شناسه خبر : 3424 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

بررسی رابطه سیاست‌گذاری اقتصادی با شفافیت

برگ برنده اصلاحات

آبراهام لینکلن، رئیس‌جمهور آمریکا در قرن نوزدهم نیز نقش افکار عمومی را به عنوان عاملی مهم در حکومت بیان می‌کند. او می‌گوید وجود افکار عمومی دلیل موفقیت است و بدون وجود آن، هیچ سیاستی پیروز نمی‌شود؛ در نتیجه کسی که افکار عمومی را شکل می‌دهد، مهم‌تر از سیاستمداری است که بدون توجه به افکار عمومی قوانینی را تصویب و تصمیم‌هایی را اعلام می‌کند.

مهدی نوروزیان
در آغاز انقلاب فرانسه «ژاک نکر» وزیر دارایی فرانسه در دوره (لویی شانزدهم) در توصیف و تحلیل بیان رویگردانی مردم از بورس از اصطلاح «افکار عمومی» با معنای امروزی این واژه استفاده کرد. او افکار عمومی را قدرت ناپیدایی توصیف کرد که بی‌محافظ و ارتش برای شهر و حتی قصر پادشاهان قانون وضع می‌کند. شاید به همین دلیل باشد که افکار عمومی را دادگاهی توصیف می‌کنند که تمامی مردانی که نگاه‌ها را به سوی خود می‌کشانند و رخسارشان روشن از نور فلاش‌های دوربین عکاسان یا فیلمبرداران است، هنگام حضور در این دادگاه باید در مقام پاسخگویی برآیند.
آبراهام لینکلن، رئیس‌جمهور آمریکا در قرن نوزدهم نیز نقش افکار عمومی را به عنوان عاملی مهم در حکومت بیان می‌کند. او می‌گوید وجود افکار عمومی دلیل موفقیت است و بدون وجود آن، هیچ سیاستی پیروز نمی‌شود؛ در نتیجه کسی که افکار عمومی را شکل می‌دهد، مهم‌تر از سیاستمداری است که بدون توجه به افکار عمومی قوانینی را تصویب و تصمیم‌هایی را اعلام می‌کند.

بازیگر به جای تماشاگر
افکار عمومی یک نیروی سیاسی است که در قانون اساسی هیچ کشوری پیش‌بینی نشده است، اما برای تحکیم یا تخریب قدرت نقش مهمی ایفا می‌کند. افکار عمومی پدیده‌ای ثابت و مستقل نیست، بلکه با دیگر پدیده‌ها پیوند نزدیک دارد؛ از جمله با اکثریت، اقلیت، تبلیغات، رسانه‌های گروهی، قوانین اجتماعی، قالب‌های ارزشی و فرهنگی حاکم بر جامعه و...
در افکار عمومی باید توجه داشت که مردم می‌خواهند بازیگر میدان باشند نه تماشاگر یک دیدار.
بنابراین اگر قرار باشد اصلاحات و تحولی رخ دهد باید از مسیر افکار عمومی بگذرد. تجربه و تحقیقات نشان می‌دهد سیاست‌های اصلاحی که بدون توجه به این متغیر طراحی شوند، همانند فیلم خوش‌ساختی هستند که در گیشه شکست می‌خورد.

دولت، اصلاحات و افکار عمومی
دولت یازدهم وارث سیاست‌هایی است که از منظر کارشناسی با اگر و اماهای فراوانی روبه‌رو است. در مقام توصیف و حداقل در حوزه اقتصاد، آنچه به این دولت رسیده را می‌توان به بیماری تشبیه کرد که علاوه بر برخی دوره‌های مراقبتی، به اقدامات پزشکی اساسی‌تری از قبیل جراحی‌های درمانی هم احتیاج دارد. اگر در وضعیت توصیفی دولت را در مقام یک پزشک تصور کنیم، باید گفت این پزشک در برخورد با بیمار دو راه پیش رو دارد: راه اول آن است که بر پرونده پزشکی بیمار مهر «محرمانه» زند و کس دیگری (حتی فرد بیمار) از شرایط مطلع نشود و راه دوم بیان دقیق و صریح مشکل با بیمار و طی مسیر درمان است.
تا قبل از دهه 90 میلادی به نظر می‌رسید باور بر این است که در سیاست‌های اقتصادی باید پنهانکاری شود. از همین رو بود که برخی با ضرس قاطع تاکید می‌کردند مقام‌های اقتصادی به خصوص رئیس‌کل بانک مرکزی باید کم‌ سخن گویند یا اگر سخنی گفتند آن را در قالب کلی و مبهم بیان کنند. جایگاه مقام‌های اقتصادی را در تراز دیپلمات‌ها نشاندند و باور داشتند اگر همانند آنها موضع بگیرند و با رمز و راز کلام بر زبان جاری کنند بهتر می‌توانند عرصه اقتصادی را مدیریت کنند. در این منطق سیاستگذاری اقتصادی نیز همانند مذاکرات سیاسی «قارچ‌گونه» بود: پدیده‌ای که هر چه بیشتر در تاریکی بماند بهتر رشد می‌کند.
اما در دو دهه گذشته «اطلاع‌رسانی» به عنوان جزیی ضروری در سیاستگذاری اقتصادی به حساب می‌آید. سیاستمداران پذیرفته‌اند عرصه اقتصاد عرصه اقدامات کوتاه‌مدت و شعاری نیست. در عرصه اقتصادی لفاظی و ارتباط‌های احساسی به مثابه کف روی آب و همانند موجی هستند که در لحظه برخاستن به عدم می‌رسد.
در حال حاضر به نظر می‌رسد این اجماع ایجاد شده است که اطلاع‌رسانی مناسب در رابطه با اقدامات و سیاست‌ها، از کانال «کاهش نااطمینانی‌ها و بهبود متغیرهای انتظاری» به کارایی بیشتر سیاست‌ها منجر می‌شود. از این رو، «هنر مدیریت انتظارات» به عنوان ستون اصلی و عمود خیمه سیاستگذاری اقتصادی تلقی می‌شود.
از همین رو است که می‌توان برقراری یک ارتباط موفق را بیش از آنکه یک فن دانست، به نوعی هنر تشبیه کرد. اگر انتظارات به خوبی تحت کنترل در‌آید، درجه موفقیت سیاست‌ها افزایش می‌یابد.

شاخص‌های یک ارتباط موفق
واقعیت به جای قلب: در ادبیات ارتباطی می‌گویند شایعه زمانی رشد می‌کند که تقاضای اطلاعات از عرضه آن بالاتر باشد. شایعه، محصول نبود یا کمبود اطلاعات است. بنابراین باید سخن گفت و این سخن را درست گفت. برای نمونه وقتی بحران یا تلاطمی رخ دهد، شاید بتوان از ابزارهایی که افکار عمومی را متاثر می‌کند، در کوتاه‌مدت بهره برد؛ اما یادمان باشد افکار عمومی در بلندمدت تحت تاثیر عملیات‌های روانی قرار نمی‌گیرد. بنابراین می‌توان از طریق جلب این افکار با گفتن واقعیت امکان تحقق برنامه‌ها را افزایش داد.
کمی کردن اهداف و پیش‌بینی‌پذیری: سیاست‌های اقتصادی شفاف به کاهش نااطمینانی‌ها منجر می‌شود. در شرایط نبود «تقارن اطلاعات»، اطلاع‌رسانی می‌تواند توانایی آحاد اقتصادی را در پیش‌بینی سیاست‌های اقتصادی افزایش دهد. اگر بخشی از اهداف سیاستگذار به‌صورت کمی بیان شود، علاوه بر کمک به اقتصاد با بهبود «پیش‌بینی‌پذیری» به شاخصی برای ارزیابی عملکرد دولت نیز تبدیل می‌شود.
کمی کردن اهداف یک مزیت دیگر نیز به همراه دارد: با اعلام عمومی نقاط هدف به‌صورت کمی و مقداری، می‌توان انتظارات را به این اهداف وصل کرد. موفقیت در این ارتباط کمک می‌کند اقتصاد غافلگیر نشود و شوک‌های غیرقابل‌پیش‌بینی هم در آن رخ ندهد. امری که به کمینه شدن اختلال در نظام اقتصادی منجر می‌شود.
ارائه اطلاعات هماهنگ و غیرقابل تفسیر: اظهارنظرهای متفاوت می‌تواند ناترازی در اقتصاد را تشدید ‌کند. استراتژی ارتباطی باید از یک کانال مشخص صورت گیرد و یک صدای واحد از درون دولت شنیده شود. اختلاف‌نظرها و مسائل بخشی نباید در عرصه عمومی بروز و نمود یابد. دولتمردان باید بدانند اظهارنظرهای آنها در حکم هدایت بازار است. اظهارات سیاستگذاران، مشابه تابوهای راهنمایی هستند که برای حرکت بهتر خودروها طراحی شده‌اند. بنابراین اگر در سردر یک خیابان دو علامت متضاد نصب شود، نتیجه آن یا توقف خودرو است یا بی‌اعتبار شدن علائم و حرکت خودروها بر اساس تشخیص فردی.
کانال‌های ارتباطی: در یک ارتباط موفق کانال‌های ارتباطی متنوعی به کار گرفته می‌شود: گاهی در قالب سخنرانی می‌توان به ایجاد ارتباط پرداخت و گاهی می‌شود از روش گفت‌وگو بهره برد. زمانی می‌توان کنفرانس مطبوعاتی برگزار کرد و موقعی هم صدور بیانیه راهکار مناسبی است. گزارش‌های پژوهشی، نشست‌های توجیهی یا حتی انیمیشن‌های آموزشی می‌تواند روش‌های دیگر سیاستگذاران اقتصادی در ارتباط با مردم، فعالان اقتصادی و کارشناسان باشد.

کارنامه دولت و اطلاع‌رسانی
دولت یازدهم در مدتی که سکان مدیریت را در دست اجرا گرفته با چالش‌ها و فرصت‌های متعددی روبه‌رو بوده است. اقتصاد به ارث رسیده به این دولت در بی‌سابقه‌ترین رکود خود در دوران پس از جنگ به سر می‌برد. در عین حال، سوگیری اقتصاد با امید و انتظار کم‌سابقه‌ای که پس از انتخاب این دولت شکل گرفت، کاملاً آماده برای حرکت در جهت مثبت بود. در این مدت دولت یازدهم گرچه با مشکلات اقتصادی فراوانی دست‌به‌گریبان بوده، اما به دلیل تغییر وضعیت انتظارات و افزایش درجه سرمایه اجتماعی از شانس بیشتری برای غلبه بر چالش‌های پیش رو برخوردار بوده است. با وجود این، سیاستگذار برای حفظ این شانس و از دست نرفتن آن باید چارچوب ارتباطی خود را بازسازی کند.
دولت باید در حوزه اقتصاد مسیر اخلاف خود را نپیماید و در بیان مواضع دچار خطای آنان نشود. عرصه سیاستگذاری اقتصادی عرصه رجحان سیاسی نیست. نمی‌توان رضایتمداری را به شکل شیک‌تری از قبل به نمایش گذاشت. عرصه سیاستگذاری عرصه شفاف و دقیق سخن گفتن است؛ نمی‌توان تصمیم‌گیری در خصوص یک سیاست را بر عهده یک نهاد گذاشت و پس از آنکه این نهاد اعلام موضع کرد، از زیر بار مسوولیت آن شانه خالی کرد. اتفاقی که در زمان تعیین قیمت خودرو رخ داد نمونه بارز چنین خطایی است. از دولتی که با هدف شکل‌گیری «گفت‌وگوی اجتماعی» سند «خروج غیرتورمی از رکود» را به صورت عمومی منتشر می‌کند، انتظار می‌رود در زمان تعدیل قیمت نان که عمل به قانون است، به صورت شفاف‌تر عمل کند.
اما در این مرحله دولت به جای زمینه‌سازی و انجام گفت‌وگوی اجتماعی، به‌صورت پنهان تن به تعدیل قیمت داد و حتی مسوول اصلی اطلاع‌رسانی دولت سربسته و با بیان کلیات تلاش کرد این تصمیم را به بخشی از کارگزاران دولت حواله دهد.
از دولتی که اسناد بودجه را در روز تقدیم لایحه به مجلس به‌صورت آنی در معرض افکار عمومی قرار می‌دهد (اتفاقی که در چند سال گذشته بی‌سابقه بوده است. در دولت گذشته لوایح بودجه به‌صورت شبه‌محرمانه درآمده بود و حتی خبرنگاران از دسترسی به آن محروم بودند)، توقع می‌رود در برابر برخی گزارش‌های رسمی به جای تکذیب کلی اقدامات صورت‌گرفته به ارائه دلایل و مستندات اقدام کند. (گزارش برداشت 1/4 میلیارد‌دلاری از صندوق توسعه ملی که از سوی سخنگو به تکذیب کلی آن بسنده شد.) کارنامه دولت در عرصه اطلاع‌رسانی و اقناع افکار عمومی نه سیاه است و نه سفید.
البته چالش شکاف میان افکار عمومی و سیاستگذاران اقتصادی فقط محدود به ایران نیست. تحقیقات نشان می‌دهد در بسیاری از کشورها این موضوع یک چالش اساسی است. معمولاً در مسائلی از حوزه اقتصاد که حالت سیاسی می‌گیرد، این شکاف بازتر می‌شود و در مسائلی که جنبه تکنیکی دارد شکاف بین مردم و اقتصاددانان به حداقل می‌رسد. اما هر جا میان متخصصان اقتصاد و سیاستگذاران اجماع بوده است، درجه عدم اعتماد کاهش یافته است.
به همین دلیل در اکثر کشورها استراتژی‌های ارتباطی بازسازی و به روز شده است. تلاش شده از طریق اجماع میان نخبگان درجه عدم اعتماد کاهش یابد و انتظارات بهتر مدیریت شود.
دولت یازدهم نیز نیک می‌داند انتظارات شکل‌گرفته حالت انجمادی ندارد و با انعکاس سیاست‌ها تغییر می‌کند و به مرور زمان ذوب می‌شود. بنابراین دولت نباید در مسیر عمل، فقط به نقطه هدف به صورت مجرد فکر کند؛ بلکه در این مسیر با مردم سخن بگوید و این سخن را به درستی و صراحت بیان کند.

دراین پرونده بخوانید ...

دیدگاه تان را بنویسید

 

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها