شناسه خبر : 5091 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

فدرال رزرو در دوره ریاست بن برنانکی به کدام سمت و سو رفت؟

میراثآقای رئیس

بن برنانکی، اقتصاددان ۶۱ساله فارغ‌التحصیل دانشگاه‌ هاروارد که مدرک دکترای اقتصاد خود را نیز از دانشگاه MIT گرفته است، تا قبل از انتخاب به عنوان ریاست فدرال‌رزرو آمریکا برای دو دوره چهار‌ساله،

سیامک قاسمی/دانشجوی دکترای مدیریت کسب و کار (DBA)
بن برنانکی، اقتصاددان 61ساله فارغ‌التحصیل دانشگاه‌ هاروارد که مدرک دکترای اقتصاد خود را نیز از دانشگاه MIT گرفته است، تا قبل از انتخاب به عنوان ریاست فدرال‌رزرو آمریکا برای دو دوره چهار‌ساله، به عنوان استاد اقتصاد دانشگاه پرینستون مشغول به فعالیت بود.
برای بررسی نقش بن برنانکی در اقتصاد جهان و آمریکا در دو دوره ریاست او بر این مسند مهم اقتصادی به نظر می‌رسد ابتدا بهتر است به نقش و جایگاه فدرال‌رزرو در ساختار اقتصاد آمریکا پرداخت. وقتی در سال 1913 کنگره ایالات متحده آمریکا، فدرال‌رزرو را با هدف نظارت بر عملیات بانکی تاسیس کرد از همان ابتدا چند ماموریت محوری به این نهاد واگذار شد که مهم‌ترین این ماموریت‌ها عبارتند از: تدوین سیاست‌های پولی در راستای رشد اقتصادی آمریکا، کاهش تورم و پیگیری حرکت به سمت اشتغال کامل و کاهش بیکاری.
ساختار فدرال‌رزرو به این صورت است که کمیته بازار آزاد این نهاد یا همان FOMC سیاست‌های پولی آمریکا را تعیین می‌کند. این کمیته متشکل از ۱۲ عضو است که هفت تن از آنها برای مدت ۱۴ سال توسط ریاست جمهوری ایالات متحده منصوب می‌شوند. به این ترتیب که هر دو سال یک بار و در ماه ژانویه یکی از این اعضا که دوره‌اش به پایان رسیده است جای خود را به کسی می‌دهد که به پیشنهاد رئیس‌جمهور و تایید مجلس سنا انتخاب می‌شود.
در آمریکا 12 فدرال‌رزرو منطقه‌ای وجود دارد که پنج عضو دیگر FOMC متشکل از رئیس فدرال‌رزرو منطقه نیویورک و چهار رئیس فدرال‌رزروهای مناطق دیگر است که این چهار عضو به صورت دوره‌ای از میان ۱۱ فدرال‌رزرو منطقه‌ای باقی‌مانده انتخاب شده و رئیس و نایب‌رئیس‌ فدرال‌رزرو نیز از بین اعضای این کمیته 12نفره از سوی ریاست جمهوری آمریکا برای یک دوره چهار‌ساله انتخاب می‌شوند. اهمیت این ترکیب‌بندی از آن جهت است که فدرال‌رزرو با آنکه ریاست آن توسط رئیس‌ جمهوری انتخاب می‌شود اما با توجه به ساختار گردشی اعضای کمیته FOMC همواره می‌تواند استقلال خود را از سیاست‌های دولت وقت آمریکا حفظ کند و به عنوان مسوول اصلی سیاست‌های پولی آمریکا به انجام وظایف خود بپردازد. اما به‌رغم استقلال کامل FOMC می‌توان گفت بن برنانکی توانست سیاست‌های فدرال‌رزرو را در دوره هشت‌ساله ریاستش بر این نهاد مهم پولی و به‌ویژه در دوره دوم ریاستش تا حدود زیادی هم‌راستا با دیدگاه‌ها و سیاست‌های اقتصادی دولت باراک اوباما کند.
شاید بتوان سیاست‌های FOMC در دوره ریاست هشت‌ساله بن برنانکی بر فدرال‌رزرو را در یک اصطلاح اقتصادی خلاصه کرد: «سیاست‌های انبساط پولی». وقتی دومینوی بحران اقتصادی سال 2008-2007 از بحران MBS‌ها یا همان اوراق بهادار وام مسکن که ناشی از سقوط شدید قیمت مسکن در آمریکا و به تبع آن ورشکستگی برخی بانک‌های وام‌دهنده آغاز شد و به ترتیب در این ‌هارمونی اقتصاد جهانی بسیاری از نقاط جهان را فرا گرفت، مهم‌ترین راهکاری که توسط FOMC به ریاست برنانکی برای خروج اقتصاد آمریکا از این بحران در پیش گرفته شد، آغاز سیاست‌های انبساطی در جهت تزریق دلار به اقتصاد آمریکا با هدف راه انداختن دوباره چرخ اقتصاد بود.
اقتصاد آمریکا در کمتر دوره‌ای در طول تاریخ این‌گونه دچار پدیده انبساط پولی شده است. ابتدا در نوامبر سال 2008 و در قالب سیاست تسهیل مقداری Quantitative Easing1 اجلاس FOMC به ریاست برنانکی اعلام کرد 600 میلیارد دلار در جهت کمک به موسسات صادرکننده اوراق بهادار مسکن وارد اقتصاد آمریکا خواهد کرد. سپس در نوامبر 2011 بن برنانکی اعلام کرد بار دیگر و در قالب سیاست‌های QE2 فدرال‌رزرو نزدیک به 600 میلیارد دلار دیگر از ذخایر خود را با فروش ماهانه 75 میلیارد دلار با هدف کمک به رونق اقتصادی صنایع و افزایش نقدینگی وارد اقتصاد آمریکا خواهد کرد. باید توجه داشت که این سیاست تزریق پول، نه از طریق چاپ اسکناس که با روش خرید اوراق قرضه منتشره توسط وزارت خزانه‌داری آمریکا و همچنین خرید اوراق بهادار وام مسکن از مردم و افزایش نقدینگی به این طریق در اقتصاد بوده است.
سیاست‌های انبساطی FOMC در دوره ریاست بن برنانکی با آنکه سبب راه افتادن چرخ اقتصاد آمریکا و افزایش کم‌سابقه شاخص بورس نیویورک طی این‌ سال‌ها و افزایش نسبی رشد اقتصادی آمریکا در ‌سال‌های اخیر شده است اما این رشدِ ناشی از افزایش نقدینگی همواره تردیدهایی را نسبت به حقیقی بودن منشاء این رشد یا وابسته بودن آن به افزایش سطح نقدینگی در اقتصاد آمریکا باقی گذاشته است. در انتهای سال 2013 بن برنانکی توانست دور تازه‌ای از سیاست‌های انبساطی را در اجلاس سالیانه FOMC به تصویب برساند که معروف به سیاست‌های QE3 یا همان QE نامحدود است. در این سیاست‌ها مقرر شد که تا مدت زمان نامعلومی فدرال‌رزرو ماهانه 40 میلیارد دلار از اوراق بهادار وام مسکن و 45 میلیارد دلار از اوراق قرضه وزارت خزانه‌داری آمریکا را بازخرید کرده و کماکان به سیاست‌های انبساطی خود در جهت افزایش سطح نقدینگی، کمک به رونق اقتصادی، ایجاد فرصت‌های شغلی تازه و کاهش بیکاری ادامه دهد. با اعمال این سیاست‌های سه‌گانه انبساطی و استمرار آن شاید بتوان گفت امروزه فدرال‌رزرو آمریکا یکی از بزرگ‌ترین خریداران اوراق قرضه دولت آمریکا و یکی از بزرگ‌ترین طلبکاران این دولت بوده و بخش مهمی از بدهی 16 هزار میلیارد دلاری دولت آمریکا به فدرال‌رزرو است. سیاست‌هایی که ارزش دلار را در مقایسه با دیگر ارزهای مهم دنیا در یکی از پایین‌ترین سطوح خود در طول تاریخ قرار داده است. با آنکه سیاست‌های انبساطی فدرال رزرو آمریکا به ریاست بن برنانکی طی‌سال‌های گذشته توانسته است اقتصاد آمریکا را تا حدود زیادی از بحران‌ سال‌های 2007 و 2008 خارج کند و شاخص بورس نیویورک را به بالاترین حد خود طی فعالیت این بورس برساند و نرخ بیکاری را به زیر هفت درصد کاهش دهد و سبب افزایش نسبی رشد اقتصادی در آمریکا شود، اما این سوال همواره مطرح است که در صورت کاهش یا توقف سیاست‌های انبساطی آیا رشد اقتصادی آمریکا ادامه پیدا خواهد کرد؟ یا چگونه است که به عنوان مثال شاخص بورس نیویورک S&P500 با یک رکورد تاریخی به 1853 واحد رسیده، در حالی که هنوز نرخ بهره پایه‌ای در آمریکا در راستای سیاست‌های انبساطی در حد 25/0 ثابت باقی مانده است؟ آیا در صورت ادامه این رشد اقتصادی به واسطه افزایش سطح نقدینگی و به تبع آن افزایش نسبی تورم در اقتصاد آمریکا می‌توان همچنان به این سیاست‌ها ادامه داد و نرخ بهره را در پایین‌ترین حد خود نگه داشت؟
تحلیلگران معتقدند اقتصاد آمریکا در عصر بن برنانکی با اعمال سیاست‌های کم‌سابقه انبساطی توانست با موفقیت از رکود و بحران خارج شود اما همچنان این تردید بزرگ پابرجاست که در صورت کاهش و توقف این سیاست‌ها آیا اقتصاد آمریکا دوباره با یک بحران تازه مواجه نخواهد شد؟
به نظر می‌رسد جانت یلن میراث‌دار اقتصادی شده که به واسطه سیاست‌های مستمر انبساطی، رونقی نسبی را تجربه کرده است اما اگر او بخواهد سرعت رشد این نقدینگی را کاهش دهد و اقتصاد آمریکا را به شرایط طبیعی بازگرداند، شاید دوباره دومینوی تازه‌ای از رکود و بحران در اقتصاد آمریکا و جهان آغاز شود.

دراین پرونده بخوانید ...

دیدگاه تان را بنویسید

 

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها