شناسه خبر : 20592 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

شرایط و استانداردهای لازم برای توسعه فروشگاه‌های زنجیره‌ای کدام است؟

همگرایی برای یک تعریف جامع

با توجه به تغییر و تحولات در سیستم اقتصادی کشور در پسابرجام و همچنین حرکت در جهت عمل به دستورالعمل‌های اقتصاد مقاومتی، میزگردی با حضور کارشناسان اتاق بازرگانی ایران، اتاق اصناف، کارشناسان موسسه مطالعات و پژوهش‌های بازرگانی و برخی از فعالان اقتصادی در محل کمیسیون بازرگانی داخلی اتاق ایران برگزار شد.

مجتبی پورحبیبی

با توجه به تغییر و تحولات در سیستم اقتصادی کشور در پسابرجام و همچنین حرکت در جهت عمل به دستورالعمل‌های اقتصاد مقاومتی، میزگردی با حضور کارشناسان اتاق بازرگانی ایران، اتاق اصناف، کارشناسان موسسه مطالعات و پژوهش‌های بازرگانی و برخی از فعالان اقتصادی در محل کمیسیون بازرگانی داخلی اتاق ایران برگزار شد. نیاز به یک همگرایی برای یک تعریف جامع در خصوص عمل به سیاست‌های اقتصاد مقاومتی، حمایت از فروشگاه‌های زنجیره‌ای داخلی، نظام توزیع تاثیرگذار، سروسامان دادن به اصناف و لزوم اصلاح سیاستگذاری‌های اقتصادی دولت از جمله مباحثی است که خسرو فروغان، رئیس کمیسیون بازرگانی داخلی اتاق ایران، هوشیار فقیهی معاون اقتصادی اتاق اصناف ایران، وحیدکیا مشاور عالی مدیریت، برندینگ و مارکتینگ، داوود چراغی کارشناس موسسه مطالعات و پژوهش‌های بازرگانی، آقاجانی کارشناس موسسه مطالعات و پژوهش‌های بازرگانی، سقایی کارشناس اتاق اصناف، شیخان عضو کمیسیون بازرگانی داخلی و دبیر انجمن صنعت سیمان و معتمدی کارشناس اتاق اصناف درباره آن به بحث و بررسی پرداختند.



خسرو فروغان، با توجه به تغییر و تحول، توسعه و گسترش از فروشگاه‌های کوچک به فروشگاه‌های بزرگ و زنجیره‌ای در کشور و همچنین کاهش هزینه‌ها، که این خود می‌تواند برای مردم مفید و سودمند باشد، امیدوارم آنقدر قوی شویم و طوری عمل کنیم تا بتوانیم در این فضای رقابتی که هایپرها و برندهای بزرگ جهانی وارد کشور می‌شوند، ما نیز بتوانیم با آنها رقابت کنیم و فقط این‌طور نباشد که آنها در این حوزه وارد شوند و سرمایه به کشور خودشان ببرند. همچنین با توجه به تغییر و تحولات در سیستم اقتصادی کشور و بحث برجام، اینکه حالا چه اتفاقاتی رخ خواهد داد، کشور می‌خواهد به کدام سمت‌وسو برود و به چه شکل، بحث اقتصاد مقاومتی است که عنوان می‌شود. واقعاً اقتصاد مقاومتی چیست؟، چه تعریفی دارد؟، چه کار می‌خواهد کند؟، بالاخره هر روز جلسات مختلف در سازمان‌ها، نهادها و گروه‌های مختلف در خصوص اقتصاد مقاومتی در کشور برگزار می‌شود. با وجود برگزاری همه این جلسات ولی هنوز دقیقاً معلوم و مشخص نیست که ما چه می‌خواهیم و چه کارهایی را قرار است انجام دهیم. مساله دیگر در رابطه با فروشگاه‌های بزرگ و زنجیره‌ای است که ایجاد شده‌اند و هر روز نیز بر تعداد آنها افزوده می‌شود. ما در مورد آنها نیز تعریف جامع، کامل و درستی نداریم که منظور ما از فروشگاه‌های بزرگ چیست یا اینکه فروشگاه‌های بزرگ و زنجیره‌ای چه هستند، فایده این‌گونه فروشگاه‌ها چیست، یا مثلاً اسمارت‌مارکت‌ها چه هستند، در مورد هیچ‌کدام از اینها تعریف درستی نداریم. چرا؟ زیرا که ما در خود وزارت صنعت، معدن و تجارت به عنوان متولی این امور با مسائلی مواجه هستیم. قوانین، آیین‌نامه‌ها و اصلاحاتی که در یک طبقه نوشته می‌شوند اما در طبقه دیگر آن،‌ طور دیگری تعریف و برآورد می‌شود که این امر به بلاتکلیفی شرکت‌های پخش منجر شده است و آنها نیز واقعاً نمی‌دانند که چه کاری باید انجام دهند و انتظارشان از متولی‌شان به عنوان وزارت صنعت، معدن و تجارت بیشتر است. بر این اساس ما به عنوان اتاق بازرگانی که به هر حال مشاور سه قوه هستیم و در سوابق آن نیز می‌بینیم که معمولاً هر چیز خروجی از اینجا بیرون بیاید، در بدنه دولت، مجلس و نهایتاً در دولت تاثیر می‌گذارد می‌خواهیم یکسری گزارش‌ها را تهیه کنیم و کمیسیون‌ها آنها را تایید کنند و این گزارش‌ها نهایتاً به مجلس و دولت ارائه شوند. خب رویکرد اتاق اصناف هم رویکرد علمی شده و واقعاً حیف است که آنها خودشان را از اتاق بازرگانی جدا کنند. ما باید سمت‌وسو و نگرش‌هایمان را ببریم به یک هم‌افزایی و اگر قرار است که گزارشی به بیرون ارائه شود همه گروه‌ها در آن تاثیر داشته باشند. بنابراین اگر قرار باشد یک پیشنهاد به عنوان یک طرح به مجلس برود، حتماً باید نظرهایمان یکی و یکدست باشد و باید ‌نظراتمان را جمع کنیم که اگر به مجلس رفت و به صورت قانون درآمد یا اگر به هیات دولت رفت و به صورت مصوبه درآمد، ما کمترین هزینه‌ها را داشته باشیم که خود این یعنی توجه به بحث اقتصاد مقاومتی. کاهش هزینه‌ها یکی از ویژگی‌های اقتصاد مقاومتی است.
هوشیار فقیهی: مطمئناً یکی از ذی‌نفعان این جلسه اتاق اصناف ایران است و در واقع نیازمندترین حوزه به این همگرایی. همان‌طور که می‌دانید بعد از پیروزی انقلاب اسلامی طی سه دهه‌ای که گذشته به صورت بسیار غیرعادی اصنافمان از نظر تعداد گسترش یافته است. یعنی ما قبل از انقلاب به ازای بعضاً هر 300 نفر، یک صنف داشتیم. اما این در صورتی است که هم‌اکنون به ازای هر 27 نفر یک صنف در کشور حضور دارد. در بُعد اقتصاد کلان، توجه به این آمار یکی از شاخص‌های مشخص برای کاهش سرمایه است. زیرا با توجه به سرمایه اندکی که در کشورمان داریم آنقدر آن را خرد کرده‌ایم که اصلاً دیگر توان فکر کردن نسبت به تولید رقابتی، فکر کردن به توسعه منابع انسانی، فکر کردن به قرارگیری در یک نظام منسجم مالیاتی و کنترل مالی و کلاً همه اینها تقریباً غیرممکن است. اینها همه گسترش پیدا می‌کند. در حال حاضر سه میلیون و اندی صنف در نظام صنفی کشور وجود دارد و این در حالی است که چیزی در حدود یک میلیون و 200 هزار صنف در کشور به شکل صنف توزیع است. یعنی اگر بخواهیم در چهار حوزه آن را تقسیم کنیم، بزرگ‌ترین حوزه‌ای که قرار دارد حوزه توزیع است که حدود یک میلیون و 200هزار عضو در آنجا حضور دارد. حوزه دیگر که خیلی جالب است و من واقعاً شوکه شده‌ام وقتی که دیدم 660 هزار واحد تولیدی صنفی در کشور حضور دارند و این در حالی است که همه ارقام و آماری که در حوزه تولید داریم، روی 81 هزار sme است که در مجموعه وزارت صنعت، معدن و تجارت وجود دارند. باید توجه داشت که این 660 هزار واحد تولیدی اعم از پوشاک، کیف، کفش و... همه در حوزه صنف، خودشان را ساماندهی و سازمان‌دهی کرده‌اند. یعنی حوزه کمی نیستند. با توجه به تجربه شخصی خودم که عضو شورای تلفیق برنامه چهارم بودم و در برنامه پنجم هم در کمیسیون‌های مختلف آن حضور داشتم، واقعیت آن است که در حوزه اقتصاد کلان ما این بخش را اصلاً ندیدیم و اصلاً متوجه این 660 هزار واحد صنفی و یک میلیون و 200 هزار واحد توزیعی نشدیم. ما در همین اصناف حدود 450 هزار واحد خدمات فنی داریم که عملاً به دلیل ضعف خدمات پس از فروش واحدهای تولیدی داخلی و خارجی که در کشور وجود دارند، به صورت پراکنده در کل کشور توزیع‌شان کرده‌ایم. یعنی از خدمات مکانیکی گرفته تا الکترونیک و حوزه‌های مختلف تعمیراتی که وجود دارد همه در واقع در این حوزه هستند و به صورت کاملاً پراکنده و غیرمنسجم دارند حرکت‌های خودشان را انجام می‌دهند. حوزه چهارم‌مان هم که خدماتی هستند مانند باغبانی، رستوران، هتلداری و غیره که کارهای صرفاً خدماتی هستند و حدود 350 تا 360 هزار واحد در این زمینه دارند فعالیت می‌کنند. این تصویری کلی از اصناف موجود در کشور است. واقعیت قضیه این است که ما با همین رویه‌ای که در پیش گرفته‌ایم. اگر به دنبال توسعه هستیم یقیناً نمی‌توانیم راجع به بحث‌های توسعه اقتصاد، بهره‌وری سرمایه یا حتی اقتصاد مقاومتی خیلی جدی عمل کنیم. آمارها نشان می‌دهد کشور ما در یک دهه بهره‌وری سرمایه 56 /2 را تجربه کرد. یعنی به ازای هر صد تومان سرمایه‌گذاری که صورت گرفت توانستیم 256 تومان ارزش‌افزوده تولید کنیم. اما الان ما 54 /0 هستیم یعنی به‌طور مشخص داریم به ازای هر صدتومانی که هزینه می‌کنیم 46 تومان هزینه سوءمدیریت را پرداخت می‌کنیم، آن هم در شرایطی که کشور خیلی ثروتمندی هم نیستیم، با اینکه خیلی شعارها هم داده می‌شود که ما خیلی وضع‌مان خوب است و همه چیز داریم، ولی واقعیت این است که ما از نظر سرمایه و ثروت کشور ثروتمندی نیستیم. ما دارای دارایی هستیم ولی ثروتمند نیستیم. نتوانستیم در جهت رفاه اجتماعی از این دارایی‌هایمان درست استفاده کنیم. با توجه به این فضایی که خدمت‌تان عرض کردم و موقعیتی که پیش آمد برای حوزه اقتصاد مقاومتی ما از اوایل سال اولین کاری که انجام دادیم، آمدیم تعریف خودمان را از اقتصاد مقاومتی بیان کردیم و اینکه اصلاً اقتصاد مقاومتی چیست؟ و آیا منظور اقتصاد درونگراست یا برونگرا؟، آیا بحث‌مان این است که خودمان را در مقابل حمله خارجی آماده کنیم یا داخلی؟، چه کار کنیم. ما با توجه به فهم خودمان آمدیم اقتصاد مقاومتی را در یک جزوه تعریف و به آن سمت حرکت کردیم که ما به دنبال یک اقتصاد تولیدمحور هستیم و وقتی که این فضا را برای خودمان ترسیم کردیم، فضای اقتصاد تولیدمحور هم همان‌طور که دوستان مستحضر هستند مشخصات خاصی دارد از جمله حوزه بهره‌وری، حوزه اقتصاد مقیاس، حوزه مزیت‌های نسبی و نهایتاً تولید دانش. با توجه به مواردی که ما تعریف کردیم گفتیم که حرکت‌مان به سمت اقتصاد مقاومتی در حوزه توزیع چه خواهد بود. یکی از محوری‌ترین تفکراتی که درباره حوزه توزیع دنبال کردیم این بود که بیاییم در سطح شرکت‌های بزرگ و زنجیره‌ای ساماندهی ایجاد کنیم که حوزه توزیع کالایی‌مان در کشور در زنجیره تولید داخلی هم قرار بگیرد. این به آن خاطر است که در حال حاضر به دلیل همین پراکندگی و عدم نظارت کاملی که بایستی روی حوزه تولیدمان داشته باشیم، هیچ کنترلی وجود ندارد و هر کالای رسمی یا غیررسمی، خارجی، قاچاق و هر چیزی که وارد سیستم توزیع کشورمان می‌کنیم طی دو روز در اقصی‌نقاط کشور پخش خواهد شد. ما حوزه توزیع هستیم ولی چون درست ساماندهی نشدیم، نمی‌توانیم کنترلی روی این مساله داشته باشیم که در واقع اگر به درستی بتوانیم حوزه ساماندهی فروشگاه‌های بزرگ را انجام دهیم، فکر می‌کنیم تاثیرات بزرگی را در ساماندهی حوزه توزیع‌مان انجام خواهیم داد. ما قاعدتاً بایستی همراهی و راه‌حلی را برای آنها داشته باشیم که در مسیر قرار بگیرند. همچنین در مسیر زنجیره فروشگاه‌های بزرگ قرار بگیرند و خودشان را توسعه دهند. در هر صورت ما به عنوان اتاق اصناف ایران باید راه‌حلی را برای آنها ترسیم کنیم. با توجه به این مساله و با توجه به بضاعتی که در مجموعه خودمان داریم و با اعتماد به توانایی تعدادی از جوانان برومندی که در اتاق اصناف هستند‌، پروژه‌هایی را تعریف کردیم. اینکه در واقع برای ورود فروشگاه‌های بزرگ به زنجیره توزیع، ما بایستی چه حرکت‌هایی بکنیم. ما حتماً بایستی یک هم‌افزایی را در سطح ملی داشته باشیم. چون انتظارمان این بود که در این زمینه کارهایی انجام شده باشد و بخش خصوصی قطعاً بهتر می‌توانند به ما کمک کنند. در هر صورت ما با این تفکر یک جزوه‌ای را تهیه کرده‌ایم نسبت به اینکه اصلاً تعریفمان درباره فروشگاه بزرگ چیست، تجارب سایر کشورها مانند هند، چین، ترکیه و سنگاپور چه بوده، نقش دولت چه می‌تواند باشد. همچنین شناسایی کردیم که کدام‌یک از اتحادیه‌هایمان درگیر این مساله خواهند بود و هم‌اکنون در این فضا هستیم و نیازمند کمک همه دوستان. اینکه ما را کمک کنند که در مرحله اول چه راه‌حلی را دنبال کنیم و چه راه‌حلی را برویم، برای اینکه تعدادی از اتحادیه‌های ما بتوانند در زنجیره تامین قرار بگیرند. ما دیدگاهمان این نیست که چهار‌تا فروشگاه کنار هم قرار بگیرند، اسمشان را بگذاریم فروشگاه زنجیره‌ای. ما معتقدیم دانش فنی و حوزه مدیریت همانند توسعه منابع انسانی، یکی از پایه‌های اساسی است که ما باید از کسانی که وارد حوزه فروشگاه‌های زنجیره‌ای می‌شوند بخواهیم به آنها توجه داشته باشند. ما دیگر قاعدتاً نبایستی در فروشگاه‌های زنجیره‌ای‌مان یک نیروی انسانی داشته باشیم که بگویند این برای تو؛ خواستی‌خواستی، نخواستی‌نخواستی. کاری که به‌طور معمول در فروشگاه‌های کوچکمان انجام خواهد گرفت یا حوزه‌های سی. آر. ان. متاسفانه این فرهنگ در کشور وجود ندارد که اگر یک کالای معیوبی را به من تحویل دادند برگردانیم، قاعدتاً بایستی در فروشگاه‌های بزرگ این فرهنگ به وجود بیاید. در حوزه لجستیک یا در واقع تامین کالا یا حوزه‌های حمل‌ونقلمان باید ببینیم که فروشگاه‌های بزرگمان برای این سیستم‌ها چه فکرهایی کرده‌اند. در واقع در ذهنیتی که ما داشتیم بیشتر دنبال این هستیم که این عامل‌ها را به عنوان عوامل تاثیرگذار برای دادن مجوز لحاظ کنیم. ما در این مسیر هم به اطلاعات و هم به کمک کارشناسی نیاز داریم و قطعاً با توجه به دانش فنی که الان به خصوص در بخش خصوصی مشخصاً در حوزه شرکت‌های افق و کوروش وجود دارد، نیازمند راهنمایی دوستان هستیم. ما در خصوص اقتصاد مقاومتی سندی را تدوین کرده‌ایم. من فکر می‌کنم که یکی از نتایج این جلسه این خواهد بود که یک کمیته کارشناسی تشکیل شود که در آن کمیته مستنداتی که ما به دست آوردیم، ارائه شود.

حمایت از فروشگاه‌های زنجیره‌ای داخلی
وحیدکیا:
به نظر من مبحثی که باید در اولویت قرار گیرد این است که اول یکسری مباحثی مطرح شود تا ببینیم ما کجای کار هستیم. ما باید مشخص کنیم در مورد چه نوع فروشگاه‌هایی می‌خواهیم صحبت کنیم. در چه قالبی اینها می‌گنجند و چه ظرفیت‌هایی باید داشته باشند و این ظرفیت‌ها قرار است که چه خدماتی را به مردم ارائه دهند. هنوز برای من جا نیفتاده که کارهایی که داریم انجام می‌دهیم در مورد هایپراستارهاست یا هایپرمارکت‌ها، کدام اینها قرار است به عنوان یک فروشگاه شناخته شود آن هم به عنوان یک فروشگاه بزرگ یا بحث فروشگاه‌های زنجیره‌ای با متراژهای کوچک‌تر ولی با خدمات بالاتر. شکی نیست که «کوروش» تجربه بسیار موفقی بود. من فکر می‌کنم هدف آقای فروغان و کمیسیون، حمایت از فروشگاه‌های زنجیره‌ای داخلی است. چرا که ما می‌خواهیم این اتفاق نیفتد که یک برند خارجی بیاید و بازار را از دست تولیدکنندگان داخلی‌مان دربیاورد و ما اصطلاحاً بخواهیم پشت چراغ آنها بنشینیم و پیش برویم. چه‌بسا بیشتر مجموعه‌های کوچک ما حذف شوند. مهم‌ترین مشکلی که ما الان داریم بحث خدمات‌دهی در این نوع فروشگاه‌هاست. ما در اصل خدماتی نمی‌بینیم و مشتری خودش می‌آید و کار را انجام می‌دهد. در صورتی که در مورد برندهای خارجی، آنها خدمات را هم اضافه کرده‌اند. ولی بحثی که مشخص است این است که به جای اینکه راه‌های نفوذ برندهایی را که ممکن است بازارهای داخلی ما را محدود و یا تهدید کنند ببندیم، بیاییم بیندیشیم که چطور می‌توانیم راهکاری پیدا کنیم تا بازار داخلی را از دست ندهیم. چون به هر حال برندهای خارجی وارد شده‌اند و دارند کارهای تحقیقاتی‌شان را نیز همزمان انجام می‌دهند.
خسرو فروغان : یک مساله‌ای که الان پیش آمده این است که به هر حال فروشگاه‌های بزرگ دارند می‌آیند. به عنوان مثال هیات‌های آلمانی دارند می‌آیند و به دنبال این هستند که جای‌جای ایران چه نیازهایی وجود دارد که اینها بروند و آنها را با کمترین هزینه انجام دهند. چرا؟ چون اینها آمدند اینجا و ما قبولشان کرده‌ایم، گفتیم آقا تشریف بیاورید، هزینه مثلاً شام و ناهار هم به آنها می‌دهیم، بعد هم می‌رویم هر چیزی را که داریم به آنها نشان می‌دهیم. این است که باید اینها میلیاردها هزینه کنند تا بیایند بازار ما را بشناسند ولی عملاً دارند می‌آیند همین کار را می‌کنند. فرانسوی‌ها آمدند روی همین بحث فروشگاه‌های بزرگ وارد شدند. ببینید اینها دارند می‌آیند اما یقیناً آنها با برنامه می‌آیند این‌طور نیست که ما بگوییم آنها برنامه ندارند و می‌آیند. ما می‌گوییم آنها بیایند اینجا اما نه اینکه انحصار ایجاد کنند. بیایند دقیقاً بفهمند فروشگاه‌های بزرگ چیست، تعریف‌اش را داشته باشیم، حمایتشان کنیم. باید نیاز جامعه را بشناسیم، اگر قرار است جایی قانون باشد، یا پشتش قانون باشد، اعمال کنیم. بنابراین بایستی بیاییم این کارها را انجام دهیم تا ضربه نخوریم. من دوست دارم بروم یک جایی که همه خریدهایم را انجام دهم و بیایم بیرون. این باید شکل بگیرد. آیا این امکانش هست؟، هزینه ساخت یک فروشگاه بزرگ چقدر است؟ یا اینکه برای گسترش فروشگاهی که با این اندازه و فضا در اختیار داریم چه کارهایی باید انجام دهیم؟ ما باید به گونه‌ای عمل کنیم و جهت را به سمتی ببریم که فروشگاهمان فضای بزرگی نخواهد اما اقداماتی را انجام دهیم که در یک فضای کم هم بتوانیم خدمات بالایی را ارائه دهیم. حالا تمام اینها بحث است و ما هنوز در ابتدای کار هستیم. بیاییم تدبیری بیندیشیم که واقعاً می‌خواهیم چه‌کار کنیم، جمع‌بندی کنیم و کمیته‌ای تشکیل شود. این کمیته متشکل از چند نفر و از هر گروه یک نفر در آن حضور داشته باشند، بنشینند و در طول ماه جلساتی را داشته باشیم و ‌نظرات دستگاه‌های دیگر را هم بگیریم و نهایتاً اگر قرار است تغییری ایجاد شود، ابتدا کلیدی برای حل این مشکلات ساخته شود.
داوود چراغی ‌: یک رویکرد دیگر این است که به جای شناسایی فروشگاه‌های خارجی مانند وال‌مارت، بیاییم شناسایی کنیم که دولت‌های آنان چه کار کردند که اقتصاد درست شد، چرخه اقتصادی‌شان شکل گرفت، رقابت شکل گرفت و سود بر اساس فعالیت افراد تقسیم شد و ما نیز بیاییم همان رویه‌ها و همان راهکارها را در قالب سیاست‌ها، قوانین و مقررات انجام دهیم. زیرا مردم تابع رفتار دولت‌ها هستند. ما هرچه هم که برویم و الگوهایی مانند وال‌مارت را بیاوریم اما تا وقتی که این قوانین و مقررات و این سیاست‌ها و این سازمان‌ها را داریم، مسلماً وضعیتمان بهبود نخواهد یافت و نمی‌توانیم دارای فروشگاه‌های زنجیره‌ای مطلوب که خواهان منافع مردم هستند، باشیم. مگر اینکه این قوانین، مقررات و رویه‌هایمان را اصلاح کنیم. ما نمی‌توانیم از الگوهای خرد به کلان برسیم بلکه باید از کلان به خرد حرکت کنیم و باید رویه‌ها و نتایج رفتار دولت‌ها، رفتار تشکل‌های صنفی و غیره را اصلاح کنیم.
فروغان: ببینید الان اولویت اصلی‌مان فروشگاه‌های بزرگ است و می‌خواهیم برای آن برنامه‌ریزی و اجماع نظر کنیم. هم‌اکنون یک تغییر فرهنگ در جامعه ما در حال وقوع است.
آقاجانی : موضوع روشن و مشخص است، فروشگاه‌های بزرگ و زنجیره‌ای. discount storesها دو گروه هستند: hard discount stores یا فروشگاه‌های هارد که تعداد گروه کالاهایی که عرضه می‌کنند کم است، مانند جامبو و soft discount stores یا فروشگاه‌های سافت که گروه کالایی که عرضه می‌کنند زیاد است، مانند افق و کوروش. معتقدم در حال حاضر ما باید در مورد فروشگاه‌های بزرگ و زنجیره‌ای این نکته را مشخص کنیم که کدام‌یک از این رویکردها برای ما از اهمیت بیشتری برخوردار است.

نظام توزیع تاثیرگذار
فخریان:
به نظر من چیزی که در خصوص فروشگاه‌های زنجیره‌ای مهم است این است که چطور می‌تواند آن نظام توزیع، تاثیرگذار باشد. حالا چه فروشگاه‌های زنجیره‌ای بزرگ باشند و چه کوچک، چه هارد باشند و چه سافت. نکته مهم دیگر این است که مردم دوست دارند بروند در یک فروشگاه و همه کالاهایشان را تهیه کنند باز آن به فرهنگ جامعه ارتباط دارد و خیلی نمی‌شود خیلی چیزها را به گونه‌ای تزریق کرد یا به مردم گفت، بلکه باید یکسری شرایط ایجاد شود. چیزی که مهم است این است که ما بتوانیم فاصله میان تولید و مصرف را نزدیک‌تر کنیم. فروشگاه‌ها می‌توانند تخصصی باشند، یک فروشگاه تخصصی می‌تواند فقط کالایی مانند لوازم خانگی عرضه کند. ما اگر بتوانیم قانون قاچاق و قوانین مربوط به سیستم توزیعمان را درست مدیریت کنیم بخش مهمی از مشکلاتمان حل خواهد شد. برای من خیلی شکل و اندازه فروشگاه مهم نیست، 10 هزار متر باشد، 20 هزار متر باشد یا 50 هزار متر. البته درست است که باید تعریف، آیین‌نامه‌ها و قوانین مربوط به فروشگاه‌های زنجیره‌ای مشخص شوند ولی واقعاً ماموریتی که فروشگاه‌های زنجیره‌ای می‌توانند داشته باشند این است که این نظام توزیع را درست کنند. همان‌طور که می‌دانید در حال حاضر ما به دلیل نبود یک نظام توزیع درست حدود 10، 15 درصد هزینه اضافی به مردم تحمیل می‌کنیم. به نظر من تمرکز ما باید بیشتر روی این باشد که بتوانیم کمک کنیم تا این فروشگاه‌ها شکل بگیرند. حالا چه فروشگاه‌ها کوچک باشند، چه متوسط و چه بزرگ. زیرا این هم برای دولت خیلی منافع دارد و هم برای مردم. نکته دیگر این است که بتوانیم شرایط رقابت را برای فروشگاه‌های زنجیره‌ای یکسان کنیم.

سروسامان دادن به اصناف
سقایی:
به نظر من شاید بشود از تجربیات کشورهایی مانند آمریکا یا کانادا و کشورهای اروپایی استفاده کرد ولی استفاده از مدل ترکیه خیلی بیشتر می‌تواند به درد ما بخورد. من معتقدم ما باید اول هدف‌هایمان را مشخص کنیم اینکه اصلاً می‌خواهیم چه کار کنیم، می‌خواهیم در حوزه فروشگاه‌های زنجیره‌ای کار کنیم یا سروسامان دادن به اصناف. این دو حوزه متفاوت از یکدیگر هستند و به نظر من سروسامان دادن به اصناف اهمیتش بیشتر از توسعه فروشگاه‌های بزرگ است. در مورد ورود سرمایه‌گذاران و اینکه بعضی از دوستان فرمودند که نگران‌اند، به نظر من نگرانی ندارد. نمی‌شود از یک طرف دنبال سرمایه‌گذار خارجی بود از طرف دیگر نگران! ما باید یکسری مقررات را برای ورود آنها تدوین و تنظیم کنیم که وقتی وارد شدند بتوانیم آنها را مدیریت کنیم. یکی از راهکارهایی که می‌شود برای آن در نظر گرفت این است که در واقع اجبارشان کنیم که از کالاهای تولید داخل استفاده کنند و سرمایه‌گذاری‌شان روی بحث زیرساخت‌ها، تجربه، انتقال دانش و روش کار باشد. همان‌طور که مطرح شد دولت باید در حوزه زیرساخت‌ها وارد شود و حتماً باید ساختارسازی را انجام دهد و یکی از مهم‌ترین نکات جلوگیری از ورود کالاهای قاچاق است. یکی دیگر از مواردی که باید به آن توجه شود این است که ما باید با اصناف و فروشگاه‌هایی که الان هستند و حضور دارند چه‌کار کنیم؟ ما نباید نگران این باشیم که چهار تا فروشگاه بزرگ مانند هایپر یا هایپراستار باشند یا نباشند و اینکه الان معضل ما اینها هستند یا نیستند، بلکه الان معضل اصلی ما فروشگاه‌هایی هستند که سیستم توزیع ندارند، یعنی هیچ‌گونه خدمات خصوصی‌ای ارائه نمی‌دهند، کالایی که فروخته می‌شود پس گرفته نمی‌شود، هزینه‌ها بالاست و هیچ‌کس جوابگو نیست. اینها معضل‌های ما هستند. در آخر روی این نکته تاکید می‌کنم که ما باید بیشتر روی انسجام و سروسامان دادن به اصناف تمرکز کنیم و به آن توجه داشته باشیم.
شیخان‌: در مورد بحث اقتصاد مقاومتی ما مشکلی که به عنوان تولیدکننده داریم در مورد توزیع کالاهاست. یعنی تنوع در ایران باعث شده که ما به تولید توجه بیشتری داشته باشیم. بنابراین اگر قرار است در مورد فروشگاه‌های بزرگ برنامه‌ریزی‌ای شود، فروشگاه‌های تخصصی هم باید در آن دیده شوند. یعنی بتوانیم این هدف را دنبال کنیم که آیا تولیدکننده می‌تواند کالایش را با قیمت مناسب آنجا بفروشد و خدمات پس از فروش آنجا ارائه دهد؟ به عنوان مثال مهم‌ترین دغدغه برای یک تولیدکننده سیمان که امروزه در تمام دنیا سیمان جزو کالاهای استراتژیک تولید به شمار می‌رود، و باید که بتوانیم خدمات پس از فروش آن را نیز ارائه کنیم، بحث کنترل کیفیت مطرح است، الان اساسی‌ترین مشکلی که با آن روبه‌رو هستیم بحث توزیع آن است. اینکه هیچ سروسامانی در بخش توزیع سیمان وجود ندارد. مثلاً ما اگر می‌گوییم که 70 تا کارخانه سیمان داریم برای هر 70 تا کارخانه حدوداً فرض کنید 150 تا 200 عامل توزیع هم هست. من به عنوان کسی که سال‌ها در این بخش کار کرده‌ام این را عرض می‌کنم که اگر یک سرمایه‌گذار خارجی بخواهد بیاید به کشور ما و بخواهد سرمایه‌گذاری کند، اولویت اصلی او این است که این سرمایه چگونه بازگشت دارد و دنبال شریکی می‌گردد که بتواند این را برایش تامین کند. در مورد فروشگاه‌های بزرگ و زنجیره‌ای هم وضع به همین شکل است. همان‌طور که یکی از دوستان فرمودند ما باید بتوانیم تولیدات داخلی‌مان را در فروشگاه‌ها عرضه کنیم و به نظر من ایجاد فروشگاه‌های تخصصی در این مورد می‌توانند بسیار موثر باشند. در حال حاضر در بخش صنعت تولید سیمان همه‌مان رفته‌ایم در حاشیه ضرر. این یک واقعیت است یعنی کارخانه پارس‌سیمان که همیشه سود کلان داشته، امروز در حاشیه ضرر قرار گرفته است. برای اینکه نتوانسته‌اند درست توزیع کنند و دلال‌بازی در آن زیاد است.
معتمدی‌: به نظرم این کار خیلی خوبی است که قرار است کمیسیون یا کمیته‌ای یا کارگروهی تشکیل شود که بتوانیم در کنار همدیگر به مباحث بپردازیم و آنها را جلو ببریم و از موازی‌کاری جلوگیری کنیم. من نمی‌دانم که در این جلسه نماینده‌ای از صنایع کوچک حضور دارد یا خیر. این را به این خاطر عرض کردم چون در حال حاضر ما شهرک‌های صنعتی‌ای داریم که در کنار آنها فروشگاه‌هایی قرار دارند. به نظر این مبحث مهمی است و دوستان هم باید در مورد ساختار مدیریتی و ساختار لجستیک این فروشگاه‌ها و شهرک‌ها به ما کمک کنند. اما در مورد ایران و مشتری ایرانی همان‌طور که آقای چراغی فرمودند رفتارهای مشتری متفاوت است. اینکه وقتی سرمایه‌گذار خارجی وارد شود افزایش بهره‌وری‌مان چگونه باید ایجاد شود و اینکه فروشگاه‌هایمان باید مشتری‌مدار و مشتری‌محور باشند، اینکه چه سازوکارهایی باید برایشان تعیین کنیم، زیرساخت‌های آی‌تی و زیرساخت‌های تکنولوژیکیمان باید به چه صورت باشد، کارمندان توزیع، آموزش نیروی انسانی، مخصوصاً سی. آر. ان اینها همه می‌تواند برای ما بسیار خوب باشد. البته یکسری تفاوت‌ها هم در دیدگاه‌ها هست که آن هم می‌تواند به ما کمک کند. همان‌طور که می‌دانید یکی از استراتژی‌ها و ماموریت‌های کمپانی‌ای مانند وال‌مارت این است که به لوکال‌برندها یا برندهای داخلی هم کمک کند ولی این فروشگاه‌ها کمک آنچنانی در این حوزه نمی‌کنند و از پتانسیل داخلی برای زنجیره تامین خودشان استفاده نمی‌کنند و به نظر من خون تولیدکننده را هم در شیشه می‌کنند و این خیلی ناراحت‌کننده است. بنابراین در کمیته‌ای که تشکیل می‌شود باید مسائل ساختار مدیریتی و ساختار لجستیک، رفتار با مشتری و رفتار خرید مشتری، چگونگی افزایش بهره‌وری، سازوکارهای مشتری‌مداری و مشتری‌محوری، زیرساخت‌های آی‌تی و زیرساخت‌های تکنولوژیک، آموزش نیروی انسانی مخصوصاً سی. آر. ان، برندسازی و توسعه برند داخلی مد نظر قرار گیرند و در نهایت گزارش‌های تهیه‌شده از این رویکردها باید به عنوان یک نقشه راه در توسعه فروشگاه‌های زنجیره‌ای به کار گرفته شوند.

اصناف و قیمت تمام‌شده کالاها
شیرینی:
یکی از عمده‌ترین مشکلات و معضلاتی که امروز اصناف با آن دست به‌گربیان هستند این است که در یک برهه‌ای، حالا به هر دلیلی تاسیس واحد صنفی آنقدر راحت و آسان بود که هر کسی حتی با داشتن یک دکه خیلی کوچک یا یک زیرپله‌ای، به اتحادیه‌ای مراجعه می‌کرد و پروانه کسب می‌گرفت. اما این روند امروز به جایی رسیده که طبق آمار حدود 5 /2 میلیون واحد صنفی رسمی و سه میلیون واحد غیررسمی شناسایی شده است. حالا پیش‌بینی دوستان این است که 500 هزار تا هم پروانه ندارد که حالا خود این هم جای بحث است که اگر شناسایی شده‌اند چرا پروانه به آنها نمی‌دهیم. در هر صورت سه میلیون پروانه برای کشوری که نزدیک به 80 میلیون نفر جمعیت دارد آمار خیلی زیادی است و شاید در هیچ جای دنیا چنین شرایطی نباشد. حتی کشور هند که به ما نزدیک است فکر می‌کنم حول‌وحوش 80 نفر مابه‌ازای هر واحد صنفی است، کشورهای پیشرفته دنیا بالای 150 تا 200 نفر است و اگر اشتباه نکنم آمریکا نزدیک به 300 نفر است. به هر حال الان با همه تفاسیری که در مورد فروشگاه‌های زنجیره‌ای ارائه می‌شود اصناف می‌گویند طبق آمار این فروشگاه‌های زنجیره‌ای بین پنج تا هفت درصد از میزان فروش را به خودشان اختصاص می‌دهند و مابقی باز دست اصناف است. جناب شیخان اشاره درستی فرمودند عمده این فروشگاه‌های زنجیره‌ای در کلانشهرهاست. این بدان معنی است که قطعاً 5 /99 درصد، حالا نگوییم صددرصد، توزیع اجناس و کالاهای روزمره مردم از طریق اصناف انجام می‌شود. اگر اصناف به دنبال این هستند که جایگاه خودشان را پیدا کنند قطعاً باید راهکارهایی را پیدا کنند که بتوانند در این کنسرسیوم و یا در یک شرایطی خودشان را وارد مقوله نظام توزیع از طریق فروشگاه‌های زنجیره‌ای کنند. یعنی بقالی‌ها یا سوپرمارکت‌های کوچکی که امروزه وجود دارند کم‌کم به فروشگاه‌های زنجیره‌ای تبدیل شوند یا خودشان یک فروشگاه زنجیره‌ای ایجاد کنند. ما در ایران تا قبل از به وجود آمدن هایپراستارها عمده فروشگاه‌هایی که داشتیم یا دولتی بودند یا وابستگی دولتی داشتند یا به یک سیستم اداری متصل بودند مانند فروشگاه‌های رفاه، شهروند، سپه، اتکا و امثالهم. اما به تدریج با ورود هایپراستارها به بازار ایران، فضا رقابتی شد و شرکت‌ها و فروشگاه‌های دولتی خودشان را به نوعی ملزم به این دانستند که حالا بروند سراغ مشتری‌مداری. شاید تا قبل از آن حتی این گونه سیاست‌ها برایشان مهم نبود. به عنوان مثال فروشگاه‌های رفاه به عنوان بزرگ‌ترین فروشگاه هر سال زیان فوق‌العاده‌ای می‌دادند و این زیان‌ها آنقدر زیاد و انباشته شده بود که به این جمع‌بندی رسیده بودند که حتی فروشگاه را منحل کنند. ولی امروز به جایی رسیده‌اند که حداقل از زیان انباشته‌شده آن جلوگیری کنند و دارند به سودآوری می‌رسند. این نشان‌دهنده این است که حضور برندهای خارجی می‌تواند حداقل در جهت بسترسازی، یا در جهت ایجاد شرایطی که به ما بیاموزد که فروشگاه‌های بزرگ دارند چه کار می‌کنند و چه تجربه‌هایی دارند، کمک‌کننده باشد. مساله عمده دیگر در مورد بحث لجستیک در قسمت زنجیره تامین است. یکی از مشکلات بزرگی که امروز هم برای اصناف و هم برای قیمت‌های تمام‌شده کالاها ایجاد شده است همین بحث لجستیک و عرضه کالا و پخش کالاهاست. شما در نظر بگیرید در فروشگاه‌های هایپراستار بار با تریلی می‌آید. در افق و کوروش با کامیون می‌آید ولی برای یک فروشگاه سوپرمارکت که در حد یک یا چند کارمند دارد، تولیدکننده مجبور است که اولاً کالایش را بفرستد در یک انباری داخل شهر بعد به وسیله وانت‌بارها در سطح شهر توزیع کنند. خب این، قیمت تمام‌شده کالاها را به مراتب افزایش می‌دهد. تا آنجا که من در جریان هستم فروشگاه‌های افق و کوروش عمدتاً اجناسی را توزیع می‌کنند که خودشان دارند تولید می‌کنند یعنی پشتشان یکسری تولیدکننده هستند که این تولیدکننده‌ها با هم جمع شده‌اند و یک فروشگاه ایجاد کرده‌اند و تجربه مناسبی هم هست و از آن جواب هم گرفته‌اند. شاید خیلی از تولیدکننده‌ها همین تخفیف‌هایی که امروز به بنده و شما به عنوان مصرف‌کننده از فروشگاه‌های افق و کوروش ارائه می‌دهند به مغازه‌دارها هم می‌دادند، ولی مغازه‌دارها به هر دلیلی این تخفیف را به مشتری ارائه نمی‌دادند. یعنی مغازه‌دارها نهایتاً بر اساس قیمت تمام‌شده‌شان این کار را می‌کردند. ولی شاید فروشگاه‌هایی مانند افق و کوروش اکثراً کالایی نداشته باشند که بدون تخفیف باشد. یک دلیل عمده آن هم همین بحث لجستیک است. یعنی قیمت تمام‌شده کالاها برای آنها خیلی کمتر تمام می‌شود. یعنی کالا به‌طور مستقیم از خط تولید به سیستم عرضه انتقال پیدا می‌کند. درنتیجه مشکلات انبارداری و مشکلات حمل‌ونقل کاهش پیدا می‌کنند. اینها همه هزینه‌هایی است که اصناف باید به فکر آن باشند و خودشان بیایند کنسرسیوم ایجاد کنند و بتوانند این ارتباط را با تولیدکننده‌ها ایجاد کنند و بتوانند حداقل قیمت کالاها را به دست بیاورند. من در یک جلسه‌ای بودم خود آقای وزیر اعلام کردند به شدت دنبال این هستند که فروشگاه‌های زنجیره‌ای در ایران افزایش پیدا کند. آقای خسروتاج هم در گزارش‌شان اشاره کردند که ما تا پایان برنامه ششم دنبال این هستیم که سهم پنج تا هفت‌درصدی امروز به بیش از 20 درصد برسد. خواه‌ناخواه این اتفاق می‌افتد. بنابراین از هم‌اکنون باید برای آن برنامه‌ریزی شود. جناب فخریان هم اشاره کردند که حتی دولت به نفعش است که فروشگاه‌های زنجیره‌ای را حمایت کند. چون به راحتی می‌تواند از آنها مالیات و مالیات بر ارزش افزوده‌ بگیرد. چون فروشگاه‌های زنجیره‌ای خیلی شفاف دارند فعالیت می‌کنند و مجبورند که در نهایت در پایان سال 25 درصد از سودشان را مالیات دهند. در صورتی که اصناف اصلاً چنین مالیاتی ندارند. بالاترین نرخ مالیاتی اصناف فکر نمی‌کنم به 25 درصد برسد. در مورد آن بحثی هم که جناب شیخان فرمودند به نظر من مساله‌ای است که باید در کمیته‌ای که تشکیل خواهد شد، پرداخته شود و باید از الان راهکار و سازوکارهایی برای آن در نظر گرفته شود که فروشگاه‌های تخصصی هم در ایران در راستای سایر فروشگاه‌های ما ایجاد شوند. یعنی ما صرفاً فروشگاه‌های بزرگ یا زنجیره‌ای فقط برای عرضه کالاهای مصرفی یا خواربار یا مواد غذایی مردم نداشته باشیم بلکه می‌توانیم فروشگاه‌های زنجیره‌ای تخصصی مانند مصالح ساختمانی هم داشته باشیم. در نهایت اگر اصناف یک برنامه دقیق داشته باشند قطعاً می‌توانند در آن موفق باشند در غیر این صورت ممکن است که معضل بیکاری به وجود بیاید یا شاید یکسری اصناف این وسط متضرر شوند به خصوص صنف خواربار و سوپرمارکتی‌ها مشکلاتی برایشان ایجاد شود و انواع و اقسام مسائل و معضلاتی که اصناف با آن دست به گریبان خواهند شد.

لزوم اصلاح سیاستگذاری‌های اقتصادی دولت
هوشیار فقیهی:
در جلسه به فروشگاه‌های تخصصی اشاره شد، ببینید کفش ملی چه زمانی تاسیس شده؟ ما از سال 1360 فروشگاه تخصصی داشتیم پس باید توجه داشت این موضوعات با تعریف علمی دارند انجام می‌شوند، کاری هم که دولت انجام می‌دهد این است که می‌آید و سیاستگذاری می‌کند. یعنی همین گرفتن مالیات از فروشگاه زنجیره‌ای و نگرفتن از فروشگاه خرده‌فروشی کوچک است که سیاست اشتباهی است و در دنیا هم کمتر دیده می‌شود. من معتقدم که سیاستگذاری‌ها باید اصلاح شوند. یعنی سیاست‌های مالیاتی، سیاست‌های بانکی، سیاست‌های ارزی و دیگر سیاست‌های کاملاً مشخص. ما از یک طرف در مورد قوانین و مقررات صحبت می‌کنیم و از طرف دیگر در مورد رویه‌ها. ببینید رویه‌های ما اساساً ضد تولید است. مردم ما خودشان بهترین انتخاب‌کننده هستند. ما هم به فروشگاه‌های کوچک نیاز داریم و هم به فروشگاه‌های بزرگ. این یک اشتباه بزرگ است که ما فکر کنیم فروشگاه‌های بزرگ می‌آیند و جای اصناف را می‌گیرند. باید به این نکته توجه داشته باشیم که یک‌چهارم اقتصاد ما برای اصناف است. یعنی بزرگ‌ترین بخش اقتصادی کشور ما. ما در کشور سه میلیون بنگاه صنفی داریم و از این سه میلیون بنگاه تقریباً 700 هزار واحد تولیدی است و به نظر من این باید گسترش پیدا کند. ما در کشورمان یک میلیون واحد خرده‌فروشی داریم و وقتی می‌آییم این آمار را با شاخص‌هایمان می‌سنجیم می‌بینیم که بخش خرده‌فروشی‌مان نه‌تنها بزرگ نیست بلکه خیلی هم کوچک است. در مورد اینکه قیمت تمام‌شده اصناف گران است، باید بگویم که قیمت تمام‌شده اصلاً ربطی به قیمت عرضه ندارد. شما نگاه کنید الان خیلی از فروشگاه‌های صنفی ما یا حتی فروشگاه‌های زنجیره‌ای ما وقتی می‌روید آنجا تا 200 درصد هم سود می‌گیرند، فضا که رقابتی شود این سود پایین می‌آید و شاید بعضی وقت‌ها فقط پنج درصد سود باشد.
خسرو فروغان‌: یکی از خوبی‌های این جلسه این بود که همه ‌نظراتشان را از دیدگاه خودشان در مورد فروشگاه‌های زنجیره‌ای و اصناف گفتند البته ممکن است بعضی صحبت‌ها با هم مغایر باشد اما همه‌ صحبت‌ها درست بود چون هر کسی از زاویه خودش مسائل را خوب می‌بیند. من ممکن است در زاویه دید خودم یک چیزهایی را ببینم که از چشمانم دور باشد ولی وقتی ‌نظرات دوستان مطرح می‌شود این باعث یک هم‌افزایی می‌شود. از همه دوستان می‌خواهم در این جلسه تصمیم‌گیری کنیم و اگر همه موافق باشند نظر همه را می‌گیریم و همه هم حق رای دارند؛ اینکه کمیته‌ای ایجاد شود. در آن کمیته یک نفر نماینده از اتاق اصناف، اتاق بازرگانی، اتاق تعاون و همچنین یک نماینده هم از هر دستگاه، موسسه یا وزارتخانه‌ای عضو و حضور داشته باشند و نهایتاً در زمان‌های از قبل تعیین‌شده جلساتی با حضور اعضای کمیته، برگزار شود.

دیدگاه تان را بنویسید

 

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها