شناسه خبر : 1684 لینک کوتاه

پایان سیاست تک‌فرزندی چین

نیاز به فرزند بیشتر

پس از دهه‌ها اجرای سیاست تک‌فرزندی، پکن اکنون از خلق خود می‌خواهد فرزندان بیشتری داشته باشند.

ترجمه: جواد طهماسبی/اکونومیست

پس از دهه‌ها اجرای سیاست تک‌فرزندی، پکن اکنون از خلق خود می‌خواهد فرزندان بیشتری داشته باشند. اما شاید برای این کار خیلی دیر شده باشد.
لیو و همسرش مدت‌هاست نتوانسته‌اند یک تعطیلات آخر هفته را با آرامش کنار یکدیگر سپری کنند. شنبه‌ها و یکشنبه‌ها در هوای آلوده پکن به تنها پسر دوساله خانواده اختصاص یافته است. آنها مجبورند در کلاس‌های پرورش کودکان شرکت کنند. جلسات آوازخوانی با سایر خانواده‌ها و ساختن سازه‌های لوگو در اتاقی پر از انواع اسباب‌بازی از جمله این فعالیت‌ها هستند. آنگاه چشم‌انداز هزینه گزاف تحصیل پیش رویشان قرار می‌گیرد. به دنبال آن و در آینده، آنها تحت فشار قرار خواهند گرفت تا برای پسرشان آپارتمانی تهیه کنند تا او بتواند دختری را ترغیب به ازدواج کند. تهیه چنین آپارتمانی برای لیو -‌ که مدیر توسعه نرم‌افزار است -‌ و همسرش -‌ که متخصص منابع انسانی است -‌ به معنای پرداخت هزینه‌ای معادل حقوق دو دهه آنهاست. این یک نمونه از هزینه‌هایی است که فرزندآوری به طبقه متوسط چین تحمیل می‌کند. لیو و همسرش خود تک‌فرزندانی هستند که به همراه دیگر تک‌فرزندان محصول سیاست چین ملت این کشور را تشکیل داده‌اند. سیاست تک‌فرزندی در چین در سال 1979 و به عنوان راه‌حلی سریع برای مشکلات جامعه فقیر و پرجمعیت رونمایی شد. اکنون این زوج از نظر قانونی مجاز شده‌‌اند تا فرزند دیگری داشته باشند. اما لیو حتی فکرش را هم نمی‌کند. دیگر پول، زمان یا حال و حوصله‌ای برای فرزند دوم باقی نمانده است. به گفته لیو «ما قصد نداریم کل زندگی را به خاطر بچه کار کنیم. انتظار ما از زندگی بیش از اینهاست». پرجمعیت‌ترین کشور جهان با 35/1 میلیارد نفر به زودی با کاهش جمعیت مواجه خواهد شد یا بهتر است گفته شود جمعیت مناسب اندکی خواهد داشت. بیش از سه دهه برنامه تنظیم خانواده اجباری دولت که با عنوان سیاست تک‌فرزندی معرفی شده بود نتایجی به بار آورد که حتی از حد تصور معماران آن فراتر است. به این برنامه می‌توان اجبار طبیعی خانواده‌های ثروتمند و تحصیل‌کرد‌ه‌ای مانند خانواده لیو را افزود که خود اندازه خانواده را محدود می‌کنند. با این وضعیت پیش‌بینی می‌شود ظرف 15سال جمعیت چین روندی کاهشی در پیش گیرد. علاوه بر این، جمعیت چین ترکیبی نامتناسب خواهد داشت که در آن تعداد زنان و جوانان بسیار کم و تعداد سالمندان بسیار زیاد می‌شود. به نوشته نشریه «بررسی توسعه و جمعیت» که توسط شورای جمعیتی نیویورک منتشر می‌شود سه نفر از جمعیت‌شناسان برتر چین پیش‌بینی می‌کنند که سیاست‌ تک‌فرزندی چین به دو اشتباه مهلک دیگر دولت اضافه می‌شود. این دو اشتباه تاریخی در دوران معاصر عبارتند از انقلاب فرهنگی سال‌های 1976-1966 و قحطی خودساخته سال‌های 1961-1959 که به قیمت جان ده‌ها میلیون نفر تمام شد. خسارات این دو رویداد در زمان نسبتاً کوتاهی جبران شد اما تاثیر مخرب سیاست تک‌فرزندی تا مدت‌ها ادامه خواهد داشت. عوامل زیادی ممکن است مانع معجزه چین -‌ بزرگ‌ترین رشد اقتصادی که جهان شاهد آن بوده است -‌ شوند. فساد و سوءاستفاده از قدرت چهره حزب کمونیست حاکم را مخدوش کرده است. این حزب باید به دنبال روشی باشد تا بتواند مردمی را راضی نگه دارد که دیگر به یک کاسه برنج قانع نمی‌شوند. علاوه بر این، چین با مشکل آلودگی هوا، آب نامناسب و زنجیره غذایی آلوده روبه‌رو است. همزمان دولت صداهای مستقل را سرکوب می‌کند که خود -‌ به گفته فعالان حقوق بشری -‌ باعث می‌شود روش‌های مبارزه خلاقانه و جدیدی به وجود آیند. با وجود این، به نظر می‌رسد مهم‌ترین خطر برای آینده چین خطر جمعیتی باشد. سیاست تک‌فرزندی که همزمان با اصلاحات بازار آغاز شد به عنوان یکی از عوامل تسریع‌کننده تحولات اقتصادی چین معرفی می‌شود. با کاهش جمعیت دولت موفق شد مردمی را که به زحمت دست‌شان به دهان‌شان می‌رسید به دومین اقتصاد بزرگ جهان تبدیل سازد. طبق آمارهای مستقل، امروزه زنان چینی به طور میانگین 5/1 فرزند دارند که در مقایسه با شش فرزند در اواخر دهه1960 بسیار اندک است (اگر کشوری بخواهد جمعیت موجود خود را حفظ کند باید نرخ باروری آن حداقل 1/2 باشد). انتظار می‌رود تا سال 2030 جمعیت چین به اوج خود، یعنی 4/1 میلیارد، برسد و پس از آن روندی نزولی در پیش گیرد. در اجرای تجربه بزرگ‌ترین مهندسی اجتماعی تاریخ، جمهوری خلق چین فقط یک بمب زمانی جمعیتی را جایگزین بمبی دیگر کرد. چین هم‌اکنون با انبوهی از وعده‌ها و تعهدات اجتماعی مواجه است که نمونه آن فقط در کشورهای توسعه‌یافته دیده می‌شود اما سایر کشورها برای مقابله و عمل به این وعده‌ها توانایی بیشتری دارند. چین قبل از ثروتمند شدن سالمند می‌شود بدان معنا که انفجار جمعیت کهنسال در این کشور رخ خواهد داد. طبق اداره ملی آمار چین، سال گذشته برای اولین بار میزان جمعیت دارای سن اشتغال کاهش یافت. این کاهش نگرانی بزرگی برای دولتی است که برای رشد اقتصادی به تعداد زیاد نیروی کار وابسته است. رشد اقتصادی نیز برای مقابله با ناآرامی اجتماعی ضرورت دارد. با محدود کردن خانواده‌های شهری به داشتن یک فرزند و اجازه دادن به خانواده‌‌های روستایی به داشتن دو فرزند، چین جمعیت خود را به سمتی کشاند که با پیش‌شرط‌های صعود از نردبان رشد و رسیدن به کشورهای توسعه‌یافته مغایرت دارد. مشکل دیگر وجود 25 میلیون مرد است که در نتیجه رفتار سنت‌گرایانه والدینی ایجاد شد که قصد داشتند سهمیه تک‌فرزندی خود را با داشتن پسر پر کنند. به گفته یکی از متخصصان جمعیت‌شناسی در دانشگاه پکن، سیاست تک‌فرزندی واقعاً ارزش اجرا نداشت. «افرادی که سیاست را تدوین کردند هرگز انتظار بروز مشکلات امروز را نداشتند. دانش جمعیت‌شناسی آنها اندک بود. اکنون جامعه باید بهای سنگینی را به خاطر نادانی آنها بپردازد». پس از سال‌ها درنگ و دست روی دست گذاشتن، رهبران چین تصمیم گرفته‌اند تا از وقوع آینده‌ای تاریک پیشگیری کنند. در 15 نوامبر، رسانه‌های دولتی اعلام کردند رئیس‌جمهور شی پینگ لایحه‌ای را امضا کرد که به معنای تعدیل سیاست برنامه تنظیم خانواده است. مطابق آن زوج‌هایی که یک نفر از آنها تک‌فرزند هستند اجازه دارند صاحب دو فرزند شوند. برآورد می‌شود این سیاست جدید باعث شود هر سال یک میلیون نوزاد جدید پا به دنیا گذارند. اما به نظر می‌رسد این سیاست اندکی دیر مطرح شده باشد. مشکلات جمعیتی چین هم‌اکنون به مشکلات اجتماعی عدیده‌ای دامن زده است. به عقیده یکی از جمعیت‌شناسان دانشگاه خلق پکن «ما نیازی به تعدیل برنامه تنظیم خانواده نداریم. نیاز ما آن است که این برنامه به طور کامل برداشته شود». اما چه اتفاقی خواهد افتاد؟ پس از اعلام سیاست جدید، وانگ پیان معاون رئیس کمیسیون قدرتمند «بهداشت ملی و تنظیم خانواده» هر نوع تغییرات جدید را رد کرد اما چند روز بعد یکی از مقامات دولتی خوش‌بینی بیشتری نشان داد. اکنون بحث‌ها بر سر آن است که این سیاست نامطلوب چه زمانی منسوخ خواهد شد.

نتیجه بیش از حد انتظار
با وجود سوءاستفاده‌های حقوق بشری که تحت عنوان سیاست تک‌فرزندی انجام گرفت باور عمومی بر آن است که این سیاست ارزش اجرا داشت. آمارگران دولتی اعلام می‌کنند این سیاست باعث شد 400 میلیون نفر کمتر متولد شوند. برنامه ملی تنظیم خانواده روند اجرایی بی‌رحمانه‌ای داشت: حداقل 335 مورد سقط جنین توسط دولت تصویب شد، 200 میلیون مورد عقیم‌سازی صورت گرفت و مادرانی که قبلاً صاحب فرزند شده بودند مجبور شدند به طور مرتب به درمانگاه‌های زنان مراجعه کنند تا مطمئن شوند باردار نیستند. در شهرها، خانواده‌ها مجبور شدند فقط یک فرزند داشته باشند در حالی که روستاییانی که فرزند اول آنها دختر یا معلول جسمی بود می‌توانستند فرزند دوم بیاورند (توجه داشته باشید که این قانون فرزند دختر و فرزند معلول را یکسان تلقی می‌کند). زوج‌هایی که هر دو تک‌فرزند بودند نیز می‌توانستند صاحب دو فرزند شوند. اقلیت‌های قومی مجاز بودند چند فرزند داشته باشند. طرفداران این سیاست ادعا می‌کنند که نظارت بر زاد و ولد مردم به جمهوری خلق چین کمک کرد تا استانداردهای زندگی را به طرز چشمگیری بهبود بخشد. تولید ناخالص داخلی سرانه کشور از کمتر از 200 دلار در سال 1980 به شش هزار دلار در سال گذشته رسید. از زمان شروع سیاست تک‌فرزندی چین توانست میلیون‌ها نفر را از چنگال فقر بیرون بکشد. به گفته یکی از جمعیت‌شناسان اجتماعی از دانشگاه پکن «مدت زیادی در چین توافق عمومی بر آن بود که جمعیت کمتر بهتر است چرا که فشار کمتری بر اقتصاد و محیط زیست وارد می‌کند. اکنون برای رهبران سخت است که خلاف جریانی حرکت کنند که سال‌ها معقولانه تلقی شده است». اما جمعیت‌شناسان -‌ حتی کسانی که دست‌پرورده نظام کمونیستی هستند‌-‌ادعای پکن را مبنی بر اینکه برنامه تنظیم خانواده از تولد 400 میلیون نفر جلوگیری کرده است زیر سوال می‌برند. هر گاه ملتی ثروتمندتر و دارای تحصیلات بیشتر شود زنان به طور طبیعی فرزندان کمتری خواهند داشت. به عنوان مثال در ژاپن و ایتالیا نرخ باروری بدون دخالت دولت یا سقط جنین‌های اجباری کاهش یافته است. به اعتقاد یکی از متخصصان جمعیت‌‌شناسی سیاست تک‌فرزندی فقط به پیشگیری از حداکثر 100 میلیون تولد منجر شده است نه 400 میلیون. بخش دیگر این کاهش مرهون توسعه اقتصادی است. علاوه بر این، برداشتن این مقررات نیز باعث ترمیم عدم تعادل جمعیتی نخواهد شد. گروهی که رهبران چین دوست دارند افزایش اندازه خانواده را در آن شاهد باشند، یعنی طبقه متوسط تحصیل‌کرده شهری، علاقه‌ای به چنین کاری ندارند. به گفته لیو «از آنجایی که من و همسرم تک‌فرزند بودیم نیازی به داشتن خانواده بزرگ احساس نمی‌کنیم. ما به جامعه‌ای با داشتن فرزند کمتر عادت کرده‌ایم».
مهندسان اجتماعی که سیاست تک‌فرزندی را تدوین کردند هیچ‌گاه انتظار نداشتند این سیاست بیش از یک نسل تداوم داشته باشد. آنها این نظام را موقتی می‌دانستند و راه‌های گریزی برای آن پیش‌بینی کرده بودند. کمتر از 40 درصد خانوارهای چینی مشمول این قانون می‌شدند اما مقامات محلی که ترفیع خود را در گرو کاهش آمار رسمی جمعیتی می‌دانستند این سیاست را با اشتیاق بیش از حد به اجرا گذاشتند و عقیم‌سازی یا سقط جنین را اجباری کردند حتی در شرایطی که زنان فقط چند روز تا زایمان فاصله داشتند. زنان مناطق روستایی هنوز هم مجبورند سالی چهار بار تحت معاینه پزشکی قرار گیرند تا مطمئن شوند باردار نیستند. این کار مستلزم تاسیس یک نظام اداری بسیار بزرگ بود. هم‌اکنون نیم‌میلیون چینی در بخش دولتی برنامه تنظیم خانواده اشتغال دارند و مایل نیستند شغل خود را از دست بدهند. دولت‌های محلی همچنین با تدوین «کارمزدهای پشتیبانی اجتماعی» که عنوانی برای جریمه‌های تخطی از قانون تک‌فرزندی به شمار می‌رفت فعالیت‌های خود را تشدید کردند. میزان این جریمه‌ها توسط مقامات محلی تعیین می‌شود و اغلب چندین برابر درآمد سالانه یک فرد است به این معنا که کشاورزان قادر نخواهند بود چنین مبالغی بپردازند. یکی از متخصصان به طور محتاطانه‌ای تخمین می‌زند که از زمان آغاز اجرای سیاست تک‌فرزندی حدود 330 میلیارد دلار جریمه اخذ شده است. این پول بدون هیچ‌گونه پیگیری بعدی در اختیار مقامات محلی قرار می‌گیرد. اما بزرگ‌ترین مانع بر سر راه ابطال قانون تک‌فرزندی ذهنیت «رشد به هر قیمتی» است که دهه‌ها باعث تحریک رشد اقتصادی چین شد. این ذهنیت لجوجانه محیط زیست کشور را نابود کرد و باعث شد شکاف ثروتی بزرگی در جامعه پدیدار شود. به عقیده متخصصان «هیچ‌کس نیاز چین به رشد اقتصادی را انکار نمی‌کند اما باید دقت کرد که رشد بسیار سریع و تعیین تولید ناخالص داخلی به عنوان تنها ملاک ارزیابی موفقیت چه مشکلاتی ایجاد می‌کند. ما مدت‌هاست که هزینه‌های اجتماعی توسعه را از یاد برده‌ایم».

مصائب تعداد اندک
اکنون هزینه‌های اقتصادی نیز کم‌کم نمایان می‌شوند. عواقب سه طرح مهندسی اجتماعی بزرگ چین آن است که تا سال 2030 حداقل 25/3 درصد سالانه از رشد چین کاسته شود. این برآوردها توسط اقتصاددانان سیتی‌گروپ صورت گرفت.
تعداد بسیار اندک کارگران: در طول دوران رشد دورقمی چین، مزیت رقابتی این کشور به خاطر تعداد بسیار زیاد نیروی کار آن به دست آمده بود. امروزه این نیروی کار در حال کم شدن است و دستمزد‌ها به سرعت بالا می‌رود. چین نقطه‌عطفی کلیدی در توسعه را پشت سر گذاشته است و دیگر رشد آسان با عرضه بی‌پایان نیروی کار ارزان مقدور نیست. در آینده کارخانه‌ها با کمبود کارگر مواجه خواهند شد. سال گذشته 13600 مدرسه ابتدایی به خاطر کمبود دانش‌آموز تعطیل شدند. صاحبان کارگاه‌ها در مقایسه با پنج سال گذشته 35 درصد بیشتر دستمزد می‌پردازند. کارگران نیز فقط چند ماه در کار دوام می‌آورند و اغلب به خاطر پیشنهادهای بهتر دستمزدی از جانب سایر کارفرمایان کار خود را رها می‌کنند.
تعداد بسیار اندک جوانان: تا سال 2050 از هر سه چینی یک نفر بالای 60 سال خواهد داشت. تعداد این افراد به 430 میلیون نفر خواهد رسید که از جمعیت ایالات متحده بیشتر است. در کشورهای توسعه‌یافته‌ای مانند ژاپن انفجار جمعیت کهنسالان یک مشکل بزرگ است اما ژاپن در مقایسه با چین بسیار ثروتمندتر است و سالمندان می‌توانند خدمات پزشکی یارانه‌ای با کیفیت بالا و مراقبت‌های ویژه دریافت کنند. در مقابل، چین «کاسه آهنی برنج» را شکسته است. این اصطلاحی است که سوسیالیست‌ها برای مراقبت‌های دولتی از گهواره تا گور به کار می‌بردند.. در این صورت هر تک‌فرزند مسوول مراقبت از شش فرد کهنسال خواهد بود: والدین خود و والدین والدین. چینی‌ها این وضعیت را 1-2-4 نامیده‌اند. مراقبت از کهنسالان هنگامی دشوارتر می‌شود که بدانیم میلیون‌ها چینی در کشور در حال جابه‌جایی هستند و مزارع محل سکونت والدین را به قصد پیدا کردن شغل در شهرها ترک می‌کنند. یکی از جمعیت‌شناسان که اکنون 68 سال دارد مورد خود را به عنوان مثال ذکر می‌کند. او متولد شانگهای است اما در پکن اقامت دارد. پدرش که سال گذشته فوت کرد 16 سال به مراقبت در منزل نیاز داشت. خانه سالمندان در چین کمیاب است و مکتب کنفوسیوس نیز استفاده از آن را گناه می‌داند. سه برادر و دو خواهر او به نوبت از پدرشان مراقبت کردند. خانواده‌های کنونی این امکان را ندارند. معلوم نیست چه کسی از تک‌فرزندان در دوران کهنسالی مراقبت خواهد کرد.
تعداد بسیار اندک زنان: در روستاها و مزارع اکثر فرزندان پسر هستند. در یک مدرسه ابتدایی در کلاس 27 پسر و 13 دختر تحصیل می‌کنند. در مناطق روستایی والدین مجازند دو فرزند داشته باشند به شرط آنکه فرزند اول دختر و یا معلول باشد. سنت‌های چینی برای پسران ارزش بیشتری قائل هستند چرا که پسرها نسل خانواده‌ را حفظ می‌کنند. بنابراین خانواده‌ها از روش‌های غیرقانونی مانند سقط جنین استفاده می‌کنند و منحنی نسبت جنسیتی در خانواده‌ها را به سمت پسر سوق داده‌اند. به طوری که در برخی مناطق روستایی به ازای هر 100 دختر 135 پسر وجود دارد. این پسرها در آینده برای پیدا کردن همسر دچار مشکل می‌شوند. پسرانی که نتوانند شجره خانوادگی را گسترش دهند به «شاخه‌های بی‌بر» معروف می‌شوند. افزایش تعداد این‌گونه پسرها حزب کمونیست را نگران کرده است. مردان جوان بدون تعهد برای بروز اعتراضات اجتماعی بسیار مستعد هستند. هم‌‌اکنون هر روز در چین شاهد اعتراضات کوچک هستیم. دولت هر سال 125 میلیارد دلار در طرح حفظ ثبات هزینه می‌کند که از کل بودجه دفاعی کشور بیشتر است.

داشتن یک بچه به اندازه کافی سخت هست
به‌رغم شکوه اقتصادی و افزایش نفوذ جهانی، به نظر می‌رسد چین به نوعی عدم امنیت در سطح ملی مبتلا باشد. رشد روندی نزولی دارد. ناآرامی‌ها و هزینه‌ها رو به افزایش است. چینی‌ها با استفاده از رسانه‌های اجتماعی که از دسترس سانسور دولتی دور هستند اعتراضات خود را بیان کرده و از دولت انتقاد می‌کنند. تک‌فرزندان از خود می‌پرسند چرا باید به تعداد زیاد از دانشگاه‌ها فارغ‌التحصیل شوند بدون آنکه بتوانند در نظام اقتصادی متکی به نیروی کار چین شغلی دولتی برای خود پیدا کنند. همزمان کارآفرینان از این شکایت دارند که کمبود نیروی کار ناشی از سیاست‌ تک‌فرزندی مانع از آن شده است که چین بتواند درست در زمانی که می‌خواهد به پله بعدی نردبان توسعه صعود کند از نوآوری محروم شود. جوانان چینی در جهانی به سر می‌برند که در آن نمی‌توانند عملکردی همانند والدین خود داشته باشند. یکی از دلایل تورم شدید در بازار املاک شهرهای بزرگ آن است که جوانان فکر می‌کنند باید قبل از انتخاب همسر از میان تعداد رو به کاهش زنان کشور صاحب آپارتمان شوند. هم‌اکنون بهای یک آپارتمان کوچک در پکن 30 برابر درآمد سالانه یک فرد جوان است. بنابراین تعجبی ندارد که بسیاری از جوانان تمایلی به گسترش خانواده ندارند. یک مطالعه دولتی نشان می‌دهد در ایالت شرقی نانجینگ 40 درصد از افرادی که مجاز به داشتن فرزند دوم هستند تمایلی به انجام این کار ندارند. نتیجه این تحقیق نگران‌کننده است: حتی اگر سیاست تک‌فرزندی به طور کامل لغو شود رشد جمعیت کشور سرعت کافی نخواهد داشت تا بتواند از بروز ناآرامی‌های اجتماعی پیشگیری کند. نرخ تولد نوزادان هر اندازه که زیاد باشد نمی‌تواند تا دو دهه دیگر کمبود کارگران و زنان را جبران کند. اما چرا هنوز خارجیان برای مطالعه الگوی تنظیم خانواده چین به این کشور می‌آیند؟ حتی امروزه هم دولت موفقیت اقتصادی خود را به طرح تک‌فرزندی نسبت می‌دهد و از بیان عواقب منفی آن به دانشمندان بازدیدکننده خودداری می‌کند. پکن همانند برادری بزرگ‌تر و عاقل رفتار می‌کند و به کشورهای آسیا، آفریقا و آمریکای لاتین که قصد دارند مسیر اقتصادی چین را تقلید کنند مشاوره می‌دهد. حتی مقامات سازمان ملل و کشورهای غربی از اقدام چین در نجات کره زمین از دام جمعیت بیش از حد تقدیر کرده‌اند. یکی از متخصصان جمعیت‌شناسی چین می‌گوید: «ما خود می‌دانیم که برنامه تنظیم خانواده چه مشکلات بزرگی ایجاد کرده است با وجود این، رهبران ما قصد دارند آن را به کشورهای دیگر صادر کنند. من سعی می‌کنم خارجیان بازدیدکننده را از تقلید از برنامه ما منصرف کنم.» اگر این بازدیدکنندگان واقعاً می‌خواهند از چین درس بیاموزند بهتر است نگاهی به نتایج یک پروژه آزمایشی که در سمت غربی دیوار چین انجام شد بیندازند. مردم این منطقه از مدت‌ها قبل مجاز بودند دو فرزند داشته باشند اما بدون اعمال سقط جنین اجباری یا معاینه مکرر زنان نرخ باروری منطقه از میانگین کشوری کمتر است. یک روستایی 42ساله دلیل این وضعیت را این‌گونه بیان می‌کند: «یک فرزند کافی است. بهتر است یک فرزند را خوب تربیت کنیم به جای آنکه بچه‌های زیاد داشته باشیم و نتوانیم از آنها به خوبی مراقبت کنیم.»موضوع جالب توجه دیگر آن است که شکاف جنسیتی دیگر مناطق چین در اینجا دیده نمی‌شود. در مدرسه ابتدایی منطقه تعداد دختران از پسران بیشتر است. به نظر می‌رسد طبیعت بهتر از برنامه‌های حزب کمونیست می‌تواند جمعیت انسانی را تنظیم کند. پس از سه دهه برنامه گمراه‌کننده تنظیم جمعیت در چین، این می‌تواند درس بزرگ این کشور برای جهانیان باشد.

دراین پرونده بخوانید ...

دیدگاه تان را بنویسید

 

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها