شناسه خبر : 5997 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

چرا ارتباط دانشگاه و کسب‌وکار نیاز به بازنگری دارد؟

عصر مرشدی

ارتباط میان دانشگاه و فضای کسب و کار دیگر به شیوه سنتی و کلاسیک آن مقدور نیست. تحصیلات دانشگاهی همه‌گیر شده و تقریباً صف پشت در دانشگاه‌ها(طبعاً دانشگاه‌های معتبر مد نظر نیستند) از بین رفته است.

عصر مرشدی
نیما نامداری /تحلیلگر اقتصادی

ارتباط میان دانشگاه و فضای کسب و کار دیگر به شیوه سنتی و کلاسیک آن مقدور نیست. تحصیلات دانشگاهی همه‌گیر شده و تقریباً صف پشت در دانشگاه‌ها (طبعاً دانشگاه‌های معتبر مد نظر نیستند) از بین رفته است. توسعه تکنولوژی‌های آموزشی و تنوع شیوهای یادگیری هم کمک کرده آدم‌ها بتوانند با شرایط مختلف و متناسب با نیاز خود از خدمات دانشگاهی بهره‌مند شوند.
از یک سو دیگر تنها هدف دانشگاه رفتن آماده شدن برای ورود به بازار کار نیست. امروزه افراد زیادی درس می‌خوانند صرفاً برای تفنن یا ارضای کنجکاوی و تنوع‌طلبی ذهنی. از سوی دیگر افرادی هم هستند که شغل مناسب دارند اما برای رشد شخصی یا غنی کردن زندگی شخصی، در کنار کار درس هم می‌خوانند. شیوه‌های تحصیل از راه دور، آموزش الکترونیکی و‌... همه چنین انتخاب‌هایی را ممکن کرده است. همچنین گسترش تحصیلات با هزینه شخصی هم باعث شده نتوان افراد را متهم به اتلاف منابع عمومی کرد. به هر حال تحصیل برای اشتغال دیگر یک الگوی قطعی و همه‌گیر نیست و به همین دلیل صرف کاربردی نشدن تحصیلات دانشگاهی در محیط کسب و کار را نمی‌توان یک نقیصه نامید.
اما برخی رشته‌ها هستند که کماکان برای کار خوانده می‌شوند. رشته‌های مهندسی، مدیریت کسب و کار، علوم عملی و تخصصی از این گونه هستند. کسی که مهندسی صنایع یا پزشکی یا MBA می‌خواند به احتمال قریب به یقین هدفش کسب موقعیت مناسب در بازار کار است. پس نمی‌شود دانشگاه‌ها را کلاً از وظیفه آماده کردن دانشجویان برای ورود به بازار کار معاف کرد.
در گذشته دانشگاه‌ها از طریق تقویت دروس عملی و تلاش برای منطبق کردن سرفصل‌های آموزشی و محتوای درسی با نیازها و مهارت‌های مشاغل مرتبط تلاش می‌کردند این وظیفه را انجام دهند. اما امروزه دیگر این شیوه‌ها منسوخ شده است. مثلاً امروزه موسسات آموزشی غیردانشگاهی متولی آموزش مهارت‌های عملی هستند، موسساتی نظیر آموزشکده‌های فنی و حرفه‌ای و هزاران موسسه آموزشی فعال بخش خصوصی که با ارائه گواهینامه‌های غیردانشگاهی دوره‌های آموزشی دارند. همچنین امکانات آموزشی از راه دور و نیز تنوع شیوه‌های کارآموزی در حین کار باعث شده کمتر کسی مستقیماً از دانشگاه انتظار مهارت عملی داشته ‌باشد. در عوض دانشگاه‌ها اکنون متمرکز بر ایجاد بستری برای به اشتراک‌گذاری فرآیندهای تحقیق و توسعه و نوآوری با شبکه‌ای از افراد و کسب و کارها هستند.
هدف از ایجاد این بستر ایجاد ارتباط ارگانیک بین دانشگاه و بازار کسب و کار است. مثلاً ایجاد مراکز رشد و شتاب‌دهنده‌ها در مجاورت دانشگاه‌ها و حمایت دانشگاه‌ها از آنها به ویژه در رشته‌های مهندسی و علوم یکی از مصادیق بسترسازی برای رابطه دانشگاه و فضای کسب و کار است. دره سیلیکونی در آمریکا بدون ارتباط با دانشگاه استنفورد نمی‌توانست معنا پیدا کند. مجاورت جغرافیایی و ارتباط فرآیندی بین این دو نهاد باعث شده است دانشجویان تحصیل دانشگاهی را از طریق تمرکز بر نوآوری در فضای کسب و کار معنادار کنند. این ارتباط ارگانیک میان دانشگاه و فضای کسب و کار را می‌توان در سه سطح تحلیل کرد.
در سطح دانشجو ملموس‌ترین شکل ارتباط وجود دارد. به خصوص با توجه به روند عمومی شدن تحصیلات عالی و سهولت ورود به دانشگاه‌ها دیگر صرف دانشجو بودن برای بسیاری از افراد ارضا‌کننده نیست و تحصیل در یک دانشگاه معتبر الزاماً معادل یک زندگی موفق و پربار در آینده نیست و حتی نمی‌تواند منزلت و موقعیت اجتماعی فرد را تضمین کند. به همین دلیل افراد خلاق و بلندپرواز نیازمند منبع انرژی مکمل هستند. کارآفرینی و راه انداختن یک کسب و کار می‌تواند این منبع مکمل باشد. دانشگاه‌ها چاره‌ای ندارند غیر از اینکه این منبع را برای دانشجویان خود فعال کنند. ایجاد نهادهای واسط میان بازار کسب و کار و دانشگاه‌ها نظیر مراکز رشد، پارک‌های فناوری، کمپ‌های نوآوری و شتاب‌دهنده‌های استارت‌آپی و نیز برگزاری رخدادهایی نظیر همایش‌ها و کارگاه‌هایی که دانشجویان را به فضای واقعی کسب و کار متصل کند، یکی از راه‌های خوب روشن نگه داشتن این منبع انرژی برای دانشجویان است. امروزه دانشجویان از دانشگاه انتظار دارند آنها را به دنیای رهبران کسب وکارهای موفق وارد کند. کمک به شبکه‌سازی و شکل‌دهی روابط حرفه‌ای یکی از مهم‌ترین کارکردهای دانشگاه‌های نسل جدید است.
در لایه دوم یعنی استادان دانشگاه هم این ارتباط وجوه مشخصی دارد. امروزه در نسل جدید دانشگاه‌ها دیگر استادان صرفاً گوینده و راوی علم (lecturer) نیستند بلکه آنها به نوعی مرشد (MENTOR) و مربی (COACH) دانشجویان هم هستند. دسترسی عمومی به منابع دانش به ویژه از طریق اینترنت باعث شده، سهم تدریس در وظایف استاد کمرنگ شده و در عوض نقش هدایت و حمایت او پر‌رنگ شود. یعنی دانشجو این روزها از استاد انتظار دارد که او را برای ورود به دنیای واقعی کار آماده کند و حامی او باشد، به او دلگرمی دهد و حتی شبکه ارتباطات خود را با او به اشتراک بگذارد. چنین کاری برای استادان دانشگاه‌های نسل جدید هم جذاب‌تر است زیرا به آنها امکان می‌دهد به زندگی حرفه‌ای خود عمق و تنوع دهند. استادان هم دوست دارند فراتر از یک مدرس دانشگاه، موقعیت و منزلت داشته باشند. گسترش فضای ارتباط با دانشجو از کلاس درس به صحنه زندگی، به استاد امکان می‌دهد موقعیت مربی و مرشد را بهتر ایفا کند.
در لایه سوم، نهاد دانشگاه قرار دارد. دانشگاه‌های نسل جدید دیگر شامل تعدادی کلاس درس و کتابخانه و آزمایشگاه نیستند بلکه دانشگاه‌ها اکنون عرصه زندگی اجتماعی برای افراد خلاق و نوآور و در عین حال جویای دانش هستند. به همین دلیل از دانشگاه‌ها خواسته می‌شود به جنبه‌هایی نظیر ورزش، سرگرمی، فرهنگ و فعالیت‌های عمومی و اجتماعی هم بپردازند. در این صوت دانشگاه می‌تواند وارد عرصه‌های متفاوت زندگی دانشجو شده و از این طریق دانشگاه را به بستر رشد شخصیتی دانشجو بدل کند. دانشگاه‌ها صرفاً متولی آموزش علم به دانشجو نیستند بلکه در قبال عملیاتی شدن این علم و تبعات آن در جامعه و نیز تامین منابع انسانی متعهد و نوآور هم مسوولیت دارند. تعهد و نوآوری را نمی‌شود مطالعه و تلمذ کرد بلکه باید آنها را تجربه و درونی کرد. دانشگاه عرصه سرمایه‌گذاری حاکمیت بر منابع انسانی کشور است. دانشگاهی که نتواند تعهد و نوآوری را در دانشجویان خود ایجاد و تقویت کند عملاً در به نتیجه رساندن سرمایه‌گذاری خود بر آن دانشجویان ناکام مانده است. مراکز رشد و شتاب‌دهنده‌ها از مهم‌ترین مصادیق گسترش زمینه ارتباط کسب و کار‌محور دانشگاه و دانشجو هستند. یعنی دانشگاهی که در ایجاد چنین فضاهایی در مجاورت خود کوتاهی کند مانند کشاورزی است که از آبیاری بذر به زمین پاشیده‌شده غفلت کرده است. او غفلت کند دیگرانی هستند که بذر او را ربوده و در زمین دیگری به محصول بنشانند.
از سوی دیگر فضای کسب و کار نیز نمی‌تواند بی‌توجه به شرایط دانشگاه‌ها باشد. به عنوان مهم‌ترین جنبه این ارتباط، امروزه تحقیق و توسعه در کسب و کارها به فرآیندی شبکه‌ای و سیال در فضای ارتباطی میان شرکت‌ها و ذی‌نفعان آنها بدل شده است. هر شکل ارتباط با ذی‌نفعان خود بالقوه می‌تواند آغاز‌کننده یک فرآیند تحقیق و توسعه باشد. دانشگاه‌ها به عنوان نهادهای تولیدکننده نیروهای متخصص یکی از مهم‌ترین ذی‌نفعان شرکت‌ها هستند. به همین دلیل تعمیق و گسترش ارتباط با دانشگاه‌ها می‌تواند به توسعه توان تحقیق و توسعه شرکت‌ها بینجامد.

دراین پرونده بخوانید ...

دیدگاه تان را بنویسید

 

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها