شناسه خبر : 19891 لینک کوتاه

تجربه کلانشهرهای دنیا برای مقابله با آلودگی هوا چه بود؟

تصمیم چندبعدی؛ راهکار اول

آلودگی‌های تهران معضلی فراتر از حضور خودروهای فرسوده در تهران است. وقت آن رسیده که از دیدگاه‌های تقلیل‌گرایانه و تک‌بعدی دست برداریم و شهرها و محیط‌های زندگی را آنگونه که هستند، با تمام پیچیدگی‌ها و به صورت چندوجهی مورد مطالعه قرار داده و راهکار ارائه دهیم.

index:1|width:40|height:40|align:right سولماز حسینیون / دکترای تخصصی طراحی شهری از دانشگاه ملبورن
آلودگی‌های تهران معضلی فراتر از حضور خودروهای فرسوده در تهران است. وقت آن رسیده که از دیدگاه‌های تقلیل‌گرایانه و تک‌بعدی دست برداریم و شهرها و محیط‌های زندگی را آنگونه که هستند، با تمام پیچیدگی‌ها و به صورت چندوجهی مورد مطالعه قرار داده و راهکار ارائه دهیم. این مشکل نیز مانند سایر مسائل دیگر، ماهیتی چندبعدی و چند‌مقیاسی دارد. سطح آمایش سرزمین اولین مقیاسی است که باید برای حل این معضل در نظر گرفته شود. تا زمانی که تجمع همه امکانات و منابع و خدمات و از همه مهم‌تر اشتغال در شهر تهران و سایر کلانشهرها متمرکز شده‌اند، نمی‌توان انتظار داشت که مهاجرت بی‌رویه به این شهر و به تبع آن، بازار داغ ساخت و سازهایی که شهرها و حومه‌های آنها را به طرق مختلف می‌خورند، متوقف شود. تعداد بی‌شمار خودروهایی که برای مسافرکشی به تهران می‌آیند، عرصه را بیش از پیش بر شهروندان تنگ کرده‌اند. وجهه کاذب این شهر نیز بر این جاذبه دامن زده و در نتیجه هر فرد که برای تحصیل، کار یا دیدار دوستان به این شهر می‌آید در دام جاذبه مراکز خرید و جاذبه‌های ظاهری آن گرفتار شده و با تمام افراد خانواده‌اش پایبند آن می‌شود. از همین رو تقاضا برای مسکن روز به روز بالا رفته و بالطبع، بازار زمین و سرمایه نیروی محرکه اصلی تحولات شهری شده است. نیاز به درآمدزایی نیز موجب شده است تا ساختمان‌سازی‌ها به تدریج تمام فضاهای باز و سبز شهر را تخریب کنند تا جایی که، کم‌کم از نابودی باغات به پارک‌ها رسیده‌ایم. دیگر شهر تهران ریه‌ای برای تنفس ندارد. رود-دره‌های شهر تهران که کانال‌های انتقال هوای توچال و البرز به درون شهر بوده‌اند، به‌رغم گذشت 20 سال از تهیه طرح‌های احیای آنها و تبدیل آنها به مسیرهای سبز درون‌شهری، روزبه‌روز بیشتر مورد تجاوز قرار گرفته و نه‌تنها تبدیل به مسیل‌های بتنی می‌شوند بلکه غول‌های سیمانی نیز چنان حریم آنها را درهم نوردیده‌اند که دیگر تنها از این نایژه‌های درون‌شهری، گوشه‌هایی از کانال‌هایی با تک‌درختانی معدود از دوران شکوهمند گذشته باقی‌ مانده‌اند. شهر تهران سال‌هاست از ظرفیت زیست‌محیطی خود فراتر رفته است. هرچند راه‌حل‌هایی مانند توسعه حمل‌ونقل عمومی (با گزینه‌های متعدد و جایگزین برای تمام اقشار شامل مترو، اتوبوس، دوچرخه، پیاده) در تجارب جهانی مانند لس‌آنجلس و شهرهای چین پاسخگو بوده‌اند و در بازه‌هایی چندساله معضل آلودگی‌ها را به میزان قابل توجهی کاهش داده‌اند. به عنوان مثال لندن سال 1952 را تصور کنید، با چنان هوای آلوده‌ای که چهار هزار نفر در بازه چند روز تلف شدند. پیش از آن نیز در طول یک دهه، شاهد مرگ بسیاری از افراد در شهرهای بزرگ دنیا بر اثر آلودگی هوا بودیم، و این معضل تا سال 2007 میلادی ادامه داشت. پس از این تاریخ، آلودگی‌های محیطی به‌ویژه هوا با عزمی راسخ برای نجات انسان‌ها، حیوانات و گیاهان و حتی بناهای تاریخی ارزشمند که حیاتشان به دلیل آلاینده‌ها تهدید شده بود، آغاز شد.
شاید بسیاری از مردم ندانند که یکی از مهم‌ترین ریشه‌های شکل‌گیری تخصص شهرسازی به شکل مدرن آن، تلاش‌هایی در جهت رفع آلودگی‌های محیطی به‌ویژه هوا (در شکل مه-دود) و آب و بیماری‌های فزاینده شهرنشینان بریتانیایی بود که منجر به عکس‌العمل‌هایی در نظریه‌پردازان مختلف چون انگلس در کتاب شرایط طبقه کارگر در انگلستان در دهه 1840، ابنزرهوارد (با نظریه باغ‌شهرها، 1989) و جنبش آرمان‌شهرها و تهیه راهکارهایی برای تغییر وضعیت نامطلوب شهروندان شد. اعتراض‌ها به وضعیت نازل محیط زندگی در شهرها حتی به عرصه ادبیات و هنر نقاشی نیز کشیده شد و در آثار افرادی چون «فیلیپ جیمز» و «گوستاو دوره» منعکس شده بود.
نگارش رمان‌هایی به وسیله چارلز دیکنز نیز در توصیف کیفیت نازل زندگی کارگران، شهروندان و بیماری‌های ناشی از هوا و آب آلوده بود. در پی آن معماران و شهرسازان متعددی به تفکر درباره زندگی مدرن به‌ویژه با سبک زندگی آمیخته با صنعتی شدن و استفاده از خودرو پرداختند و راهکارهایی برای افزایش کیفیت زندگی در شهرها ارائه کردند. از معروف‌ترین آنها در جنبش مدرنیسم، نظرات لوکور بوزیه معمار فرانسوی در توسعه بزرگراه‌سازی و اصولی چون پیلوتی‌سازی خانه‌ها و احاطه محدوده‌های مسکونی با باغ‌هاست که امروزه برای بسیاری جزو بدیهیات شهرسازی و معماری محسوب می‌شود. بسیاری از طرح‌هایی که امروزه در کشورهایی چون ایران از سوی شهرسازان توصیه شده و شهرداران با تصور تحقق مدرن شدن به اجرای آنها می‌پردازند، ملهم از تفکراتی است که در دهه‌های 70-60 میلادی در کشورهای مبدأ این نظریه‌ها توصیه شده و اجرا می‌شد. راهکارهایی که بر تفوق خودرو شخصی بر پیاده در شهرها و توسعه خیابان و پارکینگ به جای انسان تاکید می‌کنند. با افزایش مشکلات شهرنشینی در کشورهای توسعه‌یافته در دهه‌های 80 تا 90 میلادی تلاش‌های زیادی برای رفع این مشکلات که به‌ویژه آسیب‌های جدی برای سلامتی شهروندان به بار آورده بود انجام شده است. استفاده از تجارب سایر کشورهای دنیا برای کنترل آلودگی هوای پایتخت ابتدا نیاز به عزمی راسخ دارد. برای مثال دو دهه از تهیه طرح جامع پیاده‌راه‌های تهران می‌گذرد ولی امروز به ندرت می‌توان در خیابان‌ها و کوچه‌های شهر تهران، یک پیاده‌روی قابل تردد یافت. حتی مناطق جدیدتر شهر، مانند مناطق 5 و 22 و خیابان‌های جدیدالاحداث نیز از نعمت حداقل پیاده‌روهای مناسب عابر پیاده محروم‌اند. پیاده‌راه‌سازی معابر در همه جا ممکن نیست و گواه آن تجربه ناموفق خیابان 17شهریور است، علاوه بر این پیاده‌راه‌سازی که اکثراً هم هدف تجاری دارد، تنها در نقاط خاصی از شهرها ممکن هستند. اما پیاده‌روسازی، امری ضروری است که کاملاً مغفول مانده و نه‌تنها زنان و معلولان، سالمندان و کودکان، امکان تحرک مناسب در شهر ندارند، که افراد سالم و جوان هم از نعمت حرکت در مسیرهایی پیوسته در سطح شهر محروم‌اند به جز نمونه‌های معدودی از جمله خیابان ولی‌عصر یا طالقانی که امکان حرکت پیاده در سطح شهر را در مسافت‌های طولانی فراهم می‌کنند. شهرهایی که شعار پیاده‌راهواری می‌دهند، در طرح‌ها و برنامه‌های شهری خود، باید امکان تردد ایمن و راحت عابر پیاده راه را بدون وقفه در تمام سطح شهر ممکن ‌کنند. تردد دوچرخه که تنها برای قشر جوان و خاص برای مسیرهای کوتاه آن هم با قبول خطرات بی‌شمار شاید ممکن باشد. در عین حال این سوال پیش می‌آید که آیا تخریب روزانه باغات کلانشهرها که روند پارک‌فروشی هم مزید بر علت شده است، از میان بردن فضاهای باز شهری و جایگزینی آن با تجاری‌سازی‌های بی‌رویه و بدون هرگونه توجیه حرفه‌ای، علمی یا اقتصادی، شکافت و پاره کردن بافت‌ها و ساخت بزرگراه‌های بیشتر و بیشتر به‌ویژه در دو دهه اخیر نتیجه‌ای جز آسیب بیشتر به روح و جسم شهروندان و از میان رفتن ارزش‌ها و سرمایه‌های ارزشمندی چون محیط زیست و مردم داشته؟ اگر دائماً اتوبان‌ها و خیابان‌های بیشتری بسازیم و کارخانه‌های خودروسازی نیز مرتب این گذرگاه‌ها را با ماشین پر کنند، روزی خواهد رسید که کل شهر به یک پارکینگ بزرگ تبدیل خواهد شد. این نگرش در بسیاری از کشورهایی که حتی پیشتاز در صنعت خودروسازی هستند، سال‌هاست تغییر کرده، دیدگاهی که ما به سرعت به سمت آن پیش می‌رویم. در زمانی که تهران ادعا می‌کند در رقابت میان کلانشهرهای جهان شرکت می‌کند، جای آن دارد که در عمل وارد ارتقای کیفی خود برای یافتن جایگاه واقعی‌اش در عرصه جهانی شود و برای شهروندانش نیز عزت‌نفس، سلامتی و بهروزی به ارمغان آورد. از این‌رو به نظر می‌رسد شهر تهران نیاز به عزم جدی برای تغییر الگوی حرکت و سبک زندگی برای رهایی از دام مشکلاتی مانند انواع آلودگی‌ها دارد. برای تحقق چنین امری در شرایط فعلی ما نیاز داریم ابتدا حق شهروندان به هوای پاک، آفتاب و نور و طبیعت، حرکت ایمن و راحت برای تمام اقشار را به رسمیت بشناسیم و این عزمی فراتر از نصب پوستر و شعار روی بیلبوردها را می‌طلبد. مسلماً تصمیمات سلیقه‌ای برای زیرزمین بردن شهروندان (به نفع عبور و مرور بهتر خودرو شخصی) و محروم کردن آنان از هوا و آفتاب و طبیعت (حداقل بازمانده‌های آنها) آسیب‌های جدی و بازگشت‌ناپذیر به سلامت جسمی و روحی شهروندان خواهد زد که در کنار آلودگی هوا، جمعیتی بیمار و افسرده برجای خواهد گذاشت. هزینه‌های پنهان و آشکار چنین تصمیماتی در سال‌های آینده اثرات فاجعه‌بار خود را نشان خواهد داد.
آلودگی هوا یک مساله چندبعدی و چندوجهی است. پس راه‌حل‌های آن نیز باید فراتر از تصمیمات و مسلماً فراتر از راه‌حل‌های کوتاه‌مدت و مقطعی باشد.

دراین پرونده بخوانید ...

دیدگاه تان را بنویسید

 

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها