شناسه خبر : 19224 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

آنگلا، پیشرو و تاریخ‌ساز

یونان و آینده اروپا

پیروزی سیریزا ممکن است به خروج یونان از حوزه یورو بینجامد، اما باید بتواند آینده بهتری را برای یورو رقم زند.

پیروزی سیریزا ممکن است به خروج یونان از حوزه یورو بینجامد، اما باید بتواند آینده بهتری را برای یورو رقم زند. بحران جهنمی یورو پنج سال قبل از کشور یونان آغاز شد. پس درست است اگر بگوییم اکنون که حزب پوپولیست و چپ افراطی سیریزا به رهبری الکسی سیپراس پیروز انتخابات است باید گره‌گشایی در یونان اجرا شود. با تقاضای کاهش بزرگ در بدهی یونان و دادن وعده ولخرجی در مخارج عمومی، آقای سیپراس بزرگ‌ترین چالش را در مقابل تنها واحد پولی اروپا و آنگلا مرکل، صدراعظم آلمان قرار داده است که مسیر ریاضت اقتصادی را برای این قاره بنا نهاد.
خطرات زیاد است. اگرچه همه از جمله آقای سیپراس که بر خواسته خود مبنی بر باقی ماندن یونان در حوزه یورو اصرار دارند، اکنون تهدیدی آشکار از خروج یونان وجود دارد. در فاصله 2011 تا 2012، خانم مرکل تردید داشت، اما بعد از آن تصمیم گرفت از یونان حمایت کند و آن را در حوزه یورو نگه دارد. او نمی‌خواست آلمان برای ایجاد یک فاجعه دیگر در اروپا سرزنش شود، و اعتباردهندگان شمالی و جنوبی حوزه یورو هر دو نگران پیامدهای خروج یونان هرج و مرج‌زده از بانک‌های اروپا و اقتصادهای خود بودند.
این بار احتمالات تغییر کرده است. خروج یونان از یورو بیشتر اشتباه خود یونان است، چرا که اقتصاد اروپا قوی‌تر است و 80 درصد بدهی یونان در دست دولت‌ها یا مقامات رسمی است. از همه مهم‌تر اینکه سیاست‌ها متفاوت‌اند. فنلاندی‌ها و هلندی‌ها، مانند آلمانی‌ها، می‌خواهند یونان به وعده‌هایی پایبند باشد که زمان دریافت کمک از آنها داده بود. و در جنوب اروپا دولت‌های مرکزگرا نگران‌اند که تهدید موفقیت‌آمیز یونان، رای‌دهندگان را به سوی احزاب مخالف پوپولیست آنها، مانند پودمودوس اسپانیا، سوق دهد.

پاسخی درست به پرسشی نادرست
ممکن است همه چیز به هم بریزد. اما سه نتیجه وجود دارد: نتیجه خوب، فاجعه‌بار، و سازش برای خروج یونان. پیشینه یورو همیشه به تعویق انداختن درد است، اما اکنون نبرد سیاست است نه اقتصاد، و سازش می‌تواند دشوارتر باشد.
یک راه‌حل خوب و وسوسه‌انگیز وجود دارد که یونان و اروپا باید به آن چنگ زنند. آقای سیپراس دو کار درست و یک کار کاملاً نادرست انجام داده است. او درست می‌گوید که ریاضت اروپا بیش از حد است. سیاست‌های خانم مرکل اقتصاد این قاره را نابود کرده و باعث کاهش قیمت‌ها شده است. راه‌اندازی دیرهنگام تسهیل کمی (QE) از سوی بانک مرکزی اروپا مسوول آن است. آقای سیپراس نیز حق دارد بدهی یونان، که در شش سال گذشته به رغم افزایش مالیات و کاهش مخارج از 109 درصد به رقم بزرگ 175 درصد تولید ناخالص داخلی رسیده، غیرقابل پرداخت است. آنها باید یونان را مانند یک کشور آفریقایی ورشکسته وارد یک برنامه بخشودگی کنند. اما آقای سیپراس اشتباه می‌کند که در داخل کشور اصلاحات انجام نمی‌دهد. طرح‌های او برای استخدام مجدد 12 هزار کارگر بخش عمومی، کنار گذاشتن خصوصی‌سازی و افزایش حداقل دستمزد نتایجی را که یونان به سختی با رقابتی بودن به دست آورده بر باد می‌دهد.
راه‌حل این روزنامه این است: کاری کنید آقای سیپراس سوسیالیسم دیوانه‌وار خود را رها کند و در ازای بخشودگی بدهی (چه با رشد بدهی به میزانی بیش از این مقدار کنونی یا با کاهش اعتبار خود) به اصلاحات ساختاری دست بزند. آقای سیپراس نمی‌تواند خواسته‌های چپگرایانه خود را با شکستن انحصار طبقاتی محافظت‌شده یونان و پرداختن به فساد به پیش براند. ترکیب تسهیل اقتصادی کلان با اصلاحات ساختاری اقتصاد خرد حتی می‌تواند مدلی برای دیگر کشورها مانند فرانسه و حتی ایتالیا باشد.
این رویایی بسیار منطقی است -‌تا زمانی که از خواب برخیزید و به یادآورید که آقای سیپراس نمی‌تواند طرح‌های موجود را برای تسهیل کمی بپذیرد. و اما دومین پیامد فاجعه‌بار: اخراج از حوزه یورو. حق با خوش‌بینان است که می‌گویند اوضاع کنونی نسبت به سال 2012 کمتر دردآور اما همچنان آزاردهنده است.
در یونان این امر به ورشکستگی بانک‌ها، از دست دادن بخش بیشتری از درآمد، نرخ بیکاری بالاتر از 25 درصد کنونی (و اخراج احتمالی کشور از اتحادیه اروپا) می‌انجامد. تاثیرات شدید اخراج از حوزه یورو بر دیگر کشورهای اروپایی نیز شدید است. این امر می‌تواند بلافاصله تردیدها را نسبت به باقی ماندن پرتغال، اسپانیا و حتی ایتالیا در حوزه یورو تشدید کند. محافظت‌های جدید یورو، یعنی اتحادیه بانکداری و بودجه کمکی، هنوز آزموده نشده‌اند.
بنابراین محتمل‌ترین پاسخ راه‌حلی موقتی است -‌اما پاسخی است که نمی‌تواند مدت زیادی تداوم یابد. اگر آقای سیپراس بخشودگی بدهی نگیرد، تمام اعتبار خود را در مقابل رای‌دهندگان یونانی از دست می‌دهد. اما حتی اگر تنها پیشرفت‌های اندکی در وضعیت یونان ایجاد کند، دیگر کشورها ناچارند مقاومت کنند. هرگونه تغییر در شرایط کمک مالی باید در پارلمان برخی کشورها از جمله فنلاند به رای گذاشته شود. اگر این شرایط تصویب شود، رای‌دهندگان در کشورهایی مانند اسپانیا و پرتغال خواستار پایان بخشیدن به ریاضت خود می‌شوند. از همه بدتر، پوپولیست‌های جناح راست و چپ فرانسه و ایتالیا که نه‌تنها با ریاضت بلکه با عضویت کشورهای خود در حوزه یورو مخالف‌اند، قوت می‌گیرند.
و این راه‌حل مقطعی مشکلات تکنیکی نیز دارد. ECB قاطعانه می‌گوید نمی‌تواند نقدینگی اضطراری به بانک‌های یونان بدهد یا اوراق قرضه آنها را بخرد مگر آنکه دولت آقای سیپراس در برنامه‌ای توافقی با اعتباردهندگان قرار داده شود، بنابراین هرگونه بن‌بست می‌تواند باعث هجوم به بانک‌ها شود. تمدید سررسیدها می‌تواند مانع بعضی از این پیامدها شود اما حتی این تمدید ممکن است برای آقای سیپراس اندک و برای خانم مرکل زیاد باشد.

سلام بر برلین
بنابراین در پایان، یونان احتمالاً اروپا را مجبور می‌کند انتخاب‌های سختی انجام دهد. با در نظر گرفتن شانس، اوضاع به سمت پیامد خوب پیش خواهد رفت. رای‌دهندگان یونانی در بهشتی موهوم زندگی می‌کنند اگر فکر ‌کنند آقای سیپراس می‌تواند آنچه را می‌گوید عملی کند، اما آلمانی‌ها نیز باید پیامدهای ریاضت خود را در نظر بگیرند. پنج سال پس از شروع بحران یورو، کشورهای جنوب حوزه یورو به رشد نزدیک به صفر و بیکاری بسیار بالا ادامه می‌دهند. تورم منفی و کاهش قیمت‌ها دارد نمایان می‌شود، بنابراین بار بدهی به‌رغم ریاضت پولی بیشتر می‌شود. وقتی سیاست‌ها چنین پیامدهای بدی به بار می‌آورند، اعتراض رای‌دهندگان یونانی قابل پیش‌بینی و درک است.
اگر خانم مرکل با تمام تلاش‌ها برای شروع رشد و ممنوعیت کاهش قیمت در حوزه یورو مخالفت کند، اروپا را محکوم می‌کند که دهه‌ای بسیار بدتر از دهه 90 میلادی که ژاپن از سر گذراند تجربه کند. این امر مطمئناً واکنشی پوپولیستی در سرتاسر اروپا، بزرگ‌تر از آنچه در یونان رخ داد، به همراه دارد. دشوار است که ببینیم چگونه کشوری به تنهایی در چنین شرایطی دوام می‌آورد. و بزرگ‌ترین بازنده آلمان است.
منبع: اکونومیست

دراین پرونده بخوانید ...

دیدگاه تان را بنویسید

 

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها