شناسه خبر : 4107 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

اقتصاد خوش‌بینی

توسعه

در نامه بیل و ملیندا گیتس که در ۲۲ ژانویه انتشار یافت، پیش‌بینی شده است در ۱۵ سال آینده زندگی مردم در کشورهای فقیر بسیار سریع‌تر از هر زمان دیگری در تاریخ بهبود خواهد یافت. این ثروتمندان انسان‌دوست انتظار دارند نرخ مرگ و میر نوزادان تا سال ۲۰۳۰ نصف شود و از هر کودک در ۲۰ نفر به پنج کودک در ۴۰ نفر برسد.

در نامه بیل و ملیندا گیتس که در 22 ژانویه انتشار یافت، پیش‌بینی شده است در 15 سال آینده زندگی مردم در کشورهای فقیر بسیار سریع‌تر از هر زمان دیگری در تاریخ بهبود خواهد یافت. این ثروتمندان انسان‌دوست انتظار دارند نرخ مرگ و میر نوزادان تا سال 2030 نصف شود و از هر کودک در 20 نفر به پنج کودک در 40 نفر برسد. آنها همچنین پیش‌بینی می‌کنند فلج اطفال و تعداد دیگری از بیماری‌های مرگبار به طور کامل محو شوند. پیشرفت‌ها در بخش کشاورزی بدان معناست که آمریکا قادر خواهد بود غذای خود را تامین کند. امنیت مالی بهبود خواهد یافت و دو میلیارد نفری که هم‌اکنون حساب بانکی ندارند قادر خواهند بود پول پس‌انداز کنند و پرداخت‌‌ها را از طریق تلفن همراه انجام دهند. دوره‌های آموزشی آنلاین با قیمت‌های مناسب فرصت‌های تحصیلی بزرگی را برای فقرا به ویژه دختران فراهم خواهند کرد.
با این وجود این نامه به برنامه سازمان ملل که قصد تحقق چنین پیش‌بینی‌هایی را دارد اشاره‌ای نمی‌کند. قرار است برنامه «اهداف توسعه پایدار» در اجلاس عمومی سازمان ملل در ماه دسامبر به توافق رهبران جهان برسد. خانواده گیتس از طرفداران پر و پا قرص برنامه اهداف توسعه هزاره هستند که هم‌اکنون قرار است با اهداف توسعه پایدار جایگزین شوند. آنها در نامه خود اهداف توسعه هزاره را به عنوان «یکی از بهترین نظریه‌های توسعه که تاکنون دیده شده است» توصیف می‌کنند. چندین مورد از هشت هدف توسعه هزاره تا مهلت آن در سال کنونی تحقق یافته‌اند که می‌توان به کاهش 50درصدی شمار افرادی که در فقر مطلق زندگی می‌کنند اشاره کرد. برای تحقق دیگر هدف‌ها مانند کاهش 50دردصدی افراد گرسنه نیز گام‌های بزرگی برداشته شده است. یکی از نقاط اصلی قوت توسعه هزاره شمار اندک آنها بود (هشت هدف اصلی فقط 18 هدف فرعی داشتند). این اهداف آنقدر شفاف بودند که بتوانند مبنای اقدامات قرار گیرند. در مقابل، اهداف توسعه پایدار شامل 17 هدف اصلی و 169 هدف فرعی می‌شوند و همه چیز از کیفیت آب آشامیدنی تا نابرابری‌ها را دربر می‌گیرند. شاید به همین دلیل باشد که خانواده گیتس در نامه خود اظهار امیدواری می‌کنند که اهداف توسعه پایدار بتوانند به همان اندازه اهداف توسعه هزاره مفید واقع شوند. در هفدهم ژانویه 2015، ائتلافی از سازمان‌های مردم‌نهاد و افراد مشهور تبلیغات گسترده‌ای را در حمایت از اهداف توسعه پایدار به راه انداختند و آنها را الهام‌بخش، با تامین مالی صحیح، و پایش‌گری توسط اصول دقیق و مبتنی بر داده‌ها خواندند اما این کار به کاهش تعداد اهداف اصلی و فرعی این برنامه کمکی نکرد. افراد آرمان‌طلبی مانند بان‌کی‌مون دبیرکل سازمان ملل مایلند تمام پیشنهادهای کنونی تصویب شوند. دیگران به امور عملی‌تر تاکید می‌کنند. رویکردی که ممکن است در ماه جولای و هنگامی که وزرای دارایی کشورها در آدیس‌آبابا گرد هم می‌آیند تا نحوه تامین مالی اهداف توسعه پایدار را به بحث گذارند طرفدارانی پیدا کند. دیوید کامرون نخست‌وزیر انگلستان می‌گوید تعداد اهداف پیشنهادی بیشتر از آن است که بتوان به طور موثر و مفید آنها را انتقال داد. به عقیده او تعداد اهداف توسعه پایدار باید بین 10 تا 12 باشد. بیجورن لامبورگ اقتصاددان دانمارکی بیشترین فعالیت را در زمینه تمرکز بیشتر اهداف دارد. او توافقنامه «پس از 2015» را مطرح کرد که تلاش دارد فهرست کوتاه‌تری از اهداف اصلی و فرعی تهیه کند که در صورت تحقق منابع آن بسیار از هزینه‌ها فراتر می‌رود. این توافقنامه یک نسخه کامل‌شده‌ از اجماع کپنهاگ است که لامبورگ در دهه گذشته مجری آن بود. او اقتصاددانان برجسته را گرد هم می‌آورد تا کم‌هزینه‌ترین روش‌ها را برای بهبود وضعیت جهان محاسبه کنند. آقای لامبورگ 60 تیم از اقتصاددانان و نمایندگان سازمان ملل، سازمان‌های مردم‌نهاد و بخش تجارت را گرد هم آورد تا اهداف پیشنهادی را بازبینی و تعیین کنند کدام اهداف با هزینه کمتر بیشترین منافع را خواهند داشت. از دیدگاه او کمتر از یک‌دهم اهداف ارزش واقعی هزینه کردن دارند. قرار است نتیجه نهایی ارزیابی در ماه فوریه اعلام شود. در آن زمان پانلی متشکل از سه اقتصاددان برنده جایزه نوبل خلاصه کار را می‌نویسند و توصیه‌هایی ارائه می‌دهند که چگونه می‌توان به بهترین شکل 5/2 تریلیون دلار کمک‌های توسعه‌ای بین‌المللی را تا سال 2030 هزینه کرد.
برخی از نتایج غافلگیرکننده هستند. به عنوان مثال مقاله‌ای اخیراً به قلم بیجورن لارسن به روش‌های کاهش مرگ و میر ناشی از آلودگی‌ هوا می‌پردازد که هم‌اکنون سالانه جان حدود هفت میلیون نفر را می‌گیرد. او متوجه شد تغییر عادت آشپزی 4/1 میلیارد نفر از جمعیت جهان از آشپزی سنتی به استفاده از اجاق‌های دارای تهویه بیرونی می‌تواند سالانه جان نیم‌میلیون نفر را نجات دهد و به ازای هر یک دلار هزینه 10 دلار مزیت اقتصادی برای جهان ایجاد کند. استفاده از اجاق‌های بدون دود دارای فناوری بالا میزان مرگ و میر را از این هم بیشتر کاهش می‌دهد. اما هزینه آن بالاتر خواهد رفت بنابراین مزیت اقتصادی آن نیز تنها دو دلار به ازای هر یک دلار هزینه خواهد بود.
شاید شگفت‌آورترین و سودمندترین اقدامی که تیم‌های آقای لامبورگ ارزیابی کرده‌اند کاهش موانع تجارت باشد که در مقایسه با هر گزینه دیگر بیشترین مزیت را به ازای هر دلار هزینه ایجاد می‌کند. به عنوان مثال، تکمیل پیمانی که هم‌اکنون در سازمان تجارت جهانی در دست بررسی است می‌تواند به ازای هر دلار هزینه 3462 دلار برای کشورهای در حال توسعه سودآوری داشته باشد. پیمان تجارت آزاد که شامل کشورهای چین، ژاپن، کره جنوبی و کشورهای عضو آسه‌آن می‌شود به ازای هر دلار هزینه 3438 دلار مزیت می‌آفریند.
بسیاری از اقدامات کاهش فقر هزینه‌ای بیشتر از صرف رفع تعرفه‌ها دارند اما باز هم ارزش اجرایی دارند. طبق برآورد پژوهشگران آقای لامبورگ، فراهم ساختن خدمات بهداشتی باروری و پیشگیری برای متقاضیان 6/3 میلیارد دلار در سال هزینه دارد اما مزیت سالانه‌ای معادل 432 میلیارد دلار یعنی 120 دلار به ازای هر یک دلار هزینه به وجود می‌آورد. افزایش ثبت‌نام در مهدکودک‌ها در منطقه آفریقای زیر صحرای کبیر به 59 درصد از 18 درصد کنونی می‌تواند 33 دلار مزیت به ازای هر دلار هزینه ایجاد کند. کاهش 40درصدی شمار کودکانی که رشدشان به خاطر سوء‌تغذیه با مشکل مواجه شده است 45 دلار و کاهش مرگ و میرهای ناشی از بیماری سل 43 دلار ارزش‌آفرینی دارند. افزایش پهنای نفوذ تلفن همراه 32 درصد جمعیت جهان به 90 درصد تا سال 2030 به ازای هر دلار 17 دلار سودآوری دارد. توقف گریز مالیاتی در آفریقای زیر صحرای کبیر (که هم‌اکنون هزینه آن برای 20 دولت این منطقه حدود 10 درصد از تولید ناخالص داخلی سالانه است) می‌تواند بازگشت سرمایه قابل توجهی داشته باشد و به ازای هر دلار هزینه 49 دلار مزیت‌آفرینی کند. افزایش 20درصدی دسترسی به ویزای کار در سراسر جهان به معنای 15 درصد مزیت به ازای هر دلار هزینه خواهد بود.
در مقابل محققان تردید دارند که تلاش برای کنترل تغییرات اقلیمی توجیه‌کننده هزینه‌های آن باشد. آنها همچنین در مورد تاکید سازمان ملل بر برنامه «داده برای توسعه» به عنوان بخشی از فرآیند اهداف توسعه پایدار بدبین هستند. طبق نظر آقای لامبورگ جمع‌آوری داده‌ها بسیار پر‌هزینه است و به 5/1 میلیارد دلار به ازای هر هدف فرعی می‌رسد یعنی اندازه‌گیری 169 هدف فرعی پیشنهادی می‌تواند 5/12 درصد از کل کمک‌های توسعه‌ای بین‌المللی را ببلعد. مدافعان اهداف توسعه پایدار استدلال می‌کنند که بزرگ‌ترین فضیلت این اهداف در درگیر ساختن کشورها در طرح توسعه‌ای است که بر مبنای گزارش‌دهی صحیح و نظارت همگانی قرار دارد. گاهی اوقات لازم است اصول علم اقتصاد قربانی شوند تا توافق جهانی بر سر مجموعه‌ای از اهداف حاصل شود. به عقیده جفری ساکس، اقتصاددان دیگری که نظریات متعصبانه‌ای در مورد اقدامات موثر در توسعه بین‌المللی دارد، «کار آقای لامبورگ بسیار سطحی و کوته‌بینانه است».
با این حال، آقای ساکس هم که خود پژوهش‌هایی در مورد اهداف فرعی و اصلی انجام داده است عقیده دارد لازم است اهداف کاهش یابند. او مایل است تعداد اهداف توسعه پایدار کمتر شود تا بتوان آسان‌تر برایشان بازاریابی کرد. به گفته آقای لامبورگ «داشتن 169 هدف فرعی همانند نداشتن هیچ هدفی است».
منبع: اکونومیست

دراین پرونده بخوانید ...

دیدگاه تان را بنویسید

 

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها