شناسه خبر : 15535 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

گفت‌و‌گو با دکتر عباس شاکری، اقتصاددان

نفت، تنور غیررسمی‌ها را داغ کرد

از نگاه دکتر عباس شاکری، دانشیار دانشگاه علامه طباطبایی طولانی بودن فرآیند ورود به کسب‌وکار، پرداخت مالیات، مباحثی مانند استاندارد بودن محصولات و بالا بودن هزینه‌های تولید مجموعه عواملی هستند که دست به دست هم می‌دهند تا افراد از بخش رسمی بازار کار به بخش غیررسمی آن فرار کنند. این استاد دانشگاه معتقد به وجود رابطه بین درآمد نفت و مشاغل غیررسمی است.

نشانه‌های رشد مشاغل غیررسمی در یک اقتصاد چیست؟
یک مورد طولانی بودن فرآیند ورود به کسب‌وکار در یک اقتصاد است. نظام بوروکراسی در اقتصاد ما به گونه‌ای است که فرآیندی طولانی برای ورود به کسب‌وکار به وجود آورده است. مثلاً گاهی مراحل ورود به کسب‌وکار آنقدر طولانی می‌شود که تا فرا رسیدن زمان مرحله جدیدتر مهلت انجام مرحله‌ای پیشین تمام می‌شود. موضوع دیگر بحث فرار مالیاتی است. در این مورد از آنجایی که افراد می‌خواهند مالیات ندهند به بخش غیررسمی می‌روند. مورد دیگر استاندارد کالاهای باکیفیت است. مثلاً چون افراد دنبال تولید کالایی هستند که تولید آن با محیط زیست و سلامت همخوانی ندارد، به حومه شهر می‌روند. یا اینکه برخی افراد برای کاهش هزینه‌های تولید خود به حومه شهر می‌روند. این افراد حتی از کارگر خود چک می‌گیرند که اگر روزی کارگر از او شکایت کرد، آن چک را به اجرا بگذارند. بنابراین میزانی از این موضوع به قوانین، مقررات و بخشی هم به به صرفه نبودن تولید در اقتصاد ما مربوط می‌شود. اکنون هم که اصلاً تولید به صرفه نیست. اینها مجموع عواملی هستند که افراد را به سمت اقتصاد غیررسمی می‌کشانند. این بخش، از تولید کالا‌ها در حومه شهر گرفته تا همه آنهایی را که دارند در بنگاه‌ها و مشاوران املاک فعالیت می‌کنند و کد رهگیری ندارند، شامل می‌شود. اگر بخواهیم به مفهوم دقیق‌تر این بخش از اقتصاد غیررسمی را مدنظر قرار دهیم همه نقل و انتقالاتی که بر اساس اسناد رسمی نباشد جزو این بخش خواهند بود. یعنی بخش زیادی از مبادلات و پول‌هایی که جابه‌جا می‌شوند و رسمی نیستند هم در این بخش است. طبیعتاً این بخش به طور خواسته یا ناخواسته پولشویی هم به همراه دارد.
مشاغل غیررسمی چقدر در تولید ناخالص داخلی کشور تاثیر دارد؟
ببینید زمانی است که ما در سیاست‌های کلان خود خوب عمل نکردیم و نمی‌توانیم اشتغال ایجاد کنیم و همین که اینها شغلی ایجاد کنند و چیزی به تولید اضافه ‌کنند، موثر است. مثلاً کالایی ولو پایین‌تر از استاندارد یا اینکه بدون پرداخت مالیاتی کالای باکیفیتی را تولید می‌کنند. یا مثلاً در آن سالن‌هایی که قبلاً برای گاوداری کارایی داشت، تولید محصولی را بدون پرداخت مالیات و با استخدام شرایط خاص کارگران انجام می‌دهند. این چنین مشاغل غیررسمی چیزی هم به تولید اضافه می‌کنند. اما آن بخشی که برای نقل و انتقالات و مربوط به دارایی‌های حقیقی است که اسناد مالکیت رسمی ندارند همه آنها به اقتصاد آسیب می‌رسانند. حداقل آن، این است که این بخش مالیاتی پرداخت نمی‌کند و این افراد مجال دارند که قیمت‌ها را بالا ببرند. این در حالی است که اگر ما اسناد مالکیت رسمی برای همه املاک داشته باشیم، دیگر هیچ وقت نمی‌توانیم شاهد باشیم که قیمت زمین و آپارتمان در ۱۰ سال ۱۰ برابر شده است. چرا که با سامانه ثبت هوشمندی که ایجاد می‌شود، می‌توانیم با اهرم مالیاتی جلوی این افزایش قیمت را بگیریم.
احتمالاً همین بخش مورد اشاره شما کسانی هستند که می‌توانند در شاخص تورم اثر سوء هم داشته باشند اما آن بخش تولیدی مورد اشاره شما چطور؟
آن بخش کاری با تورم ندارد و خیلی هم نمی‌تواند منجر به کاهش تورم شود. اما مثلاً در بخش توزیع میوه ‌و تره‌بار آنقدر مغازه‌ها میوه را گران می‌فروشند که عده‌ای با وانت میوه را ارزان‌تر توزیع می‌کنند. این در حالی است که اگر ما یک نظام توزیع مناسب در محصولات کشاورزی یا تعاونی‌های فروش داشتیم که فاصله قیمت محصولات کشاورزی تا مصرف‌کننده به میزان فعلی وجود نداشت، دیگر این چنین نمی‌شد. البته یک بخش از مشاغل غیررسمی هم به علت بیکاری افراد است که به این کار‌ها روی می‌آورند. اما در کل اقتصاد غیررسمی برای اقتصاد خوب نیست. چون به هر حال در اقتصاد آدام اسمیتی هم که گفته می‌شود نظام قیمت‌ها منابع را تخصیص و کاستی‌ها را سر و سامان می‌دهد، در آنجا هم بخش خصوصی شناسنامه دارد و افراد حقیقی حتی شناسنامه درآمدی دارند. محال است که شما درآمدی داشته باشید و از چشم ماموران مالیاتی پنهان باشد.
منتها در بخش‌هایی مانند صنایع دستی این بخش‌ها تا زمانی که مثلاً مالیات پرداخت نکنند، مزیت رقابتی دارند و با رسمی شدن چه بسا آن مزیت‌ها را از دست بدهند.
آنها هم می‌توانند رسمی شده و مثل بخش کشاورزی اقتصاد ما مشمول بخشیدگی یا بیمه شوند. اینها همه راهکار دارد. رسمی شدن چه بسا می‌تواند این بخش‌ها را ارتقا هم دهد. مسوولان مالیاتی ما نباید این طوری باشند که چشم‌بسته هر شاغلی را که پیدا کردند از او مالیات دریافت کنند. چون صنایع دستی اگر واقعاً بخواهد رسمی شود باید حمایت و بیمه شود.
در واقع تا زمانی که این چنین حمایت‌هایی نباشد رسمی کردن آنها منطقی نیست؟
در آن بوروکراسی مورد اشاره، نابخردی و فساد هم وجود دارد. یعنی اگر شما برای اولین بار بخواهید دست بر روی صنعتی بگذارید و از آن مالیات دریافت کنید شاید اصلاً آن صنعت هم از بین برود.
منتها در بخش‌هایی مانند بدون اسناد و مشاوران املاک که اشاره کردید، نگاه شما حذفی است؟
تمام اینها باید رسمی شوند که البته رسمی شدن این بخش‌ها برای کشور فایده‌های زیادی هم دارد. فایده این چنین اقدامی این است که اگر ما اسناد مالکیتی رسمی داشته باشیم آن وقت آنها حتماً باید هر معامله‌ای را ثبت کنند و این منجر به این می‌شود که مسوولان سیاستگذار کاملاً از نقل ‌و ‌انتقال‌ها آگاه باشند. در آن شرایط اگر کسی می‌خواهد قیمتی را تغییر دهد و از یک حد معین بالا‌تر ببرد، متوجه این هم است که به ازای آن مالیاتی را از او دریافت می‌کنند.
این وضعیت در یک اقتصاد نفتی چطور است؟ آیا می‌توان بین درآمدهای نفتی و مشاغل غیررسمی رابطه‌ای را متصور شد و گفت چون درآمد دولت از نفت است دیگر انگیزه‌ای برای رسمی کردن این بخش‌ها و اخذ مالیات از آنها ندارد؟
این استدلال که درست عکس قضیه است. چون اگر دولت درآمد نفتی داشته باشد و به مالیات وابسته نباشد، دیگر انگیزه‌ای برای جذب مالیات ندارد و به همین دلیل خیلی در گرفتن مالیات سختگیری نمی‌کند. به همین دلیل در بخش غیررسمی انگیزه فرار مالیاتی کم می‌شود و در نتیجه میزان مشاغل غیررسمی باید کاهش یابد. وضعیت در کشورهای نفتی به این شکل است. اما مثلاً در بخش نقل ‌و ‌انتقالات اموال حقیقی که اسناد مالکیت رسمی ندارند در سال‌هایی که درآمدهای نفتی فراوانی داشتیم و نقدینگی ما هم بسیار رشد داشت، روند رو به رشد بود. به عبارتی درست در سال‌های وفور نفتی، رشد نقدینگی اقتصاد ما از مجموع تورم و رشد تولید بیشتر بوده و این مقدار اضافی علاوه بر سال‌های گذشته، صرف معاملات زمین، مسکن و کالاهای مستعمل می‌شد. بنابراین تنور آن بازار را درآمدهای نفتی و رشد نقدینگی که بخشی از آن، به نقدینگی سوداگرانه تبدیل ‌شد، داغ نگه داشت.
در واقع درآمدهای نفتی ما نتیجه عکس داده است؟ چرا که می‌توانست باعث شود مالیات کمتری اخذ شود و بخش‌های غیررسمی به سمت رسمی شدن بروند اما در عمل این طور نشده است.
بله، در بخش‌های غیررسمی غیر از معاملات مسکن این طور بوده است. اما در بخش معاملات زمین و مسکن این طور نبوده است. یعنی در سال‌های وفور درآمدهای ارزی و نفتی، اهرم پول معاملات سوداگرانه بر روی زمین، مسکن، ارز و طلا بیشتر بوده است.
این به دلیل اقتصاد رانتی ما بوده است؟
وقتی در سال‌های وفور درآمدهای ارزی، دولت درآمدهای ارزی را در بودجه می‌گذارد و ریال آن را می‌گیرد که خرج کند، بانک مرکزی هم بخشی از آن را نمی‌فروشد و این بخشی که بانک مرکزی نمی‌فروشد تبدیل به رشد نقدینگی می‌شود. این نقدینگی‌ها را که ما نگاه می‌کنیم، می‌بینیم عمدتاً در کالاهای نامرتبط با تولید ناخالص داخلی مبادله انجام می‌دهند. به عبارتی مشاغل غیررسمی و فعالیت‌های سوداگرانه رسمی و غیررسمی را بیشتر کرده که البته جولان غیررسمی بیشتر بوده است. در بخش مسکن چون اسناد مالکیت همه‌گیر نداریم عملاً دیگر وقتی افزایش قیمت رخ می‌دهد .
درآمدهای نفتی در آن بخش تولیدی غیررسمی چگونه می‌تواند اثرگذار باشد؟
آنها نوعاً فعالیت‌هایی هستند که ارزبری ندارند و در این بخش معمولاً نیازی به ارز و تسهیلات انبوه نیست، بنابراین قدری وضع آنها مستقل از مسائل ارزی و نفتی اقتصاد است. به همین دلیل کمتر نیز از مسائل ارزی و نفتی اقتصاد ما تاثیر می‌گیرند.

دراین پرونده بخوانید ...

دیدگاه تان را بنویسید

 

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها