شناسه خبر : 36569 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

میراث آزادی

چرا مستعمره‌های انگلیس توسعه پیدا کردند، مستعمره‌های اسپانیا نه؟

 

 

محمدعلی سرابیان‌مقدم/ نویسنده و مترجم نشریه

74-1اقتصاددانان گاهی تاریخ کشور خود را فراموش می‌کنند و طوری از توسعه اقتصادی سخن می‌گویند که انگار فرآیندی سریع و ساده است. عملاً صدها سال طول کشید تا بریتانیا و ایالات متحده تبدیل به کشورهای صنعتی، ثروتمند و دموکراتیک شدند. برای توجه دقیق‌تر به مفاهیم نهاد و زمان، کتاب «روند طولانی توسعه» می‌پرسد؛ چرا عملکرد سیاسی و اقتصادی کشورهای سابقاً مستعمره بریتانیا مانند ایالات متحده پس از استقلال، بسیار بهتر از مستعمرات اسپانیا مانند مکزیک بود. در عمل انگلیس و اسپانیا در سال 1000 میلادی از نظر توسعه مشابه بودند، اما تا سال 1500، از نظر ایجاد دولت موثر، اسپانیا حدود 200 سال عقب‌تر از انگلیس بود. کتاب نشان می‌دهد که تفاوت بزرگ ایالات متحده و مکزیک به دلیل سیاست‌های بازاری اعمال‌شده به آنهاست. انگلیس یک سیستم تجارت آزاد در آمریکا برقرار کرد، اما اسپانیا تجارت را به‌شدت تحت بوروکراسی و مقررات درآورد. دلیل موفقیت انگلیس در ایجاد چنین سیستمی توسعه و تمرکز سیاسی بالای آن بود. اسپانیا اما دارای توسعه نهادی لازم برای ایجاد بوروکراسی موثر جهت پشتیبانی از تجارت آزاد نبود؛ حاکمان اسپانیا به بازار اعتماد نداشتند چون توانایی مالیات‌گیری از آن برایشان وجود نداشت.

 

روند طولانی توسعه

داگلاس نورث تاکید می‌کرد که توسعه قرن‌ها به طول می‌انجامد، اما او نظریه‌ای در مورد چگونگی و چرایی تغییر نداشت. کتاب «روند طولانی توسعه» با بررسی دقیق اینکه چرا انگلیس و اسپانیا از سال 1000 تا 1800 میلادی با سرعت بسیار کمی پیشرفت کردند، چنین نظریه‌ای را پیش می‌برد. این کتاب به وقایع مهم در انگلیس و اسپانیا در دهه 1260 اشاره دارد تا توضیح دهد که چرا مکزیک از نظر اقتصادی در قرن بیستم، از ایالات متحده عقب مانده است. بر اساس ادغام رویکرد نهادی نورث با نظریه کنش جمعی مانکور اولسون، نظریه تغییر ارزش ماکس وبر و تمرکز نورث بر ائتلاف‌های مسلط بر اساس رانت و ارتش «در سایه خشونت»، این نظریه تغییر منجر به تفسیرهای هیجان‌انگیز جدید تاریخی می‌شود، از جمله نقش حیاتی اتحاد بازرگانان و ناوگان دریایی در انگلیس و نقش اصلی کنترل جرج واشنگتن بر ارتش در سال 1787.

در این نوشته ابتدا نقدها و واکنش‌هایی را که به این کتاب شده است بررسی می‌کنیم، سپس قسمتی از مقدمه کتاب را می‌خوانیم و در نهایت، معرفی کوتاهی از دو نویسنده کتاب خواهیم داشت.

 

کتاب درباره چیست؟

اقتصاددانان و محققان علوم سیاسی آمریکا ابتدا در دهه 1950 به توسعه اقتصادی در جهان سوم پرداختند. هرچه زمان می‌گذشت، توجه از استعمارزدایی به ترس از «دومینو» پس از جنگ ویتنام، نگرانی در مورد وابستگی و پایداری اقتصادی در دهه‌های 1970 و 1980، امید به دموکراتیک شدن پس از سقوط کمونیسم در حدود 1990 و نهایتاً ترس پیرامون تروریسم پس از سال 2001 تبدیل شد.

در همه این موارد، روسای‌جمهور آمریکا از هر دو حزب خواستار نتایج فوری بودند. آنها از دانشگاهیان با دیدگاه‌های متفاوت از پیشینیان خود، مشورت می‌گرفتند تا نسبت به روسای‌جمهور قبلی موفق‌تر باشند. هر موج از مشاوران با تقاضای وعده بیش از حد روبه‌رو شدند و بسیاری از آنها پاسخ دادند. اولین نظریه‌پردازان مدرنیزه‌سازی در دهه‌های 1950 و 1960 و طرفدار مداخلات دولت بودند. پیشرفت کند بود و شکست در جنگ ویتنام، پرونده این نظریه را بست.

سپس دولت به اقتصاددانان نئوکلاسیک روی آورد که «اجماع واشنگتن» را ایجاد کردند و خواستار خروج بسیار سریع حکومت از اقتصاد شدند. همان‌طور که آلن گرینسپن، رئیس فدرال‌رزرو در سال 1997 اظهار داشت، «برخی... تصور می‌کردند که از بین بردن دستورالعمل برنامه‌ریزی متمرکز در یک اقتصاد، به صورت خودکار منجر به پایه‌گذاری نظام بازار آزاد مبتنی بر کارآفرینی می‌شود». این «برخی» دقیقاً اقتصاددانانی بودند که به فشار وعده بیش از حد پاسخ داده بودند یا برای خوش‌بینی از پیش موجود خود انتخاب شده بودند.

اعتبار نهایی بسته اصلاحات اجماع واشنگتن هرچه که باشد، بدیهی است که اهداف آن در کوتاه‌مدت و میان‌مدت محقق نشدند. نتایج اجماع واشنگتن در اتحاد جماهیر شوروی سابق و کشورهای در حال توسعه بسیار ناامید‌کننده بود و این نظریه را بی‌اعتبار کرد. البته بسیاری از افراد در طی موج‌های دوره‌ای خوش‌بینی بیش از حد، همیشه تردید داشتند. در دهه 1990، هر دو نویسنده کتاب حاضر منتقد اجماع واشنگتن بودند؛ یکی بر اساس سال‌ها مطالعه در اتحاد جماهیر شوروی و دیگری در آمریکای لاتین.

داگلاس نورث بزرگ‌ترین اقتصاددان مردد در آن زمان بود. در آغاز دهه 1990، نورث آنچه «لفاظی‌های درخشان اقتصاددانان نئوکلاسیک که به «بازی اصلاحات اروپای شرقی» ورود کرده‌اند»، می‌خواند را محکوم کرد. سپس بحث اصلی خود را در سخنرانی‌اش در هنگام پذیرش جایزه نوبل خلاصه کرد: «نظریه نئوکلاسیک، ابزاری نامناسب برای تجزیه و تحلیل و تجویز سیاست‌هایی است که منجر به توسعه می‌شوند.»

نورث در سخنرانی پذیرش نوبل خود، اشتباهات نظریه‌پردازان نئوکلاسیک را به «دو فرض اساسی اشتباه» نسبت داد. یکی این که «نهادها مهم نیستند» و دیگری این که «زمان مهم نیست». هشدار نورث در مورد اهمیت نهادها (اول از همه، نهادهای رسمی) به طور گسترده‌ای از سوی اقتصاددانان پذیرفته شد و پایه‌ای برای مکتب تحلیل اقتصادی به نام «نهادگرایی جدید» شد. در مقابل، هشدار وی درباره زمان، دست‌کم توسط افراد بلندپایه در روند سیاستگذاری، تا حد زیادی نادیده گرفته شد.

از نظر نورث، «زمان» به این معنی بود که میراث گذشته در روند توسعه، سکون زیادی ایجاد می‌کند («مفهوم وابستگی به مسیر»). او معتقد است که ساختن پیش‌نیازهای لازم برای توسعه سیاسی و اقتصادی، مدت زمان زیادی طول می‌کشد. در سال 2008، او به طور مشخص، 400 سال را به عنوان زمان مورد نیاز مطرح کرد. الیور ویلیامسون، دیگر اقتصاددان پیشگام این رویکرد گفت که تغییر در هنجارها، آداب و رسوم و سنت‌های اساسی به «قرن‌ها یا هزاره‌ها» نیاز دارد.75-1

کسانی که دارای گوش شنوا برای سیاستگذاری بودند استدلال می‌کردند که مدل نئوکلاسیک باید از سوی «نهادها» پشتیبانی شود، آنها اغلب حرف‌های نورث را به منظور حمایت از نوشداروی بعدی مورد استقبال سیاستگذاران استفاده می‌کردند‌- این اعتقاد که نهادهای دموکراتیک کلید توسعه پایدار هستند. این امر با سیاست ایالات متحده در کشورهایی مانند عراق و افغانستان و همچنین با سیاست کلی بانک جهانی همراه بود. در آوریل 2003، توماس فریدمن، کارشناس خاورمیانه نیویورک‌تایمز نوشت: «عراق تنها کشور عربی است که نفت، آب، مغز و سکولاریسم را با هم ترکیب می‌کند. لبنان دارای آب، مغز، سکولاریسم و یک سنت لیبرال است. فلسطینی‌ها نیز چنین پتانسیلی دارند... اگر لبنان، عراق و یک حکومت فلسطینی بتوانند به جوامعی کارا، مناسب، دارای بازار آزاد و خودگردان تبدیل شوند، این برای اینکه کل جهان عرب در مسیر مدرنیزه شدن قرار بگیرد، کافی خواهد بود.»

یک بار دیگر، انتظارات با ناامیدی همراه شدند. یک بار دیگر، اقتصاددانان سعی کردند نسبت به خوش‌بینی بیش از حد و اهمیت زمان هشدار دهند. کسانی مانند دنی رادریک در مورد لزوم اتخاذ «دومین اقدامات مناسب» نوشتند در حالی که دیگران در مورد نیاز به درک مشکلات ایجاد ارزش‌های منطقی-قانونی که ماکس وبر جامعه‌شناس، آنها را جوهره بازار مدرن می‌دانست، نوشتند. لنت پریچت و مایکل وولکاک این‌طور عنوان کردند: استراتژی «پرش مستقیم به وبر»- تلاش برای دستیابی سریع به اهدافی خاص در کشورهای در حال توسعه با تقلید از اشکال سازمانی یک «دانمارک» خاص، (یا اتخاذ از طریق میراث استعمار) است. ما این رویکرد را «پرش مستقیم به سمت وبر» می‌نامیم. زیرا این شکل، از روند تاریخی داخلی آزمون و خطا و یک مبارزه سیاسی ناشی نشده است (طوری که در بیشتر کشورهای اروپایی و آمریکای شمالی رخ داد). مقدمه کتاب ادامه دارد.

 

منتقدان چه می‌گویند؟

استنلی انگرمن / دانشگاه راچستر: «روند طولانی توسعه» کتاب بسیار جالبی است که توسط یک استاد علوم سیاسی که عموماً در مورد اتحاد جماهیر شوروی کار می‌کند و یک اقتصاددان متخصص در اقتصاد سیاسی مکزیک و آمریکای لاتین نوشته شده است. هدف اصلی این کتاب، اصلاح اشتباهات اساسی انجام‌شده توسط آن اقتصاددانان علاقه‌مند به توسعه است که از پیشینه تاریخی برای مقابله با مشکلات رشد اقتصادی معاصر استفاده می‌کنند. نویسندگان بر این باورند که از زمان جنگ جهانی دوم، اقتصاددانان از یکسری مدل‌ها استفاده کرده‌اند که نمی‌توانند رشد جهان کمتر توسعه‌یافته را تقویت و ترویج کنند زیرا به لحاظ نظری و تاریخی دارای نقص بوده‌اند. اولین رویکرد، نظریه مدرنیزه کردن و سپس، «اقتصاد نئوکلاسیک» بود و اخیراً، نظریاتی که نقش نهادها را در چارچوب مدل نئوکلاسیک در نظر می‌گیرند. با وجود این، هیچ یک از این نظریات، موفق به ارائه چارچوبی قابل استفاده برای توسعه موفق، نشده‌اند.

توضیحات این کتاب با استفاده از آثار مورخان اقتصادی، اغلب نوشته‌های اخیر داگلاس نورث، ارائه می‌شوند. نورث به خاطر شماری از کارهای مهم خود، از جمله تمرکز بر اهمیت نهادها، مورد تمجید این دو نویسنده قرار می‌گیرد، گرچه نویسندگان خاطرنشان می‌کنند که «او هرگز حتی سعی نکرده است تا نهادهایی را که فکر می‌کند پیش‌شرط اقتصاد کارآمد هستند توصیف کند، حتی از طریق اشاره به مواردی که ماکس وبر مطرح کرده بود». او همچنین به این مساله معتقد نیست که «صدها سال برای توسعه لازم است». ادعای اصلی نویسندگان این است که مدت‌های طولانی برای دستیابی به توسعه حتی در مورد انگلیس لازم است. نورث و اکثر اقتصاددانان توسعه همچنین به خاطر عدم توجه به اهمیت دین مقصر هستند. نورث تنها محققی محسوب نمی‌شود که در مطالعه توسعه نقش مهمی داشته، بلکه در این کتاب، به کارهای ارزشمند دیگر محققان نظیر ماکس وبر، مانکور اولسون، جیمز بوکانان، فردریک هایک، دارون عجم اوغلو و جیمز رابینسون نیز اشاره شده است.

مهم‌ترین مساله تاریخی مورد بررسی این کتاب، توسعه تطبیقی انگلیس و اسپانیا پس از سال 1200 است. انگلیس «پرونده خوب» و اسپانیا «پرونده بد» است، در مورد کشورهایی مانند فرانسه و هلند و همچنین بسیاری از کشورها، حرف زیادی گفته نشده است. الگوی رشد زودهنگام انگلیسی به چهار دوره تقریباً 150 ساله تقسیم شده است: 1302-1066، 1539-1303، 1776-1540 و بعد از 1776، که به تغییرات سیاسی و اقتصادی که اجازه می‌دهد تا یک «حکومت با موفقیت حداقلی» به یک «حکومت با موفقیت واقعی» تبدیل شود، اشاره شده است. توسعه در اسپانیا حدود 250 سال عقب ماند. این‌که آیا مدت زمان لازم برای توسعه‌دهندگان بعدی کوتاه‌تر خواهد شد یا پیشرو اول جایگاه خود را حفظ خواهد کرد، به تفصیل بحث نمی‌شود. همچنین مشخص نیست چه چیزی ممکن است منجر به برگشت جایگاه رهبری توسعه شود، خواه ملت دیگری باشد یا یکی از مستعمرات سابق آنها. با این حال، الزامات اساسی برای موفقیت شامل دموکراتیک کردن و تمرکز سیاسی است.

«روند طولانی توسعه» کتابی است که جزئیات تاریخی زیادی درباره انگلستان، آمریکای شمالی بریتانیایی، اسپانیا و مکزیک ارائه می‌دهد. این کتاب شامل بسیاری از ایده‌های محرک در مورد روند توسعه است و یک نتیجه خوب در مورد بحث‌های فعلی در مورد مشکلات اتحادیه اروپا ارائه می‌دهد: این اتحادیه تنها 70 سال پیش آغاز شد، «مدت نسبتاً کوتاهی در چارچوب زمانی که هم در اروپا و هم در کشورهای در حال توسعه مورد نیاز است».

رابرت بیتس / دانشگاه هاروارد: برای درک بهتر جهان در حال توسعه امروز، هاگ و گریر به تاریخ روی می‌آورند. یک بحث پس از بحثی دیگر، نقطه به نقطه، و آنها مزایای این کار را نشان می‌دهند. این مطالعه به میراث نورث، اولسون، عجم اوغلو و رابینسون که همگی در تلاش برای درک اقتصاد توسعه، به مطالعه تاریخ سیاسی روی آورده‌اند، می‌افزاید.

تایلر کوان / استاد اقتصاد دانشگاه جرج میسون: تاریخ استعمار دقیقاً چگونه توسعه اقتصادی یک ملت را شکل می‌دهد؟ «روند طولانی توسعه» بهترین و عمیق‌ترین پاسخ این سوال است که نوشته شده است.

دیوید لیتین /دانشگاه استنفورد: اقتصاددانان و سیاستگذاران، زمان مورد نیاز برای ایجاد تغییرات اساسی در نهادهای غیررسمی را که شرط لازم توسعه اقتصادی و ثبات سیاسی است نادیده گرفته‌اند. با ترکیب آثار کلاسیک داگلاس نورث، مانکور اولسون و ماکس وبر، نویسندگان این کتاب یک عامل زمانی را اضافه می‌کنند که گام‌های آهسته به سمت دنیای مدرن را نمایان می‌کند.

مایکل مونگر / دانشگاه دوک: از نظر من، این کتاب اولین تلاش و مطمئناً اولین اقدام جدی برای مواجه کردن رویکردهای مبتنی بر هزینه مبادلاتی اولسون و نورث با رویکردهای نظم تکامل‌یافته هایک و بوکانان است. نتیجه این کار، یک کتاب ارزشمند است که جنبه‌های سیاسی توسعه اقتصادی و جنبه‌های اقتصادی توسعه سیاسی را توضیح می‌دهد.

لنت پریچت / دانشگاه هاروارد: یک روایت توسعه که هم از نظر دید بلندمدت تاریخی و هم از نظر جزئیات، خاص است. بینش آنها برای همه دانشجویان توسعه ارزشمند خواهد بود‌-‌ و یک پادزهر سالم برای نسخه‌های هیجانی و موقت امروز.

دنی رادریک / دانشگاه هاروارد: این ممکن است بدیهی و قدیمی به نظر برسد، اما نکته‌ای در مورد واقعیت توسعه تطبیقی وجود دارد که بسیار کمتر از آنچه باید، به آن توجه شده است: ساختن حکومت‌های‌های موفق به زمان نیاز دارد‌- ‌زمان بسیار طولانی. همان‌طور که جری هاگ و رابین گریر نشان می‌دهند، این روند در انگلیس و اسپانیا بیش از چهار قرن طول کشید. تاریخ تحلیلی آنها روشن می‌کند چرا هنجارها و اقداماتی که دولت‌های مدرن را حفظ می‌کنند، به دوره‌های طولانی باروری نیاز دارند تا مستحکم و ریشه‌دار شوند. این کتابی است که نتایج اساسی برای تلاش‌های امروز حکومت‌سازی در کشورهای در حال توسعه دارد. این کتاب به ما هشدار می‌دهد که انتظار معجزه نداشته باشیم و به ما می‌آموزد که شانس، شرایط و زمان، همگی نقش بزرگ‌تری از آنچه معمولاً انتظار داریم، بازی می‌کنند.

دراین پرونده بخوانید ...