شناسه خبر : 21480 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

تحلیل اظهارات زیست‌محیطی کاندیداهای ریاست‌جمهوری در گفت‌وگو با محمد درویش

موضع‌گیری با چاشنی پوپولیسم

اینکه دغدغه‌های زیست‌محیطی مردم برای بازیگران صحنه انتخابات مهم جلوه کند، رویداد مبارکی است؛ اما این تغییر رویکرد به مساله محیط زیست در میان سیاستمداران می‌تواند نشان‌دهنده عمق معضلات زیست‌محیطی در کشور باشد.

موضع‌گیری با چاشنی پوپولیسم

اینکه دغدغه‌های زیست‌محیطی مردم برای بازیگران صحنه انتخابات مهم جلوه کند، رویداد مبارکی است؛ اما این تغییر رویکرد به مساله محیط زیست در میان سیاستمداران می‌تواند نشان‌دهنده عمق معضلات زیست‌محیطی در کشور باشد. به بیان ساده‌تر، احتمالاً یک مساله یا معضل در حوزه محیط زیست، اکنون به بحران تبدیل شده که ذهن سیاستمداران را به خود معطوف کرده است. محمد درویش، مدیرکل دفتر مشارکت‌های مردمی سازمان حفاظت محیط زیست در واکاوی مواضع زیست‌محیطی کاندیداهای ریاست‌جمهوری بحرانی شدن برخی مسائل محیط زیست را دلیل توجه کاندیداهای پست‌های سیاسی به حوزه محیط زیست می‌داند و می‌گوید: «اتفاقی که در نخستین مناظره میان کاندیداهای ریاست‌جمهوری روی داد، بیش از آنکه ریشه در توجه عمیق به مساله محیط زیست داشته باشد، به نظر می‌رسد با چاشنی نگرش‌های پوپولیستی همراه است و این مواضع نمی‌تواند نشان‌دهنده عزم واقعی نامزدها برای رعایت ملاحظات محیط زیستی باشد.»

 

* * *

 

در نخستین مناظره انتخاباتی که با محوریت مسائل اجتماعی برگزار شد، بحث در مورد مسائل معتنابه زیست‌محیطی، به جدال لفظی میان کاندیداهای ریاست‌جمهوری منتهی شد. فکر می‌کنید این مناقشه به چه دلایلی شکل گرفت؟

خوشبختانه در طول چند سال گذشته، توجه جامعه نسبت به محیط زیست بیش از پیش جلب شده و تمامی کاندیداهای پست‌های سیاسی اعم از ریاست‌جمهوری، مجلس و شورای شهر به این جمع‌بندی رسیده‌اند که به منظور موفقیت در انتخابات و جذب آرا، باید چهره‌ای مدافع محیط زیست از خود به نمایش بگذارند. این تغییر شگرف در رویکرد کاندیداهای پست‌های سیاسی، در مقایسه با 10 سال گذشته بسیار بارز به نظر می‌رسد. البته این نکته را باید در نظر داشت که این تغییر موضع مثبت، ناشی از تخریب‌های بی‌سابقه محیط زیست بوده که به دنبال مسائلی چون خشک شدن تالاب‌ها، افزایش دامنه و حجم ریزگردها، پیچیده‌تر شدن معضل آلودگی هوا و نظیر آن نمود بیشتری یافته است. به عبارت دیگر چندین رخداد تلخ و ناگواری توانسته این پیامد و تحول میمون را ایجاد کند که اگر تداوم داشته باشد و دولتمردان تنها به گرفتن ژست مدافع محیط زیست اکتفا نکنند، آن‌گاه می‌توانیم شاهد یک زندگی باکیفیت و درخور با آموزه‌های توسعه پایدار برای کشور برای نسل‌های موجود و حتی برای نسل‌های آینده باشیم.

اما اتفاقی که درنخستین مناظره میان کاندیداهای ریاست‌جمهوری روی داد، بیش از آنکه ریشه در توجه عمیق به مساله محیط زیست داشته باشد، به نظر می‌رسد با چاشنی نگرش‌های پوپولیستی همراه است و این مواضع نمی‌تواند نشان‌دهنده عزم واقعی نامزدها برای رعایت ملاحظات محیط زیستی باشد. باید اشاره کنم حتی برخی از کاندیداهای دوره دوازدهم ریاست‌جمهوری در حوزه محیط زیست و حفاظت از آن، چندان کارنامه قابل دفاعی ندارند و باور اینکه آنها طرفدار واقعی محیط زیست هستند برای جامعه کمی دشوار است. شخصی مانند آقای قالیباف در مناظره نسبت به پدیده ریزگردها، ابراز نگرانی کرد و به واژه «ریزمرگ» اشاره داشت؛ اما زمانی که از ایشان سوال می‌شود که برای مقابله با چالش‌های محیط زیستی چه برنامه‌ای دارید، عملاً تعدادی شعار بر زبان می‌راند و برنامه‌ای مدون ارائه نمی‌کند. چراکه اگر ایشان به واقع، برنامه محیط زیستی کارآمدی تدارک دیده بود، اکنون تهران با چالش‌های متعدد موجود دست و پنجه نرم نمی‌کرد. به عنوان نمونه اکنون میزان نشست زمین در این شهر به 90 برابر شرایط بحرانی رسیده است. در منطقه 22 و در فاصله میان دریاچه استادیوم آزادی تا وردآورد، که ساخت‌وسازها با سرعت سرسام‌آور استمرار دارد، سطح آب زیرزمینی در طول 10 سال اخیر کاهش نگران‌کننده‌ای پیدا کرده است. نمونه‌های متعدد دیگر، حکایت از آن دارد که شهردار تهران عملاً توجهی به ملاحظات محیط زیست ندارد. ایشان اگر مدافع واقعی محیط زیست بود، به جای دوطبقه کردن بزرگراه صدر، احداث تونل‌های توحید و نیایش، ایجاد تقاطع‌های غیر‌همسطح و ساخت پارکینگ‌های متعدد طبقاتی، گسترش حمل‌ونقل عمومی و ریلی و ایجاد مسیرهای دوچرخه‌سواری و پیاده‌راه را در اولویت قرار می‌داد. در دوره 12‌ساله حضور ایشان در مسند شهردار تهران، بیش از پنج هزار هکتار از باغات تجریش قربانی بلندمرتبه‌سازی و ساخت برج‌های گوناگون شد، آلودگی صوتی در پایتخت روز‌به‌روز افزایش یافت، تراکم‌فروشی دوچندان شد و اکنون شاهد آن هستیم که در کوچه‌های با عرض پنج متر، مجوز ساخت ساختمان‌های 10 طبقه از سوی شهرداری صادر می‌شود و عملاً تهران به یک جزیره حرارتی تبدیل شده است. حال آنکه این امکان وجود داشت تا از محل وصول مالیات و عوارض، -و نه تراکم‌فروشی- منابع مدیریت و اداره شهر تهران تامین می‌شد.

آقای قالیباف در مناظره انتخاباتی، مدعی شد که در شهر تهران کمربند سبز ایجاد کرده است. آیا این ادعا، واقعیت دارد؟

ببینید موضوع کمربند سبز خود یکی از مولفه‌هایی است که نشان می‌دهد ایشان درک و سواد زیست‌محیطی ندارد. چراکه هیچ کمربند سبزی به تنهایی نمی‌تواند مشکلات محیط زیستی یک شهر را حل کند. در سال‌های نخست پس از انقلاب نیز این ادعا مطرح شد که با کشیدن کمربند سبز در بیابان‌ها و کویرهای کشور، می‌توان از گسترش بیابان‌ها جلوگیری کرد. در صورتی که بیابان‌زایی به معنی تخریب پوشش گیاهی، افت حاصلخیزی خاک، شورشدن اراضی، نشست زمین، متروکه شدن روستاها، آلودگی هوا و به‌طور کلی افت کارایی سرزمین است و این مشکلات اما می‌تواند در هر مکانی رخ دهد. اینکه حول تهران درختکاری شود به تنهایی نمی‌تواند منفعت چندانی برای محیط زیست به همراه داشته باشد. حال آنکه بخش عمده‌ای از این درختکاری به دهه‌های گذشته و حتی پیش از انقلاب باز‌می‌گردد. به عنوان مثال، پارک جنگلی چیتگر و لویزان، 50 سال پیش ایجاد شده است. اکنون مشکلات اصلی تهران مسائل دیگری است که باید در اولویت نخست قرار گیرد؛ بارگذاری‌های نادرستی در سطح شهر صورت گرفته و بیش از 20 میلیون ساعت از وقت شهروندان تهرانی در ترافیک به هدر می‌رود. در معابر تنگ و باریک، ساختمان‌های بلندمرتبه ساخته شده است. در عین حال، مدیریت شهرداری هنوز نتوانسته سازوکار تفکیک زباله را فعال کند و اکنون حجم قابل توجهی از این زباله‌های ارزشمند، دفع و نابود می‌شود. به نظر می‌رسد به جای اولویت قراردادن کمربند سبز که آبیاری آن خود فشار مضاعفی بر منابع آبی وارد می‌کند، لازم است در مورد اولویت‌های مهم و اساسی تهران تدبیر صورت گیرد. در واقع لازم است مواردی همچون رفع آلودگی هوا، کاهش حجم ترافیک، حل بحران زباله و جلوگیری از نشست هرچه بیشتر زمین، مورد توجه قرار گیرد.

شهردار تهران در جریان یک برنامه تلویزیونی این ادعا را مطرح کرد که می‌تواند آلودگی هوای کشور را طی چهار سال تا 50 درصد کاهش دهد. این ادعا تا چه اندازه با کارنامه ایشان در مدیریت شهری همخوانی دارد؟

ایشان به هرحال حدود 12 سال است که بر صندلی شهردار تهران تکیه زده است و اگر می‌توانست همین بحران‌هایی را که در خلال گفت‌وگو به آنها اشاره شد مدیریت کند، می‌توانستیم امیدوار باشیم که در سطح کل کشور نیز در این حوزه موفق خواهد بود. اما ایشان نه تنها در حل معضلات زیست‌محیطی تهران توفیق نیافت، بلکه مشکلات شدت پیدا کرد و در زمان مدیریت ایشان تبدیل به بحران شد. میزان هدررفت زمان شهروندان در ترافیک پیش از شهردار شدن آقای قالیباف حدود 10 میلیون ساعت بود که این میزان امروز به دوبرابر افزایش پیدا کرده است. در خوش‌بینانه‌ترین آمارها، در حدود 15 هزار نفر از تهرانی‌ها در اثر آلودگی هوا دچار مرگ زودرس می‌شوند. ایشان می‌توانست به نحوی مبلمان شهری را تغییر دهد که هزینه استفاده از خودرو شخصی در تهران افزایش یابد اما آقای قالیباف برعکس عمل کرد و به تردد خودروهای بیشتر چراغ سبز نشان داد. ایشان در مناظره این انتقاد را به دولت وارد کرد که منابع مورد نیاز برای توسعه حمل و نقل ریلی را در اختیار شهرداری قرار نداده است. این ادعا پذیرفتنی نیست؛ چراکه شهرداری تهران با گردش منابعی در حدود 50 هزار میلیارد تومان، یکی از ثروتمندترین نهادهای کشور به شمار می‌رود و اساساً می‌تواند به سایر دستگاه‌ها نیز یاری برساند.

 شما در ابتدای صحبت‌هایتان به این نکته اشاره کردید که مواضع برخی از کاندیداها در قبال مسائل زیست‌محیطی با چاشنی نگرش‌های پوپولیستی همراه بود. در این صورت آیا می‌توان این گزاره را مطرح کرد که برخی نامزدهای ریاست‌جمهوری از مسائل و بحران‌های زیست‌محیطی به عنوان دستاویزی برای کسب رأی بیشتر بهره می‌برند؟

اگر نامزدها قصد داشته باشند به صورت ابزاری از این موضوع بهره بگیرند، کاملاً نادرست است و البته مردم هم به خوبی متوجه می‌شوند که این ادعاها، نوعی استفاده ابزاری از مسائل زیست‌محیطی است. اما اگر ملاحظات محیط زیستی در شمار اولویت‌های آنان قرار داشته باشد، و با دست گذاشتن روی بحران‌های مهم این حوزه به مردم اعلام کنند که این مسائل را درک کرده و با اتخاذ برنامه‌ای مشخص و قابل تشریح قصد برطرف کردن آن را دارند، بسیار ارزشمند خواهد بود.

با این وصف، فکر می‌کنید کدام یک از کاندیداها، به مساله محیط زیست، واقع‌بینانه‌تر نگریستند؟

از نظر من تاکنون هیچ یک از کاندیداهای ریاست‌جمهوری به صورت جدی به موضوع محیط زیست نپرداخته‌اند. البته سوال مربوط به محیط زیست به قید قرعه از آقای قالیباف پرسیده شد و ایشان وقت کافی برای توضیح این مساله و برنامه خود داشت. سایر نامزدها نیز تنها در حد دو دقیقه می‌توانستند سخنان آقای قالیباف را مورد نقد قرار دهند و فرصتی برای اعلام برنامه خود برای مسائل زیست‌محیطی نیافتند. بر این اساس اکنون قضاوت در مورد این موضوع که کدام کاندیدا بیش از سایرین به این موضوع اهمیت قائل است، کمی زود است. اما باید توجه داشت که کارنامه چهارساله آقای روحانی در حوزه محیط زیست نسبت به سایر نامزدها برتری دارد و نتایج عملکرد این دولت در حوزه محیط زیست قابل مشاهده است. در دولت یازدهم مشکل تالاب هورالعظیم تا حد قابل توجهی برطرف شد، دریاچه ارومیه در زمره اولین برنامه‌ها و اولویت‌های دولت قرار گرفت و برای نخستین بار تراز آن مثبت شد. در بسیاری از کلانشهرها نیز نظیر اصفهان ظرفیت آلودگی هوا بهبود چشمگیری یافت، فعالیت تشکل‌های مردم‌نهاد در حوزه محیط زیست به مراتب گسترده‌تر و موثرتر شد. افزون بر این، حمل‌ونقل ریلی در سطح کشور توسعه قابل توجهی پیدا کرد و همچنین تعداد روزهایی که شهروندان خوزستانی در مواجهه با گردوغبار به سر می‌بردند به 28 روز رسید که در واقع به نصف تعداد روزهای مواجهه در دولت‌های نهم و دهم کاهش یافته است. در واقع این کارنامه نشان می‌دهد مساله محیط زیست برای دولت آقای روحانی، موضوعی پر‌اهمیت تلقی می‌شود.

شما به وضعیت دریاچه ارومیه اشاره کردید؛ حال آنکه احیای این دریاچه یکی از وعده‌های زیست‌محیطی آقای روحانی بود. آیا دولت یازدهم توانسته به این وعده خود جامه عمل بپوشاند؟ دریاچه ارومیه دچار چه تغییراتی شده است؟

این دریاچه در طول دو دهه گذشته مرتباً کاهش سطح تراز را تجربه کرده بود؛ چنان‌که یک پهنه نیم‌میلیون هکتاری تبدیل به کویر شد. بسیاری از کارشناسان حتی امید خود را از دریاچه ارومیه قطع کرده بودند و آن را مرده می‌پنداشتند. اما پس از تشکیل ستاد احیای دریاچه ارومیه در نخستین جلسه هیات دولت یازدهم، کشت محصولات پرمصرفی از جمله چغندرقند در منطقه میاندوآب متوقف شده، مجوز صدور بیش از 640 میلیون مترمکعب لغو شد. بسیاری از چاه‌های غیر‌مجاز پلمب شد، رودخانه‌ها لایروبی شدند و کارگاه‌های آموزشی متعددی برای اهالی بومی منطقه برگزار شد. اکنون شاهد این هستیم که به رغم کاهش 30 درصدی نزولات آسمانی نسبت به میانگین 48‌ساله کشور طی دو سال گذشته، سطح تراز آب دریاچه ارومیه افزایش مداوم یافته و این نشان‌دهنده آن است که اگر مدیریت با درایت و بر مبنای واقعیت‌های اکولوژیکی کشور صورت گیرد، می‌توان دریاچه ارومیه را نجات داد. اکنون که ما در حال گفت‌وگو هستیم سطح آب در حدود 2 متر و 10 سانتیمتر افزایش یافته که دستاوردی ارزشمند برای دولت یازدهم به شمار می‌رود.

چهار سال پیش که آقای روحانی خود را برای رقابت در انتخابات سال 1392 آماده می‌کرد، وعده بهبود کیفیت هوا را هم مطرح کرد. آیا طی چهار سال اخیر وضعیت هوای کشور بهبود پیدا کرده است؟

در بسیاری از شهرهای کشور از جمله تهران و اصفهان، شاهد بهبود محسوس وضعیت کیفی هوا بوده‌ایم. به ویژه پس از حذف بنزین پتروشیمی‌ها و مقید کردن استفاده از بنزین یورو‌4 که البته بابت این اقدامات، دولت هزینه‌های سنگینی متحمل شد. اما دولت بر موضع خود پافشاری کرد و پس از آن اتفاقات مثبتی رخ داد. اکنون تعداد روزهای سالم در تهران، اصفهان، اراک و برخی شهرهای دیگر، به چندین برابر رسیده و افزون بر این کارخانجات خودروسازی نیز مقید شده‌اند که بر اساس استاندارد یورو‌4 تولید کنند و حتی امسال برای نخستین بار خودروهایی با استاندارد یورو‌5 به بازار عرضه شد. این اقدامات نشان‌دهنده آن است که دولت عزم جدی برای حل معضل آلودگی هوا دارد اما یکی از مهم‌ترین اقدامات قابل قبول دولت، لایحه مبارزه با آلودگی هوا بود که اکنون بیش از سه سال است که در مجلس شورای اسلامی معطل مانده است. چنانچه این لایحه زودتر به تصویب می‌رسید، امروز می‌توانستیم با ستاده‌ها و نظرات بهتری از بهبود وضعیت کیفی هوا سخن بگوییم.

یکی از مناقشاتی که میان دولت و شهرداری وجود دارد، ابهام در حیطه وظایف و اقدامات زیست‌محیطی است. چنان‌که شهرداری کوتاهی در حل معضلات زیست‌محیطی را به گردن دولت می‌اندازد و البته دولت نیز شهرداری را در بروز برخی مسائل مقصر می‌پندارد. در مناظره اول نیز شاهد چنین مجادله‌ای بودیم. اساساً تفکیک حدود وظایف و مسوولیت‌ها در حوزه محیط زیست میان دو دستگاه دولت و شهرداری چگونه است؟

چنانچه در آینده، لایحه مبارزه با آلودگی هوا به تصویب برسد، در آن تکلیف 16 نهاد، وزارتخانه و سازمانی که درگیر مساله آلودگی هستند به خوبی تبیین شده و هر دستگاه به حدود مسوولیت خود‌ آگاه می‌شود. اما تا زمانی که این لایحه در مجلس خاک می‌خورد، این‌گونه ابهامات وجود خواهد داشت و همچنان نهادها توپ مسوولیت را در زمین دیگران می‌اندازند. ما باید فشار بیاوریم تا نمایندگان مجلس هرچه زودتر این لایحه را به تصویب برسانند. ظاهراً تا اواخر اردیبهشت‌ماه قرار بر این است که مراحل نهایی تصویب این لایحه صورت گیرد که امیدواریم پس از تایید شورای نگهبان به قانون تبدیل شده و به اجرا دربیاید.

در مناظره نخست، یکی از کاندیداها معتقد بود که اساساً بند برخی مسوولیت‌ها باید از پای دولت جدا شود و به مردم واگذار شود. مشخصاً در حوزه محیط زیست دولت باید چه مسوولیت هایی را بر عهده داشته باشد و کدام مسوولیت‌ها را باید به مردم واگذار کند؟

ببینید مسائل محیط زیست در کشورهایی که موفق به مهار بحران‌های آن شده‌اند، هنگامی برطرف شده که مردم و حاکمیت در کمترین فاصله ممکن بوده‌اند. به‌گونه‌ای که اصول حاکمیت خوب برقرار بوده، سرمایه اجتماعی بزرگی وجود داشته، سازمان‌های مردم‌نهاد محیط زیستی کاملاً فعال و از نگاه‌های امنیتی به دور بودند. در واقع مشارکت مردم نجات‌بخش محیط زیست بوده و دولت‌ها به تنهایی نمی‌توانند از منابع طبیعی و محیط زیست خود حفاظت کنند. اما مسوولیت اصلی بر عهده دولت‌ها به عنوان نهاد نظارتی است؛ رویکرد دولت آقای روحانی نیز بهره‌گیری از امکان حضور و مشارکت مردم در عرصه حراست و حفاظت از محیط زیست و قراردادن امکانات دولتی در اختیار آنهاست. در واقع دولت یازدهم باور دارد که به واسطه مشارکت مردم مسائل قابل حل هستند و قصد انداختن توپ را به زمین مردم ندارد. در واقع وظیفه و مسوولیت اصلی دولت، جلب مشارکت مردم در این حوزه است. 

دراین پرونده بخوانید ...