شناسه خبر : 3141 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

به بهانه قهرمانی دو تیم فوتبال اصفهان

رد مکتب اصفهان

دکتر محمد پورکیانی در گروه مدیریت و برنامه‌ریزی در ورزش دانشکده تربیت‌بدنی و علوم ورزشی دانشگاه شهید بهشتی عضویت دارد و از قضا به سمت مدیرکل تربیت‌بدنی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری نیز منصوب شده است.

دکتر محمد پورکیانی در گروه مدیریت و برنامه‌ریزی در ورزش دانشکده تربیت‌بدنی و علوم ورزشی دانشگاه شهید بهشتی عضویت دارد و از قضا به سمت مدیرکل تربیت‌بدنی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری نیز منصوب شده است. با او برای بحث پیرامون مدیریت اصفهانی‌ها قرار گفت‌وگو گذاشتیم تا بهانه قهرمانی دو تیم اصفهانی فوتبال ایران بیشتر مورد بررسی قرار گیرد. اتفاقاً هنگام ملاقات، خانم دکتر سارا کشکر استاد دانشگاه تربیت مدرس نیز به گفت‌وگوی ما اضافه شد. این گفت‌وگو در مورد وجود الگوی مدیریت در اقلیم خاص شکل گرفت و تا جایی پیش رفت که هر دو کارشناس، نه‌تنها سبک مدیریت اصفهانی در قهرمانی دو تیم فوتبال را موثر ندانستند بلکه در مجموع با سبک اصفهان در مدیریت کلان موافق نبودند.



‌آیا یک منطقه جغرافیایی یا بومی می‌تواند الگوی مدیریتی خاصی برای خود داشته باشد؟ فرهنگ و ارزش‌های یک منطقه جغرافیایی می‌تواند در سبک مدیریت آن منطقه موثر باشد؟

index:2|width:45|height:45|align:right سارا کشکر:
به اعتقاد من این امر ممکن است، تنها در مدیریت باید اصول و چارچوب مشخصی پیگیری شود تا بگوییم الگویی در مدیریت ایجاد شده است. الگوهای بومی به شرایط اقلیمی و فرهنگی آن اقلیم وابسته است. به‌طور مثال در مورد همین دو تیم اصفهانی ممکن است اقلیم یا فرهنگ بومی منطقه اصفهان در نوع مدیریت دو تیم موثر باشد که توانستند این موفقیت را کسب کنند. مدیریت امنیت، مدیریت جمعیت و انواع دیگر به همین دلایل اقلیمی ممکن است متفاوت باشد. بنابراین به نظر من فاکتورهایی که در فرهنگ بومی-‌منطقه‌ای وجود دارد می‌تواند به‌طور قطع بر الگوهای مدیریتی تاثیر بگذارد. الگوی اجرای مدیریت به لحاظ اینکه بوم متفاوت است، می‌تواند موثر باشد. باید توجه داشت که بوم ایجاد مکتب نمی‌کند اما می‌تواند در شکل اجرای انواع مدیریت موثر واقع شود.

index:3|width:45|height:45|align:right محمد پورکیانی: معتقدم همان‌طور که می‌توانیم در هنر یا موسیقی مکاتبی را داشته باشیم در مدیریت هم می‌توانیم مکاتب مختلف مبتنی بر اقلیم را طراحی کنیم. سوال اینجاست که حالا چنین چیزی در مورد اصفهان صدق می‌کند؟ من در این قضیه قدری شک دارم. مثلاً در مورد کشتی می‌توانیم شهر قائم‌شهر را تاکید کنیم یا در موسیقی کرمانشاه مهد موسیقی است، اما در مورد مدیریت که بیشترین تئوری‌ها از سوی دانشمندان آمریکایی و انگلیسی پرداخته شده است، این‌طور نیست در حقیقت هم دلایل نقض آن وجود دارد و هم دلایلی برای تایید آن وجود دارد. سنگاپور کشوری است که توسعه مطلوبی پیدا کرده است، بخش بزرگی از این توسعه با استفاده از آن تئوری‌ها بوده که در انگلستان یا حتی استرالیا رواج داشته است، پس نمی‌توان با صراحت در این خصوص نظر داد. در مورد ایران و به‌ویژه ورزش اصفهان که موفقیتی را کسب کرده، اگر بخواهیم الگوی مدیریتی را مطرح و استدلال کنیم که این موفقیت‌های فوتبالی حاصل مکتب اصفهان است باید با دقت‌نظر بیشتری بحث کنیم. اگر این اتفاق تکرار بشود شاید راحت‌تر بتوان در این مورد اظهار‌نظر کرد. اصفهان از نظر موقعیت‌هایی که در کشور از نظر توریسم و انواع سرمایه‌گذاری ایجاد شده توانسته بهره‌های زیادی ببرد.

‌اگر تاثیر فرهنگ و بوم را می‌پذیریم می‌توانیم بگوییم مدیریتی به سبک اصفهان داریم؟

سارا کشکر:
اسم مکتب روی آن می‌گذارید، من اعتقادی به این قضیه ندارم. یعنی مکتب را بوم درست نمی‌کند. فکر می‌کنم نظر آقای دکتر هم همین باشد. در واقع مکاتب، از اساس فلسفه و تفکر است که ایجاد می‌شود، نه بوم. ولی اینکه شما الان در این بوم هستید یا آن بوم، شرایطی را ایجاد می‌کند، که شما هر مکتبی را هم که به آن معتقد باشید، شکل اجرایتان را تحت تاثیر قرار می‌دهد. عرض من این است. مثلاً ممکن است الگوی مدیریتی، با شکل این الگو در تهران فرق کند، من پاسخم این است. می‌گویم اگر بوم تهران با بوم اصفهان خیلی متفاوت باشد، می‌تواند الگوی مدیریتی آن تغییر کند. ولی اگر این بومیت، مثل هم باشد، من اعتقاد دارم که نه، خیلی اثرگذار نخواهد بود.

محمد پورکیانی: البته من یک چیزهای دیگر هم اضافه کنم. شما وقتی می‌خواهید به موضوعی بپردازید که بعد تصمیم‌گیری کنید، اگر عوامل مختلفی را که می‌تواند موثر باشد در نظر بگیریم، شاید یک مقدار به حقیقت نزدیک‌تر باشد. اما وقتی نگاه می‌کنید، اصفهان یک شهر تاریخی بوده است، آنجا دو دوره پایتخت ایران بوده است، طبیعتاً افراد نخبه حالا چه بخواهیم چه نخواهیم، کسانی که در زمینه طراحی و مدیریت کشور نقش داشته‌اند، در آنجا بوده‌اند. اینها بی‌تاثیر نیست. در اینکه مثلاً بگوییم این موضوع از بخش معماری، از بخش هنر و موسیقی و نقاشی به سمت ورزش رسوخ کرده است، به نظرم این می‌تواند صحیح‌تر باشد. چون به هر حال بحث ارتباط بین ورزش و علوم دیگر از جمله هنر وجود دارد، بسیاری از تحقیقات این موضوع را تایید کرده است. این است که الان، من فکر می‌کنم این اتفاق فوتبالی افتاده است، در مورد سپاهان و ذوب‌آهن این اتفاق افتاده است، اگر بخواهیم دنبال آن بحث مدیریت باشیم، یک مقدار به خود اصفهانی‌ها ظلم کرده‌ایم. بعضاً شاید متهم کنند و بگویند رئیس سازمان لیگ هم اصفهانی بوده است، این دو هم آمده‌اند، در نگاه ظاهری و عامه‌پسند شاید متاسفانه این موضوع پیش بیاید که بالاخره با حضور این افراد در ورزش فوتبال، باید توقع داشت که این تیم‌ها هم قهرمان شوند. به نظرم این تحلیل خیلی ساده‌انگارانه است و تا حدی ظلم است. ولی اینکه خود اصفهان، مجموعه سپاهان، پتانسیل‌ها و ظرفیت‌های انسانی قوی‌ای دارد، این را هیچ کسی نمی‌تواند کتمان کند و نمی‌تواند حتی قبول نکند. پس طبیعی است که شما در هنر هم که نگاه می‌کنید، می‌بینید اصفهان گوی سبقت را از دیگر رقبا ربوده است. در معماری، در بحث‌های دفاع از ملت و کشور، سردارانی که داشتند، شهدایی که داشتند. ببینید پس کم نبوده‌اند. در جنگ هم شما نگاه کنید، بسیاری از فرماندهان ما بچه‌های اصفهان بوده‌اند. این البته به معنای نادیده گرفتن ضعف‌های مدیریتی این استان نیست، که در جای خود قابل بحث است. ولی اگر به لحاظ فراوانی بخواهیم به تعداد مدیران اصفهانی بپردازیم و بگوییم نگاه کنید، سردارانی که در جنگ از اصفهان رفته‌اند بیشتر بوده‌اند، یا بیاییم مقیاس بگذاریم، قدری در مورد اصفهان تفاوت می‌کند. ولی در هر صورت، من می‌خواهم بگویم عوامل مختلف، باعث ایجاد ظرفیت‌های انسانی خوبی در منطقه شده است. این ظرفیت‌ها در همه شئون از جمله ورزش بروز و ظهور پیدا کرده است.

‌ به نظرتان الان اگر بپذیریم یک الگوی بومی اصفهانی، در حوزه مدیریت وجود دارد، این الگو به چه سبکی از الگوهای مدیریتی نزدیک‌تر است؟

محمد پورکیانی:
محمد پورکیانی: اگر بخواهیم مکتب‌های مدیریتی مختلف را بگوییم، من جزو مکاتب اقتضایی یعنی مدیریت اقتضایی می‌بینم. وضعیت را خوب شناختند و شناسایی کردند و متناسب با شرایط پیشنهاد و راهکار ارائه کردند.
سارا کشکر: به این موضوع باوری ندارم. یعنی اعتقاد ندارم که چون مدیران اصفهانی هستند، پس بهتر عمل کرده‌اند. ضمن اینکه این سوال شما، سوالی است که نمی‌توان به آن جواب داد. یعنی شما نمی‌توانید بگویید الان مدیران مثلاً وزارت ورزش یا مثلاً مدیران هر سازمان ورزشی که شما بگویید، سبک‌شان چیست که نتیجه‌اش این شده است.

‌ الزاماً بحث من در ورزش نیست. یعنی شما به عنوان کارشناس مدیریت فکر می‌کنید، مدیریت در اصفهان، به چه سبکی نزدیک‌تر است؟ نمی‌گویم منطبق است.

سارا کشکر:
من می‌گویم اصلاً نمی‌شود به سوال شما پاسخ داد. برای اینکه سبک‌های مدیریت اساساً از سنخ بوم یا اقلیم نیستند، ضمن اینکه تنوع در این موضوع بسیار بالاست. ببینید، سبک دیکتاتوری یا کلاسیک، اینها سبک‌هایی است که شما ممکن است هم همیشه استفاده کنید و هم همیشه استفاده نکنید. ممکن است اصلاً سبک شما همان‌طور که آقای دکتر می‌گویند، اقتضایی باشد. ولی همیشه ممکن است اقتضایی هم نباشد. نمی‌توانید الان بگویید مدیران اصفهان الان چون نتایج کارشان این است، من تقریباً سبک‌شان را این می‌دانم. من فکر می‌کنم این سوال، درست نیست. یا سوالی است که جواب قطعی ندارد.

محمد پورکیانی: اینجا می‌خواهیم در سال‌های متمادی مدیریت مجموعه را بررسی کنیم، بعد بیاییم نمره دهیم. من به لحاظ تجربی می‌گویم، نه تحقیقی. به لحاظ تجربی، می‌خواهم به شما عرض کنم در اصفهان این روند، شاید کمتر از جاهای دیگر نوسان داشته است. ما در استان آذربایجان شرقی، در استان کرمان، این نوسانات را بنابر شرایطی می‌دیدیم. ولی شرایط مدیریت در اصفهان این‌طور نبود. در مورد این دو تیم فوتبال، شاید این نوسانات کمتر بود. چرا این نوسانات کمتر بود؟ دلیلش را گفتم. به زعم من، مدیران اصفهانی، احتمالاً از سبک مدیریت اقتضایی بهتر استفاده کرده‌اند. مقتضیات جامعه، شرایط و مسائل سیاسی و فرهنگی و اجتماعی را در نظر گرفتند و سیاستگذاری آنها بر این اساس بوده است. متناسب با درک مقتضیات آمده‌اند و راهبردها را طراحی کرده‌اند. در هر صنف و موقعیتی سعی کرده‌اند جایگاه اصفهان، به لحاظ جایگاه جغرافیایی، فرهنگی، سیاسی و اجتماعی، کمتر دچار تزلزل شود.

یک پژوهش در اصفهان انجام شد، نتیجه آن پژوهش این بود که توهم دوم در استان پنجم یعنی مجموعه‌ای از شاخص‌ها را بررسی کردند و دیدند که اصفهان به لحاظ شاخص‌های توسعه که مجموعاً فکر کنم 110 شاخص بود، در رتبه پنجم قرار دارد اما تصور عمومی این است که استان دوم است. یعنی این نشان می‌دهد حداقل اگر به لحاظ تحقیقی ماجرا را بررسی کنیم، خیلی نمی‌شود گفت اصفهان یک مجموعه مدیریتی قابل دفاع داشته است. نظرتان در این خصوص چیست؟

محمد پورکیانی:
ببینید، من عرض کردم تجربی، اگر بخواهید روی عدد و رقم برویم و این موضوع را کمی کنیم، یک مقدار کار ما عمیق‌تر و عینی‌تر می‌شود. اما در حال حاضر به‌صورت تجربی در حال بررسی موضوع مدیریت به سبک اصفهان هستیم. به‌طور مثال یکی از دوستان نقل می‌کرد که وقتی لهجه اصفهانی با شما صحبت می‌کند، به گونه‌ای است که با آن لهجه، شما دارید آماده می‌شوید برای اینکه یک فرصت و یک امتیاز را بدهید. شاید به شوخی می‌گفت. شما بعضی اوقات یک نفر را می‌بینید که می‌خواهد صحبت کند. به قدری این لهجه ساده و صمیمی و روستایی است، که سادگی از آن می‌بارد. ولی آیا می‌توانید بگویید آن فرد خیلی ساده است. در صورتی ‌که بزرگ‌ترین دانشمندان ما و اندیشمندان ما روستایی بوده‌اند. صرف این هم نیست. ولی من یک نکته را اضافه کنم، اگر عدد و رقم بیاوریم جلو و بگوییم به لحاظ شاخص‌های توسعه، اصفهان این‌طور است، البته توسعه ورزشی مد نظر من است، بحث چهار مولفه ورزش، قهرمانی، حرفه‌ای و تعلیم و تربیت را باید مورد نظر قرار دهیم و به اصفهان امتیاز دهیم. بگوییم در قهرمانی چه چیزهایی شاخص است. معلوم است، نمره اصفهان 10، 12 است. تعداد مدال‌ها، تعداد مربی‌هایش، تعداد مدال‌آوران، تعداد افرادی که در کلوپ‌های ورزشی فعالیت قهرمانی می‌کنند، دختر و پسر، تعداد باشگاه و غیره. اگر به اینها عدد بدهیم می‌توانیم بگوییم که اصفهان نسبت به استان‌های دیگر چه تفاوت‌هایی دارد. در ورزش همگانی برویم و بگوییم چقدر باشگاه آمادگی جسمانی دارد، چقدر به پیاده‌روی می‌پردازند. چقدر سرانه فضا دارد. آنجا هم عدد بگوییم. ولی، الان این کار متاسفانه نشده است.

سارا کشکر: تجربی می‌توانیم قضاوت کنیم. مثلاً در قهرمانی شاید این اتفاقی که افتاده است، ما را گمراه کند و بگوییم چون در فوتبال اصفهان قهرمانی آورده است، بحث مدیریت خیلی بالا و با کیفیت بوده است. ولی برویم و ببینیم که در تکواندو و والیبال و بسکتبال هم چنین چیزهایی بوده است. اگر باشد، به صورت میانگین، می‌توانیم بگوییم در شاخص توسعه‌یافتگی ورزش قهرمانی، اصفهان وضعیتش این‌طور است. توضیحات آقای دکتر خیلی جامع بود. به هر جهت نظرم این است. یعنی شما الان با صرفاً این اتفاق نمی‌توانید سبک مدیریت را در شهر اصفهان تعریف کنید، ولی به نظرم، می‌توانید یک سوال مطرح کنید، اتفاقی در اصفهان افتاده که منجر به این موفقیت‌ها شده است؟ به نظر می‌آید که مدیران عمومی از الگو بهره نمی‌برند یا اصلاً در مدیریت‌شان، قائل به استفاده از سبک‌های کارآمد نیستند، پس چرا این اتفاق را رقم زده‌اند؟ چه چیز باعث شده است موفق شوند؟ به نظرم، با این روش راحت‌تر می‌توانیم به نتیجه برسیم. اگر از من بپرسید که مدیران اصفهان چه کار می‌کنند که مثلاً فوتبال‌شان این‌طور موفق شده است؟ من به شما می‌توانم بگویم مدیران اصفهان، از بین مدیرانی انتخاب می‌شوند که هوش خوبی دارند. سواد خوبی در علم مدیریت دارند. به خوبی توانسته‌اند از منابع سازمان‌شان بهره‌برداری کنند. بوم و فرهنگ منطقه‌شان را به خوبی شناخته‌اند و توانسته‌اند بهره‌وری را در شکل خیلی خوبش در سازمان‌هایشان پیاده کنند. که البته نتیجه‌اش این شده است که در فوتبال ما شاهد چنین موفقیت‌هایی باشیم.

‌به عنوان آخرین سوال، اگر اجازه دهید، از هر دو بزرگوار این سوال را بپرسم، به هر حال مثلاً ما در جنگ هشت‌ساله بخواهیم ماجرا را پیگیری کنیم فرماندهان اصفهانی زیادتر بوده‌اند. در جامعه ما این قرائت مطرح است که اصفهانی‌ها انگار قوی‌تر هستند، یا مدیرتر هستند. حالا نمی‌گویم الزاماً این‌طوری است. ولی انگار در ورای ذهن بخشی از جامعه ایران این رواج دارد. این تفاوت‌ها از کجا می‌آیند؟

سارا کشکر:
باید عادت کنیم علمی فکر کنیم. من به‌شخصه با این برداشت مخالف هستم. شاید در فرهنگ اصفهان، که افراد حسابگری هم هستند، با این وجه از فرهنگ بومی خود توانستند موفقیت‌هایی کسب کنند. یعنی فرهنگ اصفهان، فرهنگی است که حسابگری مالی در آن واقعاً هم معروف است و هم اینکه به‌طور عملی ما شاهد آن هستیم. در نتیجه، به نظر می‌آید که این قضیه واقعاً اثر داشته است. اما اینکه الان شما بگویید که ما کلیت را به این سمت ببریم که مدیران اصفهان همه‌شان این‌طوری هستند و بخواهیم یک برچسب کلی بر آنها بزنیم، من زیاد با این قضیه موافق نیستم.

‌جمع‌بندی خود از نقاط ضعف و قوت الگوی مدیریت یا سبک مدیریت را بفرمایید؟

محمد پورکیانی:
در سازمان‌های بزرگ نیاز بیشتری به مدیریت است. مدیران مسوول اجرای عملیات به منظور دستیابی به اهداف سازمان هستند. مدیریت در حقیقت هماهنگی منابع مادی و انسانی به منظور دستیابی به اهداف سازمانی به طریقی است که مورد قبول جامعه باشد، بنابراین با لحاظ مدیریت به سبک اقتضایی اصفهان توانسته در ورزش قهرمانی فوتبال موفق باشد ولی نباید ضعف‌های مدیریتی دیگر این استان را از یاد برد.

سارا کشکر: سازمان یک سیستم اجتماعی است که بدون شک مهم‌ترین عامل اثربخشی و کارایی آن نیروی انسانی است. موفقیت و سودآوری سازمان‌ها در گرو استفاده اثربخش از نیروی انسانی است. موفقیت هر فرد در سازمان بستگی به روحیات، تلاش، انگیزه و رضایتمندی او دارد. هیچ سازمانی نمی‌تواند بدون تعهد و تلاش کارکنان موفق شود. انگیزش نیروی پویایی است که تحرک یا عمل انسان را سبب می‌شود و انگیزاننده‌ها موجب تشویق فرد به انجام شدن کار می‌شوند. توجه به عوامل انگیزاننده کارکنان نقش مثبتی در ارتقای سازمان‌ها و بهره‌وری آنها دارد. مهم‌ترین عامل در تضمین هماهنگی رضایت‌آمیز انسان با کارش علاقه او به اشتغال و حرفه است. وجود علاقه ضامن حصول رضایت از کار است و وجود رضایت موجب آن می‌شود که شخص بهتر بتواند خود را با کارش منطبق و سازگار سازد. از این نظر نه اینکه در اصفهان مدیریت به شکلی جاافتاده است که توسعه و پیشرفت یک فاصله معناداری از متوسط جامعه ایران داشته باشد و این مرهون سبک مدیریت اصفهان باشد اما اصفهان می‌تواند از این موفقیت به‌دست آمده برای انباشت تجربه موفقیت در مراحل بعدی و دیگر بخش‌ها استفاده کند.

دراین پرونده بخوانید ...

دیدگاه تان را بنویسید

 

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها