شناسه خبر : 9603 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

مصائب یک تصمیم باخت - باخت

بازهم نقطه سرخط

«هدفمندی یارانه‌ها» هم برای خودش یک ماجرای جالب شده است. وقتی به ماجراهای آن نگاه می‌کنم، نمی‌توانم درک کنم چطور موضوعی که می‌توانست یک اتفاق خوب در اقتصاد کشور باشد، تبدیل به مصیبتی برای همه شده است.

مهدی پورقاضی/نایب رئیس کمیسیون صنعت اتاق تهران
«هدفمندی یارانه‌ها» هم برای خودش یک ماجرای جالب شده است. وقتی به ماجراهای آن نگاه می‌کنم، نمی‌توانم درک کنم چطور موضوعی که می‌توانست یک اتفاق خوب در اقتصاد کشور باشد، تبدیل به مصیبتی برای همه شده است. آنها که یارانه می‌گیرند، می‌گویند قبل از دریافت یارانه ماهانه در رفاه بیشتری زندگی می‌کردند. دولت هم که یارانه را می‌پردازد در تامین آن درمانده و نمی‌داند وجه آن را باید از کجا تامین کند؛ نمونه برجسته‌ای از یک تصمیم باخت - باخت. در آذر‌ماه دولت لایحه بودجه را تقدیم مجلس کرد. همه برای دولت دست زدند زیرا برای اولین بار پس از مدت‌ها دولت لایحه بودجه را سر وقت تقدیم مجلس کرده بود. دولت هم فاتحانه تشویق‌ها را شنید ولی به روی خودش نیاورد که یکی از مهم‌ترین مسائل اقتصادی- یعنی یارانه‌ها و هدفمندی آن- را یواشکی دور زده و به‌جای حل مساله سعی کرده از کنار آن لیز بخورد. بعد مجلس مچ دولت را گرفت و خواست تکلیف یارانه‌ها را روشن کند. دولت هم با سرهم‌بندی و بدون پرداختن اصولی به موضوع با ارائه یک تبصره خواست موضوع را از سر خود باز کند. موضوع در کمیسیون مجلس بحث شد و بعد از بحث‌های مفصل یکباره با پیشنهاد یک نماینده قرار شد تا تیرماه هیچ‌کس هیچ کاری نکند. بعد شورای نگهبان ایراد گرفت و ... مجدداً نقطه سر خط. جالب اینجاست که مجلس سعی می‌کند تصمیم نهایی را به دوش دولت بیندازد، دولت هم دلش می‌خواهد مجلس تصمیم نهایی را بگیرد. همه از عاقبت هر تصمیمی که گرفته شود در هراسند. گویی همه می‌دانند که دست به ترکیبش بزنید جمع بزرگی ابراز نارضایتی خواهند کرد. گویی در یک باتلاق فرو رفته‌ایم و با هر تکانی بیشتر فرو خواهیم رفت. این هم از معجزه‌های پوپولیست‌هاست. موضوع اینجاست که هیچ‌کس حاضر نیست به یک سوال ساده ولی اساسی پاسخ دهد: «چرا یارانه می‌دهیم یا می‌گیریم؟» ظاهر قضیه این است که پاسخ به این سوال این‌طور داده می‌شود: یارانه ماهانه می‌دهیم تا مردم درآمد بیشتری داشته باشند و یارانه روی بنزین می‌دهیم که مردم ارزان‌تر زندگی کنند.
آیا در همه جای دنیا درآمد مردم را این‌گونه بالا می‌برند؟ در همه جای دنیا وقتی می‌خواهند درآمد مردم را بالا ببرند (که هدف همه دولت‌ها می‌تواند باشد) برای آنها زمینه اشتغال را فراهم می‌کنند، مهارت‌های شغلی را بالا می‌برند، بهره‌وری را افزایش می‌دهند و تامین اجتماعی را بهتر می‌کنند. به قول معروف به مردم ماهی نمی‌دهند بلکه ماهیگیری یاد می‌دهند. اما در ایران به مردم گفته می‌شود که اصلاً لازم نیست مهارت به‌دست آورید. لازم نیست خودتان را ارتقا دهید. هیچ تلاشی لازم نیست. حتی لازم نیست از خانه خارج شوید. خیال‌تان راحت باشد. می‌توانید در خانه بمانید و سر ماه یک مبلغ مفت و مجانی بگیرید! در ایران ما به بنزین یارانه می‌دهیم تا مردم راحت‌تر و ارزان‌تر و بیشتر بنزین بسوزانند. درحالی ‌که ما یکی از بالاترین مصرف‌های سرانه بنزین را داریم و شهرهایمان از نظر شدت آلودگی در ردیف‌های اول هستند.
از طرف دیگر قاچاق بنزین از کشور ما بالاترین در دنیاست. ما به روغن و شکر یارانه می‌دهیم تا مردم بیشتر مصرف کنند. در حالی‌ که مسوولان بهداشتی درباره شایع شدن بیماری دیابت و چربی خون و کبد چرب مرتباً هشدار می‌دهند. ما به بلیت هواپیما برای سفرهای داخلی و خارجی یارانه می‌دهیم در حالی ‌که این وسیله حمل یک وسیله لوکس حتی در دنیای پیشرفته تلقی می‌شود. ما به خانوار یارانه می‌دهیم بدون اینکه مشخص باشد چه هدفی را دنبال می‌کند. حتی گفته شده برخی خانوارها یارانه را صرف مصرف مواد مخدر‌‌می‌کنند. ما به دارو و گندم یارانه می‌دهیم و به یکی از بیشترین مصرف‌کنندگان آنها در دنیا تبدیل شده‌ایم. ما به ارز یارانه می‌دهیم تا مصرف‌کنندگان ارز بیشتری استفاده کنند در حالی‌ که کمبود منابع ارزی بر هیچ‌کس پوشیده نیست. این فهرست را می‌توان ادامه داد که نشان‌دهنده زیاد بودن مقدار یارانه توزیع‌شده در جامعه و مسیر غلط یا نامشخص آن است.

دراین پرونده بخوانید ...

دیدگاه تان را بنویسید

 

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها