شناسه خبر : 16082 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

آیا سال ۱۳۹۶ سال پایان برجام خواهد بود؟

نیاز به مدیریت مدبرانه

نگران‌کننده‌ترین ابهام در مورد آینده برجام، رویکرد دولت جدید ایالات متحده آمریکاست. ترامپ در جریان مبارزه انتخاباتی خود، برجام را دارای نقص‌های اساسی دانست، آن را محکوم کرد، و «فاجعه‌بار» و «وحشتناک» خواند.

علی واعظ / تحلیلگر ارشد ایران در گروه بین‌المللی بحران
نگران‌کننده‌ترین ابهام در مورد آینده برجام، رویکرد دولت جدید ایالات متحده آمریکاست. ترامپ در جریان مبارزه انتخاباتی خود، برجام را دارای نقص‌های اساسی دانست، آن را محکوم کرد، و «فاجعه‌بار» و «وحشتناک» خواند. اما نزدیک به صد روز پس از در دست گرفتن قدرت هنوز اقدامی برای ملغی کردن آن یا بازنگری توافق انجام نداده است. با گذر زمان، کمابیش مشخص شده است که یک گزینه از روی میز برداشته شده است و آن لغو توافق یا خودداری از برداشتن گام‌های ضروری برای حفظ آن -‌ برای نمونه خودداری از تجدید معافیت‌هایی که تحریم‌های مربوط به برنامه هسته‌ای ایران را هر 120 یا 180 روز تعلیق می‌کنند‌-‌ است. ترامپ می‌تواند با یک امضا، تحریم‌های یکجانبه ایالات متحده را برگرداند یا حتی - به‌رغم مکانیسم حل دعاوی برجام، مخالفت احتمالی در داخل 1+5، و نبود پایه و اساسی برای تعریف مجدد ایران به عنوان تهدیدی برای صلح بین‌المللی پس از بسته شدن پرونده آن کشور در مورد ابعاد گذشته برنامه هسته‌ای‌اش -‌ به طور یکجانبه تحریم‌های سازمان ملل را نیز دوباره اعمال کند. با این حال ریسک چنین عملی در زمانی که ایران متعهد به تعهداتش باقی‌مانده این است که می‌تواند منجر به منزوی شدن آمریکا در انظار بین‌المللی شود.
شرکای واشنگتن در گروه 1+5 که تاکنون از اجرای توافق بسیار خشنود بوده‌اند، از آن قویاً پشتیبانی کرده‌اند. فدریکا موگرینی، مسوول سیاست خارجی اتحادیه اروپا، اظهارنظر کرده است که تلاش یکجانبه آمریکا برای لغو برجام می‌تواند آن کشور را در جبهه مخالف اتحادیه اروپا و نیز روسیه -که هشدار داده است که نابودی برجام «بخشش‌ناپذیر» خواهد بود- قرار دهد. همچنین مقامات چین گفته‌اند که برجام نباید تحت تاثیر «تغییر وضعیت داخلی» کشورهای درگیر قرار گیرد. حتی برخی مخالفان منطقه‌ای، ظاهراً نمی‌خواهند شاهد لغو برجام باشند. ترکی‌الفیصل، شاهزاده سعودی و مقام ارشد سابق این کشور، هشدار داده است که «لغو باری به هر جهت برجام، عواقبی وخیم خواهد داشت». بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل، که شاید صریح‌اللهجه‌ترین مخالف برجام باشد، ظاهراً دیگر خواهان لغو آن نیست، و به جای آن خواستار سختگیری در اجرای توافق و مقابله با سیاست‌های منطقه‌ای ایران است. نهادهای نظامی و امنیتی اسرائیل هم برجام را توافقی تمام‌شده می‌دانند و می‌خواهند توجه خود را بر اجرای جدی آن متمرکز کنند.

گزینه‌های آمریکا
حتی مخالفان جمهوریخواه برجام هشدار داده‌اند که لغو توافق در شرایطی که ایران آن را به طور کامل اجرا می‌کند باعث خواهد شد که جامعه جهانی یک‌صدا ایالات متحده را نکوهش کند و به این ترتیب، ائتلاف گسترده برای اعمال مجدد تحریم‌ها ناممکن خواهد بود. آنها معتقدند این امر احتمالاً ایالات متحده را در موضعی ضعیف‌تر برای مذاکره دوباره درباره توافق یا تغییر سیاست‌های منطقه‌ای و داخلی ایران قرار خواهد داد. یکجانبه‌گرایی بی‌پروا ممکن است هم مرکزیت نظام مالی ایالات متحده را برای اقتصاد جهانی تضعیف کند (اگر کشورهای دیگر برای دور زدن آن گرد هم آیند)، و هم کارایی تحریم‌ها را به عنوان ابزاری برای اعمال سیاست‌های آمریکا، اگر دشمنان ایالات متحده به این نتیجه برسند که واشنگتن دائماً قواعد بازی را به زیان آنها به هم می‌زند.
از همین روست که گزینه‌ای که هر روز محتمل‌تر به نظر می‌رسد و در موردش کمابیش بین کاخ سفید و کنگره اجماع به وجود آمده است سختگیری در اجرای برجام و همزمان، مقابله جدی با سیاست‌های منطقه‌ای ایران است. نباید فراموش کرد که مخالفت دولت جدید آمریکا با برجام کمتر ناشی از سابقه اجرای آن و بیشتر نتیجه محدود بودن حوزه مورد توافق است: در واقع برجام توافق عدم اشاعه است که موقتاً برنامه هسته‌ای یک حریف را محدود کرده، ولی در عین حال به آن مشروعیت بخشیده و ایران را قادر ساخته است تا در جهت آنچه مخالفان در آمریکا تلاش برای سلطه بر منطقه می‌دانند حرکت کند.
گزینه حفظ برجام بی‌شک نیازمند این است که ایران به متن و روح آن پایبند باقی بماند و همزمان ترامپ باید پایبندی ایالات متحده به برجام را تضمین کند. صیانت از برجام نیازمند حسن نیت دائمی و مدیریت فعالانه واشنگتن، اعطای به‌موقع امتیازنامه‌ها برای تجارت مشروع با ایران، صدور رهنمودها برای شفاف‌سازی ابهام‌های مربوط به لغو تحریم‌ها، یاری‌رسانی به مدرن‌سازی نیروگاه آب‌سنگین اراک و محافظت از برجام در برابر فشارهای خارجی -‌ به‌ویژه تلاش‌های کنگره برای جلوگیری از اجرای برجام‌-‌ است. اگر دولت ترامپ به دقت مراقب پایبندی ایران به برجام باشد، در حالی که تعهدات خودش را نادیده می‌گیرد، نهایتاً توافق تضعیف و ملغی خواهد شد. البته هنوز نمی‌توان این احتمال را به کلی مردود دانست که ترامپ ممکن است به عمد وارد چنین مسیری شود به این امید که ایران را تحریک کند تا برجام را ابتدا لغو کند تا به این ترتیب تا اندازه‌ای از نکوهش بین‌المللی و از دست رفتن اهرم‌های قدرت آمریکا
پرهیز کند.

مصونیت برجام
نخستین امتحان در فردای انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم در ایران روی خواهد داد که از قضا همزمان خواهد شد با زمانی که دولت جدید آمریکا باید برای نخستین بار تعلیق تحریم‌های هسته‌ای را که دولت اوباما روز آخر زمامداری‌اش تمدید کرد، مجدداً برای چهار ماه دیگر تمدید کند. چنین اقدامی به لحاظ نمادین مهم خواهد بود چون از آن زمان به بعد دولت ترامپ رسماً برجام را به رسمیت شناخته و برای ادامه حیاتش گام برداشته است.
اما حفظ برجام به معنی مصونیتش نیست. در واقع مخالفان برجام به این نتیجه رسیده‌اند که برای آنکه آن را با هزاران زخم باریک از پای درآورند، باید آنقدر حفظش کنند تا این ضربات اثر کنند. آنها به دنبال این هستند که با رویکردی بیش از حد نظامی‌گرایانه و یکجانبه نسبت به تحرکات منطقه‌ای ایران، تهران را به سمت اقدامات تلافی‌جویانه سوق دهند که بهانه و مشروعیت لازم برای تحریم‌های غیرهسته‌ای را فراهم کنند که نهایتاً ایران را به سمت خروج از توافق یا مذاکره بر سر توافقی یکسویهسوق دهد.
برخی از اقداماتی که احتمال دارد مورد توجه مقامات دولت جدید آمریکا باشد تا هم به این هدف نائل شوند و هم متحدان منطقه‌ای خود را ارضا کنند، برخورد خشن با نیروی دریایی ایران در تنگه هرمز و خلیج فارس، هدف قرار دادن منافع و متحدان ایران در یمن، ترور مستشاران ایران در عراق یا سوریه خواهد بود که ممکن است اقدام تلافی‌جویانه ایران را با پیامدهایی فوری برانگیزند.

گزینه‌های ایران
چنین رویکرد نامتقارنی ایران را در شرایط دشواری قرار خواهد داد چون عدم پاسخگویی حمل بر ضعف خواهد شد و ممکن است آمریکا و رقبای منطقه‌ای ایران را به سمت اقدامات خشن‌تری سوق دهد که منافع کشور را به خطر خواهد انداخت، ودر عین حال مقابله به مثل هم دقیقاً همان نتیجه‌ای را در پی خواهد داشت که مخالفان ایران و برجام به دنبال آن هستند، یعنی امنیتی‌سازی مجدد ایران، تحمیل فشارهای اقتصادی و منزوی کردن کشور.
هدف برخی از مخالفان این است که نهایتاً ایران را از این طریق مهار کنند. اما هدف برخی دیگر از احیای ابزار تحریم، مذاکره دوباره درباره توافق هسته‌ای به منظور تقویت برخی از شروط هسته‌ای یا افزودن شروط غیرهسته‌ای به آن است.

در مقابل چنین رویکردی ایران چند گزینه دارد:

مظلوم‌نمایی و انداختن تقصیر به گردن واشنگتن، به امید شکاف انداختن میان ایالات متحده و شرکایش، و فرسوده کردن تدریجی تحریم‌ها یا حتی خنثی کردن آنها. به انزوا کشاندن آمریکا البته مستلزم خویشتنداری از واکنش نشان دادن به تخلفات ایالات متحده از برجام خواهد بود.
احیای برنامه هسته‌ای. مجلس شورای اسلامی، دولت را بر اساس قانون اقدام متقابل و متناسب و در راستای رهنمودهای رهبری مکلف کرده است در صورت تخطی ایالات متحده از برجام، غنی‌سازی اورانیوم را توسعه دهد و از همکاری با بازرسان آژانس بین‌المللی انرژی اتمی بکاهد. اگر ایران برنامه هسته‌ای خود را با به کار انداختن سانتریفیوژهای پیشرفته‌تر احیا کند، خواهد توانست به سرعت ظرفیت غنی‌سازی اورانیوم خود را به سطح بالایی برساند که شاید بهانه لازم را برای کسانی در آمریکا و اسرائیل که خواهان درگیری نظامی با ایران هستند فراهم آورد. برای پیشگیری از این وضع، تهران ممکن است به صورت تدریجی فعالیت‌های هسته‌ای خود را توسعه دهد. ولی حتی واکنش نرم‌تر و سنجیده‌تر نیز باعث شعله‌ور شدن دوباره رویارویی هسته‌ای خواهد شد.
مقابله به مثل منطقه‌ای. مجاورت نیروهای آمریکا و ایران در چند منطقه عملیاتی در عراق و سوریه می‌تواند گزینه دیگری برای مقابله به مثل ایران به وجود آورد: هدف قرار دادن نیروهای آمریکا به وسیله متحدان منطقه‌ای ایران در محور مقاومت. بالا گرفتن تنش‌ها همچنین می‌تواند ایران را به پافشاری بر بازدارنده‌هایی که برای امنیت ملی خود ضروری می‌داند سوق بدهد: برنامه موشک‌های بالستیک و آنچه ایران «سیاست دفاع روبه‌جلو» می‌خواند، یعنی تقویت شرکای منطقه‌ای‌اش در بغداد، دمشق و بیروت. این امر بی‌تردید بهانه لازم را به دست کسانی که در واشنگتن در پی اعمال فشار بیشتر بر ایران هستند خواهد داد و به تشدید تنش‌ها خواهد انجامید.

تمامی این گزینه‌ها منجر به فضای مسمومی خواهند شد که برای رشد و توسعه سیاسی و اقتصادی کشور مناسب نخواهد بود. در چنین فضایی بهترین گزینه برای کشور این است که خود را بازیگری متین و سازنده نشان دهد که نه‌تنها به تعهدات بین‌المللی‌اش و توافق چندجانبه برجام متعهد باقی‌مانده، بلکه در منطقه هم نقش سازنده‌ای بازی می‌کند. قسمت مهمی از چنین راهکاری پیام‌رسانی راهبردی است که در وهله نخست با سخنان یا حتی تحریکات نسنجیده بهانه به دست بدخواهان داده نشود، و در مرحله بعد با تدوین یک سیاست مدون در سطح شورای عالی امنیت ملی با تلاش طرف مقابل برای امنیتی ساختن تصویر ایران و نقشش در منطقه مقابله شود. شرایط را باید به نحوی دگرگون کرد که تصویب هرگونه تحریمی در کنگره آمریکا و هر عمل خشونت‌آمیزی از سوی دولت آن کشور مورد محکومیت جهانی قرار گیرد، نه آنکه از آن استقبال شود و عکس‌العملی منطقی در مقابل سیاست‌های منطقه‌ای ایران قلمداد شود.
این به معنای عقب‌نشینی ایران نیست. همان‌طور که آقای دکتر علی‌اکبر صالحی، رئیس سازمان انرژی اتمی، اخیراً در مصاحبه‌ای گفت «اقتدار همیشه این نیست که شما پاسختان مشابه طرف مقابل باشد. اقتدار پاسخی است که طرف را منفعل کند. باید کاری کنیم که طرف منفعل شود نه جری‌تر. اینکه نامتقارن جواب بدهیم، نقطه‌ضعف ما نیست، نقطه اقتدار ماست.»
البته تحمل ایران هم حدی خواهد داشت و چنانچه دولت ترامپ درصدد تغییر موضع خصمانه نسبت به ایران برنیاید، نهایتاً برجام را به خطر خواهد انداخت. امید بسیاری از موافقان توافق در آمریکا به این است که با گذشت زمان دولت جدید آمریکا گرفتار بحران‌های واقعی و جدی‌تر (مثل مساله کره شمالی) شود و موضوع ایران به دست فراموشی سپرده شود، ولی این خطر را هم نباید از ذهن به دور داشت که ممکن است کاخ سفید برای تغییر مسیر توجه افکار عمومی از برخی ناموفقیت‌هایش یا مناقشه‌های داخلی به دنبال ایجاد بحرانی مصنوعی با ایران باشد.

نتیجه‌گیری
در این بین شاید چندان بیراه نباشد که به گزینه‌های دیگری هم اندیشید. به‌عنوان مثال تلاشی از روی حسن نیت، با رضایت طرفین و متضمن منافع متقابل برای مذاکره متممی که ممکن است به توافقی «بهتر -در ازای- بهتر» و نتیجه‌ای باثبات‌تر منجر شود. در آمریکا، یک رئیس‌جمهور جمهوریخواه که از پشتیبانی کنگره‌ای با اکثریت جمهوریخواه برخوردار است، اعتباری بسیار بیشتر از اوباما برای ارائه امتیازهای اقتصادی به ایران دارد.
بهینه‌سازی برجام در حین اجرای آن نیازمند گفت‌وگویی آرام است که در آن هر دو طرف، نگرانی‌های امنیتی و منافع اساسی طرف مقابل را تصدیق کنند، و خطوط قرمز هسته‌ای
و منطقه‌ای خود را بیان کنند. یک نتیجه چنین گفت‌وگویی ممکن است توافق بر سر متممی باشد که در ازای لغو تحریم‌های اولیه ایالات متحده، برخی از شروط هسته‌ای برجام را تقویت کند یا شروط غیرهسته‌ای دیگری به آن بیفزاید. اگر این هدف قابل دسترسی نباشد، می‌توان به تعمیم برخی از محدودیت‌ها یا شفافیت‌های برجام به کل منطقه یا حتی به کل جهان به عنوان اقدامی اعتمادساز اندیشید.
به هر روی، آنچه در سال 1396 محتمل به نظر می‌رسد نه فرجام برجام است، بلکه تحلیل تدریجی آن است. مدیریت این شرایط جدید نیازمند تدبیر است.

دراین پرونده بخوانید ...

دیدگاه تان را بنویسید

 

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها