شناسه خبر : 25953 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

انتقاد به سیاستگذار نظام آموزشی وارد است

بررسی تصمیم جدید وزارت آموزش‌وپرورش در گفت‌وگو با محبوبه سوهانی

محبوبه سوهانی می‌گوید: ضعف قابل توجه این است که دانش‌آموزی که از جهت علمی، بنیه بسیار قدرتمندی دارد، به دلیل مسائل اقتصادی از تحصیل باکیفیت و در نتیجه شکوفایی باز بماند.

انتقاد به سیاستگذار نظام آموزشی وارد است

با اعلام وزیر آموزش‌وپرورش، سال آینده پذیرشی در پایه هفتم تیزهوشان وجود نخواهد داشت و دانش‌آموزان فعلی محصل در مقطع متوسطه اول مدارس تیزهوشان به تحصیل خود ادامه می‌دهند تا مقطع اول را به پایان برسانند. به عبارت دیگر بعد از گذشت سه سال، دیگر مدرسه تیزهوشانی در این مقطع باقی نخواهد ماند. مسوولان این وزارتخانه همچنین از طرح شهاب به عنوان روند جایگزین استعدادیابی سخن گفته‌اند که به اذعان بسیاری از کارشناسان، آینده آن در هاله‌ای از ابهام قرار دارد. به این بهانه با محبوبه سوهانی از مدیران باسابقه در نظام آموزش کشور و مدیر مدرسه شمسای دانش گفت‌وگو و استدلال موافقان و مخالفان این تصمیم را بررسی کرده‌ایم.

♦♦♦

 همان‌گونه که اطلاع دارید از سال تحصیلی آینده، آزمون ورودی مدارس تیزهوشان از پایه هفتم نظام آموزشی حذف و همچنین اعلام شده ظرف سال‌های آینده مدارس تیزهوشان فعال در دوره متوسطه اول نیز به کار خود پایان خواهند داد. این تصمیم شورای عالی آموزش‌وپرورش البته موافقان و مخالفانی دارد که هر دسته استدلال‌های قابل تاملی را مطرح می‌کنند. ارزیابی شما از این تصمیم چیست؟

ببینید مدارس سمپاد یا مدارس تیزهوشان برای ورودی‌های خود آزمون‌هایی برگزار می‌کردند که به ویژه در سال‌های آخر دست‌کمی از کنکور نداشت و برای مدارس ایجاد درآمد می‌کرد. چنان‌که پیش از برگزاری آزمون، کلاس‌های آمادگی تیزهوشان برگزار می‌کردند و جزوات و کتب تست در اختیار دانش‌آموزان متقاضی ورود قرار می‌دادند. اما در نهایت مشخص نبود دانش‌آموز می‌تواند از این آزمون سنگین با موفقیت عبور کند یا خیر و همین امر دانش‌آموز را دچار استرس می‌کرد. بنابراین می‌توانیم بگوییم ایجاد استرس یکی از موارد منفی و مهم مدارس تیزهوشان بود. نکته دومی که می‌توانم به آن اشاره کنم این است که عموم دانش‌آموزانی که وارد این مدارس می‌شدند، به افرادی تک‌بعدی و تربیت‌گریز تبدیل می‌شدند؛ چراکه خود را نسبت به سایر دانش‌آموزان برتر می‌دیدند. نکته بعدی وجود غربالگری در مدارس تیزهوشان بود. یعنی اگر دانش‌آموزی سال هفتم وارد مدرسه تیزهوشان می‌شد و رضایت مسوولان مدرسه را جلب نمی‌کرد، برای سال آینده او را اخراج می‌کردند؛ امری که به لحاظ روحی به دانش‌آموز لطمات قابل توجهی وارد می‌کرد. با توجه به این مسائل حدود دو سالی بود که وزارت آموزش‌وپرورش به دنبال راه چاره‌ای برای برطرف کردن این مشکلات بود. چنان‌که بتواند دانش‌آموزان تیزهوش را به گونه‌ای میان سایر دانش‌آموزان پخش کند تا هم تیزهوش‌ها دچار اعتماد به نفس کاذب نشوند و از طرفی سایرین نیز بتوانند از توانمندی‌های این عده بهره ببرند. سرانجام بنابر اصل کمیسیون 90 مقرر شد تا اساساً آزمون ورود پایه هفتم تیزهوشان حذف شود.

 پس باید شما را جزو موافقان تصمیم جدید شورای عالی آموزش‌وپرورش محسوب کنیم؟

همین‌طور است. من از اتخاذ این تصمیم خیلی استقبال کردم. نکته دیگری که در خلال این سال‌ها تجربه کرده‌ام این است که دانش‌آموزان تیزهوش خروجی چندان قابل قبولی در نتایج کنکور نیز نداشتند. مدارس برندی هم‌اکنون در شهر تهران وجود دارد که آمار رتبه‌های تک‌رقمی آنها به مراتب بیش از آمار مدارس استعداد درخشان است. تصور می‌کنم یدک کشیدن نام تیزهوشان برای این دانش‌آموزان خود باعث ایجاد استرس و اثرگذاری در عملکرد آنان در کنکور است.

 برنامه ملی شهاب، نام سازوکار جایگزینی است که مسوولان عنوان می‌کنند. آیا این طرح می‌تواند موجب حفظ یا تقویت مزایای نظام پیشین شود و همچنین معایب آن را برطرف کند؟

شیوه ارزیابی جدید که ابتدا با عنوان طرح ملی شهاب معرفی شد، از آنجا که به صورت گسترده‌ای در مدارس مطرح شد از طرح به برنامه تغییر ماهیت داد؛ برنامه‌ای که از پایه چهارم آغاز می‌شود و هزار و یک ایراد و اشکال به آن وارد است. به عنوان نمونه در مدرسه‌ای که در آن شاغل هستم، پیش از اینکه مدیر و معاون آموزشی مدارس در جریان قرار گیرند، چندین جلسه برای معلم کلاس چهارم برگزار شد و این برنامه برای او تفهیم شد. این برنامه در اصل نوعی برگه هدایت تحصیلی است. به این معنا که معلم کلاس چهارم در اردیبهشت یا اوایل خرداد سال آینده از طریق سوالاتی که از سوی اداره آموزش‌وپرورش طراحی شده، به استعدادیابی میان دانش‌آموزان می‌پردازد. به عنوان مثال دانش‌آموزی در درس ریاضی استعداد دارد، دیگری رفتار اجتماعی مناسبی نشان می‌دهد یا دانش‌آموز دیگر در حوزه موسیقی آینده موفقی خواهد داشت. مدرسه موظف است برگه هدایت تحصیلی را در پرونده دانش‌آموز نگهداری کند. طی دو سال تحصیلی آینده نیز این فرآیند را معلمان پایه پنجم و ششم انجام می‌دهند بی‌آنکه از استعداد مشخص‌شده در پرونده دانش‌آموز مطلع باشند. در نتیجه تا پیش از ورود به مقطع متوسطه اول، سه برگه از هر دانش‌آموز وجود دارد و نهایتاً مشخص می‌شود کدام دانش‌آموز در کدام حوزه استعداد دارد و به این ترتیب راه مناسب برای او ترسیم می‌شود. همچنین آن‌گونه که شنیده‌ام تا دو سال مدارس سمپاد اساساً ورودی نخواهند داشت و بعد از دوسال به مدرسه نمونه دولتی تبدیل می‌شوند. این مدارس جدید نیز با توجه به برگه‌های موجود در پرونده دانش‌آموزان اقدام به پذیرش آنها می‌کند. اما به هر حال باید اذعان کرد این طرح هنوز امتحان خود را پس نداده است.

 همان‌طور که اشاره کردید آینده این طرح چندان شفاف نیست و ایرادات بسیاری به آن وارد است. بر این اساس آیا بهتر نبود وزارت آموزش‌وپرورش یک سازوکار جایگزین آزموده، دقیق و کارشناسی‌شده را پیش‌بینی می‌کرد و سپس نسبت به حذف و تغییرات اساسی در نظام آموزشی اقدام می‌کرد؟

در جلسه‌ای که سه هفته پیش برگزار شد و نمایندگان حدود 16 مدرسه در آن حاضر بودند، عنوان شد که برنامه شهاب در چندین منطقه تهران اجرایی شده و هنوز به نتیجه ملموسی نرسیده‌اند. اما مسوولان بسیار امیدوارند که طرح با موفقیت اجرا خواهد شد.

 ببینید اکنون سخن از این نیست که برنامه شهاب، طرح ناموفق یا نامناسبی باشد. اما به اذعان شما و بسیاری از صاحب‌نظران دیگر این حوزه در خصوص آینده و توفیق این برنامه همچنان ابهام وجود دارد. با توجه به این مساله، آیا می‌توانیم این انتقاد را به سیاستگذار وارد کنیم که تنها به دلیل طراحی و اصرار روی برنامه‌ای که موفقیت یا عدم موفقیت آن زیر سوال قرار دارد، یک سازوکار مشخص و آزموده را کنار گذاشت؟

دقیقاً همین‌طور است. تقریباً تمامی تصمیمات نظام آموزش‌وپرورش ما این‌گونه است و در برخی موارد تند حرکت می‌کنیم. من اگر در سیاستگذاری دخالتی داشتم سعی می‌کردم روندی آهسته و پیوسته طی کنم تا نتیجه به مرور مشخص شود. اما افرادی که خیلی موافق حذف مدارس غیرانتفاعی هستند، بر این باورند که این تصمیم یک‌شبه اتخاذ نشده و سال‌هاست در این مورد بررسی و مطالعه صورت گرفته است. آنها تمایل دارند افراد نخبه در کل جامعه توزیع شوند و به دور از اعتماد به نفس کاذب، دیگر دانش‌آموزان نیز از همنشینی آنها بهره‌مند شوند.

 تا قبل از حذف مدارس سمپاد، حدود سه دهه بود که در نظام آموزشی کشور دانش‌آموزان تیزهوش از سایرین جدا می‌شدند و مورد آموزش متفاوتی قرار می‌گرفتند. این تجربه 30‌ساله چه درس‌هایی برای نظام آموزشی ما داشت؟

من می‌توانم به این تجربه تنها با عینک بدبینی نگاه کنم چراکه این شیوه باعث غربال دانش‌آموزان می‌شد و تبعاتی مانند آنچه اشاره کردم به دنبال داشت. اما در طرحی که اکنون در حال اجراست دانش‌آموزان اعم از تیزهوش و عادی در کنار هم هستند و این امید را دارم که از جهت آموزشی، نظام ما ارتقا پیدا کند. البته این در صورتی است که برنامه ملی شهاب به خوبی پیش برود و کارکردهای مورد انتظار را حاصل کند.

 اگر موافق باشید به استدلال مخالفان تصمیم حذف مدارس تیزهوشان بپردازیم. به عنوان نمونه برخی دانش‌‌آموزان متقاضی ورود به مدارس سمپاد اعتراض می‌کنند که از چند سال قبل با صرف هزینه و وقت بسیاری خود را برای آزمون سال بعد آماده می‌کردند. اما وزارت آموزش‌وپرورش بدون پیش‌آگاهی و به یکباره اعلام کرد آزمون از سال دیگر برگزار نمی‌شود. استدلال دیگر نیز از سوی خانواده‌های کم‌بضاعت اما دارای فرزند مستعد مطرح است. آنها می‌گویند در صورت حذف مدارس تیزهوشان، مدارس غیردولتی با شهریه‌های بالا جایگزین خواهند شد و درنتیجه فرزندان آنان از آموزش باکیفیت محروم خواهند شد.

ببینید هر تصمیم جدید در هر ارگانی معمولاً با مخالفت و مقاومت مواجه می‌شود. همان‌طور که اشاره کردید بسیاری اعتراض کردند که برنامه‌ریزی ما برای ورود به مدارس تیزهوشان به یکباره از بین رفت. اما توجه داشته باشید این تصمیم یک‌شبه گرفته نشد و همان‌طور که اشاره کردم آموزش‌وپرورش حدود دو سال روی این مساله تامل کرد. همایش‌ها و جلسات بسیاری با حضور استادان این حوزه برگزار شد و حتی تعدادی از مدیران مدارس تیزهوشان نیز در این نشست‌ها حاضر بودند. همه می‌دانند سال‌هاست که قرار است مدارس تیزهوشان حذف شوند و در مقاطع مختلفی سخن از این تصمیم مطرح شده است. در مورد استدلال دوم، شاید جالب باشد بدانید بسیاری از مدارس غیردولتی و برند به دلیل اینکه می‌خواهند کیفیت خدمات خود را افزایش دهند دانش‌آموزی را که از جهت علمی، قوی به شمار می‌آید با شهریه‌های پایین و حتی بدون شهریه ثبت‌نام می‌کنند. چراکه این دانش‌آموز در واقع به سرمایه مدرسه تبدیل می‌شود. حتی سال گذشته در کنکور رشته علوم انسانی رتبه اول را دانش‌آموزی کسب کرد که به کار کشاورزی مشغول بود. اما به هر روی این تصمیم نیز مانند دیگر تصمیمات افت‌وخیزهای مختلف دارد و دارای هردو دسته ویژگی‌های مثبت و منفی است. اما از نظر من محاسن حذف مدارس تیزهوشان به معایب آن چربش دارد.

 مواردی همچون مثالی که اشاره کردید اگرچه وجود دارد اما جزو استثنائات به شمار می‌رود و به نظر می‌رسد با حذف مدارس سمپاد ناگزیر بخشی از دانش‌آموزان کم‌بضاعت محروم می‌شوند. قابل پیش‌بینی است که در نبود این مدارس، مدارس غیردولتی برند، یکه‌تازی خواهند کرد و جای مدارس سمپاد را پر می‌کنند.

شما درست می‌گویید. به هر حال هر طرحی نقاط ضعف و قوت خاص خود را دارد. ضعف قابل توجه این است دانش‌آموزی که از جهت علمی، بنیه بسیار قدرتمندی دارد اما به دلیل مسائل اقتصادی از تحصیل با‌کیفیت و در نتیجه شکوفایی باز بماند. اما همچنان معتقدم دانش‌آموزان نخبه باید بین سایر دانش‌آموزان پخش شوند تا هم آنها دچار اعتماد به نفس کاذب نشوند و هم بتوانند روی سایر دانش‌آموزان اثر مثبت داشته باشند.

 برخی نخبگان می‌گویند اگرچه طی سال‌های اخیر توسعه بی‌رویه در تعداد مدارس و دانش‌آموزان تیزهوشان داشتیم و در این میان بسیاری از دانش‌آموزان سختکوش یا متمول نیز به جمع تیزهوش‌ها راه پیدا کرده‌اند، اما حذف این مدارس تنها پاک کردن صورت مساله است و شاید بهتر بود سایر مدارس استاندارد می‌شدند یا اساساً شیوه پذیرش مدارس سمپاد تغییر می‌کرد. آیا موافق این استدلال هستید؟

ببینید وزارت آموزش‌وپرورش صورت‌ مساله‌ای را پاک نکرده و در عوض به متعادل‌سازی مشغول است. در مقطعی آموزش‌وپرورش تنها در مدارس دولتی جریان داشت. پس از آن بود که مدارس نمونه مردمی، هیات امنایی، غیردولتی و تیزهوشان ظهور کردند. والدین متناسب با توان ذهنی فرزند و همچنین سطح درآمد خود، بین این مدارس یکی را انتخاب کردند. اکنون تعداد دانش‌آموزان نخبه موجود در کشور تثبیت شده‌اند و اگر وارد مدرسه دیگری هم بشوند بازهم نخبه باقی می‌مانند. چراکه 70 درصد نخبگی یا تیزهوشی به دانش‌آموز برمی‌گردد و مدرسه تنها 30 درصد می‌تواند نقش ایفا کند. درواقع مدرسه در حاشیه قرار دارد و این دانش‌آموز است که با پیگیری و تیزهوشی خود می‌تواند حتی به دور از یک نظام آموزشی باکیفیت، توفیق حاصل کند. بنابراین در صورت حذف مدارس تیزهوشان، دانش‌آموزان آن آسیب چندانی نمی‌بینند چراکه آموزشگاه‌های باکیفیت همچنان فعالند. در واقع آموزش‌وپرورش راه را برای نخبگان نبسته است.

 اگر این فرض قابل مناقشه را بپذیریم که به هر حال دانش‌آموزانی که در امتحان ورودی سمپاد پذیرفته می‌شدند با احتمال بیشتری نقش‌های تخصصی و رهبری در کشور را بر عهده خواهند داشت، آنگاه این سوال را می‌توان مطرح کرد که آیا لازم نیست این دانش‌آموزان با تجربه اجتماعی غنی‌تری تحصیل کنند و درک بهتری از افراد مختلف جامعه داشته باشند؟ با توقف در جداسازی میان تیزهوش‌ها و دانش‌آموزان عادی، آیا فرآیند تربیت نیروی نخبه برای اداره کشور آسیب نمی‌بیند؟

ببیند این مدارس نمونه دولتی که قرار است جای مدارس سمپاد را بگیرد، تقریباً همین رسالت را دارند. اکنون دانش‌آموزان در مقطع متوسطه مورد شناسایی قرار می‌گیرند، اما با حذف مدارس تیزهوشان و اجرای طرح شهاب، استعداد دانش‌آموز از سال چهارم تشخیص داده می‌شود. این نکته بسیار مهمی است که گفته می‌شود هیچ روانشناسی بهتر از یک معلم که 9 ماه با یک محصل تماس مداوم دارد، نمی‌تواند او را بشناسد. بنابراین دانش‌آموزان ما از سن 9‌سالگی مورد شناسایی قرار می‌گیرند و با توجه به برگه‌هایی که از استعداد آنها موجود است، مدارس نمونه دولتی کارکردی نظیر مدارس سمپاد را خواهد داشت و تحصیل بهینه او را هدایت می‌کنند. در نتیجه شماری از دانش‌آموزان که واقعاً توان علمی قابل توجهی دارند اما در عین حال تقسیم‌بندی نیز شده‌اند، وارد مدارس نمونه دولتی می‌شوند و تصور می‌کنم از این مدارس افراد متخصص خارج می‌شود.

 با حذف مدارس سمپاد فکر می‌کنید آیا نظام آموزشی کنکور‌محور ما باز هم کمرنگ‌تر می‌شود؟

در خصوص کنکور نمی‌توان نظر مشخصی داد. حتی زمانی که خودم هم دانش‌آموز بودم بحث حذف یا تثبیت کنکور همواره مطرح بود. یکی از اشکالاتی که به نظام آموزشی ما وارد می‌شود همین است. چنان‌که وضعیت کنکور مشخص نیست. اما با توجه به اینکه اکنون تلاش می‌کنند دانش‌آموزان مستعد را در سنین پایین‌تر شناسایی کنند، تصور می‌کنم ورود این دانش‌آموزان هدفمند به دانشگاه نسبت به شرایط فعلی مفیدتر باشد.

 آیا کیفیت آموزش مدارس کشور در نبود مدارس تیزهوشان تغییری خواهند داشت؟

به عقیده من کیفیت مدارس ایران الان هم مناسب است. با توجه به تجربه چندین ساله تدریس در خارج از کشور، می‌توانم بگویم دانش‌آموزان ما از لحاظ علمی به نسبت قوی هستند. البته این در صورتی است که مدارس در مناطق محروم و چادرنشین را نادیده بگیریم. به عنوان نمونه دانش‌آموزی داشتم که از کلاس هفتم به کشور آلمان آمد و تمام معلومات کلاس دوازدهم نظام آموزشی آلمان را پیشتر در مدارس ایران آموخته بود. در واقع نظام آموزشی ما قوی بود و امیدوارم پس از اعمال این تغییرات نیز مورد تقویت بیشتری نیز قرار گیرد.

 اما اگر کل مدارس کشور را در نظر بگیریم از مجهزترین تا محروم‌ترین، تغییری ایجاد نخواهد شد. درست است؟

بله، شخصاً این نظر را دارم که نه بهتر می‌شود و نه بدتر. 

دراین پرونده بخوانید ...

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها