شناسه خبر : 2388 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

گفت‌وگو با علی جنتی درباره عملکرد دولت در سیاست، اقتصاد، دیپلماسی و اقتصاد هنر

ظرایف روحانی

صحبت کردن درباره میراثی که به دولت یازدهم رسید مثنوی هفتاد من کاغذ است. هرچه بگوییم کم گفته‌ایم چون قابل وصف نیست. شما قطعاً از وضعیت کشور در سال‌های گذشته آگاه هستید و می‌دانید که دولت یازدهم وقتی دولت را تحویل گرفت با چه حجم عظیمی از مشکلات مواجه شد.

محمد طاهری، سیده‌آمنه موسوی
درخواست گفت‌وگو از طریق فیس‌بوک مطرح می‌شود. آقای وزیر نیز می‌پذیرد. گفت‌وگویی که ابتدا قرار بود به رویکرد وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در حوزه دیپلماسی فرهنگی اختصاص پیدا کند اما با پیشنهاد ما و پاسخ مثبت آقای وزیر، به بررسی روند مواجهه دولت با مخالفان و منتقدان و چالش‌هایی اختصاص یافت که از زمان روی کار آمدن کابینه تدبیر و امید، روحانی و دیگر دولتمردان او را مورد هجمه قرار داده‌اند. علی جنتی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی که علاوه بر قرارگیری در راس مهم‌ترین دستگاه فرهنگی و هنری، سابقه فعالیت در قامت معاونت سیاسی وزارت کشور و سفیری ایران در کویت را هم در کارنامه خود دارد، بیشتر مایل است تا به مشکلات به ‌جا مانده از ناکارآمدی دولت‌های نهم و دهم و البته کارشکنی‌های برخی افراد در به چالش کشیدن توافق جامع هسته‌ای و فرصت‌های پیش روی ایران پس از اجرای «برجام» اشاره کند. او که دغدغه این روزهای دولت را نحوه مواجهه با طرح‌هایی نظیر مسکن مهر یا پرداخت یارانه‌ها می‌داند معتقد است تنها عایدی دولت روحانی از طرح‌های کارشناسی‌نشده مذکور هزینه‌های سرسام‌آوری است که در سخت‌ترین سال روی کار آمدن کابینه به آن تحمیل شده است. جنتی در گوشه، گوشه این گفت‌وگو با تقدیر از عملکرد وزیر خارجه و تیم مذاکره‌کننده هسته‌ای معتقد است تنها با انتخاب این تیم بود که ما توانستیم به سلامت از گردنه تحریم‌ها عبور کنیم و افق جدیدی را در آشتی با دنیای پیرامون‌مان برای خود ترسیم کنیم.
‌ دو سال گذشت و دولت وارد سه‌سالگی خود شد. از دیدگاه بسیاری از کارشناسان و تحلیلگران روی کار آمدن دولت تدبیر سرآغاز فصل عقلانیت سیاست و اقتصاد ایران بود و ما نیز با توجه به این اصل عنوان ویژه‌نامه سال نخست خود را به موضوع فوق اختصاص دادیم و آن را فصل عقلانیت نامیدیم. در سال بعد یعنی همین امسال هم با اهتمام به تنگناهای مالی و بودجه‌ای دولت آن را سال سخت نامگذاری کردیم. حال می‌خواهیم تا شما از حال و هوای عمومی دولت بگویید که در مواجهه با این سختی‌ها و مشکلات چه سیاست و تدبیری را اتخاذ کرده است و در آینده به چه صورت عمل خواهد کرد؟
صحبت کردن درباره میراثی که به دولت یازدهم رسید مثنوی هفتاد من کاغذ است. هرچه بگوییم کم گفته‌ایم چون قابل وصف نیست. شما قطعاً از وضعیت کشور در سال‌های گذشته آگاه هستید و می‌دانید که دولت یازدهم وقتی دولت را تحویل گرفت با چه حجم عظیمی از مشکلات در حوزه‌های اقتصادی، سیاست داخلی، دیپلماسی و فرهنگ و هنر مواجه شد. واقعاً در تصور ما نمی‌گنجید که وضع کشور این قدر به هم ریخته باشد. شاید آن روزها افشای مسائل و مشکلاتی که در کشور وجود داشت، به نوعی مصلحت کشور نبود اما امروز که از آن شرایط گذر کرده‌ایم، فکر می‌کنم باید خیلی مسائل را بازگو کنیم. مسائلی که آن روزها مصداق کامل بحران بود و این روزها به شرایط عادی خود بازگشته است. ما وقتی دولت را تحویل گرفتیم از یک سو با تحریم‌های سخت قدرت‌های بزرگ مواجه بودیم و از سوی دیگر شورای امنیت سازمان ملل نیز شش قطعنامه تحریمی علیه ایران صادر کرده بود. متاسفانه کشورهای غربی علاوه بر تحریم‌های خود، تحریم‌های چندجانبه‌ای را هم به ما تحمیل کرده بودند که بر اساس آن کشورهای طرف قرارداد با آمریکایی‌ها نمی‌توانستند وارد همکاری‌های اقتصادی با ایران شوند چرا که در این صورت با جریمه‌های سنگینی مواجه می‌شدند. این اقدامات که شاید بتوان آن را بازتابی از فعالیت‌های غیردوستانه و ماجراجویانه دولت‌های نهم و دهم در جهان دانست در نخستین گام موجب اخلال جدی در کار اقتصاد کشور شد. در این فضا ما امکان فروش منابع نفتی خود را نداشتیم.
اگر هم با زحمت و مشقت فراوان می‌توانستیم بخشی از آن را به فروش برسانیم، به سبب بلوکه شدن پول‌هایمان امکان دسترسی به آنها وجود نداشت. در حالت کلی، دولت یازدهم در فضایی روی کار آمد که بخش عظیمی از ارتباطات بین‌المللی ما قطع شده بود و نمی‌توانستیم حتی دخل و خرج خود را متناسب کنیم. نه می‌توانستیم پولی بگیریم و نه از طریق سیستم سوئیفت پولی را حواله کنیم. جالب است بدانید برای نقل و انتقالات بانکی هم هیچ راه مستقیمی وجود نداشت و تنها یکسری از دلال‌های پولی و فاینانسورهای غیررسمی در بازار بودند که با چند برابر قیمت، ریال می‌گرفتند و ارز مورد نظر را به کشور مقصد حواله می‌کردند. در این فضا دولت موظف به تامین کالاهای اساسی مورد نیاز مردم بود اما برای تامین همین کالاها هم نیاز به ارز داشت. برای خرید دارو، گندم، علوفه و کالاهایی از این دست یا سایر موارد ضروری نیاز به ارز داشتیم اما به دلیل نبود منابع مجبور بودیم تا بسیاری از کالاهای خود را به صورت تهاتری به فروش برسانیم. اما متاسفانه این اختیار را هم نداشتیم تا از هر کشوری که می‌خواهیم خرید کنیم و گاهی 10 تا 20 درصد و در برخی از موارد تا 30 درصد بیش از قیمت واقعی هزینه کالایی را می‌پرداختیم تا بتوانیم آن را وارد کشور کنیم. یا این کالاها را از بازار توسط واسطه‌ها دریافت می‌کردیم که معمولاً چند برابر قیمت اصلی به دست ما می‌رسید. برای جابه‌جا کردن پول این دست از کالاها هم ناچار بودیم تا به برخی از صرافی‌ها مراجعه کنیم که این اقدام نیز هزینه دیگری را بر دولت تحمیل می‌کرد. وضعیت دولت یازدهم در تامین ارزاق مورد نیاز خانواده‌ها نیز به همین شکل بود. بگذریم که بسیاری از سیلوهای ما تقریباً خالی از گندم و کالاهای اساسی بود و بسیاری از کشتی‌هایی که محموله‌هایی را به مقصد ایران بارگیری کرده بودند در بنادر نزدیک ایران پهلو گرفته بودند و منتظر بودند تا پول خود را بگیرند و کالا را تحویل دهند ولی واقعیت این بود که ما منابعی نداشتیم تا بپردازیم. بنابراین هر روز جریمه بیشتری می‌پرداختیم. این شرایط شاید برای خیلی‌ها قابل باور نباشد. من از زمان جنگ یا از گذشته‌های دور صحبت نمی‌کنم. دارم درباره دو سال پیش صحبت می‌کنم که کشور ما با وجود پتانسیل‌هایی که داشت و با وجود همه ظرفیت‌های نهفته‌اش به روزی افتاده بود که قابل وصف نیست.
این موارد بخشی از مشکلات اقتصادی دولت در آن زمان بود. حالا به این مسائل می‌توانید موج فزاینده بیکاری که رهاورد سیاست‌های هشت سال دولت گذشته بود یا نرخ بالای تورم را هم اضافه کنید. فضایی بحرانی که قطعاً میراث سیاست‌های غلط دولت گذشته بود. اجازه بدهید به یکی از موارد عجیب دیگر هم اشاره کنم و آن مشکلاتی است که مسکن مهر بر کشور تحمیل کرده است. بر اساس این طرح که به نظر می‌رسد هیچ مطالعه و کارشناسی برای به ثمر رسیدن آن صورت نگرفته بود ساخت چندصد هزار واحد مسکونی را در فاصله 20 تا 50‌کیلومتری شهرها آغاز کرده بودند که بسیاری از آنها هم‌اکنون روی دست دولت باقی مانده است. این طرح که بخش عمده‌ای از منابع بانکی را بلعیده است، در نقاطی واقع شده‌اند که در بعضی از شهرها حتی امکان تامین آب شرب هم برای آن وجود ندارد چه برسد به امکانات دیگری چون برق و گاز، یا حتی مسجد و مدرسه. یارانه‌ها و وضعیت پرداخت آنها هم از جمله چالش‌های دولت آقای روحانی است که از همان روزهای نخست شکل‌گیری دولت تا به امروز بر شانه دولت یازدهم سنگینی می‌کند. در این شرایط سخت که طرح‌های عمرانی تشنه منابع هستند، دولت ماهانه بیش از سه هزار میلیارد تومان صرف پرداخت یارانه‌ها می‌کند. نه می‌تواند آن را بپردازد و نه از پرداخت آن شانه خالی کند. البته خوشبختانه با هدف‌گیری درست و بجای کارشناسان اقتصادی کشور بخشی از یارانه افراد متمکن که درآمدهای نجومی داشتند حذف شد. هرچند این رقم نیز بالا و قابل توجه نیست. علاوه بر آن، سیاست‌های دولت‌های نهم و دهم در حوزه دیپلماسی خارجی از همه اسفناک‌تر و دردآورتر بود. به گونه‌ای که ما عملاً در دنیا دوستی برای خود باقی نگذاشته بودیم. از یک‌سو ارتباط ما با کشورهای غربی کاملاً قفل شده بود و حتی در سطح یک معاون وزیر هم حاضر به ملاقات با مقامات ایرانی نبودند و دیدارها تنها در حد رئیس اداره بود. سفرای ما در بیشتر کشورها حضور داشتند اما تقریباً امکان استفاده از پتانسیل آنها وجود نداشت چرا که نمی‌توانستند با وزرای خارجه کشور میزبان گفت‌وگویی داشته باشند. عمده ملاقات‌های نمایندگان ما در سطوح پایین و آن هم به صورت کوتاه و بی‌هدف بود. در سوی دیگر نیز مناسبات ما با کشورهای منطقه و همسایگانمان قرار داشت که خود شما می‌دانید به چه سرنوشتی دچار شده و به چه صورتی درآمده بود. اینکه ما عملاً دوستان خود را به مخالفان خود تبدیل کرده بودیم که علیه منافع ما می‌تاختند. این در حالی است که روابط ما با خیلی از این کشورها از جمله عربستان سعودی در زمان دولت‌های گذشته در سطح قابل قبولی بود و هر دو کشور خواهان بسط و گسترش آن به سطوح بالاتری بودند.

‌ آقای وزیر، بیشتر از مشکلات اقتصادی و دیپلماسی گفتید. اما قطعاً یکی از انتقادهای مطروحه به عملکرد دولت گذشته در حوزه‌های فرهنگی بود. در این حوزه که جنابعالی نیز هدایت امور آن را بر عهده دارید اوضاع به چه صورتی بود؟
سیاست‌های دولت‌های نهم و دهم در حوزه دیپلماسی خارجی از همه اسفناک‌تر و دردآورتر بود. به‌گونه‌ای که ما عملاً در دنیا دوستی برای خود باقی نگذاشته بودیم. ارتباط ما با کشورهای غربی کاملاً قفل شده بود و حتی در سطح یک معاون وزیر هم حاضر به ملاقات با مقامات ایرانی نبودند و دیدارها تنها در حد رئیس اداره بود.
متاسفانه دولت گذشته عمیقاً اعتقاد داشت که باید اطلاع‌رسانی را در همه اشکال آن محدود کند. در دوره‌ای که ما شاهد انفجار اطلاعات هستیم و اطلاع‌رسانی یکی از مهم‌ترین ارکان فعالیت‌های اقتصادی و اجتماعی است، حتی اطلاع‌رسانی اقتصادی هم مختل شده بود. هدف دولت قبل این بود که از رواج هرگونه تحلیل و نقد صحیح پیشگیری کند. آمار‌رسانی به جامعه غلط بود، اطلاعات به مردم نمی‌رسید و گزارش‌هایی که اصولاً مبنای هرگونه فعالیت اجتماعی است، به آحاد مردم نمی‌رسید. بر همین اساس هم فعالیت بسیاری از مطبوعات و شبکه‌های تلویزیونی غیرمجاز تلقی می‌شد. دولت قبل با همین تفکر، با ارسال پارازیت مانع از ارائه جریان آزاد اطلاعات می‌شد که متاسفانه این روند هم‌اکنون نیز پابرجاست، در دولت قبل بسیاری از سایت‌ها عملاً فیلتر شد. متاسفانه سیاست آنها این نبود که تنها سایت‌های معاند، مستهجن و الحادی فیلتر شود. که من هم موافق برخورد با این‌گونه سایت‌ها هستم اما موضوع این است که دولت قبل هر سایتی که کمترین مخالفتی با دولت داشت را مورد غضب قرار داده و بلافاصله فیلتر می‌کرد. آنها حتی سایت شهید آیت‌الله دکتر بهشتی را نیز در زمره سایت‌های فیلتر‌شده قرار دادند و کمیته تعیین مصادیق مجرمانه نیز هنوز این سایت را رفع فیلتر نکرده است. دولت‌های نهم و دهم در حوزه مطبوعات با عملکرد یک‌طرفه خود حیات بسیاری از رسانه‌ها را به چالش کشیدند.
از یک گروه در مطبوعات حمایت می‌کردند و عملاً با گروه دیگر در پرداخت یارانه و صدور مجوزهای مربوطه با تبعیض عمل می‌کردند. برخوردهای سلیقه‌ای در انتشار اخبار و رویه‌های ناصواب در مواجهه با رسانه‌های منتقد بخش دیگری از عملکرد دولت گذشته در حوزه مطبوعات بود. دولت گذشته در حوزه کتاب نیز سابقه قابل قبولی از خود بر جا نگذاشته است. خرده‌گیری‌های نا‌بجا و جلوگیری سلیقه‌ای از انتشار برخی کتاب‌ها به دلایل واهی از جمله اقدامات حوزه فرهنگی در برخورد با نویسندگان بود. البته ناشران هم از این لطف بی‌نصیب نبودند و بسیاری از آنها را از مشارکت در نمایشگاه کتاب محروم کرده بودند و عملاً فضا برای اهل فکر، قلم و اندیشه بسیار تنگ شده بود. دولت یازدهم در چنین فضایی روی کار آمد. بر اساس شعارهای انتخاباتی آقای رئیس‌جمهور، حل و فصل پرونده هسته‌ای کشور در اولویت کار دولت قرار گرفت و قطعاً این موضوع اصلی‌ترین دغدغه دولت برای بازگشت آرامش به کشور بود چرا که چالش‌ها و مشکلات اقتصادی کشور نیز ناشی از رویه‌های نادرست دولت گذشته در همین حوزه بود. قطعنامه‌های متعدد و پی‌درپی شورای امنیت تاثیر بسزایی بر اقتصاد کشور باقی گذاشته و آن را در ورطه نابودی قرار داده بود. اما اکنون پس از 22‌ماه مذاکرات فشرده و سخت تیم هسته‌ای ایران و شش کشور بزرگ جهان این مشکلات رفته‌رفته از بین می‌رود و مردم می‌توانند با خیال آسوده‌تری برای آینده خود برنامه‌ریزی کنند. به اعتقاد من تلاش دولت یازدهم در نهایت منجر به برداشته شدن تمامی تحریم‌های یک‌جانبه، چندجانبه و جهانی ایران خواهد شد و قطعاً همه طرف‌های مذاکره‌کننده نیز مفاد این تفاهمات را اجرا خواهند کرد. اینکه می‌گویند هنوز کار بررسی توافق در کنگره آمریکا به سرانجام نرسیده است بیشتر جنبه تسویه‌حساب‌های داخلی کنگره با دولت آمریکا دارد و من معتقدم هیچ‌کدام از این مخالفت‌ها راه به جایی نمی‌برد.

‌ مخالفت‌های داخلی را چگونه ارزیابی می‌کنید؟
در داخل کشور هم همین‌طور است.

‌ اما با وجود جلسات متعدد تیم مذاکره‌کننده با کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس، مجدداً کمیسیون دیگری در قوه مقننه تشکیل شده است که نحوه اجرای «برجام» را مورد بررسی قرار دهد و جالب است که بیشتر این افراد نیز از جمله مخالفان سرسخت توافق هستند.
البته مجلس حق بررسی این توافق را دارد اما تنها کاری که می‌تواند انجام دهد این است که طرح توافق را مورد ارزیابی قرار داده و پیرامون آن اظهارنظر کند. اینکه می‌گویند دولت باید برجام را در قالب لایحه‌ای به مجلس بیاورد تا نمایندگان آن را به تصویب برسانند پذیرفتنی نیست چون متن این تفاهم به امضای وزرای خارجه حاضر در مذاکرات هسته‌ای نرسیده است. پس دولت چطور آن را در قالب لایحه‌ای به مجلس ببرد و به صورت قانون دربیاورد؟ این امری نشدنی و غیرقابل قبول است. آنچه ما آن را برنامه جامع اقدام مشترک می‌نامیم نه معاهده است، نه قرارداد، نه موافقتنامه و نه حتی قراردادی که امضای وزیر خارجه ایران و یکی از طرف‌های مذاکره‌کننده را در برداشته باشد. ما معاهده‌ای تحت عنوان ان‌پی‌تی داریم که پیش از این نیز آن را به تصویب مجلس شورای اسلامی رسانده‌ایم و بر اساس آن ایران پیوستن به سازمان بین‌المللی انرژی اتمی را پذیرفته است و البته در چارچوب همین معاهده است که ایران با کشورهای غربی اختلاف پیدا کرده است. بر اساس مفاد این معاهده ما حق داریم از انرژی هسته‌ای صلح‌آمیز استفاده کرده و به غنی‌سازی اورانیوم بپردازیم یعنی ان‌پی‌تی این حق را برای ایران و تمامی اعضای خود پذیرفته است تا بتوانند در چارچوب‌های تعیین‌شده به استفاده از دانش صلح‌آمیز هسته‌ای بپردازند. اما برخی از کشورهای غربی به دروغ مدعی شدند که ایران به دنبال ساخت بمب اتمی است و باید کل پروژه هسته‌ای را تعطیل کند. این ادعای پوچ موجب شد تا ایران در دفاع از حقوق خود برآید و اعلام کند که برنامه هسته‌ای‌اش را اجرا خواهد کرد و از کشورهای غربی خواست تا از انحصار برخورداری از فناوری هسته‌ای دست ‌بردارند و به تمامی کشورهای عضو آژانس بین‌المللی انرژی اتمی اجازه دهند که به صورت یکسان از این فناوری برخوردار شوند تا آن را برای مصارفی چون تولید سوخت نیروگاه‌های برق و موارد پزشکی و داروسازی مورد استفاده قرار دهند اما آنها با قلدری، قطعنامه‌های متعددی را علیه ایران تصویب کردند و اختلافات با این کشورها بالا گرفت و تا به این مرحله رسید که روابط جمهوری اسلامی ایران با بیشتر کشورهای جهان به کمترین میزان خود تنزل پیدا کرد.
بعد هم با روی کار آمدن دولت یازدهم و تصمیم این دولت برای حل و فصل اختلافات قرار شد ایران اقداماتی را برای شفاف‌سازی روند فعالیت‌های خود و جلب اعتماد جهانی انجام دهد تا آنها مطمئن شوند ما به دنبال برنامه‌های صلح‌آمیز هسته‌ای هستیم و به هیچ‌وجه قصد نداریم به ساخت سلاح هسته‌ای بپردازیم. البته در عین شفاف‌سازی اقدامات، همچنان حق برخورداری از فرآیند غنی‌سازی را نیز برای خود محفوظ می‌دانیم. خوشبختانه بعد از مذاکرات بسیار دشوار تیم هسته‌ای ایران، این نتیجه حاصل شد و آنها اعتراف کردند که ایران حق دارد از دانش صلح‌آمیز هسته‌ای برخوردار شود؛ همین که کشورهای غربی پذیرفته‌اند که ایران می‌تواند از شش هزار سانتریفیوژ بهره‌برداری کند اذعان بر این است که هیچ قدرتی نمی‌تواند در مسیر فعالیت‌های صلح‌آمیز ما سنگ‌اندازی کند. خوشبختانه بر اساس تفاهم انجام‌شده پنج هزار سانتریفیوژ همچنان به کار غنی‌سازی مشغول خواهد بود. بر اساس آنچه در برجام آمده است از این پس ایران از امکان صادرات تولیدات هسته‌ای نیز برخوردار خواهد بود و در عین حال می‌تواند کیک زرد مورد نیاز خود را نیز از کشورهای صاحب صنعت هسته‌ای خریداری کند. یکی از موارد قابل توجه دیگری که در برجام به آن اشاره شده است پروسه تبدیل گاز UF6 در تاسیسات هسته‌ای نطنز و همچنین کمک به استانداردسازی رآکتور آب‌سنگین اراک است که با همکاری متخصصان ایرانی و غربی صورت می‌گیرد. این موارد باید تا زمان اجرای توافق جامع هسته‌ای به مرحله عملیاتی برسد اما هیچ متن یا توافق امضا‌شده‌ای وجود ندارد که دولت بخواهد آن را به مجلس ببرد تا نمایندگان آن را تصویب یا رد کنند.

‌ یعنی دولت تمایلی ندارد که مجلس هیچ مصوبه‌ای در این مورد داشته باشد؟
واقعاً چیزی برای ارائه به مجلس وجود ندارد. لایحه زمانی تهیه می‌شود که معاهده یا موافقتنامه‌ای بین ما و کشور دیگری امضا شده باشد و آن وقت می‌توان آن را برای تصویب نمایندگان به مجلس فرستاد اما در حال حاضر هیچ سند امضا‌شده‌ای وجود ندارد.

‌ با توجه به اینکه شورای عالی امنیت ملی ابعاد برجام را بررسی می‌کند، فکر می‌کنید نیازی هست که نمایندگان نیز آن را مجدداً بررسی کنند؟
شورای عالی امنیت ملی به صورت جداگانه در حال رسیدگی به این موضوع است و حتماً پس از پایان بررسی‌های این شورا نتیجه به اطلاع مقام معظم رهبری خواهد رسید تا پس از تایید ایشان به شکل کاملاً قانونی به مرحله اجرا دربیاید. می‌دانید که مقام معظم رهبری تنها شخصیتی هستند که بر اساس قانون اساسی حق تعیین سیاست‌های کلان نظام را دارند و وقتی موضوعی را تصویب کردند کار تمام است. تاکید می‌کنم آنچه مجلس بر اجرای آن پافشاری می‌کند و قطعاً جزو حقوق نمایندگان هم به شمار می‌رود در مورد معاهده‌ها و توافقنامه‌هاست و برنامه جامع اقدام مشترک در هیچ‌یک از این دسته‌بندی‌ها جای ندارد.

‌ اعضای تیم هسته‌ای نیز به این موضوع اشاره کردند که تصویب برجام در مجلس می‌تواند آن را برای ما الزام‌آور کند.
قطعاً همین‌طور است. بر اساس متن منتشرشده برجام در برخی از موارد ایران تنها پذیرفته است که به صورت داوطلبانه اقدام به اجرای بعضی از مواد برجام کند. حالا فرض کنید اگر مجلس تصویب کند که دولت این اقدامات را انجام دهد یعنی اقداماتی را که بر اساس متن توافق باید به صورت داوطلبانه انجام دهد برای دولت الزام‌آور کرده است.

‌ جنابعالی سال‌ها سابقه کار در امور دیپلماتیک دارید و با اشرافی که بر حوزه سیاست خارجی کشور دارید نقطه قوت تیم هسته‌ای کشور را چه موضوعی می‌دانید؟
ابتدا باید این نکته را یادآوری کنم که بحث اختلافات هسته‌ای ایران با کشورهای غربی زمانی شروع شد که جناب آقای دکتر روحانی رئیس‌جمهور مسوولیت تیم هسته‌ای را در آن زمان بر عهده داشتند و به عنوان دبیر شورای عالی امنیت ملی به پیگیری امور مرتبط با این بحث می‌پرداختند. آقای ظریف و دوستان ایشان در مجموعه وزارت امور خارجه نیز از جمله اعضای تیمی بودند که با آقای دکتر روحانی کار کرده و از روز نخست در جریان همه مسائل فنی و حقوقی پرونده هسته‌ای کشور قرار داشتند. بنابراین تیمی که در دولت یازدهم مسوولیت راهبری و هدایت پرونده هسته‌ای کشور را بر عهده گرفت تیمی بود که با اشراف کامل بر موضوع پای میز مذاکره با طرف غربی نشست. اعضای این تیم علاوه بر احاطه بر موضوعات فنی به لحاظ مبانی حاکم بر نظام حقوق بین‌الملل نیز در نوع خود کم‌نظیر بودند. مثلاً وزیر امور خارجه فردی بود که از دوره جوانی در نمایندگی ایران در سازمان ملل مشغول فعالیت بود و علاوه بر تحصیلات دانشگاهی که در رشته حقوق بین‌الملل داشت، مذاکراتی را در گذشته در این حوزه انجام داده بود.
آقای ظریف با تجربه‌ای که در پست‌هایی نظیر معاونت امور بین‌الملل وزارت امور خارجه و نمایندگی دائم ایران در سازمان ملل داشت به لحاظ تجربی نیز با مباحث این حوزه آشنا بود و با همین تجربیات علمی و عملی بود که توانست در مقابل شش کشور بزرگ جهان بایستد و با آن قوت مذاکره کند. قطعاً اگر تیم قوی در راس کار نبود نمی‌توانست مذاکرات را در مسیر خواست مسوولان عالی‌رتبه نظام پیش ببرد و به این اهداف نایل آید. در گذشته تیم‌های مذاکره‌کننده در دولت‌های نهم و دهم تنها می‌رفتند و با قرائت بیانیه اعلام مواضع می‌کردند و بازمی‌گشتند. اما با اهتمام رئیس‌جمهور و دستگاه سیاست خارجی کشور خوشبختانه این روند ناصواب کنار گذاشته شد و پرونده هسته‌ای کشور در مسیر صحیح خود قرار گرفت. همان‌طور که اشاره کردم پرونده هسته‌ای مهم‌ترین موضوعی بود که دولت و شخص آقای دکتر روحانی به دنبال حل و فصل آن بودند و معتقدم کار این پرونده هم تمام شده است و نباید دغدغه‌ای نسبت به روند پیش روی آن داشت. همین که آقای اوباما می‌گوید اگر کنگره قصد سنگ‌اندازی در این مذاکرات را داشته باشد با آبروی آمریکا در دنیا بازی می‌کند یا اینکه وزرای خارجه و خزانه‌داری این کشور تاکید می‌کنند که دیگر امکان ادامه تحریم‌های ایران وجود ندارد خود نشان از ناکارآمدی پروسه تحریم‌ها از سوی طرف مقابل و تمام شدن کار دارد.

هدف دولت قبل این بود که از رواج هرگونه تحلیل و نقد صحیح پیشگیری کند. آماررسانی به جامعه غلط بود، اطلاعات به مردم نمی‌رسید و گزارش‌هایی که اصولاً مبنای هرگونه فعالیت اجتماعی است، به افکار عمومی اطلاع داده نمی‌شد.
شما به دستاوردهای کشور در فضای پساتحریم اشاره کردید. به عنوان فردی که سابقاً به عنوان سفیر ایران در یکی از کشورهای عربی فعالیت کرده‌اید فکر می‌کنید این مذاکرات در روابط ما با همسایگان‌مان نیز تاثیرگذار بوده است یا خیر؟ و اینکه ورود دستگاه سیاست خارجی کشور به منطقه‌ای که افراط‌گرایی در آن موج می‌زند و تروریست‌های تکفیری نیز با کمک‌های کشورهایی نظیر ترکیه و عربستان و یک زمانی قطر و کویت درصدد تغییر چینش منطقه در مخالفت با منافع ایران هستند می‌تواند مثمر ثمر باشد؟
باید این نکته را یادآوری کنم که قطعاً پس از توافق جامع هسته‌ای اقتدار جمهوری اسلامی ایران در منطقه افزایش پیدا می‌کند و تلاش‌های کشورهایی نظیر عربستان سعودی نیز درنهایت راه به جایی نخواهد برد. کشوری که از هیچ تلاشی برای به چالش کشیدن مذاکرات هسته‌ای ایران خودداری نکرد. می‌خواهم به طور مشخص به سفر سعود الفیصل، وزیر خارجه وقت عربستان به وین اشاره کنم که در کشاکش جریان مذاکرات از وزیر خارجه آمریکا خواست که به توافق با ایران رضایت ندهد. بعد هم نشست سران شش کشور شورای همکاری خلیج فارس با باراک اوباما در کمپ دیوید بود که برای جلوگیری از توافق با ایران برگزار شد و خوشبختانه به نتیجه هم نرسید. تمامی این سفرها و این اقدامات نشانه نگرانی برخی کشورهای منطقه از توافق ایران و غرب است. برای اینکه همسایگان ایران می‌دانستند که اگر ایران به این توافق دست یابد به رونق اقتصادی قابل توجهی خواهد رسید که در این صورت دیگر یارای رقابت با آن را نخواهند داشت و تمامی نگرانی آنها هم از این مساله است. خوشبختانه باوجود میل این کشورها جمهوری اسلامی ایران توانست اختلافات خود با کشورهای غربی را تا اندازه‌ای حل و فصل کند و من به شما اطمینان می‌دهم که دیری نخواهد پایید همین همسایگان ما که برخی از آنها سیاست دشمنی با مردم ما را انتخاب کرده‌اند به دنبال ایران راه خواهند افتاد. عرب‌ها ضرب‌المثلی دارند که می‌گوید دستی را که نمی‌شود شکست باید بوسید.
اینها تمام تلاش‌شان را کردند که این دست را بشکنند حالا که موفق نشدند باید بیایند و آن را ببوسند. برخی از کشورهای عربی که با گمان اخلال در مذاکرات ایران و قدرت‌های جهانی در مسیر این گفت‌وگوها کارشکنی می‌کردند حالا باید بیایند و از ایران بخواهند که برای بازگشت آرامش به منطقه و مبارزه با گروه‌های افراطی که خود آنها را ایجاد کرده و پرورش داده‌اند با آنها همکاری کند. البته این امر هم شامل تمامی کشورهای عربی نمی‌شود. به طور مثال ما در حال حاضر رابطه بسیار خوبی با سلطان‌نشین عمان داریم. این روابط با کویت نیز در سطحی معقول و منطقی در جریان است. ایران و قطر هم مناسبات نسبتاً خوبی با یکدیگر دارند. تنها عربستان سعودی است که تلاش می‌کند منافع ایران را به چالش بکشد و با حمایت گروه‌های تروریستی در سوریه و عراق اوضاع منطقه را متشنج کند. اوضاع در یمن نیز به همین شکل است. موفقیت‌های جریان‌هایی نظیر انصارالله و گروه‌های دیگر، موقعیت سعودی‌ها را در این کشور به چالش کشیده است و بر همین اساس نیز آنها در تلاش هستند تا این ناکامی خود را در روابط با ایران نشان دهند. البته معتقدم با وجود اختلافات خانوادگی آل‌سعود و حضور عناصر تندرو در راس مناصب اجرایی عربستان، سیاست‌های منطقه‌ای این کشور دوام زیادی نخواهد داشت و من با خوش‌بینی اعلام می‌کنم که با قطع حمایت‌های عربستان از جریان‌های تروریستی و تکفیری عمر این جریانات نیز چندان دوام نخواهد داشت و در آینده نزدیک شاهد از بین رفتن گروه‌هایی نظیر داعش خواهیم بود. علت دیگری که می‌توان برای انحطاط این گروه‌ها متصور بود قدرت گرفتن جریانات مردمی در کشورهایی نظیر سوریه، عراق و لبنان است که موجب خواهد شد با بسیج مردمی وضعیت جنگی به نفع مبارزان مردمی تغییر پیدا کند و ما شاهد از بین رفتن پدیده شوم افراط‌گرایی باشیم.

‌ گفته می‌شود ایرانی‌ها نیز به صورت مستشاری در برخی از کشورهای منطقه حضور دارند. گمان می‌کنید این گروه‌ها باید کار روابط ما با کشورهای دیگر را به وزارت خارجه بسپارند یا در راستای سیاست‌های منطقه‌ای دستگاه سیاست خارجی کشور و در هماهنگی با این دستگاه همچنان در منطقه فعال بمانند.
ما باید با دو بال در منطقه حضور داشته باشیم. ما در این نقطه از جهان دوستانی مانند کشورهای سوریه، لبنان یا عراق داریم که باید به حمایت‌های سیاسی و البته مستشاری و لجستیکی از آنها ادامه دهیم و اگر بخواهیم تنها به حمایت سیاسی و دیپلماتیک از این کشورها اکتفا کنیم قطعاً آنان زمینگیر خواهند شد و معلوم نیست سرنوشت‌شان به کجا بینجامد. خود عراقی‌ها هم معترف هستند که در صورت عدم دریافت کمک‌های ایران معلوم نبود بغداد حفاظت شود. همین موضوع در مورد سوریه نیز صادق است. به قول آنها بهار عربی که از کشورهایی نظیر لیبی، تونس و مصر آغاز شده بود می‌توانست وضعیت کشور آنها را هم دگرگون کند. ایده کشاندن تحولات منطقه به سوریه نیز بر همین اساس بود که با تحریک برخی عناصر تکفیری و مسلح‌کردن آنها موجبات سقوط دمشق را ظرف یکی دو ماه فراهم آورند که البته چهار سال از آن زمان گذشته است و خوشبختانه آنها نتوانسته‌اند به نقشه‌های شوم‌شان دست پیدا کنند. قطعاً اگر حمایت‌های ایران نبود آنها نظام سوریه را سرنگون ساخته بودند. مخالفان رژیم سوریه، کشوری را که در خط مقدم مبارزه با اسرائیل است نمی‌خواهند و مایلند با سقوط دولت فعلی این کشور، دولتی هم‌راستا با سیاست‌های اسرائیل بر سر کار بیاید.

‌ ارزیابی شما از ایران پسا‌توافق یا ایران پس از رفع تحریم‌ها چیست؟ باز شدن فضای بین‌المللی کشور و توجه به فرمایشات مقام معظم رهبری نسبت به اینکه ما باید سیاستی درون‌گرا و برون‌نگر داشته باشیم وضعیت حوزه‌های فرهنگی و اجتماعی را به چه سمت و سویی هدایت خواهد کرد؟
ابتدا می‌خواهم این موضوع را در حوزه مسائل اقتصادی که شاید مهم‌ترین دغدغه این روزهای مردم و مسوولان باشد مورد ارزیابی قرار دهم. ما نباید تصور کنیم که با اجرای برجام و آزاد شدن پول‌های بلوکه‌شده کشور، دیگر همه مسائل و مشکلات اقتصادی کشور حل می‌شود و موضوعی باقی نمی‌ماند. خیر، این‌طور نیست. اقتصاد ما از بیماری‌های مزمنی رنج می‌برد و این‌طور نیست که ظرف شش‌ماه و یک سال بتوان تغییرات بنیادین در آن ایجاد کرد. ما در حال حاضر کارخانه‌هایی داریم که یا تعطیل شده یا با 30 یا 50 درصد ظرفیت واقعی خود در حال کار کردن هستند. نرخ بیکاری در کشور بالاست و بسیاری از مشکلات دیگر که به راحتی‌ قابل حل و فصل شدن نیست. اما با وجود همه اینها حالا دیگر نگاهی که به ایران می‌شود با گذشته تفاوت کرده است شاید این مهم‌ترین نکته حاصل از توافق باشد. شاید اگر روزگاری از شهروندان آسیایی، اروپایی و آفریقایی سوال می‌شد که از ایران چه می‌دانید می‌گفتند ایران کشوری است که به دنبال ساخت بمب هسته‌ای می‌رود. البته همه اینها هم به دلیل تبلیغات سوئی بود که رسانه‌های غربی در ضدیت با برنامه هسته‌ای انجام می‌دادند. آنها سال‌های سال در گوش مردم جهان خوانده بودند که ایران به دنبال دستیابی به بمب هسته‌ای است و آنها (مردم کشورهای دیگر) نیز آن را بر زبان می‌راندند. تحریم‌های جهانی نیز این باور را برای آنها به وجود آورده بود که ما در وضعیت اسفباری قرار داریم. حتی برخی فکر می‌کردند ما در کشورمان نیروی برق هم وجود ندارد! یا ایران آزادی‌های اجتماعی را از زنان سلب کرده و آنها علاوه بر اینکه از امکاناتی چون رانندگی برخوردار نیستند نمی‌توانند از ایران نیز خارج شوند. اما حالا بعد از 22‌ماه مذاکره، آن هم با شش قدرت جهانی، کشور ما نشان داد که برخلاف تمامی سیاه‌نمایی‌ها وضعیت ایران به شکلی که رسانه‌های غربی نمایش دادند، نیست. خوشبختانه با وجود کارشناسان متعدد حقوقی، فنی و اقتصادی طرف‌های مقابل در مذاکرات که سعی می‌کردند از هر فرصتی به نفع خود استفاده کنند ما به یک تفاهم برد-برد دست پیدا کردیم و توانستیم ارزیابی‌ها نسبت به موقعیت ایران در جهان را متحول کنیم.
اخیراً در سفر به یکی از کشورهای اروپایی خلبان هواپیما به من می‌گفت که بعد از توافق نوع گفت‌وگو و دیالوگ ما هم با برج‌های مراقبت متفاوت شده است. یعنی حالا احترامی که برای خلبان و تیم پروازی ایران قائل می‌شوند هم با گذشته یکسان نیست. این نکته‌ای است که از کنار آن می‌توان به عمق مسائل دیگر پی برد. پیش از این هم گفتم زمانی معاونان وزرای ما در سفرهای اروپایی خود حتی نمی‌توانستند با همتایان اروپایی‌شان دیدار کنند، اما حالا وزرا و هیات‌های سیاسی و اقتصادی اروپایی در صف ورود به ایران قرار دارند یا برخی از روسای جمهور همچون رئیس‌جمهور اتریش برای حضور در کشورمان ابراز علاقه کرده است. عمده این رویکردها تنها به جهت تغییر نوع نگاه به ایران و چهره‌ای است که از ما ساخته شده بود. ان‌شاءالله همین رفت و آمدها گشایشی در بهبود وضعیت اقتصادی کشور و در مبادلات تجاری و بازرگانی ما ایجاد خواهد کرد. از این پس قطعاً سیستم بانکی کشور می‌تواند به راحتی گشایش اعتبار کند و از ثمرات آن ما هم می‌توانیم به فعالیت‌های حوزه فرهنگ و هنر شتاب تازه‌ای بدهیم. از این جهت که بسیاری از گروه‌های فیلمسازی‌مان را به خارج از کشور اعزام کنیم یا زمینه نمایش فیلم‌هایمان را در سینماهای کشورهای دیگر فراهم آوریم. به لحاظ فنی گروه‌های تئاتری‌مان را تقویت کنیم و اجازه دهیم که مبادلات فرهنگی ما با کشورهای صاحب سبک جهان در جریان باشد. البته یادآوری این نکته نیز ضروری است که با بهبود نگرش کشورهای دیگر به ایران، ما در همین ماه‌های اخیر تلاش کردیم سیستم صوتی مورد نیاز برای نمایش فیلم محمد رسول‌الله را که با پیشرفته‌ترین سیستم روز جهان ضبط شده بود وارد کشور کنیم این در حالی است که به دلیل عدم امکان نقل و انتقال پول ما در گذشته امکان واردات این سیستم را نداشتیم.

‌ قطعاً با بهبود وضعیت اقتصادی بخش اعظمی از مشکلات معیشتی مردم هم حل و فصل می‌شود اما متاسفانه علاوه بر مسائل اقتصادی ما در سال‌های اخیر با برخی محدودیت‌ها در حوزه‌های اجتماعی و فرهنگی نیز مواجه بوده‌ایم. آیا پس از توافق در این دست از موضوعات نیز تغییری حاصل می‌شود؟
من فضای کشور را تا این اندازه که شما می‌گویید بسته نمی‌بینم. از زمان روی کار آمدن دولت یازدهم تلاش بسیار زیادی برای باز شدن فضای کشور صورت گرفته است. در این دولت بسیاری از کتاب‌ها مجوز انتشار گرفتند و بسیاری از ناشران از حالت بایکوت خارج شدند. روزنامه‌ها و نشریاتی که در گذشته محدودیت داشتند با سرعت مشکلات‌شان رفع شد و مسیر انتشارشان بسیار کوتاه شد. موسسات فرهنگی که در گذشته رویه دریافت مجوزشان دو سال طول می‌کشید حالا دیگر بین 15 روز تا حداکثر دو ماه می‌توانند به راحتی و با سهولت مجوزشان را دریافت کنند. البته ما اجرای قانون را بر اساس مصوبات مجلس و شورای عالی انقلاب فرهنگی در دستور کار خود قرار داده‌ایم و طبیعتاً هر دولتی که بر سر کار باشد چه قبل از توافق و چه بعد از توافق باید مجری قوانین باشد اما در این دولت برخوردهای سلیقه‌ای نداریم و در تلاش هستیم از تفسیر قوانین بر اساس خواست و میل شخصی خود، خودداری کنیم.
یکی از این برخوردهای سلیقه‌ای را در مواجهه با بحث شبکه‌های اجتماعی دیدیم. در جریان هستید که در آغاز به کار دولت یازدهم چقدر در این رابطه بحث کردیم که شبکه‌های اجتماعی هم جهات مثبت دارند و هم جهات منفی و ما نباید به خاطر جهات منفی، کل کارکرد این شبکه‌ها را زیر سوال ببریم و مسدود کنیم. بلکه باید سوار بر موج شویم و از نکات مثبت آن استفاده کنیم. همان‌طور که دیگران افکارشان را از این طریق ترویج و توسعه می‌دهند ما نیز باید بتوانیم فرهنگ خودمان را که فرهنگ غنی و پرباری است از طریق شبکه‌های اجتماعی و البته ماهواره‌ای توسعه دهیم. بر اساس همین تلاش‌ها بود که افرادی که در ابتدا به دنبال انسداد شبکه‌های اجتماعی بودند حالا به این نتیجه رسیده‌اند که این موضوع امکان ندارد.

‌ با وجود برخی رویه‌های نو و مبارک در حوزه فرهنگ‌سازی فعالیت‌های اجتماعی، اما برخوردهای صورت‌گرفته در حوزه موسیقی همچنان مشکل‌زاست.
قطعاً روش برخورد با این‌گونه مسائل در پیش و پس از تحریم تفاوت چندانی با یکدیگر نخواهد داشت. واقعیت‌های غیرقابل‌انکاری در کشور ما وجود دارد. به هر حال سلیقه‌ها و دیدگاه‌های مختلفی است که ناشی از باورهای مذهبی ماست. مردم متدین ما باورهای دینی عمیقی دارند و البته عناصر متنفذی هم در جامعه وجود دارند که گاهی بر اساس سلیقه‌های خودشان اعمال‌نظر می‌کنند. این را هم باید بگویم که دولت تمام تلاش خود را به کار خواهد بست تا به تمامی کنسرت‌هایی که با قانون و ضوابط قانونی سازگار هستند مجوزهای لازم ارائه شود و از مجوزمان هم دفاع می‌کنیم و البته آن را هم لغو نخواهیم کرد. ممکن است کنسرتی توسط دیگران لغو شود اما قطعاً این اقدام از جانب ما صورت نمی‌گیرد. این رویه در مورد اعطای مجوز اکران فیلم‌ها هم صادق است و ما هیچ‌گاه مانع اکران فیلم‌های مجوزدار نمی‌شویم.

‌ به تغییر دیدگاه‌های مخالفان در برخورد با شبکه‌های اجتماعی اشاره کردید، وقتی به فیس‌بوک وارد می‌شوید چه احساسی دارید. آن را کاری قانونی می‌دانید یا غیرقانونی؟
ورود به فیس‌بوک که غیرقانونی نیست. استفاده از فیلترشکن برای ورود به فیس‌بوک غیرقانونی است.

‌ به هر حال برای ورود باید از فیلترشکن استفاده کنید.
بسیاری از مسوولان از اینترنت بدون فیلتر استفاده می‌کنند و این خدمات در اختیار بیشتر مطبوعات نیز قرار گرفته است. مگر شما از این نوع اینترنت ندارید؟

‌ آقای وزیر در صحبت‌هایتان اشاره کردید که مخالف پرداخت یارانه هستید اما همین حالا در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به سنت سال‌های گذشته همچنان به سینما و مطبوعات یارانه پرداخت می‌کنید. فکر نمی‌کنید زمان آن رسیده باشد که در سیاست‌های یارانه‌ای این بخش تغییراتی را اعمال کنید.
قطعاً پرداخت این یارانه‌ها باید مورد تجدیدنظر قرار بگیرد. البته در برخی از بخش‌ها مانند سینما ما ناگزیر به پرداخت یارانه هستیم.

‌ اما سینما در تمامی کشورهای جهان صنعت پول‌سازی است که علاوه بر سود فراوان اشتغال‌زایی هم می‌کند اما چرا در ایران این‌طور نیست؟
ما در حوزه فیلمسازی یک مجموعه فیلمساز داریم که با سرمایه خودشان یا وامی که از بانک‌ها دریافت می‌کنند فیلم می‌سازند و تنها برای دریافت مجوز به ما مراجعه می‌کنند. البته در رابطه با این فیلم‌ها هم گاهی همان فیلمنامه ساخته نمی‌شود و زمانی که این فیلم‌ها به شورای صدور پروانه نمایش ارسال می‌شود، می‌بینیم که در فضایی متفاوت با موضوع اصلی فیلم ساخته شده است. اما در عین حال فیلم‌هایی هم هستند که بر اساس ایده‌های ارزشی ساخته می‌شوند که اگرچه این نوع فیلم‌ها فروش گیشه‌ای بالا ندارند اما برای ما از اهمیت بسیار زیادی برخوردارند. ما یارانه‌های خود را به این‌گونه فیلم‌ها اختصاص می‌دهیم مثلاً فیلم محمد رسول‌الله، یا رستاخیز. برای ساخت فیلم محمد رسول‌الله که کار بسیار سنگینی بود بیش از صد میلیارد تومان خرج شده است. حالا اگر دولت و نظام نخواهند که به ساخت این‌گونه فیلم‌ها کمک کنند چه کسی کمک خواهد کرد؟ کدام بخش خصوصی است که چنین سرمایه‌ای را صرف ساخت فیلم‌های فاخر کند؟

‌ آقای وزیر 100 میلیارد تومان رقم قابل توجهی نیست. البته در صورتی که سینمای ما گردش مالی چند هزار میلیارد تومانی داشته باشد.
بله، قبول دارم. ممکن است در حوزه ورزش این‌گونه سرمایه‌گذاری‌ها صورت گیرد اما قطعاً در حوزه سینما این‌طور نیست. ما در حوزه سینما به کسانی که بر اساس معیارهای ارزشی جمهوری اسلامی آمادگی ساخت فیلم‌هایی از این دست را دارند کمک خواهیم کرد. همین رویه را در حوزه مطبوعات هم داریم و از رسانه‌هایی که در حوزه‌هایی چون دفاع مقدس، اقتصاد مقاومتی یا دین فعالیت می‌کنند در پرداخت یارانه حمایت‌های بیشتری خواهیم کرد. به این موضوع هم اشاره کنم که به طور کلی به دنبال تجدیدنظر در برخی از قوانین حوزه مطبوعات هم هستیم. البته طی یکی، دو سال اخیر کارهایی را انجام داده‌ایم. مثلاً اینکه روزنامه‌هایی را که به دولت یا دستگاه‌های عمومی وابسته هستند مشمول دریافت یارانه نمی‌دانیم. روزنامه‌هایی همچون کیهان، اطلاعات، جام جم، همشهری یا صمت که وابسته به نهادهای عمومی هستند.

‌ البته برخی از این نشریات از دستگاه‌های دولتی بودجه می‌گیرند. مثلاً یکی از این روزنامه‌ها از یک سازمان دولتی 23 میلیارد تومان کمک دریافت کرده است.
من به عنوان وزیر ارشاد مخالف پرداخت یارانه به روزنامه‌های دولتی هستم و توصیه می‌کنم هیچ ارگان دولتی سعی نکند روزنامه و نشریه داشته باشد. ما در تلاش هستیم بیشتر یارانه خود را به مطبوعات شهرستان‌ها و نقاط دورافتاده برسانیم. یا در یک حالت ایده‌آل‌تر آن را صرف زیرساخت‌های اساسی این حوزه کنیم که کار ماندگاری نیز صورت گرفته باشد. چندی پیش در یکی از سفرهای استانی شاهد بودم که آنها برای چاپ روزنامه‌های خود آن را به یکی از استان‌های همجوار می‌برند و در آنجا به چاپ می‌رسانند. به نظر شما ما در مواجهه با این مشکلات چه رویکردی را باید اتخاذ کنیم. بهتر نیست که یارانه‌های پرداختی به مطبوعات را صرف خرید چاپخانه‌هایی برای این استان‌ها کنیم. مثلاً 50 درصد از هزینه‌های آن را ما تامین کنیم و 50 درصد مابقی را بخش خصوصی و چاپخانه آبرومندی را در آنجا تاسیس کنیم. یارانه‌های ما باید صرف این امور شود. ما در برنامه‌ریزی‌های آتی خود بر آن هستیم تا با احیای مبادلات رسانه‌ای خود، اسباب سفرهای اصحاب رسانه ایران به کشورهای دیگر و در مقابل حضور روزنامه‌نگاران و خبرنگاران کشورهای دیگر در ایران را تسهیل کنیم تا ضمن آشنایی با دستاوردهای برتر این حوزه زمینه‌ای هم برای افزایش مبادلات رسانه‌ای فراهم شود. در حوزه کتاب نیز با وجود اقدامات صورت گرفته به دنبال اعمال تغییراتی جدی در روند سیاستگذاری‌های این بخش هستیم.
ما در سال جاری عملاً اعطای بن مجانی کتاب را متوقف کردیم. در گذشته روال بر این بود که بن کتاب را چاپ می‌کردند و با تخفیف در اختیار برخی از دانشجویان و طلاب حوزه که پیشتر ثبت‌نام کرده بودند قرار می‌دادند اما بخشی از این بن‌ها بن‌های رایگانی بود که به نمایندگان مجلس، اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی، نمایندگان مجمع تشخیص مصلحت نظام یا اعضای شورای نگهبان، مقامات دولتی و قضایی و بسیاری از موسساتی که اعلام درخواست می‌کردند اعطا می‌شد. گاهی هم آنها را به اشخاصی می‌دادند که صرف خرید کتاب نمی‌کردند و فساد این دست از فعالیت‌ها زیاد بود. در بسیاری از موارد ناشران به ما مراجعه می‌کردند و می‌گفتند با این بن‌ها کتابی خریداری نمی‌شود بلکه دارندگان این بن‌ها می‌گویند پنج درصد آن را کم کنید و مابقی پول آن را به ما بدهید. بر همین اساس امسال اعلام کردیم بن مجانی مطلقاً به کسی تعلق نمی‌گیرد. بن کاغذی هم تعطیل شد و تنها بن کارت داشتیم که آن هم با نام به دانشجویان و طلابی که در گذشته ثبت‌نام کرده بودند با ارائه کارت دانشجویی تعلق گرفت که تخفیفی 10 تا 20‌درصدی دریافت می‌کردند. گاهی برخی از دستگاه‌های دولتی یا غیردولتی و نهادهای دانشگاهی از ما درخواست بن کتاب می‌کنند که به آنها هم نه به صورت رایگان بلکه با تخفیف حداکثر 20‌درصدی بن‌هایی را پرداخت کرده‌ایم که با این اقدام صرفه‌جویی بسیار خوبی صورت گرفته است؛ با این اقدام در کنار برخی از سیاست‌های دیگر در نمایشگاه کتاب امسال، حدود سه میلیارد تومان صرفه‌جویی شد. این را هم باید گفت که برای کمک به ناشران کار جدیدی هم که انجام می‌شود اینکه برخی از کتاب‌هایی را که به صلاحدید شورای خرید کتاب مفید تشخیص داده می‌شود خریداری کرده و در اختیار کتابخانه‌های عمومی کشور قرار می‌دهیم. با این اقدامات سعی کرده‌ایم تمامی فعالیت‌های فرهنگی کشور را جهت‌دهی کنیم.

‌ یعنی به دنبال یک نوع بازنگری در فعالیت‌های این بخش هستید. با این حساب ممکن است برخی از قوانین را هم تغییر دهید.
بله، مواردی هست که ما یا باید مصوبات دولت یا اگر نیازی بود مصوبات مجلس را اصلاح کنیم که در بیشتر موارد کار تنها با اصلاح مصوبات دولت انجام می‌شود. این را هم باید بگویم که ما از زمان آغاز به کار دولت یازدهم تاکید بسیار زیادی بر تحقق اقتصاد فرهنگ و هنر داشتیم و همواره نیز بر آن هستیم تا فعالیت‌های فرهنگی و هنری‌مان را به گونه‌ای ساماندهی کنیم که هنرمندان و فرهیختگان ما اولاً بتوانند روی پاهای خودشان بایستند و بعد نوع فعالیت‌هایشان درآمدزا باشد. در حال حاضر بسیاری از هنرمندان ما مستمری‌بگیر دولت هستند.

‌ یکی از مشکلات دولتی بودن هنر در ایران این است که حتی هنرمندان ما عقل معاش ندارند و همواره منتظر کسب کمک‌های دولتی برای گذران زندگی‌شان هستند؟
عقل معاش دارند اما به هر حال به دلیل اجرای برخی سیاست‌ها به اینجا رسیده‌اند که باید برای جلوگیری از ادامه روند فعلی برای آنها کاری کرد. یعنی با تغییر برخی از قوانین در جهت اصلاح وضعیت آنها برآمد. اما بحث دیگری که ما درصدد هستیم تا با جدیت بیشتری روی آن کار کنیم بحث اقتصاد خلاق است. اصل این بحث از سال 2001 در اروپا مطرح شد. اقتصاد خلاق یعنی مجموعه فعالیت‌های تولیدی که نیازی به استفاده از ابزارهای فیزیکی ندارد و بر اساس خلاقیت‌های فکری تولید می‌شود. همه ما شرکت مایکروسافت و مدیرعامل آن بیل گیتس را می‌شناسیم. این شرکت یکی از نمونه‌های اجرای سیاست اقتصاد خلاق است یا شرکت گوگل که در حال حاضر حجم بسیار عظیمی از سرمایه جهان در این شرکت به گردش درمی‌آید. در جهان بیشتر امور فرهنگی و هنری بر پایه رویکرد اقتصاد خلاق اداره می‌شود. در کشور ما نیز در بخش‌هایی نظیر سینما، تئاتر و موسیقی پتانسیل بسیار زیادی برای اجرای این سیاست وجود دارد و باید مورد تقویت قرار گیرند تا بتوانند سهمی از تولید ناخالص داخلی کشور را تامین کنند.
این سهم در حال حاضر نزدیک به صفر است اما می‌توان با تشکیل نهادها یا سازمان‌هایی که زیر نظر بالاترین مقام اجرایی کشور باشد به تحقق آن کمک کرد. ما گزارشی را از کل اقدامات حوزه اقتصاد خلاق طی دو سال اخیر تهیه کرده و آن را در اختیار اعضای هیات دولت هم قرار داده‌ایم که استقبال بسیار زیادی از آن شد. مجله‌ای هم تحت عنوان اقتصاد خلاق منتشر می‌شود که آقای دکتر ارجمندی مدیرعامل صندوق اعتباری هنر مدیرمسوولی آن را بر عهده دارند. در دولت نیز کمیته‌ای در حال بررسی طرحی است تا نهادی با این عنوان که چند تن از وزرای کابینه نیز در آن عضویت داشته باشند تشکیل شود. جالب است که ما در وزارت صنعت و معدن و تجارت اداره کل صنایع کانی فلزی و غیرفلزی داریم اما اداره‌ای تحت عنوان صنایع فرهنگی نداریم که بتواند خلاقیت‌های اقتصادی کشور را تحت پوشش قرار دهد. این در حالی است که بسیاری از محصولات فرهنگی می‌توانند به صورت بسیار سودآور تولید شوند. این را هم یادآور شوم که حجم مبادلات محصولات فرهنگی در سال 2014 جهان که زیرمجموعه اقتصاد خلاق محسوب می‌شود بالغ بر 820 میلیارد دلار بوده است که سهم ما از این میزان بسیار ناچیز بود. متاسفانه با وجود آنکه فرش ما یک صنعت هنری محسوب می‌شود با این حال هم سهم ناچیزی از صادرات فرهنگی و هنری جهان را داریم.

دیدگاه تان را بنویسید

 

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها