شناسه خبر : 4522 لینک کوتاه

نگاهی به آرای مخالفان و موافقان طرح پرداخت یارانه غیر‌مشروط در سوئیس

ضد رقابت

ایده پرداخت حداقل درآمد ماهانه این روزها به بحثداغی تبدیل شده که مبتکران آن در سوئیس دنیایی با کار کمتر در آینده را پیش‌بینی می‌کنند.

روناک الفتی / دانشجوی دکترای اقتصاد توسعه در دانشگاه بردفورد

ایده پرداخت حداقل درآمد ماهانه این روزها به بحث داغی تبدیل شده که مبتکران آن در سوئیس دنیایی با کار کمتر در آینده را پیش‌بینی می‌کنند. اما آیا پیشنهاد‌دهندگان این طرح به پیامدهای آن هم اندیشیده‌اند؟ با این حال اظهار نظر در مورد اینکه چه کسی از این طرح سود می‌برد و چه کسی ضرر می‌کند کار آسانی نیست. طرح پرداخت ماهانه 2500 فرانک به هر شهروند سوئیسی بالغ، فارغ از اینکه این افراد دارای شغل هستند یا خیر، توسط گروهی از روشنفکران با هدف ریشه‌کن کردن فقر در سوئیس مطرح شد و البته آنها اعتقاد دارند بیشتر سوئیسی‌ها همچنان به کار خود ادامه می‌دهند یا به دنبال کار خواهند گشت. طرحی که می‌توانست سوئیس را به اولین کشور دنیا که به تمام شهروندانش، درآمد پایه (اولیه) -بدون توجه به شغلشان- پرداخت می‌کند، تبدیل کند. اگر چه این طرح موفق به جمع‌آوری 100 هزار امضا شد و در قالب یک رفراندوم از مردم سوال شد، اما این ابتکار عمل خیلی مورد پسند سیاستمداران، چه جناح راست و چه جناح چپ واقع نشد. تعداد خیلی کمی از سیاستمداران سوئیسی از این طرح دفاع کردند و حتی یک حزب سیاسی هم در سوئیس برای حمایت از این طرح کمپین به راه نینداخت. در 5 ژوئن 2016، سوئیسی‌ها پای صندوق‌های رای رفتند و 77 درصد شرکت‌کنندگان رای منفی به این طرح دادند و تنها 23 درصد سهم آرای مثبت از این همه‌پرسی بود.
ناگفته نماند که هیچ اتفاق نظری میان دانشمندان علوم اجتماعی از پیامدهای طرح پیشنهادی در سوئیس به عنوان یکی از ثروتمندترین کشورهای دنیا وجود ندارد. زمانی که بحث پرداخت پول به شهروندان یک کشور بدون کار کردن به میان می‌آید، اولین چیزی که به ذهن بسیاری از مردم خطور می‌کند، تنبل بار آوردن شهروندان آن کشور است. همان‌گونه که کسب درآمد از شغل، انگیزه‌ای قدرتمند برای کار کردن، خلاق بودن و پیشرفت است، چگونه باید انتظار داشت که افراد بعد از کسب درآمد لازم برای امرار معاش همچنان انگیزه‌ای برای کار کردن داشته باشند. حال آنکه جوامع توسعه‌یافته، همواره رقابت را یکی از مهم‌‌ترین عوامل پیشرفت برشمرده‌اند و رقابت پیوسته باعث ارتقای کیفیت، کاهش هزینه و افزایش کارآمدی شده است. منتقدان این طرح ادعا داشتند قطع ارتباط میان کار انجام‌شده و درآمد کسب‌شده برای جامعه خطرناک است. آیا اگر تمام افراد به یک میزان درآمد دریافت کنند، باز هم انگیزه برای بهتر بودن در کار، نوآور بودن و کارآمد بودن باقی خواهد ماند؟ علاوه بر اینها در کشورهای توسعه‌یافته خصوصاً جوامع اروپایی انواع مختلفی از کمک‌های دولتی به شهروندان وجود دارد؛ مانند کمک‌هزینه داشتن فرزند، کمک‌هزینه به افراد بیکار، کمک‌هزینه به افراد معلول و مواردی از این دست. پرداخت حداقل درآمد موجب قطع تمام این کمک‌هزینه‌ها می‌شود و مشخص نیست که پرداخت حداقل درآمد یا کمک‌هزینه، آیا تاثیر بهتری در ریشه‌کن کردن فقر دارد یا خیر. یکی از معایب دیگر این طرح این است که مشخص نمی‌کند زندانی‌ها، جمعیت مسن در خانه سالمندان و افرادی که در بیمارستان‌های روانی بستری هستند، چگونه این درآمد را دریافت خواهند کرد. به هر حال دولت لازم است این ملاحظه را داشته باشد که این دسته از افراد نیز جزو شهروندان محسوب می‌شوند.
البته که کمپین حمایت از پرداخت حداقل حقوق ماهانه، چنین ادعایی را دارد که این درآمد، پول باد‌آورده برای شهروندان نیست. یکی از طرفداران این طرح می‌گوید: «بالای 50 درصد امور در سوئیس، بدون دریافت درآمد صورت گرفته که نیازمند مراقبت و سرپرستی است. این امور معمولاً در خانه انجام می‌شود و با پرداخت حقوق اولیه به تمامی شهروندان این‌گونه کارها بهتر ارزش‌گذاری می‌شود.» اما خیلی از طرفداران این طرح از انگیزه‌ای که در پس این پیشنهاد نهفته است، این‌گونه می گویند که استرس، نا‌اطمینانی و ترس از ناتوانی در برآورد نیازهای اولیه، اغلب مانع پیشرفت می‌شود و اگر جامعه بتواند محیطی مناسب و عاری از استرس برای شهروندان فراهم کند، در نهایت کارایی جامعه نیز افزایش خواهد یافت. همچنین نیروی انسانی اگر فارغ از نگرانی میزان درآمد به دنبال علاقه‌اش برود می‌تواند موفقیت و بهره‌برداری بیشتری کسب کند؛ چرا که می‌تواند بدون هیچ نگرانی از مایحتاج اولیه، روی علاقه خود تمرکز کند. لازم به ذکر است که سیستم آموزش کشور، نقش بسیار مهمی را در موفقیت این طرح ایفا می‌کند. وقتی نیروی انسانی از ابتدا آموزش ببیند که در قبال درآمدی که می‌گیرد موظف به کمک در پیشرفت جامعه است و مسوولیت بزرگی در قبال آن پول دارد؛ نیروی کار خلاق همچنان به خلاقیت ادامه خواهد داد، ورزشکاران همچنان برای پیروزی آن کشور تلاش خواهند کرد، پلیس برای امنیت آن کشور و کادر درمانی برای بهبود بیماران نهایت سعی خود را خواهند کرد و‌...
وقتی این باور در جامعه وجود داشته باشد که کشور، برای رفاه و بدون استرس کار کردن افراد، برای آنان درآمد ماهانه درنظر می‌گیرد، احساس مسوولیت افراد بیدار نگه داشته خواهد شد. علاوه بر اینها بشر همیشه به دنبال جهانی پر از صلح بوده و جوامع توسعه‌یافته همیشه یکی از اهداف خود را تبدیل کردن دنیا به جایی بهتر برای زندگی نسل‌های بعدی می‌دانند. یکی از مشکلات اخیر دنیا، جنگ‌های داخلی کشورها و شماری از مردمانی است که از خانه خود رانده شده‌اند و به غرب پناه آورده‌اند. فراهم کردن درآمد ابتدایی این امکان را به خیلی از افراد می‌دهد که کارهای داوطلبانه انجام دهند و چه‌بسا همین کارها جهان را به جایی که آرزوی انسان صلح‌طلب است نزدیک‌تر کند. نکته دیگر اینکه خیلی از افرادی که برای امرار معاش خود مجبور به داشتن چند شغل هستند، وقت فراغت بیشتری برای انجام کارهای داوطلبانه که دولت برای آن مجبور به پرداخت هزینه زیادی است، پیدا خواهند کرد و البته از آنجا که رقابت باعث شکوفایی اقتصاد هر کشوری می‌شود، برای درآمد بالاتر از درآمد پایه، افراد همچنان می‌توانند رقابت داشته و حتی ساعات طولانی‌تری کار کنند. اگرچه همیشه قشر خاصی از جامعه هستند که به حداقل درآمد بسنده کرده و چیزی به تولید خالص ملی کشور اضافه نخواهند کرد. با وجود این آموزش و فرهنگ‌سازی برای ایجاد احساس مسوولیت در کشور می‌تواند کلید این مشکل باشد. استرس و زندگی در نا‌اطمینانی مالی منشأ بسیاری از بیماری‌های جسمی و روحی است و این خود در درجه اول برای کشوری که هزینه بیمه درمانی به وسیله دولت یارانه زیادی می‌گیرد، بسیار هزینه‌آور است و ثانیاً باعث کاهش کیفیت سرمایه انسانی که مهم‌‌ترین سرمایه تولیدی است، می‌شود. این طرح به نیروی انسانی اوقات فراغت بیشتری می‌دهد که می‌تواند به پرورش و شکوفایی آن کمک کند. بدیهی است اجرای این طرح در کشور کم‌جمعیتی مانند سوئیس که مردم به دولت اطمینان دارند، بسیار متفاوت از اجرای طرح در کشور پر‌جمعیت همراه با عدم اطمینان به دولت است.
همان‌طور که در این نوشتار اشاره شد، اجرای طرح یاد‌شده معایبی هم در پی خواهد داشت یا شاید عواقبی که نیاز به شفاف‌سازی قبل از اجرای طرح دارد. به‌طور مثال اگر سیستم مالیاتی موجود در سوئیس همچنان پا‌بر‌جا بماند، پرداخت حداقل درآمد ماهانه در سیستم مالیاتی موجود باعث خواهد شد که افراد با درآمدهای نسبتاً بالا هم برای حقوق پایه (اولیه) خود و هم برای حقوق اولیه افراد نسبتاً فقیر مالیات بپردازند. همچنین معرفی درآمد اولیه با از میان برداشتن دیگر مزایا و درآمدهای اجتماعی همراه است که تمرکزشان روی افراد فقیر بوده و پیامدهای جایگزینی این دو طرح روشن نیست.
در کل به سه دلیل می‌توان باور کرد که پرداخت حداقل حقوق می‌تواند نتیجه بهتری برای قشر فقیر نسبت به پرداخت‌های دیگری که با هدف گرفتن قشر فقیر انجام می‌گیرد، داشته باشد. اولاً نرخ دریافت پول در برنامه‌ای که تمامی شهروندان را هدف قرار دهد، بالاتر از زمانی است فقط قشر خاصی هدف قرار می‌گیرد و مشکلی که در بقیه پرداخت‌ها به وجود می‌آید که امکان خبر‌دارنشدن گروهی از حقشان است به حداقل می‌رسد. دوماً وقتی این درآمد به همه شهروندان تعلق بگیرد هیچ کس احساس حقارت نخواهد کرد. سوماً یک درآمد قابل اعتماد و منظم به دلیل قبول یک شغل با حداقل حقوق قطع نخواهد شد؛ در صورتی که هر کمک دولتی دیگر می‌تواند با قبول شغل قطع شود. در پایان ذکر این نکته ضروری است که مشخص کردن اینکه برنده مطلق این طرح چه کسی است به سادگی انجام‌پذیر نیست.

دراین پرونده بخوانید ...

دیدگاه تان را بنویسید

 

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها