می‌گیرد، تمایل بیشتری برای ادامه ورزش فرزند خود نشان می‌دهد و با افزایش جمعیت ورزشکار، جامعه بیشتر به سمت پویایی، سلامت و طراوت می‌رود. عکس این موضوع و چالش‌هایی که ممکن است به دلیل بی‌توجهی در پایان عمر ورزشی یک پیشکسوت با آن روبه‌رو شود، اهداف و سازماندهی ورزش را در ابعاد مختلف به خطر می‌اندازد.

امروز جامعه وضعیت قهرمانانش را می‌بیند و برای همین خانواده‌ها از ورزش دور هستند. امروز سرنوشت بسیاری از قهرمانان در رسانه‌ها منتشر می‌شود تا بسیاری بدانند مدیران با نگاه «مصرف‌گرایی» به قهرمانان نگاه می‌کنند. شاید صندوق اعتباری قهرمانان و پیشکسوتان ورزش ایران خواسته باشد ضعف‌های باشگاهداری در این قسمت را برطرف کند اما در ادامه مسیر، خود با چالش‌های بسیاری روبه‌رو شد. 

این صندوق تعریف جامعی از پیشکسوت ندارد. آیا صندوق می‌خواهد در جهت کمک مادی فعالیت کند یا شئونات پیشکسوت را در نظر گرفته و به یاری او بشتابد؟ نقش صندوق در یاری‌رسانی به پیشکسوت بدون آنکه جامعه متوجه کمک صندوق شود و به جایگاه افراد خدشه وارد نکند، چه میزان است؟ صندوق چه راهکار شفافی برای حمایت دارد؟ چرا امروز به جای حمایت، توقع «حقوق و دستمزد» برای بسیاری پیش آمده است؟ برنامه صندوق برای باشگاه‌ها و فعال کردن آنها در این حوزه چیست؟ چگونه می‌شود با فعال کردن صنایع ورزشی در کشور با رویکرد حمایت تولید داخلی، پیشکسوتان را سهامدار این صنایع کرد؟  

♦♦♦

پیشکسوتان و ورزشکاران نیاز به «حمایت» دارند. این نیاز در جامعه جدی است. اشکال کار این است که ساز و کار شفافی وجود ندارد که امثال هادی ساعی و حسین رضازاده را مجاب کند به نفع افراد مستحق‌تر کنار بکشند. ورزش ایران نیاز به برنامه جامع در این بخش دارد. با مصاحبه و ترس از کارهای بزرگ، نمی‌توان تصمیمات بزرگ گرفت. 

 

دراین پرونده بخوانید ...