شناسه خبر : 8817 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

چرا انجمن‌ها و گروه‌های اقتصادی تاسیس شده‌اند؟

حلقه عقلانیت

مرور زندگی افراد تاثیرگذار در حوزه‌های علمی و غیرعلمی، می‌تواند این نتیجه را القا کند که اکثر این افراد، با عضویت یا تاسیس گروه‌ها و انجمن‌های گوناگون، راه را برای پیشرفت خود در آینده هموار کرده‌اند.

احسان برین

مرور زندگی افراد تاثیرگذار در حوزه‌های علمی و غیرعلمی، می‌تواند این نتیجه را القا کند که اکثر این افراد، با عضویت یا تاسیس گروه‌ها و انجمن‌های گوناگون، راه را برای پیشرفت خود در آینده هموار کرده‌اند. این موضوع زمانی جالب می‌شود که وقتی گروهی از افراد تاثیرگذارِ همفکر در یک حوزه خاص را غربال و سوابق آنها را بررسی کنیم، درمی‌یابیم که بخش قابل توجهی از آنها از نقطه‌ای یکسان و در کنار یکدیگر کارشان را شروع کرده‌اند و هر یک به تنهایی بعدها جریان‌ساز شدند. درست مثل یک توده حجیم فضایی که منفجر و هر یک از قطعات آن تبدیل به ستاره‌ای درخشان شوند. مثال چنین گروه‌ها و انجمن‌هایی در اقصی‌نقاط دنیا کم نیست. اگر بخواهیم توجه خود را معطوف به حوزه علم اقتصاد کنیم، نام‌هایی چون بنیاد کولِز (Cowles Foundation) و انجمن مونت‌پِلِرین (Mont Pèlerin Society) بیش از بقیه توجهات را به خود جلب می‌کنند. به‌گونه‌ای که این دو به تنهایی، 21 برنده جایزه نوبل اقتصاد داشته‌اند؛ 13 برنده برای بنیاد کولِز و هشت برنده برای انجمن مونت‌پلرین!

انجمن، تقسیم کار و اقتصاددانان
می‌توان ادعا کرد اقتصاددانان بیش از هر گروه دیگری، ارزش تشکیل یک انجمن را درک می‌کنند. دلیل این موضوع نیز می‌تواند به یکی از اصول بنیادین مطرح‌شده از سوی پدر علم اقتصاد، یعنی آدام اسمیت، نسبت داده شود: «لزوم تقسیم کار و تخصص‌گرایی». بیش از دو قرن پیش، اسمیت استدلال می‌کند که چرا تقسیم کار و تخصصی شدن امور، منجر به افزایش کارایی می‌شود.
بنابراین اگر توجه اقتصاددانان به تقسیم کار و تخصص‌گرایی را به‌عنوان یک فرضیه در نظر بگیریم، با بررسی دو مورد می‌توانیم به‌طور سرانگشتی این فرضیه را آزمون کنیم:
1- میزان گرایش اقتصاددانان به تشکیل انجمن‌ها و مکاتب گوناگون
2 ‌-زمینه‌های فعالیت اقتصاددانان در این انجمن‌ها
با نگاهی به انجمن‌ها و گروه‌های اقتصادی و حتی مکاتب گوناگون اقتصادی که گاهی در غالب دانشکده‌های اقتصاد یک یا چند دانشگاه خاص شکل می‌گیرند، صحت مورد اول حاصل می‌شود. از جمله این گروه‌ها، حلقه اقتصاددانان دانشکده اقتصاد دانشگاه کمبریج در انگلستان، حلقه اقتصاددانان مدرسه اقتصاد لندن، اقتصاددانان مکتب اتریش، انجمن مونت‌پِلِرین در دانشگاه شیکاگو، حلقه اقتصاددانان دانشگاه شیکاگو، بنیاد کولِز، دانشکده‌های اقتصادی که اصطلاحاً معروف به «آب شیرین» هستند و شامل دانشکده اقتصاد دانشگاه‌های کارنگی‌ملون، شیکاگو، مینه‌سوتا و روچستر می‌شوند، دانشکده‌های اقتصادی که اصطلاحاً معروف به «آب شور» هستند و شامل دانشکده‌های اقتصاد دانشگاه‌های کالیفرنیا برکلی، براون، هاروارد، پنسیلوانیا، پرینستون، کلمبیا و ییل می‌شوند و حلقه اقتصاددانان مدرسه اقتصاد پاریس هستند.
و اما اگر اقتصاددانان برنده جایزه نوبل را از این انجمن‌ها و دانشکده‌های اقتصاد لیست کنیم، متوجه می‌شویم بخش قابل توجهی از آنها، در حوزه‌های خاصی از علم اقتصاد تخصص دارند و همگی در کنار یکدیگر، گروهی نسبتاً کامل را تشکیل می‌دهند که بتوانند جنبه‌های گوناگون مسائل علم اقتصاد را پوشش بدهند.
مثلاً از اقتصاددانان عضو بنیاد کولِز، جِیکوب مارشاک، جالینگ کوپمَنز و تریگو هاوِلمو در حوزه اقتصادسنجی، لارنس کلاین در حوزه اقتصاد کلان‌سنجی، کنث اَرو در حوزه‌های اقتصاد بخش عمومی و تعادل عمومی، ژرارد دِبِرو در حوزه تعادل عمومی، جیمز توبین در حوزه اقتصاد کلان، فرانکو مودیلیانی و رابرت شیلر در حوزه اقتصاد مالی، جوزف استیگلیتز در حوزه اقتصاد کلان، لئونید هورویچ در حوزه نظریه بازی‌ها و نظریه طراحی مکانیسم، هری مارکوویچ در حوزه اقتصاد مالی و نظریه قیمت‌گذاری دارایی‌ها، جیمز هکمن در حوزه اقتصاد خرد و هربرت سیمون در حوزه اقتصاد رفتاری تخصص دارند. و این یعنی یک تقسیم کار تقریباً تمام و کمال. یعنی می‌توان ادعا کرد اقتصاددانان بنیاد کولِز برای یافتن پاسخ هر پرسشی در هر زمینه‌ای از علم اقتصاد، عضوی دارند که بتواند کمک کند.
یا در مورد حلقه مونت‌پِلِرین، فردریش هایک در حوزه فلسفه اقتصاد و اقتصاد سیاسی، میلتون فریدمن در حوزه‌های نظریه قیمت و اقتصاد کلان، جرج استیگلر در حوزه تاریخ علم اقتصاد و اقتصاد صنعتی، موریس آلایس در حوزه‌های اقتصاد والراسی و بازارها و استفاده کارا از منابع، جیمز بوکانان در حوزه نظریه انتخاب عمومی، رونالد کوز در حوزه‌های اقتصاد و حقوق و اقتصاد نهادگرایی، گری بکر در حوزه اقتصاد اجتماعی و اقتصاد خرد و ورنون اسمیت در حوزه اقتصاد رفتاری و نظریه طراحی بازار تخصص دارند. بنابراین می‌توان ادعا کرد در اکثر حوزه‌های علم اقتصاد به غیر از اقتصادسنجی، اقتصاددانان انجمن مونت‌پِلِرین نیز حرف‌های زیادی برای گفتن دارند. البته در مورد حوزه خاص اقتصادسنجی هم، به نظر می‌رسد اقتصاددانان این انجمن، مشکل بنیادینی با تحلیل‌های مبتنی بر این شاخه از علم اقتصاد دارند؛ شاید همین یکی از دلایل مهم فقدان متخصص اقتصادسنجی برنده جایزه نوبل در این انجمن باشد.
لذا بحث تخصص‌گرایی و تقسیم کار بین اقتصاددانان را نیز به این شکل می‌توان تایید کرد. بنابراین، حتی از منظر نظریه‌های علم اقتصاد نیز، تشکیل انجمن‌ها و گروه‌های اقتصادی به منزله رفتاری عقلانی محسوب می‌شود.

دراین پرونده بخوانید ...

دیدگاه تان را بنویسید

 

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها