شناسه خبر : 9112 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

بازخوانی اختلافات بانوان بازرگان در میزگردی با حضور فریال مستوفی، سیده فاطمه مقیمی و فاطمه دانشور

مردان آتش بیار معرکه می‌شوند

چهار سال دوره هفتم اتاق بازرگانی درحالی می‌گذرد که نمایندگان زن حاضر در اتاق بازرگانی روز‌های پر تنشی را در کنار هم سپری کرده‌اند. هرچند تنها شاهد حضور سه زن در هیات نمایندگان اتاق تهران بودیم اما همواره شائبه‌های در مورد اختلافات آنها مطرح بوده‌ است.

ندا کمرئی

چهار سال دوره هفتم اتاق بازرگانی درحالی می‌گذرد که نمایندگان زن حاضر در اتاق بازرگانی روز‌های پر تنشی را در کنار هم سپری کرده‌اند. هرچند تنها شاهد حضور سه زن در هیات نمایندگان اتاق تهران بودیم اما همواره شائبه‌های در مورد اختلافات آنها مطرح بوده‌ است. اکنون در آستانه انتخابات دوره هشتم اتاق بازرگانی فاطمه مقیمی، فریال مستوفی و فاطمه دانشور در کنار هم پای میز گفت و گو نشسته و بیعتی دوباره باهم می‌بندند.

‌تعداد زنان در اتاق بازرگانی تهران سه نفر و در اتاق بازرگانی ایران هفت نفر است. شما به عنوان نمایندگان بخش خصوصی که البته بخش عمده‌ای از فعالیت‌هایتان در چهار سال اخیر در حوزه زنان بوده است، با چه انگیزه‌های فردی وارد اتاق شدید؟ به عبارتی انگیزه‌های فردی شما برای حضور در اتاق بازرگانی چیست؟


فریال مستوفی:
بعد از تجربیات زیادی که در امور تجاری به دست آوردم، دوست دارم بتوانم آنها را با هم‌میهنانم تقسیم کنم و به اشتراک بگذارم. به همین دلیل لازم می‌دانم در سازمان و ارگانی قرار بگیرم که بتوانم این کار را انجام دهم. بهترین محل برای به اشتراک گذاشتن این تجربیات اتاق بازرگانی است. زیرا پارلمان بخش خصوصی است. در ضمن می‌توانیم در اتاق بازرگانی حامی بخش خصوصی باشیم و از آنها دفاع کنیم. رشد اقتصادی در کشور زمانی به وجود می‌آید که بخش خصوصی بتواند زمام امور اقتصادی را در دست بگیرد.

فاطمه مقیمی: هر کدام از ما در جامعه رسالتی داریم. همان طور که هر کاری که انجام می‌دهیم به دنبال منافعی در آن هستیم قطعاً در کارهای اجتماعی هم به دنبال یک انگیزه و بهره‌وری از آن اقدامات اجتماعی هستیم. ما یکسری مسوولیت‌ها در اجتماع داریم که به آن مسوولیت‌های اجتماعی گفته می‌شود. حتی از نظر اعتقادی می‌توان آن را این گونه تعبیر کرد که ما باید زکات علم و داشته‌های خود را پرداخت کنیم. بنابراین، انتقال تجربیات در حوزه‌هایی که مسوولیت آن را در جامعه بر عهده داریم باید در تشکل‌های خصوصی و تخصصی رخ دهد. اما من با عبارت پارلمان بخش خصوصی که خانم مستوفی آن را مطرح کرد جلو نمی‌روم. من با عبارتی تحت عنوان «مادر تشکل‌ها» در اتاق بازرگانی جلو می‌روم. اگر قرار است من در تشکل تخصصی خود انتقال تجربه کنم صرفاً یکسری ماهیت‌های تخصصی من انتقال پیدا می‌کند اما من موضوع را به مسوولیت‌های اجتماعی خود برگشت می‌دهم. به این معنی که موظف هستم چیزی فراتر از آنچه در تخصص من است را به جامعه در قالب مسوولیت‌های اجتماعی ارائه دهم. نگاه را هم در این موضوع نگاه جنسیتی نمی‌بینم. به این دلیل که شاید ظرافت‌هایی به علت نوع جنسیتم از کارم برداشت کردم که بتوانم آنها را واکاوی کرده و به جامعه باز‌گردانم اما نگاهم به عنوان کسی که کار اقتصادی کرده است این است که می‌خواهم کار انتقال تجربه را در اتاق انجام دهم. شاید تریبون اتاق به عنوان تشکل تشکل‌ها جایگاهی باشد که از طریق آن بتوانم بر اساس جایگاه و رسالت اجتماعی خود، تجربیاتم را به اطلاع کسانی برسانم که نسل بعدی من هستند و قرار است راه قبلی را ادامه دهند.

فاطمه دانشور: هر کدام از ما قبل از هر چیزی فعال اقتصادی هستیم. در مباحث اقتصادی متوجه مباحثی شده‌ایم که در نهایت حس کرده‌ایم باید در اتاق بازرگانی حضور پیدا کرده و کمک کنیم. خود من قبل از ورودم به اتاق بازرگانی در چهار سال قبل این دغدغه را داشتم که بنگاه‌های اقتصادی ما موجوداتی صرفاً اقتصادی هستند که تنها به سود و کسب منفعت فکر می‌کنند و گویا نگاه آنها به مسوولیت‌های اجتماعی‌شان صرفاً حضور در خیریه‌ها بوده است. اینکه بخواهیم بنگاه‌های اقتصادی را تبدیل به موجوداتی اقتصادی و اجتماعی کنیم، کمتر مورد بحث قرار گرفته بود و حتی به خاطرم می‌آید وقتی وارد کمیسیون اجتماعی اتاق بازرگانی شدم جا انداختن مفاهیم اجتماعی در مکان‌هایی که تا پیش از آن صرفاً اقتصادی بوده با دشواری‌های بسیاری همراه بوده است. اما اکنون به گونه‌ای شده است که شاهد این هستیم تمام گروه‌های انتخاباتی مفهوم مسئولیت‌های اجتماعی را به خوبی درک کرده‌اند و آن را عاملی رو به جلو می‌دانند. بسیاری مواقع دوستان ما در کمیسیون مسوولیت اجتماعی در اتاق بازرگانی اعلام می‌کردند مسائل اجتماعی در اتاق بازرگانی قابل طرح نیست و بهتر است مسائل اجتماعی در تشکل‌های اجتماعی مطرح شود. در بخش زنان باید به این نکته هم توجه شود که ما علاوه بر اینکه فعال اقتصادی هستیم، زن هم هستیم. من معتقدم همان‌طور که مردان در تجارت و کار بازرگانی با هیچ محدودیتی مواجه نیستند زنان هم نباید با هیچ منع و محدودیتی مواجه باشند. شاید خود زنان به دلایل فرهنگی و ویژگی‌هایی که دارند خیلی اهل ریسک کردن نباشند. زمانی که زنان در محافل و مجامع با ما صحبت می‌کنند اظهار می‌کنند آنها هم دوست دارند مسیر پیشرفت و توسعه را طی کنند. ما به عنوان زن در اتاق بازرگانی وظیفه داریم و سعی می‌کنیم این بحران‌ها و چالش‌ها را برطرف کنیم. این مهم از طریق تسهیل برخی از آیین‌نامه‌ها و سیاست‌ها امکان‌پذیر است. در مقاطعی اظهارنظرهایی می‌شود که برای زنان ایجاد محدودیت می‌کند. از ما به عنوان نماینده‌ای که در اتاق بازرگانی است و زن است انتظار می‌رود پا را فراتر بگذاریم و روی قابلیت‌های زنان متمرکز شویم.

‌با توجه به مواردی که در مورد وظایف نمایندگان زن در اتاق بازرگانی مطرح شد، شما عملکرد خود را در چهار سال دوره هفتم اتاق بازرگانی چگونه ارزیابی می‌کنید؟

فاطمه دانشور:
ما در اتاق تهران به شدت مشکل ساختاری داریم و علت آن نیز آیین‌نامه‌های ناقصی است که در اتاق تهران داریم. در این دوره و چه در دوره‌های قبل اراده جدی از سمت هیات نمایندگان برای اصلاح آیین‌نامه‌ها وجود نداشته است و لذا از ظرفیت اکثریت نمایندگان استفاده نشده است. قطعاً توان خود من بسیار بیشتر از آنچه بوده که در اتاق بازرگانی از آن استفاده شده است. علت این موضوع که از ظرفیت‌های من و بسیاری از اعضای هیات نمایندگان اتاق بازرگانی تهران استفاده نشده است نقص ساختار اتاق بازرگانی است. من در اتاق تهران هم به نقش خود در مورد مسوولیت‌های اجتماعی می‌پردازم و هم به نقش خود در مورد زنان. در بحث مسوولیت‌های اجتماعی به دلیل مشکلات آیین‌نامه‌ای که به آن اشاره کردم در کمیسیون مسوولیت‌های اجتماعی مسائل بسیاری رخ داد و در نهایت به دلیل اعتراض‌هایی که به آن داشتم و راه به جایی نبرد حضور خود را در اتاق تهران کمرنگ کردم. نامه نوشتیم و آن را به هیات رئیسه دادیم که متاسفانه اقدام جدی برای رفع این مشکلات نکردند. اما در حال حاضر نمی‌خواهم درباره آن صحبت کنم هرچند من هم دلایل منطقی خود را برای اثبات این مشکلات دارم. نظر من و بسیاری از زنان بازرگان دیگر در اتاق بازرگانی این بود که به دلیل مشکلات زنان در حوزه تجارت بحث زنان در قالب تشکلی مستقل باشد. فعالیت زنان چه در اتاق تهران و چه در اتاق ایران متاثر بود از قدرت حاکم بر اتاق. این قدرت همواره بر فعالیت زنان در اتاق سایه انداخته بود و اجازه نداد زنان به طور مستقل حرکت، تصمیم و اقدامی داشته باشند. بسیاری از مواقع مصلحت‌اندیشی شده است. بعضاً اتفاقی در جامعه رخ داده و هیات‌رئیسه واکنشی نشان نداده‌ است زیرا اگر واکنشی نشان داده می‌شد به مصلحت ریاست اتاق نبوده که اقدامی صورت بگیرد. پس همه به آن اعتقاد دارند که جمع زنان چه در اتاق تهران و چه در اتاق ایران از استقلال کافی برخوردار نیستند. در صورتی که تشکل‌هایی که مجوز و اساس‌نامه خود را از وزارت کشور می‌گیرند بسیار راحت‌تر می‌توانند صحبت کنند و تحت تاثیر هیچ نهادی نیستند.

فریال مستوفی: مدیریت اتاق بازرگانی تقریباً به همان صورتی که از 35 سال قبل بوده تا‌کنون باقی‌مانده است. من اولین بار بود که در چهار سال گذشته وارد اتاق تهران شدم و حقیقتا در این مدت دوست داشتم بیشتر نظاره‌گر باشم تا ببینم چه می‌گذرد. برداشتی که داشتم این بود که در اتاق بیشتر رئیس‌محوری بوده است. یا اینکه حرف افرادی که بیشتر می‌توانستند با جنجال حرف‌های خود را بزنند به کرسی می‌نشست. و هیچ وقت این فضا پیش نیامد که بتوانند انتقاد درست داشته باشند یا همیشه انتقادها به چالش کشیده می‌شد یا اینکه انتقادها به جایی گفته نمی‌شد. من دوست دارم در دوره بعد اتاق قدری از این حالت رئیس‌محوری خارج شود و بعد نمایندگان به جای انتقاد صرف راه‌حل نشان دهند. انتقاد باید توام با راه‌حل باشد. برخی افراد فقط با هیاهو و جنجال انتقاداتی می‌کنند در صورتی که معلوم نیست اگر خودشان هم در آن صندلی قرار بگیرند آن انتقادات را خواهند پذیرفت یا نه. در مورد اینکه من برای موکلان در اتاق بازرگانی چه می‌توانستم انجام دهم باید تاکید کنم که دوست داشتم بیشتر از این برای آنها انجام دهم. من در اتاق متوجه شدم باید افرادی در آن حضور یابند که حتماً تجربه کار اقتصادی، صنعتی، کشاورزی و معدنی را داشته باشند. افرادی را من در اتاق دیده‌ام که آنها این تجربه را ندارند و به صورت تئوری حرف می‌زنند. تا زمانی که تجربه‌ای در مورد کار اقتصادی نداشته باشید حضور شما در اتاق فایده‌ای ندارد. در اتاق بازرگانی باید افرادی بروند که بدانند تجربیاتی داشته‌اند.

فاطمه مقیمی: باید دید چه رسالتی در چهارسالی که در اتاق وارد شده‌ایم داشته‌ایم؟ یک ممیزی در این زمینه ورود و خروج ما در کمیسیونی می‌شود که در آن ثبت‌نام کرده‌ایم و در حضور و غیبت‌های ما در جلسات هیات نمایندگان اتاق بازرگانی است. البته برخی صرفاً حضور فیزیکی دارند ولی عملاً بازدهی از آنها دیده نشده است. اما آنچه باید ممیزی شود عملکردهاست. کارنامه‌ای که باید بگذاریم روی میز چه بوده است؟ من در دو حوزه فعالیت کردم. یکی حوزه زنان و دیگری حوزه صنعت حمل و نقل. در حوزه زنان می‌توانم بگویم به عنوان مشاور ریاست در امور زنان و کار‌آفرینان اتفاق خوشایندی شکل گرفت و آن هم تاسیس اتاق فکر بود. بیشتر افرادی که در آنجا بودند حدود 40 درصد آقایان بودند و 60 درصد زنان که دانش‌آموختگان دانشگاهی بودند. این اتفاق در حالی افتاد که در همایش‌های اتاق فکر برای تمام اعضای هیات نمایندگان دعوتنامه ارسال شد و جز تعداد اندکی مابقی اعضای هیات نمایندگان حضور نیافتند. در مورد کمیسیون حمل و نقل که 35 سال است در آن فعالیت می‌کنم باید بگویم اتفاقات بسیار مثبتی در آن رخ داد که مهم‌ترین آن تعامل با بخش دولتی بود. کمیسیون بسیار پرکاری بود که من در بخش کوچکی از آن انجام وظیفه کردم. از آنجا که عضو هیات‌رئیسه انجمن صنفی حمل و نقل هم هستم توانستم انتقال خواسته‌های اعضای انجمن به اتاق را به راحتی انجام دهم. اما درباره نحوه اداره اتاق که دوستان مطالبی را در مورد آن مبنی بر رئیس‌محوری مطرح کردند باید بگویم در قرآن آمده است که حال هیچ ملتی را تغییر نمی‌دهیم مگر آنکه خودشان بخواهند تغییری اتفاق بیفتد. در بحث اتاق به رئیس‌محوری اشاره کردند. اما چگونه این تحول می‌تواند اتفاق بیفتد؟ بالاترین رکن در یک مجموعه قطعاً هیات نمایندگان است. اگر همدلی بین هیات نمایندگان رخ دهد قطعاً تغییری ایجاد و نه‌تنها از رئیس‌محوری بلکه از هیات‌رئیسه‌محوری نیز خارج می‌شود. اگر همدلی باشد زمانی که یکی از هیات نمایندگان جسارت پیدا می‌کند و حرف می‌زند با خنده و مضحکه دیگران مواجه نمی‌شود. اعضای هیات نمایندگان نباید دنبال موضوعات را بگیرند تا به بحث‌های جناحی کشیده شود. مگر می‌شود ما با هم اختلاف نظر نداشته باشیم؟ ولی اختلاف‌ها متعلق به پشت درهای اتاق است و نباید فکرهای جناحی و سیاسی در اتاق شکل بگیرد. اگر این را بپذیریم اول به خودمان انتقاد می‌کنیم و بعد به هیات‌رئیسه‌ای که منتخب خود ما است. رئیسی را که آنجا نشسته، حتی اگر من دوستش ندارم، باید بپذیریم زیرا خرد جمعی آن را انتخاب کرده است.

فاطمه دانشور: قطعاً ما به انتخاب جمع احترام می‌گذاریم. زیرا هیات‌رئیسه منتخب را به رسمیت شناخته‌ایم ولی انتقاد اصلی این است که چرا از ظرفیت‌هایی که هیات‌رئیسه دارد استفاده نمی‌شود؟ خانم مقیمی شما در هشت‌ساله گذشته قطعاً تفاوت‌هایی با بقیه هیات‌نمایندگان داشته‌اید.

فاطمه مقیمی: شما بحث را می‌خواهید خصوصی کنید؟ وقتی شخصی حرف می‌زنید شخصی جواب می‌گیرید.

فاطمه دانشور: هیات نمایندگان از شأنیت کافی برخوردار نیست. مثلاً نمایندگی خود را در اتاق مقایسه می‌کنم با نمایندگی خود در شورای شهر تهران. در تشکل‌ها باید شاهد حداکثر حضور نمایندگان باشیم اما اتاق نشان داده است در تصمیم‌گیری‌ها از حداقل مشارکت اعضا استفاده شده است. اتاق وظیفه تشکلی خود را به درستی انجام نداده است. اما اگر به بحث پارلمانی اتاق بپردازیم باید بگویم اتاق نتوانسته است صدای بخش خصوصی را به درستی منعکس کند. ما صدای بخش خصوصی را در اتاق بازرگانی آن‌طور که باید منعکس نکرده‌ایم. این در حالی است که در مجلس و در شورای شهر صدای همه نمایندگان در رسانه‌ها منعکس می‌شود. در اتاق تهران خیلی وقت‌ها حرف‌هایی که زده شده به بیرون انعکاس پیدا نکرده است یا آن نماینده نتوانسته است فرصت صحبت کردن در اتاق را پیدا کند. حتی بسیاری از مواقع نمایندگان ما وقت صحبت کردن ندارند. شما خودتان دیده‌اید که چقدر در دستور جلسه وقت سخنرانی داده شده است و به دلیل کمبود وقت آن وقت گرفته شده است و بعد باید منتظر ماه بعد بمانید و باز منتظر ماه آینده. الی آخر. کم بودن فرصت برای صحبت نمایندگان و عدم دسترسی آنها به بسیاری از مکانیسم‌های ارتباطی باعث می‌شود نتوانند آن نقشی را که باید ایفا کنند و از آن ظرفیتی که دارند استفاده کنند. در بین ما افرادی بودند که امکانات بیشتری در اختیار داشته‌اند. منشی گرفته‌اند. اتاق گرفته‌اند. جاهایی حقوق گرفته‌اند و یکسری امکاناتی را راحت‌تر و بهتر از بقیه در اختیار داشته‌اند. زمانی که این امکانات برای برخی وجود دارد و برای برخی این فرصت پیش نمی‌آید شرایط تغییر می‌کند. من وقتی که راحت‌تر دسترسی به سربرگ اتاق داشته باشم برای مکاتبات راحت‌تر حرفم را به دولت می‌زنم یا راحت‌تر حرفم را به سایر دستگاه‌ها منتقل می‌کنم. تا زمانی که به این سربرگ‌ها دسترسی ندارم کاملاً دو تا فرصت مختلف پیش می‌آید. شمایی که دسترسی به امکانات دارید با شمایی که دسترسی ندارید دو مقوله مختلف پیش می‌آید. من معتقد هستم در شورای شهر شأن نمایندگان رعایت می‌شود. زیرا همه نمایندگان به نسبت مساوی از امکانات شورا استفاده می‌کنند. در مجلس هم همین‌طور است. حداقل این است که همه نمایندگان یک دفتر و یک مسوول‌دفتر و سربرگ دارند. حداقل این است که همه نمایندگان یک سالن جلسه دارند که بتوانند آدم‌هایشان را دعوت کنند. ولی در اتاق بازرگانی به من این امکانات را نمی‌دهند ولی به ایشان می‌دهند. این می‌شود تبعیض. ایشان امکانات بیشتری دارد لذا بهتر می‌تواند جوابگو باشد. من امکاناتم کمتر است پس نمی‌توانم جوابگوی موکلانم در مورد فعالیت‌های خود در اتاق باشم. من می‌گویم اشکال از آیین‌نامه است. آیین‌نامه‌های ناقص ما باعث شده خود به خود اتاق رئیس‌محور یا هیات‌رئیسه‌محور شود. شما فکر می‌کنید چرا آنقدر تعدد گروه در اتاق داریم. تعدد گروه‌ها به اعتقاد من در راستای تصاحب هیات‌رئیسه است. برای اینکه هیات‌رئیسه را بگیرند تا بتوانند کار انجام دهند زیرا اگر در حد هیات نمایندگان باشند نمی‌توانند کار انجام دهند. این روند رفته‌رفته بیشتر می‌شود و مدعیان هیات‌رئیسه هم در حال افزایش هستند. طبیعی است تقصیر آنها نیست، تقصیر گروه‌ها هم نیست به خاطر اینکه تجربه نشان داده است هیات‌رئیسه است که می‌تواند تصمیم‌گیری کند و نظرات خود را پیش ببرد. بله هیات‌رئیسه را ما انتخاب می‌کنیم، چاره‌ای نداریم با همان قوانین ناقص باید بیاییم و همین کار را بکنیم. ما هیات نمایندگان می‌بایست اراده می‌کردیم نقص را برطرف می‌کردیم. این ساختار الان مناسب هیات نمایندگان نیست. این آدم‌ها با آدم‌های 40 سال پیش فرق می‌کنند. همه چیز عوض شده است و این آیین‌نامه‌ها باید متناسب روز تغییر می‌کرد. من به عنوان نماینده‌ای که در دو جا فعالیت می‌کند صراحتاً اعلام می‌کنم شأنیت نمایندگان در جایی مثل شورای شهر نسبت به اتاق بهتر رعایت می‌شود. ما در شورای شهر دو جانب سیاسی داریم، اصلاح‌طلب و اصولگرا. ولی فرصت‌ها برای همه یکسان است. جالب است به شما بگویم که احترامی که به زنان می‌گذارند در شورای شهر اصلاً قابل قیاس با احترامی نیست که در اتاق برای زنان قائل هستند. در شورای شهر امکان ندارد رئیس اجازه بدهد خانم‌ها عقب بنشینند این یعنی احترام به شأنیت زن. رئیس شورای شهر زنان که وارد می‌شوند خودش بلند می‌شود و زنان را به جلو سالن هدایت می‌کند؛ فرقی هم ندارد که این خانم اصلاح‌طلب باشد یا اصولگرا. من سه فرزندم در زمان دوره هفتم اتاق بازرگانی به دنیا آمدند، یک‌بار به من تبریک نگفتند اما در شورای شهر برای یکی از خانم‌ها که فرزندی به دنیا آورده بود تک به تک تبریک فرستاده شد. نمی‌خواهم بگویم که چرا با من این‌چنین کردند و نمی‌خواهم شخصی‌اش کنم، نه، بحث احترامی است که در پارلمان‌های دیگر به زنان می‌گذارند و در پارلمان بخش خصوصی بسیار کمرنگ است.

فاطمه مقیمی: این قصه بحث فرهنگی دارد و بزرگ‌ترین مساله آن به نظر من روش خود زنان در اتاق است که با همدیگر آن همت را نداشتند که مانع بروز این اتفاق‌ها شوند. این اتفاق زمانی می‌افتد که خود ارکان اصلی صاحب منفعت این غصه را داشته باشند و این اتفاق نیفتاد. من این حرف خانم دانشور را تایید می‌کنم؛ در شورای شهر زمانی که شما هم نبودید برای زنان احترام زیادی قائل بودند. از نظر من جامعه اتاق این شکلی است.از جمله این که وقتی من به عنوان کارآفرین برگزیده جهان اسلام معرفی شدم از طرف شورای شهر برای من جشنی گرفته شد.

فریال مستوفی: به نظر من مهم این است که در اتاق چه می‌گذرد نه اینکه در شورای شهر چه می‌گذرد. همان‌طور که خانم دانشور گفتند همه این مشکلات از آیین‌نامه اتاق منشأ می‌گیرد که همه اختیارات در دست هیات‌رئیسه است.

فاطمه دانشور: فارغ از اینکه رئیس کیست.

فریال مستوفی: بله، ممکن است من هم اگر فردا رئیس شدم همین حالت را داشته باشم. ولی بحثی که من الان و قبل از انتخابات دارم این است که ممکن است تا قبل از انتخابات هر کس در گروهی باشد و از آن گروه حمایت بکند ولی زمانی که نماینده‌ای از هر گروهی وارد اتاق شد به نظر من آن 40 نفر نماینده بخش خصوصی باید یک هدف را دنبال کنند و آن هدف، داشتن همبستگی در راستای ارتقای بخش خصوصی است. در این شرایط هیات نمایندگان بیشتر به مسائل اقتصادی توجه می‌کنند تا بتوانند اوضاع اقتصادی مملکت را درست کنند. تجربه نشان داده است در هیچ جای دنیا اقتصاد دولتی جواب نمی‌دهد و زمانی رشد اقتصادی می‌تواند به وجود بیاید که بخش خصوصی واقعی بتواند اقتصاد مملکت را به دست بگیرد. در کمیسیون سرمایه‌گذاری اتاق تهران که من ظرف چهار سال گذشته در آن عضو بودم فکر می‌کنم کمیسیون‌ها خیلی موثرتر هستند لذا برای من بسیار جالب‌تر بود که بتوانم در این کمیسیون‌ها حضور یابم. حضور در کمیسیون‌ها حداقل این فایده را داشت که از خلال صحبت‌هایی که می‌شد احساس می‌کردم دارم یاد می‌گیرم و یاد می‌دهم. ولی در هیات نمایندگان که ماهی یک‌بار برگزار می‌شد من حقیقتا چیز خاصی نمی‌دیدم. یا فرصتی برای صحبت نبود یا زمانی که اجازه می‌گرفتی برای صحبت طوری می‌شد که آن حرف‌ها فایده‌ای نداشت. یک‌بار هم اعلام کردم من که حاضر نیستم برای صندلی خالی صحبت کنم چون صحبت می‌ماند آخر سر و همه یا چرت می‌زدند یا اینکه به اصطلاح همه رفته بودند. در اتاق تهران هرگز از من به عنوان شخصی که در این مملکت توانسته‌ام سرمایه‌گذار خارجی بیاورم و فاینانس‌های بزرگ اعمال کنم استفاده آنچنانی نشد. اما در این چهار سال هیچ‌کس نبود که بخواهد از تجربیات من در مورد جذب فاینانس و سرمایه‌گذار خارجی استفاده کند.

‌ خانم مقیمی شما به همدلی در اتاق بازرگانی اشاره کردید. در دوره هفتم در اتاق بازرگانی که تنها سه نماینده زن حاضر بودند در میان خودتان تا چه اندازه همدل بودید؟

فاطمه مقیمی:
من از چیزی که بود قطعاً راضی نیستم. اتفاق‌های خوبی را در این زمینه ندیدم. نه اینکه همیشه در تضاد بودن بد است، گاهی وقت‌ها بی‌تفاوت بودن هم بد است. من همراه بودن برای رشد را تایید می‌کنم. هیچ وقت هم هیچ کسی به تنهایی هیچ کاری را نمی‌تواند به صورت کامل و خوب انجام دهد. یعنی کسی بخواهد بگوید من حتماً تنها می‌توانم این کار را انجام بدهم این هم وافی به مقصود نیست. ولی اگر نظاره به این باشد که یک نفر این جلو است و من نمی‌خواهم دومی باشم و به عبارتی این فکر که من نمی‌خواهم اگر کسی لیدر است من نفر دوم باشم پس به همین علت بی‌تفاوت از کنار او عبور کنم و برای کارهای اقتصادی خود بیشتر وقت می‌گذارم و نمی‌روم در حوزه زن‌ها کار کنم من این را خوب نمی‌بینم. انتظار من این بود که در این دوره این نزدیکی‌ها بیشتر اتفاق می‌افتاد. انگ بانوان خورد به پیشانی من. انگار من باید این را ادامه بدهم و همیشه هم به دوش من گذاشته‌اند تا تنهایی انجام بدهم. تازه یکسری اتفاقات هم افتاد که برای همین دو خانم هم با من گاه تضاد تفکراتی پیدا کردند. اختلافات اصلاً گروهی نیست. نگاه کنید از نظر من کار زنان کار تخصصی 30ساله من نیست، کار 10ساله من است. اما وقتی که شروع این قضیه به دوره ششم برمی‌گردد که من تنها خانم در هیات نمایندگان بودم، طبیعی است که چنین کارهایی در امور زنان را همان یک خانم انجام دهد. در دوره جدید انتظارم این بود حداقل خانم دانشور در این قضیه به من نزدیک‌تر می‌شد. خانم دانشور را می‌گویم، چون در دوره قبل ایشان با اینکه در هیات نمایندگان نبود عضو هیات‌رئیسه شورای بانوان بازرگان بود. من فکر می‌کنم هم من و هم ایشان ترجیح می‌دهیم راجع به این قصه زیاد مانور ندهیم. آن بیرون آقایان منتظرند این اتفاق‌ها بیفتد، این بحث‌ها پیش بیاید و آنها این شکاف را نگاه کنند. مگر در مجموعه 37 آقا این بحث‌ها وجود ندارد ولی بزرگ نمی‌شود به دلیل اینکه تعدادشان زیاد است و ما نمی‌رویم دنبال اینکه از شکاف‌های میان آنها برداشت‌های غیرمتعارف بکنیم. ولی در بحث ما خانم‌ها اولاً، تعدادمان محدود است ثانیاً، حساسیت آقایان بیشتر از خودمان است. یعنی من نگاه می‌کنم آقایان بیشتر حساس هستند که من و خانم دانشور چه حرفی می‌زنیم تا خودمان. بعد این دلیلی می‌شود که امروز ما نگاه می‌کنیم از 12 هزار کارت بازرگانی تقریباً هزار و 200 نفر خانم‌ها هستند و فقط پنج درصد از زنان در هیات نمایندگان هستند. خودشان را دور می‌بینند و اصلاً نمی‌خواهند وارد این هیاهو شوند. هرجا حرف می‌زنند از تنش‌های بین زنان دارند حرف می‌زنند. من می‌گویم چنین چیزی نیست، شما اگر می‌خواهید یک کار خوب انجام بدهید ممکن است با همدیگر تنش داشته باشید. مگر در جامعه مردها اتفاق نمی‌افتد، چون فضا بزرگ‌تر است دیده نمی‌شود. ما تحمل این قصه و این تنش‌ها را داریم. ما دشمنی نداریم و با هم گفت‌وگو و بحث می‌کنیم. می‌رویم دنبال حل کردن تنش‌هایمان. ما به دنبال آرمان‌هایمان هستیم. ولی از بیرون در این قضیه بیشتر آتش بیار معرکه می‌شوند. امروز من نگاه می‌کنم 10 درصد میزان کارت‌ها متعلق به زنان است ولی پنج درصد مشارکت از آن زنان است. در مجموعه اتاق تقریباً شش درصد اعضا هیات نمایندگانش هستند. چرا؟ واقعاً جایگاه زنان در جامعه آنقدر پایین است؟ ما که می‌گوییم 60 درصد ورودی دانشگاه زنان هستند. این زنان مگر نمی‌خواهند حق حضور در جامعه داشته باشند، مگر نمی‌خواهند فعال اقتصادی باشند، مگر نمی‌خواهند نماینده داشته باشند. زنان ما اصلاً نمی‌آیند در اتاق حضور پیدا کنند، از این همه همهمه جامعه می‌ترسند و ترجیح می‌دهند در دفتر خودشان بنشینند. آیا در تمام 12 هزار خانم ما سه نفریم یا ما 15‌نفری که این دوره کاندیدا شده‌ایم فقط لایق کاندیدا شدن هستیم؟ به والله نه، خیلی‌ها بزرگ‌تر از همه ما هستند ولی نمی‌آیند وارد این قصه شوند چون می‌گویند می‌خواهیم با آرامش کار اقتصادی خود را کنیم. اصلاً نمی‌خواهند مطرح شوند. این نگاه را ما باید عوض کنیم و این تغییر را باید ایجاد بکنیم و فرصت ندهیم به کسانی که در این قصه بیایند و مداخله کنند. ما هر کدام تفکرهای سیاسی و اقتصادی خودمان را داریم. پس چشم‌ها به دنبال ماست. چشم‌های همان جوان‌های 60درصدی ورودی و خروجی دانشگاه به ماست. هر کاری ما می‌کنیم مانیتور می‌شود. اگر قرار است با الگوهای متعارف جامعه ما ارتباطات‌مان برقرار نشود قطعاً جایی برای جوانان آینده خودمان نمی‌گذاریم، در را به رویشان می‌بندیم. آگاهانه یا ناخودآگاه.

فاطمه دانشور: ببینید ما با اشخاص و آدم‌ها هیچ وقت مشکل نداریم. فرقی ندارد زن یا مرد. من کلاً با خانم مستوفی و مقیمی شخصاً مشکل ندارم. یک جاهایی اگر نقد داریم به روش‌ها نقد داریم. در آقایان هم متداول است، به روش‌های کاری هم نقد وارد می‌کنند. نقد کردن هم کار بدی نیست. در نقدهاست که ممکن است بسیاری از اصلاحات به وجود بیاید. در بحث زنان باید بگویم فرصت هم‌اندیشی برای زنان در عرصه سیاستگذاری در اتاق وجود نداشته است. زمانی که من در کانون زنان بازرگانی ایران بودم به هیات‌رئیسه اتاق تهران درخواست‌های مکرری داده شد مبنی بر اینکه کانون زنان بازرگان اتاق تهران شکل بگیرد. مدارکش هم موجود است و پایین آن را هم زنان بازرگان امضا کرده‌اند. درست می‌گویند تعداد خانم‌های فعال ما کم است. از 1200 کارتی که متعلق به زنان است واقعاً اگر بخواهیم نظرسنجی کنیم شاید 400 تای آنها با کارت خودشان فعالیت می‌کنند الباقی کارت به نام خانم است ولی آقایان دارند با کارت‌های آنان فعالیت می‌کنند. در همین 400 تا خانم که فعال تجاری هستند یک تعدادی می‌آیند درخواست می‌دهند که کانون زنان بازرگان تهران شکل بگیرد که اتفاقاً این ایده خانم مقیمی است. خود ایده تشکیل کانون زنان ایده خانم مقیمی است. وقتی این پیشنهاد به اتاق بازرگانی تهران می‌رود هیات‌رئیسه با آن مخالفت می‌کند یا مخالفت هم نشود جوابی داده نمی‌شود. جواب ندادن یعنی یک جور مخالفت کردن. این کانون در نهایت تشکیل نمی‌شود و رفته‌رفته باعث می‌شود که خود آن جمع زنان بازرگانان بیایند تشکل‌های بیرونی تشکیل دهند. البته هرچقدر ما تشکل زنان بیرونی و داخلی داشته باشیم، بهتر است. به اعتقاد من کانون زنان بازرگان اگر در اتاق بازرگانی تهران شکل بگیرد آن وقت خود همان خانم‌ها باید بیایند و خودشان اداره کنند. حتی من به آنها گفتم من اصلاً نمی‌خواهم داخل شما بیایم، شما خودتان بروید اساسنامه تدوین کنید. به اتاق تهران رفتند و نتیجه نگرفتند. به وزارت کشور رفتند و آنجا درخواست کردند. از من خواستند ورود پیدا کنم و من موافقت نکردم. به آنها گفتم الان کارهای دیگری را می‌خواهم انجام بدهم. شما خودتان آنقدر تمرین کنید که یاد بگیرید. پس تقاضای ما از هیات‌رئیسه اتاق تهران این بوده است که این اتفاق برای زنان بیفتد. جایی را داشته باشند که خودشان کارها را انجام بدهند نه اینکه ما بنشینیم و برای آنها تصمیم‌گیری کنیم. خب بر‌می‌گردم و اشاره‌ای می‌کنم به کانون زنان بازرگان در اتاق ایران؛ شاید آن مسائلی که دو سال قبل پیش آمد، اختلاف ‌نظر بر سر روش‌ها بود و اینکه ما دنبال مشارکت حداکثری هستیم. یک تعداد از خانم‌های محترم نشستند و اساسنامه‌ای نوشتند و پایین آن را هم امضا کردند. اتاق بازرگانی ایران در مورد رعایت مفاد آن اساسنامه امانتداری نکرد. آن اساسنامه را یک عده خانم که خانم مقیمی و خانم توانا هم جزو آنها بودند امضا کرده بودند. امانتداری به لحاظ آیین‌نامه‌ها بر عهده اتاق بازرگانی ایران است. اتاق بازرگانی ایران، می‌آید و به ما می‌گوید روزنامه‌ای که شما تعیین کرده‌اید، تعطیل است. و این را مشخص می‌گوید و مکتوب هم می‌کند. بعد شما هم باور می‌کنید. می‌گوییم اتاق بازرگانی ایران به عنوان امین من وقتی می‌گوید روزنامه تعطیل است، لابد تعطیل است دیگر، آن لحظه ما این را باور می‌کنیم. ولی بعد می‌فهمیم روزنامه تعطیل نبوده و این حرف درست نبوده است. حالا نمی‌خواهم بگویم کذب بوده، شاید آگاه نبوده است. ولی چرا باید قسمت تشکل‌های اتاق بازرگانی ایران، که خودش را امانتدار تشکل‌های ما می‌داند، از این موضوع مطلع نباشد و از فراخوان زنانی که خودشان پای آن را امضا و مفادش را تهیه کرده‌اند، امانتداری نکند. اتاق باید امانتدار اساسنامه‌ای باشد که خانم‌ها دارند پای آن را امضا می‌کنند، ولی در این مورد، امانتداری نکرده است.

فریال مستوفی: اینکه خانم دانشور می‌گوید، که اتاق امانتداری نکرده یا حالا کرده است، من قصد ورود به این بحث را ندارم، ولی به‌طور کلی من اداره اتاق را از دولتی، دولتی‌تر می‌بینم! یعنی دخالت‌ها در اتاق و سیستم مدیریتی در آن در حد دولتی است. من گهگاهی واقعاً تعجب می‌کنم که مگر ما همیشه فریاد نمی‌زنیم بخش خصوصی، خب این بخش خصوصی، کجایش بخش خصوصی است که اداره کردن آن در حد بخش دولتی است. به نظر من، بحث زنان و کانون زنان را فراموش کنیم. ما به‌طور کلی، در امور اقتصادی اتاق بازرگانی آن‌طور که باید و شاید نماینده، به عنوان صدای بخش خصوصی که بخواهد کاری را انجام دهد، نداریم.

فاطمه مقیمی: ببخشید من این را از ضعف خودمان خانم‌ها می‌بینم. اشاره کردند به نامه‌ای که فرستادند برای اتاق. اشاره کردند به اینکه این ایده، ایده مقیمی بود. چرا با خود من هم به عنوان یک همراهتان این را جلو نبردید؟ اگر خودتان اعتقاد دارید که این ایده من بود، خودتان اعتقاد دارید ما هر سه تا در اتاق هستیم، چرا زیر آن قصه از ما، از من و خانم مستوفی امضا نگرفتید. من می‌دانم به شما چه جوابی می‌دهند. به شما قطعاً این پاسخ را می‌دهند که مقیمی مخالف این است. به دلیل اینکه خود ما را در مقابل خودمان قرار می‌دهند. شما که اعتقاد دارید مقیمی این تفکر را راه انداخته بود، خب باید از خود من هم می‌خواستید با شما همراه باشم. چرا اجازه دادید این فضا شکل بگیرد که دیگران بگویند فلانی که آنجا نشسته خودش ورود پیدا نمی‌کند.

فاطمه دانشور: طبق قوانین باید با رئیس اتاق نامه‌نگاری کنید. رئیس اتاق تصمیم‌گیرنده است و موضوع را در هیات‌رئیسه مطرح می‌کند و هیات‌رئیسه‌اش در این موضوع تصمیم‌گیری می‌کنند. من خودم هم جزو کسانی نبودم که پای آن نامه را امضا کردند. خانم‌های الان، با خانم‌های 10 سال پیش که من به اتاق ورود پیدا کردم، متفاوت شده‌اند. یعنی درجه مطالبه‌گری‌شان از من نماینده بیشتر است. فکرشان متفاوت شده است. این رشد را به خاطر این کردند که حضورشان در بازارهای کسب‌وکار بیشتر شده است. چون پیشرفت کردند و در جریان اطلاعات بیشتر قرار گرفتند و حالا مطالبه‌گری بالایی دارند.

در این چهار سال به خصوص بین زنانی که در اتاق بازرگانی بودند موضوعاتی مطرح شده است که بر اساس آن اعلام می‌کنند اختلاف‌نظرها بین نمایندگان‌شان در اتاق بازرگانی باعث آسیب‌هایی به آنها شده است. چه تضمینی وجود دارد که در دوره بعد در صورت حضور شما در اتاق بازرگانی این اختلاف‌نظرها کمتر شود؟

فاطمه دانشور:
من خود زنان را مقصر می‌بینم. نمی‌شود که تضمین کلامی داده شود بلکه عملکرد است که می‌تواند تضمین بدهد. قطعاً ما هم که خودمان را جزو عقلا می‌دانیم همین کار را می‌کنیم. اگر قرار است یک دورنمایی از چهار سال آتی‌مان، به موکلان خودمان بدهیم باید اول از همه یک تعهد اخلاقی بدهیم. تعهد اخلاقی ما به صورت مکتوبه‌ای از راهکارها، دورنمای کاری، برنامه‌ها یا فرصت‌هایی که می‌خواهیم ایجاد کنیم اتفاق می‌افتد. در جامعه آینده، مدیریت برای دنیا، در همه صنوف، در همه جایگاه‌های سیاسی و اقتصادی و تشکلی، مدیریت را از آن کسانی می‌داند که چالش‌های پیش رو را می‌بینند و برای گذر از آن برنامه‌ریزی می‌کنند. اگر من برنامه‌ای بگذارم که با عملکرد خودم 180 درجه متفاوت باشد، قطعاً آن کسی که دارد به من نگاه می‌کند، اینقدر خرد دارد که خوب و بد و سره و ناسره را از هم تشخیص بدهد. پس فقط به ادعای من نمی‌تواند اکتفا کند. بنابراین، شاید این میزگرد، فضای جدیدی باشد. شاید این میزگرد، بدعتی باشد بر آنچه ما امروز نه برای گرفتن رای، بلکه برای آنچه که می‌خواهیم انجام بدهیم. شاید با همین گفت‌وگو و عملکردمان بتوانیم به جامعه زنان‌مان ثابت کنیم که اختلاف‌نظرها کاهش پیدا می‌کند. اما به خاطر داشته باشیم، فقط جامعه زنان قرار نیست به ما رای بدهند. بنابراین حتی مردان باید اتحاد بین عملکرد زنان را با هم ببینند. ممکن است برای یک عده‌‌ای، برخی برخوردها در کوتاه‌مدت، فرصت‌جویی باشد، و بگویند که خوب است اینها با همدیگر اختلاف دارند. ولی، جامعه آرام می‌تواند تصمیمات بخردانه بزرگ بگیرد. یعنی اگر بدانند که در تیم، تنش وجود ندارد، راحت‌تر می‌توانند تمرکز داشته باشند و به خودشان بقبولانند که بیایند و رای بدهند. اگر قرار است این خانم یا این آقا در دوره بعدی هم باز آجان‌کشی با همدیگر داشته باشند، اصلاً ترجیح می‌دهیم اینها در مجموعه نباشند. بالاخره داریم به یک تحول، به یک تفکر و به یک آینده فکر می‌کنیم. خانم می‌گوید اقتصاد دولتی هیچ جای دنیا جواب نداده است. همه ما می‌گوییم. ولی در عمل، چطوری من به عنوان نماینده بخش خصوصی، می‌توانم نشان دهم که من به بالندگی رسیده‌ام. به من مسوولیت بده تا برایت اجرایش کنم. زمانی که نشان دهم خودم به آن رشد فکری و رشد عقلایی‌ام رسیده‌ام. اگر قرار است هر دقیقه جامدادی که می‌آید روی میز من بزنمش کنار، کلاس آرامی نمی‌توانم داشته باشم. که آن وقت همه را بیندازم گردن معلم که معلم نتوانسته است کلاس من را مدیریت کند.

فریال مستوفی: در چهار سال گذشته حداقل فکر کنم نشان داده‌ام که به هیچ عنوان، درگیر هیچ تنشی چه با زنان و چه با مردان نشده‌ام. به نظرم ما مساله زنان را خیلی پررنگ می‌کنیم. اختلافاتی هم بین مردان وجود داشته. ممکن است بین من زن و یک مرد هم وجود داشته باشد. ولی اینقدر پر‌رنگ نشده است. دغدغه اصلی من از روز اولی که وارد اتاق شدم، این بود که اصلاً به هیچ عنوان درگیر هیچ نوع تنشی با هیچ فردی نشوم. ما خانم‌ها به هر حال به دلیل جنسیت مشترک‌مان با همدیگر دوست هستیم و ممکن است به همدیگر نزدیک‌تر شویم. من هم به خانم مقیمی خیلی ارادت و علاقه دارم و همین‌طور به خانم دانشور و هر دو هم فکر کنم، این حالت را متقابلاً با من دارند. ظرف این مدت، دوستی و صمیمیتی بین ما سه نفر به وجود آمده است و تنشی هم که بین دوستان بوده است، فکر کنم که خیلی نمی‌تواند اساسی باشد. ان‌شاءالله به خصوص بعد از این میزگرد فعلی که داشتیم، دوستی‌ها بیشتر شود. البته من واقعاً دوست دارم که اگر من به اتاق بروم، حتماً خانم مقیمی و خانم دانشور هم باشند و خانم‌های دیگر هم باشند. ولی وجود این دو را غنیمت می‌دانم و امیدوار هستم در دوره بعد، نه اینکه این تنش‌ها نباشد ولی یک صمیمیت و یک دوستی به وجود بیاید. من خیلی دنبال مساله زن و مرد نیستم. خیلی اوقات هم وقتی با من در مورد زنان صحبت می‌شود همیشه می‌گویم چرا از من فقط در مورد زنان می‌پرسید. چرا در مورد کل وضعیت اقتصادی نمی‌پرسید. چون متاسفانه این همه صحبت درباره خانم‌ها برای من عجیب و غریب است. ما بالاخره نماینده قشری هستیم که قرار است مسائل اقتصادی را بیشتر در میان بگذاریم. حالا خانم دانشور مسائل اجتماعی را هم به آن اضافه کردند. ولی در مورد مسائل اجتماعی از ما بیشتر سوال می‌شود، تا مسائل اقتصادی. دائماً در مورد تنش‌های خانم‌ها می‌پرسند. من فکر می‌کنم ان‌شاءالله در چهار سال بعد بتوانیم همه به عنوان نمایندگان بخش خصوصی، باعث شویم که این مملکت از این وضعیت بحرانی بیرون آید. باید بتوانیم طلب‌مان را از دولت، که انتقال‌دهنده قدرت در اقتصاد به بخش خصوصی است، بگیریم. دولت باید فقط سیاستگذاری کلان کند. دولت نباید بنگاهداری کند. من دوست دارم موضوع را عوض کنم و از زنان بیرون بیاییم. دولت باید برود فضای کسب‌وکار را درست کند. من روزی با دو تن از نمایندگان مجلس ملاقاتی داشتم. بحث من این بود که باید اقتصاد به دست بخش خصوصی بیفتد. یکی از آقایان نماینده گفت نه، ما چنین اعتقادی نداریم برای اینکه بخش خصوصی، فقط دنبال پول درآوردن است. بنابراین در نقاط محروم که باید تمام اقشار مملکت بتوانند از امکانات جامعه بهره ببرند عدالت رعایت نمی‌شود. من به آن آقا عرض کردم چنین چیزی نیست. دولت رسالتش این است که بیاید و زیربناها را برای ما بخش خصوصی ایجاد کند. شما اگر زیربناها را که شامل جاده و راه‌آهن و زمین و آب و برق و گاز و فرودگاه و تشکیلات است به وجود بیاورید چرا بخش خصوصی نمی‌رود در بلوچستان سرمایه‌گذاری کند. بالاخره زمانی که کشور رشد می‌کند، موقعی که بخش خصوصی رشد می‌کند، به هر حال سود اصلی‌اش هم به دولت خواهد رسید. چرا مدام باید وابسته به نفت باشیم. ما صد سال است که نفت داریم. درست است. هنوز وابسته به نفت هستیم. چرا به بخش خصوصی میدان نمی‌دهند تا بعد بتوانند از آن مالیات بگیرند و بودجه مملکت را بدهند. در حال حاضر چون دولت وابسته به نفت است، اصلاً اهمیتی به بخش خصوصی نمی‌دهد. چون دستش در جیب نفت است. ولی دستش باید در جیب بخش خصوصی باشد. که آن وقت بتواند به بخش خصوصی اهمیت بدهد.index:4|width:300|height:200|align:left

فاطمه دانشور: من توضیح قبلی‌ام را تکمیل کنم. ایده کانون زنان بازرگان ایده بسیار خوبی بود. این ایده اگر با نظرات کارشناسی اجرایی می‌شد بسیار موفق بود. نتیجه می‌توانست خوب باشد اما با یک روش بهتر. مشکل این بود که خانم‌ها قبل از شکل‌گیری کانون در زمان وزارت آقای مهدی غضنفری از ساختار آن اطلاعی نداشتند و راجع به چگونگی شکل‌گیری این کانون در جریان قرار نگرفتند. مشکل این بود که آقای غضنفری طی حکمی رئیس کانون را تعیین کردند و خانم مقیمی رئیس کانون شد. آنجا نظر بر این بود که انتخاب رئیس کانون باید از طریق انتخابات انجام شود. آن روش این شائبه را در ذهن به وجود آورد که شاید قبلش با هم هماهنگ شده بودند و ما در جریان نبودیم. نظر بر این است که خودشان بیایند و انتخابات بگذارند و از بین خودشان انتخاب کنند و راهبری خارج از گود را ما داشته باشیم. بیایند پیش من و از شما مشاوره بگیرند ولی عامل ما نباشیم.

فاطمه مقیمی: من لازم است توضیحی بدهم که مدیون نشوم. نگاه کنید، بحث شکل‌گیری کانون اصلاً در وزارت صنعت، معدن و تجارت بود. آن بحث ریاست من از طرف آقای غضنفری، ریاست هیات موسس بود.

فاطمه دانشور: الان در هر سایتی جست‌وجو کنید به آن شکلی که شما می‌گویید زده نشده است.

فاطمه مقیمی: خب حالا که ما مقصر نیستیم. ببینید، در دفترچه‌ای که از اتاق بیرون داده‌ام و الان هم یک کپی آن هست، من رئیس هیات موسس شدم. که یک نفر از مجلس، یک نفر از دولت، یک نفر نماینده از وزارت بهداشت و یک نماینده از اصناف تعیین شد. قرار بر این شد که ما بنشینیم و آیین‌نامه و اساسنامه اولیه را بنویسیم و کار این در وزارت صنعت و معدن شکل بگیرد. من آنجا گفتم در وزارت صنعت و معدن این کار را نمی‌کنم. چون من دولتی نیستم. این را می‌برم و در اتاق ثبت می‌کنم. یک سال و نیم طول کشید تا توانستم آن را در اتاق ثبت کنم. ببینید برداشت اشتباه از این قصه، تفکرها را اشتباه جلو برد. هیچ وقت ننشستید با من حرف بزنید خانم دانشور، آقای حاجی‌پور هست. مکاتبات من با اتاق هست. به عنوان هیات موسس. مدارک همه اینها را من به شما می‌دهم که برای شما این موضوع روشن شود. دلم می‌خواست این دینی که از آن خانم‌ها و آقای غضنفری بر گردنم است، باقی نماند.

فاطمه دانشور: شما الان هر سایتی را که بزنید این را نمی‌گوید و متاسفانه یک طرح و ایده خام به شدت رسانه‌ای شد. بهتر بود قبل از آنکه رسانه‌ای شود با حضور خود خانم‌های فعالی که در این زمینه صاحب‌نظر هستند بحث می‌شد.

فاطمه مقیمی: آخر جورهای دیگر نشستند. نشستند و زدند. حالا به هر صورت نگاه کنید، اتفاق‌های آن زمان مستند است. حتی اینها به ثبت شرکت‌ها نرفت. همه را نگه داشتیم در اولین مجمعی که برگزار شد و شما گفتید خانم مقیمی رئیس هیات‌مدیره. همان‌جا در اولین مجمع گفتم، من تا پشت در اینجا رئیس بودم. چون که در حال تاسیس بود. آمدم در مجمع، الان اولین انتخابات دارد صورت می‌گیرد. این حرف‌ها هست. نوشته‌ها هست. فیلم‌هایش هست. ببینید عوض اینکه در این کار فرسایشی عمل می‌شد، من خودم بارها به شما مستقیم و غیرمستقیم پیشنهاد دادم، این مساله را باید زودتر روشن می‌کردیم. ولی اینها باید روشن می‌شد، که فرصت به دست دیگران برای تنش ایجاد کردن داده نمی‌شد خانم دانشور.

فاطمه دانشور: نه، ببینید تنشی هم نیست. یک چیزی به شما بگویم خانم مقیمی. من تاکیدی بر تنش ندارم. طی یک سالی که من به شورا رفته‌ام تنش آنجاست. در اتاق تنشی وجود ندارد. اینکه شما می‌گویید حریری حرفی می‌زند میکروفن او را خاموش می‌کنند که چی شد، این چه گفت، آبرویمان رفت اصلاً در شورا این حرف‌ها نیست.

‌خانم مقیمی و خانم دانشور تا حالا با هم این‌گونه به مذاکره نشسته بودید و حرف زده ‌بودید؟

فاطمه مقیمی:
شما فقط تنش‌ها را می‌بینید. ما دو هفته پیش با هم صحبت کردیم. خودمان مقصر هستیم که این حرف‌ها درباره من و شما پیش می‌آید خانم دانشور.

‌چرا خودتان با هم یک گروه و ائتلاف زنان تشکیل نمی‌دهید؟

فاطمه مقیمی:
من با نام کانون می‌خواهم از زنان کاندیدای عضو کانون در سراسر کشور حمایت کنم. به جای خود کم‌لطفی است که خانم دانشور بخواهد نه بگوید، زیرا در ورود ایشان به اتاق در دوره هفتم من کم‌کاری نکردم. درست است که شائبه‌ها زیاد است اما واقعیت این است که یک همراه داشتن بهتر از این است که کسی در مقابل ما باشد.

دراین پرونده بخوانید ...

دیدگاه تان را بنویسید

 

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها