شناسه خبر : 7162 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

تجربه ناموفق استفاده از کارت‌های اعتباری در آمریکا

چرا کارت‌های اعتباری از تحریک اقتصاد عاجزند؟

کارت‌های اعتباری، نوعی شیوه پرداخت هستند که به شکل وسیعی از سوی مشتریان برای خرید کالا و خدمات به شکل اعتباری استفاده می‌شوند. در واقع، میزان رشد و گستردگی استفاده از کارت‌های اعتباری، به موازات رشد سایر اعتبارات مصرف‌کننده، افزایش می‌یابد.

کارت‌های اعتباری، نوعی شیوه پرداخت هستند که به شکل وسیعی از سوی مشتریان برای خرید کالا و خدمات به شکل اعتباری استفاده می‌شوند. در واقع، میزان رشد و گستردگی استفاده از کارت‌های اعتباری، به موازات رشد سایر اعتبارات مصرف‌کننده، افزایش می‌یابد. در مکانیسم کارت اعتباری، بانک صادرکننده کارت، از یک‌سو طرف حساب مشتری و از سوی دیگر طرف حساب فروشنده به حساب می‌آید؛ بنابراین حتی در صورت بروز «نکول» (عدم پرداخت به موقع بدهی از سوی مشتری)، بانک متعهد است مبلغ مربوط به خرید نسیه را به حساب فروشنده واریز کند. به هر ترتیب، کارت‌های اعتباری، مشتریان را به هزینه بیشتر تحریک می‌کنند و انعطاف بیشتری در مورد مصرف‌کننده به خرج می‌دهند اما با این حال مشکلات خاص خود را نیز دارند. پیشرفت‌های کنونی خدمات مالی در سراسر جهان، میزان دسترسی و استفاده از کارت‌های اعتباری را نیز افزایش داده است. این مساله همچنین به طور مستقیم میزان بدهکاری مشتریان را نیز افزایش داده است. در واقع، نتایج مطالعات مختلف نشان می‌دهد آنهایی که کارت اعتباری دارند، اغلب در خرید و هزینه زیاده‌روی می‌کنند و بیش از سایرین در معرض گرفتار شدن به هزینه بیش از درآمدشان هستند. در نتیجه آنها اغلب با تراز منفی قابل توجهی روبه‌رو هستند که روز به روز بر میزان آن افزوده می‌شود زیرا آنها در خریدهای خود تنها بخش کمی از هزینه را می‌پردازند و با عادت کردن به این روند، بدهی خود را رفته‌رفته افزایش می‌دهند. این روند در مالزی مشاهده شد که در این کشور استفاده از کارت‌های اعتباری در میان مصرف‌کنندگان به شدت رواج پیدا کرد. در مالزی، کارت‌های اعتباری شخصی با 92 درصد، حاکم بلامنازع در عرصه تراکنش‌ها هستند به ‌طوری که ارزش تراکنش‌های کارت‌های اعتباری این کشور از 27 /9608 میلیون دلار در سال 2005 میلادی، به 45 /17428 میلیون دلار در سال 2010 افزایش یافته است. همچنین، میزان صدور کارت‌های اعتباری در مالزی از هفت میلیون و 860 هزار قطعه در سال 2005، به 10 میلیون و 690 هزار قطعه در سال 2010 افزایش یافته است. یکی از جنبه‌هایی که این کارت‌های اعتباری تقویت می‌کنند، اعتماد به نفس است. اگر این اعتماد به نفس کاذب سبب ایجاد انگیزه برای خرید احساسی یا تحریک خرید در مصرف‌کننده شود، در این صورت خطر افزایش بدهی دارندگان این کارت‌ها، اجتناب‌ناپذیر خواهد بود. البته این قضیه برای افرادی که برعکس گروه قبلی، اعتماد به نفس کمتری دارند هم صادق است. اما خرید احساسی که از عوارض داشتن کارت‌های اعتباری است، به دنبال از دست دادن کنترل موقتی ناشی می‌شود. این مساله زمانی اتفاق می‌افتد که ذهنیت قبلی نسبت به یک خرید ناگهانی وجود ندارد و تبعات خریدهای برنامه‌ریزی‌نشده در مواقعی که دست به خریدهای احساسی می‌زنیم افزایش می‌یابد؛ بنابراین، وقتی کنترل احساسات از دست مشتری خارج می‌شود، احتمال اینکه از کارت اعتباری خود به شکل نادرستی استفاده کند افزایش می‌یابد چرا که کارت‌های اعتباری بستر را برای فرونشاندن عطش آنها برای خریدهای احساسی فراهم می‌کنند و ابزار لازم را در اختیار وی قرار می‌دهند. نتایج مطالعات بسیار، رابطه میان مدگرایی و خریداران احساسی و مصرف‌کنندگان ولخرج را به‌خوبی اثبات می‌کنند. سوءاستفاده مشتریان از کارت‌های اعتباری یکی از مهم‌ترین دلایل افزایش بدهی آنهاست. این سوء‌استفاده زمانی تشدید می‌شود که مصرف‌کننده‌ها پول را به‌عنوان ابزاری برای افزایش ‌شأن و منزلت اجتماعی در نظر بگیرند. آنها به همین منظور به خرید کالاهای لوکس روی می‌آورند و با استفاده از اعتبار کارت اعتباری خود، این عطش را فرومی‌نشانند. افرادی که از کارت‌های اعتباری سوء‌استفاده می‌کنند، احتمالاً جزو آن دسته‌ای هستند که دست به خریدهای احساسی می‌زنند.
در سال 2008 میلادی، بحران اعتبارات نه‌تنها کمر اقتصاد آمریکا، بلکه کمر کل اقتصاد جهان را خم کرد. به دنبال این اتفاق، فدرال‌رزرو نرخ بهره بانکی را برای حدود یک دهه به نزدیک صفر درصد کاهش داد. با این حال، در بیشتر قسمت‌ها، نرخ بهره کارت‌های اعتباری نتوانست به میزان قابل توجهی پایین بیاید که این امر تمام تلاش‌های فدرال‌رزرو را برای افزایش تقاضای مصرف‌کننده عقیم گذاشت.
در مطالعه‌ای که از سوی اداره ملی مطالعات اقتصادی آمریکا، تحت عنوان «آیا بانک‌ها خواهند توانست بر هزینه‌های تحمیلی ناشی از گسترش کارت‌های اعتباری فائق آیند؟» انجام شد محققان به دنبال کشف این حقیقت بودند که چرا کارت‌های اعتباری نتوانستند حدفاصل سال‌های 2008 تا 2014 میلادی رشد اقتصادی را تحریک کنند. کوتاه‌ترین پاسخ به این سوال این است که بانک‌ها به‌ جای کاهش نرخ بهره تعلق‌گرفته به کارت‌های اعتباری، تصمیم گرفتند محدودیت‌های عملیاتی این کارت‌ها را افزایش دهند. محققان حاضر در این مطالعه، روی داده‌های آماری مربوط به سال‌های 2008 تا 2014 که صدها میلیون کارت اعتباری را تحت پوشش قرار می‌داد، دست به بررسی زدند. هدف آنها از این کار این بود که ببینند بانک‌ها در سیاست‌های کارت‌های اعتباری خود، چگونه به کاهش نرخ‌های بهره صندوق‌های تامینی فدرال‌رزرو پاسخ دادند.
آنها در گام نخست، بررسی کردند که مصرف‌کنندگان آمریکایی تا چه اندازه به استفاده از کارت‌های اعتباری متقاعد شدند و این مساله تا چه حد به افزایش هزینه مصرف‌کننده انجامید. محققان سپس دامنه بستانکاری کارت‌های اعتباری مشتریان با امتیاز اعتباری یکسان را باهم مقایسه کردند. آنها دریافتند که برخی مشتریان محدودیت‌های اعتباری بالایی دارند در حالی که برخی دیگر با این محدودیت‌ها مواجه نیستند. محققان سپس بررسی کردند که مشتریان دارای محدودیت‌های بالا، تا چه اندازه بر میزان بدهی کارت‌های اعتباری خود می‌افزایند. آنها می‌خواستند به این نکته پی ببرند که در صورت افزایش ناگهانی محدودیت‌های کارت‌های اعتباری از سوی بانک‌ها، مشتریانی که محدودیت‌های اعتباری اندکی دارند، چه میزان بیشتری از اعتبار خود خرج می‌کنند. از آنجا که بانک‌ها نرخ بهره کارت‌های اعتباری خود را کاهش نداده بودند، تنها راه تحریک تقاضا افزایش دسترسی به کارت‌های اعتباری بود که این می‌توانست منبع اطلاعاتی خوبی باشد. مشتریانی که در دسته دارای امتیاز اعتباری پایین‌تر قرار می‌گیرند (بنابراین مجبورند نرخ سود بیشتری را پرداخت کنند)، انگیزه‌های زیادی خواهند داشت تا با پرداخت به موقع و منظم همه اقساط وام‌های خود، امتیاز اعتباری خود را بالاتر برده و بتوانند با صعود به دسته‌های بالاتر، از نرخ سود پایین‌تری برای دریافت اعتبارات بعدی برخوردار شوند.
نتایج این مطالعه نشان داد اغلب مشتریانی که از نظر اعتباری شرایط ایده‌آلی داشتند، آنهایی بودند که رتبه اعتباری بالایی داشتند و اتفاقاً کمترین بهره را از افزایش محدودیت‌های کارت‌های اعتباری برده‌اند. این مطالعه همچنین نشان داد که آنها با افزایش محدودیت‌های کارت‌های اعتباری، تنها 23 /0 دلار هزینه‌های خود را افزایش داده‌اند.
محققان علاوه بر این دریافتند که این رقم ناچیز هم تا حدود زیادی اغراق‌آمیز است زیرا آنها فراموش کرده بودند مبلغ کارمزد تراکنش‌ها را از حسابی به حساب دیگر در نظر بگیرند که بخش بیشتر این رقم مربوط به همین هزینه بوده است. در مقابل، دارندگان کارت‌های اعتباری با امتیاز اعتباری پایین، به ازای هر یک دلار افزایش محدودیت کارت‌های اعتباری، 58 /0 دلار افزایش هزینه داشته‌اند. در ادامه، محققان بررسی کردند که آیا برای مشتریانی که بیشتر در معرض بدهکاری و ناتوانی در تسویه بدهی اعتباری بودند، محدودیت‌های بیشتر اعتباری لحاظ شده یا خیر؟ آنها متوجه شدند که درآمد بانک‌ها به اندازه‌ای نبوده که بتواند افزایش بدهی‌های لجام‌گسیخته مشتریان را جبران کند. آمارها نشان می‌دهد که بانک‌ها صرفاً توانسته‌اند با کمک حفظ نرخ کارت‌های اعتباری مشتریان، درآمد خود را افزایش دهند. در 37 درصد از دارندگان کارت‌های اعتباری که بیشترین امتیاز اعتباری را داشته‌اند، بانک‌ها به طور میانگین محدودیت‌های اعتباری هر یک از آنها را 2203 دلار افزایش داده‌اند. همچنین، در 28 درصد از دارندگان کارت‌های اعتباری، با امتیاز اعتباری پایین، بانک‌ها به‌طور میانگین محدودیت اعتباری هر یک از آنها را 127 دلار افزایش داده‌اند. این یافته‌ها میان گروهی که میل به استقراض بیشتر دارند (دارندگان امتیاز اعتباری پایین) با آنهایی که بانک‌ها دوست دارند به آنها بیشتر اعتبار بدهند (دارندگان امتیاز اعتباری بالا) عدم توازن را نشان می‌دهد.
در حالی که منطقی به نظر می‌رسد بانک‌ها برای به حداقل رساندن ریسک ترجیح بدهند به مشتریان دارای اعتبار بیشتر وام یا اعتبار بدهند، این مساله همچنین نشان می‌دهد که چرا سیاست‌های تحریک تقاضای فدرال‌رزرو جوابگو نبوده است.

دراین پرونده بخوانید ...

دیدگاه تان را بنویسید

 

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها