شناسه خبر : 2173 لینک کوتاه

ارزیابی وحید محمودی از سیاست توزیع بسته حمایتی غذا

نمی‌توانیم وعده بلند مدت به فقرا بدهیم

از نگاه وحید محمودی، استاد اقتصاد دانشگاه تهران هرچند سیاست‌هایی مانند توزیع بسته حمایتی غذا سیاست‌های اساسی و بنیادی نیستند، اما همین اقدامات حمایتی هم می‌تواند پیش‌زمینه‌ای برای فرآیند توانمندسازی افراد به حساب آید.

از نگاه وحید محمودی، استاد اقتصاد دانشگاه تهران هرچند سیاست‌هایی مانند توزیع بسته حمایتی غذا سیاست‌های اساسی و بنیادی نیستند، اما همین اقدامات حمایتی هم می‌تواند پیش‌زمینه‌ای برای فرآیند توانمندسازی افراد به حساب آید. با وجود این، او متذکر می‌شود که نمی‌توان به همه فقرا وعده بلندمدت داد و دولت باید دیدمان رفاهی و حمایتی خود را تدوین کند، چرا که دولت بنگاه خیریه نیست و چنین رسالتی ندارد و روش‌هایی نظیر سبد کمک‌های خوراکی راه‌حل‌های پایدار و در بلندمدت اثربخش و قابل دوام نیستند.



شما پیش از این اشاره کرده بودید کمک‌های غذایی می‌تواند در کاهش سوءتغذیه موثر باشد. دولت هم در سیاست جدید خود اعلام کرده سبد حمایتی غذا را فعلاً به 5/7 میلیون نفر تحت پوشش کمیته امداد و بهزیستی می‌دهد. اما سوال اینجاست که چه تضمینی وجود دارد این سبدهای کالایی مانند تجارب گذشته در کوپن یا سبد کالایی سال گذشته نشود و به جای مصرف در بازارهای سیاه فروخته نشود؟
ابتدا باید تصریح کنم که به نظر اینجانب راه‌حل‌هایی نظیر سبد کمک‌های خوراکی راه‌حل‌های پایدار و در بلندمدت اثربخش و قابل دوام نیستند. توجه داشته باشیم که دولت بنگاه خیریه نیست و چنین رسالتی ندارد. البته اهتمام دولت فعلی و گام نهادن در مسیر حل مشکل معیشتی مردم ارزشمند است و در بسته حمایتی که چند روز پیش توسط وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی اعلام شد نکات مثبتی وجود دارد، از جمله اینکه محل تامین طرح از محل منابع هدفمندی است و همچنین اهتمام و توجه به مشکل سوءتغذیه و از سرگیری توزیع شیر در مدارس که باید در کل کشور پوشش داده شود.
اما در کنار این دردمندی و اهتمام، دولت نباید بیش از این در زمین دولت احمدی‌نژاد بازی کند. دولت باید دیدمان رفاهی و حمایتی خود را تدوین کند. اگر در فکر حل پایدار مسائل و مشکلات سوءتغذیه و فقر و محرومیت است باید از «دولت رفاه» به «جامعه رفاهی» تغییر دیدمان دهد و راه‌حل توسعه‌ای و اصولی مسائل رفاهی را در توانمندسازی و ارتقای قابلیت‌های فردی جست‌وجو کند. دولت باید بتواند با بسترسازی مناسب کیک اقتصاد را بزرگ کند. چون الگوی توزیع درآمد در کشورها در 50 سال گذشته نوسان عمده‌ای نداشته است و عامل رشد می‌تواند سهم موثری در کاهش فقر بازی کند. همچنین دولت باید راهی برای برون‌رفت از معضل یارانه نقدی پیدا کند. اما در مورد دغدغه جنجالی در خصوص فروش کالا در بازار سیاه، پاسخ این است که هر طرحی موارد قوت و ضعف خودش را دارد، اما وقتی که با روش هدف‌گیری جزیی (partial targeting) این سبد کالا به افراد شناسنامه‌دار داده می‌شود، انتظار می‌رود که این هدف‌گیری با ضریب موفقیت بالایی به هدف اصابت کند. اساساً اگر هم درصد اندکی چنین کنند نشان از عدم تعادل سیستمی سیاست‌های رفاهی کشور دارد. چرا باید سرپرست یک خانوار مجبور باشد سبد کالای خود را بفروشد؟ حتماً باید دلیل مهمی پشت این تصمیم باشد. مثلاً برای تامین هزینه درمان یکی از اعضای خانواده مجبور به این تصمیم شده است. خب طبیعی است که باید سرپرست خانوار چنین تصمیمی بگیرد در شرایطی که نرخ پرداخت از جیب بیمار به حدود 70 درصد رسیده است.

برای جلوگیری از فساد در روند توزیع این بسته‌های حمایتی چه راهکاری پیشنهاد می‌کنید؟
عرض کردم. اساساً منظور از فساد چیست؟ یعنی اینکه خدای ناکرده شخصی یا اشخاصی این منابع را در قالب خطای نوع اول به نفع خود استفاده کنند. یعنی مستحق دریافت سبد کالا نیستند اما دریافت می‌کنند یا در فرآیند توزیع سرقت یا اختلاس صورت می‌گیرد؟ نباید از این نظر مشکل جدی وجود داشته باشد. اما پاسخ کلی بنده در مورد فساد و راه حل آن شفاف‌سازی است و تضمین شفافیت. موضوعی که یکی از پنج پایه اصلی اندیشه‌های توسعه‌ای آمارتیا سن است. هر چه شفافیت مالی و معاملات مربوط به این طرح بالا باشد، فساد کمتری اتفاق می‌افتد. به خصوص که امروزه ابزارهای الکترونیکی و اطلاع‌رسانی پیشرفته‌ای در اختیار داریم که می‌توانیم توزیع را بر اساس اطلاعات دقیق آنها انجام دهیم.

از نگاه اقتصاددانانی مانند آمارتیاسن که خود شما هم کتاب توسعه یعنی آزادی وی را ترجمه کرده‌اید برای حل مشکل فقر بیشتر از کمک مالی به توانمندسازی افراد نیاز است. آیا بهتر نبود این 4/2 هزار میلیارد تومان اعتبار سالانه برای دادن سبد حمایتی غذا را صرف توانمندسازی افراد می‌کردند؟
توانمندسازی یک پروژه بلندمدت است که ابعاد گسترده‌ای دارد. توانمندسازی یعنی ارتقای قابلیت‌های فقرا به گونه‌ای که بتوانند از وضعیت فقر و به تبع آن سوءتغذیه خارج شوند. چنین فرآیندی طبق نظریه توسعه سن دقیقاً به معنی وارد شدن به فرآیند توسعه است. توسعه‌ای که به سمت انسان‌ها و برای انسان‌ها اتفاق می‌افتد. به هر حال ما نمی‌توانیم به همه فقرا وعده بلندمدت بدهیم. به قول کینز در بلندمدت همه ما مرده‌ایم! پس اگر چه این سیاست‌ها اساسی و بنیادی نیست، اما همین اقدامات حمایتی هم می‌تواند پیش‌زمینه‌ای برای فرآیند توانمندسازی به حساب آید اگر مطابق یک دیدمان اصولی جلو برود. اما توصیه و تشخیص اینجانب این است که به‌جای روش‌های متمرکز و دولتی و هدایت از بالا، این کار به صورت سازمان یافته‌تر در قالب نهاد (NGO)ها و موسسات خیریه شکل بگیرد و ادامه یابد. به این طریق مشارکت فردی هم شکل می‌گیرد. الان نگاه کنید بیش از 72 میلیون نفر از جمعیت کشور اعلام کرده‌اند که به یارانه نیازمندند. آیا واقعاً این طور است؟ اینها هم نیازمند هستند؟ خیر، اینها گویی خود را طلبکار از دولت می‌دانند و مطالبه طلب خود را کرده‌اند. این رفتار از جامعه‌ای سر می‌زند که خود را در سیاست‌های دولت سهیم و شریک و صاحب نقش نمی‌داند و می‌خواهد به هر نحوی سهم یا به قولی حق خودش را از دولت بگیرد.

همزمان با اجرای این طرح، دولت چه اقدامات دیگری برای توانمندسازی این 5/7میلیون نفر می‌تواند اجرا کند؟
عرض کردم که به نظر بنده اقدامات حمایتی باید در چارچوب نظام‌های حمایتی (یعنی باز هم یکی از ارکان پنج‌گانه اندیشه‌های آمارتیا سن) شکل بگیرد. حال این نظام حمایتی می‌تواند هم ساختارهای دولتی و نهادهای رسمی دولتی باشد یا نهادها و خیریه‌ها و در واقع در هماهنگی بین اینها صورت بگیرد. این گونه است که سطح مشارکت افزایش می‌یابد.

آمارهای مرکز آمار ایران نشان می‌دهد از سال 89 تا 92 نرخ مشارکت اقتصادی در کشور کاهش یافته است. به نظر شما با اجرای طرح توزیع سبد حمایتی غذایی این نرخ مشارکت ممکن است بیشتر کاهش یابد؟
انتظار داریم نظام‌های حمایتی و رقابت گروه‌های سیاسی برای توسعه این نظام‌ها موجب افزایش نرخ مشارکت شود. به هر حال حمایت‌های پایدار به گونه‌ای که به توانمندسازی و قابلیت‌پروری منجر شود در نرخ مشارکت موثر است.

با توجه به سیاست توزیع یارانه به بیش از 73 میلیون ایرانی در کنار اجرای طرح توزیع سبد حمایت غذایی، در آینده دولت باید این دو طرح را چطور سامان دهد و بیشترین تمرکزش روی کدام طرح باشد؟
به نظرم سیاست توزیع یارانه نمی‌تواند دوام بیابد. زیرا ما در اقتصاد کشور با تورم ساختاری روبه‌رو هستیم و همواره قیمت‌ها افزایش می‌یابد و دولت مجبور است این تفاوت را با یارانه بدهد یا اگر قیمت‌ها را افزایش داد معادل آن یارانه بدهد. اما پیگیری نظام‌ها و ابداع روش‌های حمایتی به گونه‌ای که عملاً نتایج خوبی به بار آورد می‌تواند موثر و ادامه‌دار باشد. برای مثال باید ترکیب هزینه‌های خانوار را دوباره بررسی دقیق کنیم و ببینیم چرا خانوار دچار کمبود خوراکی و سوءتغذیه می‌شود. قبل از این گفته بودم که یک، درآمد ندارد و دوم دانش تغذیه‌ای ندارد. بنابراین اگر در بخش درآمدی به گونه‌ای عمل کنیم که بخش قابل ملاحظه سایر هزینه‌های خانوار را نظام حمایتی ما پوشش بهتری دهد آنگاه خانوار می‌تواند پول اندک خود را به نیازهای خوراکی اختصاص دهد. نظام حمایتی می‌تواند مانند برخی کشورهای پیشرفته اروپایی هزینه‌های بهداشت و درمان را پوشش کامل دهند. کنترلش هم راحت‌تر است و سختی‌های اجرایی طرح‌های پردردسر فعلی را هم ندارد.

دراین پرونده بخوانید ...

دیدگاه تان را بنویسید

 

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها