شناسه خبر : 8968 لینک کوتاه

موانع باشگاهداری خصوصی در ایران در گفت‌وگو با عزیزالله ‌محمدی، رئیس‌ اتحادیه باشگاه‌های فوتبال

اینجا خبری از درآمد نیست

وقتی باشگاه‌ها خصوصی شوند برای ریال به ریال بودجه خود برنامه می‌ریزند. دیگر کسی پول بادآورده‌ای به شما نمی‌دهد که فقط آن را هزینه کنید. هیات مدیره از مدیرعامل جواب می‌خواهد، همه چیز شفاف می‌شود.

در سال‌های گذشته همه از موانع باشگاهداری خصوصی در فوتبال ایران صحبت کرده‌اند. از اینکه در فوتبال ایران راه‌های درآمدزایی بسته است و نمی‌توان یک باشگاه را بدون نیاز به کمک‌های دولتی اداره کرد. اما در تمام این سال‌ها کمتر پیش آمده تا کسی برنامه عملی برای درآمدزا کردن فوتبال داشته باشد. همه می‌خواهند خودشان وارد هیات مدیره باشگاه‌ها شوند و با خطا و آزمون کار را به جلو ببرند. نتیجه تمام این آزمون و خطاها هم چیزی جز «بن‌بست» نبوده است. به همین دلیل هم در دو دهه گذشته کمتر سرمایه‌داری وارد فوتبال ایران شده و همان تعداد اندک هم بعد از ضررهای هنگفت مالی عطای کار را به لقایش بخشیده‌اند. در این بین اما اتحادیه فوتبال ایران چند سالی است که طرحی به نام «طرح جامع نظام باشگاهداری در ایران» را به مجلس فرستاده و در انتظار تصویب آن است. به همین منظور با سردار عزیز‌محمدی رئیس‌ این اتحادیه گفت‌وگویی انجام دادیم تا هم با موانع باشگاهداری خصوصی در فوتبال ایران آشنا شویم و هم از جزییات طرح پیشنهاد اتحادیه فوتبال سر دربیاوریم.



با مطالعه سرنوشت دو دهه گذشته به این نتیجه می‌رسیم که هیچ‌گاه باشگاهداری خصوصی در فوتبال ایران روز خوش نداشته و رنگ و روی موفقیت به خود ندیده است. آیا قبول دارید که در فوتبال ایران نمی‌توان به صورت خصوصی یک باشگاه را مدیریت کرد؟
حتماً همین‌طور است. باشگاهداری خصوصی در ایران با موانع بسیاری دست و پنجه نرم می‌کند. فوتبال ایران به هیچ وجه درآمدزا نیست و هیچ جذابیت خاصی برای سرمایه‌داران ندارد.

یعنی معدود سرمایه‌دارانی که وارد فوتبال می‌شوند فقط به عشق شهرت این کار را انجام می‌دهند؟
به نظرم مهم‌تر از پاسخ به این پرسش این است که ببینیم چرا در جامعه و بین مدیران نگاه خوبی به ورود سرمایه‌داران به فوتبال نیست. شاید بهتر باشد برای تغییر نگاه برخی دوستان این نکته را بگوییم که خیلی از ثروتمندان در کارهای خیر بسیاری شرکت می‌کنند. آنها مدرسه می‌سازند، مسجد می‌سازند، بیمارستان می‌سازند و بعد آن را هبه می‌کنند. آنها در واقع می‌خواهند با این کارشان خدمتی به جامعه انجام بدهند. حالا شاید برخی خیرین از این راه به شهرتی هم برسند اما نمی‌شود فقط به این مساله اشاره کرد. به نظر من هزینه کردن سرمایه در ورزش هم به نوعی خدمت به جامعه حساب می‌شود. چرا که انجام ورزش هم از بزه جلوگیری می‌کند و هم برای سلامتی و تندرستی جامعه مفید است. پس ما باید از ورود سرمایه به آن استقبال کنیم و همه چیز را دولتی نگه نداریم.

برای تسهیل ورود سرمایه بخش خصوصی به فوتبال ایران چه باید کرد؟
برای جواب به این سوال باید به طور کامل موانع باشگاهداری خصوصی در فوتبال ایران را مورد بررسی قرار دهیم؛ اینکه به چه دلیل سرمایه‌داران خصوصی در فوتبال ایران شکست خورده‌اند. به نظر می‌رسد مهم‌ترین قسمت ماجرا برمی‌گردد به عدم بازدهی مالی باشگاهداری در فوتبال ایران. در تمام دنیا وقتی کسی باشگاهی را می‌خرد می‌تواند به سرعت از سرمایه‌گذاری‌اش فیدبک بگیرد. باشگاهداری در تمام دنیا سود‌ده است و کاری مانند بنگاهداری محسوب می‌شود. به این ترتیب که باشگاه شما به‌مثابه یک بنگاه هزینه‌های ثابت و متغیر دارد و این هزینه‌ها را برای این انجام می‌دهد که در پایان دوره مالی به سود قابل توجهی دست یابد. اما در فوتبال ایران به این مساله توجه خاصی نمی‌شود. به همین دلیل یک سرمایه‌دار نمی‌تواند مدت زیادی در فوتبال بماند. چرا که همواره در حال ضرر کردن است و نمی‌تواند از سرمایه‌گذاری‌اش سودی ببرد. این مساله اصلی بر سر راه باشگاهداری خصوصی در فوتبال ایران است.

پس چرا با تمامی این تفاسیر همچنان افرادی به حضور در فوتبال ایران علاقه دارند و می‌خواهند ثروت‌شان را در آن سرمایه‌گذاری کنند؟
شاید با جو فوتبال ایران آشنا نیستند. اما مهم این است که هیچ‌کس نمی‌تواند در این جنگ نابرابر بین باشگاه‌های خصوصی و دولتی دوام بیاورد. هیچ سرمایه‌داری نتوانسته بیشتر از دو، سه سال در فوتبال ایران بماند. چرا که رقابت منصفانه نیست. دولت در سال‌های گذشته بودجه‌ای را در اختیار مدیران باشگاه‌ها قرار داده و آنها بدون هیچ حساب و کتابی آن را خرج کرده‌اند. همین هم باعث شده بدهی‌های بسیاری برای باشگاه‌های بزرگ ایران به وجود بیاید و البته همین امر باعث شده تا ضعف ساختار فوتبال ایران هم به چشم نیاید. چرا که هیچ مدیری به صورت جدی به سمت درآمدزایی نرفته تا موانع آن را مشاهده کند. همه فقط چشم انتظار دولت بوده‌اند.

به نظر شما چگونه می‌توان موانع را مرتفع کرد و به درآمدزایی در فوتبال رسید؟
ببینید در تمام دنیا منابع درآمدزایی باشگاه‌ها مشخص هستند. یکی از منابع اصلی بحث قانون کپی‌رایت است که اصلاً در فوتبال ایران وجود ندارد. بحث دیگری که از همه مهم‌تر است همین حق پخش است که این روزها صحبت‌های زیادی درباره آن شنیده می‌شود. در تمامی دنیا 50 تا 75 درصد هزینه یک باشگاه را از طریق دریافت حق پخش تامین می‌کنند. اما این مساله در فوتبال ایران سال‌ها به بوته فراموشی سپرده شده بود. حالا هم که چند سالی است صدا و سیما حاضر به پرداخت حق پخش شده، رقم ناچیزی را برای قرارداد تعیین می‌کند و فوتبال را از حق واقعی‌اش محروم می‌کند. اجازه بدهید کمی مصداقی بحث کنم. در کشورهای صاحب فوتبال دنیا رقم حق پخش چیزی حدود دو تا سه برابر تبلیغات محیطی است. ما حتی اگر نسبت این دو را هم یکی بدانیم، صدا و سیما باید حداقل مبلغ 62 میلیارد تومان به سازمان لیگ پرداخت کند. چرا که تبلیغات محیطی لیگ به همین رقم فروش رفته است. جمع این دو با هم می‌شود 124 میلیارد تومان. از آن طرف جمع هزینه‌های تیم‌های لیگ برتری در سال جاری طبق بودجه‌ای که خود به فدراسیون تحویل داده‌اند چیزی حدود 180 میلیارد تومان است. این یعنی پول تبلیغات محیطی و حق پخش تلویزیونی می‌تواند دوسوم بودجه باشگاه‌ها را تامین کند. اما متاسفانه شرایط به گونه‌ای است که فعلاً باید به همین پیشنهاد حدود 20 میلیاردی صدا و سیما بسنده کرد.

آیا شما در این سال‌ها که اتحادیه باشگاه‌های فوتبال را مدیریت می‌کنید فکری به حال گرفتن حق قانونی باشگاه‌ها از صدا و سیما کرده‌اید؟
واقعیت این است که صدا و سیما در این مساله خیلی تقصیر ندارد. مجلس محترم هرسال بودجه‌ای را برای این سازمان تصویب می‌کند و آنها باید طبق آن بودجه هزینه کنند. در این بودجه قید شده که سازمان صدا و سیما از راه تبلیغات هزینه‌هایش را تامین کند. در نتیجه صدا و سیما به مدیران فوتبال می‌گوید من پولی را که از راه تبلیغات پیرامون فوتبال به دست می‌آورم باید در سایر حوزه‌های سازمان هزینه کنم.

یعنی مجلس شورای اسلامی می‌تواند مشکل حق پخش را حل کند؟
دقیقاً. هم مجلس و هم دولت در بودجه صدا و سیما نقش دارند. به نظر من دولت بهتر است به جای پرداخت مستقیم پول به باشگاه‌ها، از طریق قانون بودجه صدا و سیما را مجبور کند که هزینه‌های باشگاه‌ها را پرداخت کند.

شما از ریز درآمد صدا و سیما اطلاعی دارید؟ آیا این درآمد کفاف هزینه فوتبال ایران را می‌دهد؟
تا جایی که من می‌دانم صدا و سیما از محل فروش تبلیغات پیش از بازی، حین بازی و برنامه‌های مختلف پیرامون فوتبال چیزی حدود 260 میلیارد تومان درآمد دارد. البته این مبلغ بعد از کسر شدن هزینه‌های مربوط به پخش و ساخت برنامه‌های فوتبالی است و به نوعی خالص درآمد است. حال اگر دولت و مجلس در بودجه سال آینده مصوب کنند که نصف این مبلغ یعنی 130 میلیارد تومان را به فوتبال بدهیم، بسیاری از مشکلات حل می‌شود. این را هم بگویم که در طرح پیشنهادی من از مجموع این 130 میلیارد تومان، 60 میلیارد تومان هزینه واقعی حق پخش است و مابقی یعنی 70 میلیارد تومان دیگر در واقع یارانه دولت به باشگاه‌های فوتبال است.

اخیراً حسین هدایتی اعلام کرده قصد خرید باشگاه ختافه اسپانیا را دارد. او حتی جلساتی را هم با مدیران این باشگاه اسپانیایی برگزار کرده و می‌خواهد سرمایه‌اش را در اسپانیا به کار گیرد. به نظر شما این می‌تواند پایان رویای باشگاهداری خصوصی در فوتبال ایران باشد؟ به ویژه آنکه هدایتی سال‌ها سعی کرد در شهرهای مختلف باشگاه‌های زیادی را تحت پوشش قرار دهد و همیشه هم شکست خورد.
البته باید تا امضای نهایی قرارداد باشگاه ختافه صبر کرد. اما حتی در صورت خرید باشگاه ختافه از سوی هدایتی هم نمی‌شود گفت که رویای باشگاهداری خصوصی در ایران پایان یافته چرا که این رویا می‌تواند با تمهیدات ویژه‌ای رنگ واقعیت به خود ببیند.

چه تمهیداتی؟ آیا اتحادیه فوتبال برای این مشکل فکری کرده است؟
بله، ما از چند سال پیش طرحی را آماده کرده‌ایم به نام «طرح جامع نظام باشگاهداری در ایران». در این طرح برای تمامی مشکلات برنامه‌هایی اندیشیده شده است. ما این طرح را چند سال پیش و در مجلس قبل به مجلس تقدیم کردیم. آن موقع من هنوز در فدراسیون فوتبال حضور داشتم، حتی چند بار با آقای کفاشیان به مجلس رفتیم و به تصویب رسیدن این طرح را پیگیری کردیم. یادم می‌آید که در سال آخر حیات مجلس قبل نمایندگان تلاش زیادی برای ورود این طرح به صحن علنی کردند اما متاسفانه این امر رخ نداد و بعد از روی کار آمدن مجلس جدید هم خیلی روی این طرح کار نشد.

یعنی الان طرح اتحادیه فوتبال خاک می‌خورد؟
نه، تا آنجا که می‌دانم این طرح در مرکز پژوهش‌های مجلس شورای اسلامی در حال بررسی است اما هنوز به صحن نیامده تا تصویب شود.

در این طرح برای همین بحث درآمدزایی چه راهکارهایی پیش‌بینی کرده‌اید؟
به طور کلی ما در این طرح راهکارهایی را برای ساختارمند کردن باشگاه‌ها در نظر گرفته‌ایم برای اینکه باشگاه‌ها بتوانند زمین مناسب داشته باشند و از پرداخت یکسری عوارض معاف شوند. ما باید قبول کنیم که فوتبال یک صنعت است و باید مانند صنایع اقتصادی دیگر با آن برخورد کنیم. یعنی باید آن را از برخی هزینه‌های گمرکی یا عوارض شهرداری مصون بداریم. همان‌طور که کارخانه‌ها را از این‌گونه هزینه‌ها معاف می‌کنیم. یا حتی باید هزینه آب و برق را برای آنها به صورت غیرتجاری حساب کنیم. یا باید دولت را مجاب کنیم تا وام‌های بلندمدت و کم‌بهره به باشگاه‌ها بدهد. این روش‌ها مختص طرح ما نیست. در تمام دنیا از همین طریق باشگاه‌ها را خصوصی کرده‌اند.

آیا طرح جامع نظام باشگاهداری در ایران جزییات این تسهیلات را هم مشخص کرده است؟
بله، اجازه بدهید چند بند از این طرح را برای شما بخوانم تا کامل متوجه شوید. در بند یک این طرح آمده است: «نهادهای قانونی متولی و تامین‌کننده زمین (وزارتخانه‌های راه و شهرسازی و جهاد کشاورزی) مکلف‌اند با معرفی شورای ملی نظارت، اراضی مناسب را در سراسر کشور با رعایت قوانین مربوط، به قیمت معاملاتی به باشگاه‌های بخش خصوصی و تعاونی واگذار نمایند. تغییر کاربری این‌گونه اراضی توسط شهرداری پس از واگذاری به باشگاه ورزشی ممنوع است.» در واقع این بند به همان مساله زیرساخت تاکید دارد. اینکه باید زمینی در اختیار باشگاه‌ها قرار بگیرد تا آنها بتوانند آن را خصوصی کنند. یا مثلاً در بند دوم آورده‌ایم: «هزینه انشعاب و اشتراک آب، برق، گاز، و تعرفه‌های مصرفی آنها و همچنین حق‌الثبت و هزینه‌های عملیات ثبتی مربوط به نقل و انتقال اماکن و باشگاه‌های ورزشی و ورزشگاه‌ها با تایید شورای استانی اتحادیه، مطابق تعرفه مقرر برای مدارس و فضاهای آموزشی خواهد بود.» یا در بند 6 آورده‌ایم که: «هزینه‌های صورت‌گرفته توسط بخش خصوصی و تعاونی در زمینه توسعه ورزش همگانی، قهرمانی و حرفه‌ای با تایید وزارت به عنوان هزینه‌های قابل قبول مالیاتی تلقی می‌گردد و همچنین درآمد ورزشی از جمله: فروش بازیکنان، حق پخش تلویزیونی، بلیت‌فروشی، استفاده از تبلیغات تجاری محیطی، روی البسه، استفاده از برند، کارت هواداری، حق عضویت و... معاف از مالیات خواهد بود.»

تصویب این طرح را چه کسی باید پیگیری کند؟ وزارت ورزش یا فدراسیون فوتبال؟
به نظر من دولت و وزارت ورزش باید این طرح را پیگیری کنند. این طرح باید به صحن برود. البته ممکن است تعدادی از بندها مورد جرح و تعدیل قرار بگیرد و تغییر کند اما کلیت کار به نفع فوتبال است.

خود مجلس نمی‌تواند در این راه پیشقدم شود؟
حتماً می‌تواند اما متاسفانه این طرح سال‌هاست که پشت درب صحن اصلی گیر کرده. من واقعاً از نمایندگان محترم تقاضا می‌کنم در این یک سال و نیمی که از عمر مجلس نهم مانده، باقیات صالحات از خود به جای بگذارند و فوتبال را به سر و سامان برسانند. این طرح می‌تواند فوتبال را به یک صنعت واقعی تبدیل کند.

جدا از همه این بحث‌ها آیا شما فکر می‌کنید باشگاهداری خصوصی در نهایت به نفع فوتبال ایران تمام می‌شود؟
بله، در این مساله شک نکنید. وقتی باشگاه‌ها خصوصی شوند برای ریال به ریال بودجه خود برنامه می‌ریزند. دیگر کسی پول بادآورده‌ای به شما نمی‌دهد که فقط آن را هزینه کنید. هیات مدیره از مدیرعامل جواب می‌خواهد، همه چیز شفاف می‌شود. حتی مدیریت رو به ثبات می‌رود چون مالکان باشگاه برای موفقیت مجبور هستند مدیر مدبری را بیاورند و به او چند سال زمان بدهند. این تغییر و تحولات آنی در مدیریت به دلیل دولتی بودن فوتبال است. اگر باشگاه‌ها خصوصی بودند امکان نداشت این اتفاقات رخ دهد که مثلاً پرسپولیس در یک سال گذشته سه مدیر داشته باشد. در ثانی باشگاه‌های خصوصی چون به دنبال درآمد و نفع مالی هستند، به دنبال ساخت آکادمی و پرورش استعدادهای جوان هم می‌روند.

از قرار معلوم مسوولان ورزش هم در این چند ماه عزم‌شان را برای واگذاری دو باشگاه بزرگ پایتخت به بخش خصوصی جزم کرده‌اند. وزیر ورزش دولت جدید حتی امیررضا خادم را مسوول این پروژه کرده‌اند. به نظر شما این اتفاق پس از سال‌ها رخ می‌دهد؟
اول این را بگویم که در چند سال گذشته به دلیل فشار AFC فدراسیون فوتبال مجبور شده استانداردهای زیادی را رعایت کند. یکی از این استانداردها بحث شفافیت ملی است. دیگری همین بحث خصوصی‌سازی است. دولت جدید هم به درستی در یک سال گذشته بودجه‌ای به پرسپولیس و استقلال نداده است و این دو تیم در فصل جاری همه هزینه‌هایشان را باید از طریق اسپانسر مالی خود تامین کنند. اما متاسفانه حتی با اینکه حسن روحانی، رئیس‌‌جمهور ایران قبل از عید در همایشی به صراحت گفت ورزش ایران باید به سمت خصوصی شدن پیش برود، هنوز هیچ پالس روشنی از واگذاری این دو باشگاه به بخش خصوصی دیده نمی‌شود. از قرار معلوم برخی از دوستان از فروش این دو باشگاه می‌ترسند و جرات این کار را ندارند.

به نظر شما این مساله برمی‌گردد به مسائل و ملاحظات امنیتی؟ همان‌طور که می‌دانید برخی می‌گویند از نظر امنیتی درست نیست که دو باشگاه محبوب تهرانی را بخش خصوصی مدیریت کند.
ممکن است. من خودم هم قبول دارم که این دو باشگاه را نمی‌توان به هرکسی واگذار کرد. اما یک سوال دارم: مگر همین آقای حسین هدایتی فردی خارج از نظام است؟ ایشان یکی از بچه‌های همین انقلاب و نظام است و بارها خواسته باشگاه پرسپولیس را در اختیار بگیرد اما کسی جرات نمی‌کند این باشگاه را واگذار کند. این ترس اصلاً خوب نیست. من البته بازهم تاکید می‌کنم که اصل ماجرا را قبول دارم. باید ملاحظاتی صورت بگیرد. مثلاً می‌توان این دو باشگاه را در مزایده‌ای محدود واگذار کرد و البته سهام را تنها به یک نفر ندهند.

مزایده محدود؟
بله مزایده محدود. یعنی بگویند فرد علاوه بر داشتن پول باید فلان شرایط را هم داشته باشد. مثلاً به ما ثابت کند دلسوز انقلاب است. شما مطمئن باشید خیلی از افراد علاقه‌مند به خرید دو باشگاه استقلال و پرسپولیس در سال‌های گذشته تعهد خود را به نظام نشان داده‌اند و می‌توانند از پس شرایط بربیایند.

دراین پرونده بخوانید ...

دیدگاه تان را بنویسید

 

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها