شناسه خبر : 15529 لینک کوتاه

فرید براتی سده می‌گوید سن بازنشستگی باید به ۶۵ سال افزایش یابد

اشتغال نعمت، بازنشستگی آفت

قانون با در نظر گرفتن دو گزینه سن افراد و سابقه کاری‌شان حکم به بازنشستگی افراد داده است. این در حالی است که در بسیاری از جوامع، بازنشستگی شرایط دیگری هم دارد.

رئیس دبیرخانه شورای ملی سالمندان کشور بر این باور است که سن بازنشستگی در ایران باید افزایش یابد. فرید براتی‌سده عنوان می‌کند که بازنشستگی ایرانی‌ها در سنین 55 تا 60 سال صورت می‌گیرد و این به معنی هدررفت سرمایه‌های انسانی متبحر است. براتی‌سده همچنین عنوان می‌کند که سازمان‌های دولتی و ارگان‌های ذی‌ربط در مورد بازنشستگی در حال ارائه خدمات جدید و بهینه‌سازی سن بازنشستگی در کشور هستند. او می‌گوید یکی از راهکارهای اساسی، اصلاح قانون و اصلاح فرهنگ جامعه است. از سوی دیگر نهادهای متولی هم باید برنامه‌های آموزشی را برای بازنشستگان برنامه‌ریزی کنند. براتی سده تاکید دارد که یکی از نقاط کور و نقص قانون بازنشستگی کشور همین است که شرایط مختصری را تکلیف می‌کند. به همین دلیل اختیاری کردن بازنشستگی می‌تواند کمی از نواقص فعلی را رفع کند. درادامه شرح این گفت‌و‌گو را می‌خوانید.



در اظهار نظر اخیرتان انتقاداتی به سن بازنشستگی کشور داشتید و عنوان کردید که سن بازنشستگی در کشور باید افزایش یابد، دلایل شما برای این مورد چیست؟
بازنشستگی در کشور ما بسیار زودتر از کشورهای دیگر اتفاق می‌افتد. سن بازنشستگی در کشور ما از کشورهای همسایه و حتی کشورهای توسعه‌یافته هم پایین‌تر است. عموماً ایرانی‌ها بین 55 تا 60 سال بازنشسته می‌شوند. این در حالی است که افراد در این سن تازه به بلوغ و رشد کاری رسیده‌اند. فردی که 30 سال کار کرده و تجربه اندوخته، جزو خبره‌ترین‌هاست و نباید بازنشسته شود. این فرد عصاره‌ای از تجربه و دانش است که باید در سیستم به کار گرفته شود و در راستای اعتلای کشور از آن بهره برد. حتی می‌بینیم که گاهی افراد در میانسالی و حدود 45 سال بازنشستگی را تجربه می‌کنند. این رده‌های سنی برای بازنشستگی در کشور ما در حالی اتفاق می‌افتند که بازنشستگی در این سنین اصلاً وجود ندارد.
در بسیاری از جوامع افراد در دهه 70 عمر خود بازنشسته می‌شوند. این سن تناسب خیلی خوبی بین سواد و تجربیات و تحلیل رفتن توانایی فردی در اشتغال دارد. دقت کنید افراد تازه در سنین بین 45 تا 60‌سالگی موفق به گذراندن مدارج بالایی تحصیلی می‌شوند یعنی به‌طور میانگین فردی که دکترا دارد یا PhD می‌گیرد، تقریباً در رده سنی 55 تا 60 سال قرار می‌گیرد پیش از اینکه کشور بتواند از ظرفیت‌ها و تجربیات علمی این فرد استفاده کند.
تازه این زمان بلوغ علمی و دانشی افراد است و آنها به توانایی از جمله تالیف کتاب و... مسلط می‌شوند. اما فارغ از این همه توانایی، افراد بازنشسته و مجبور می‌شوند کوله‌بار تجربیات خود در دوران بازنشستگی را تنها برای خود مرور کنند.

اصولاً سن بازنشستگی با نسبت سنی جامعه تناسب دارد؟
نه، تناسبی بین سن بازنشستگی و متوسط سن جمعیت کشور برقرار نیست و معتقدم که با اصلاح قوانین در این مورد، باید اصلاحاتی در خصوص سن بازنشستگی و شرایط بازنشستگی صورت بگیرد.

تناسب بین سن ورود به بازار کار و بازنشستگی در کشور را چگونه ارزیابی می‌کنید؟ آیا یکی از دلایل اینکه سن بازنشستگی در ایران پایین است،‌ ورود افراد در سنین پایین به بازار کار نیست؟
در تمام کشورهای دنیا سن اشتغال بین 18 تا 22 سال است. در کشور ما هم بالطبع و بر اساس توانمندی‌های افراد در این رده سنی وارد بازار کار می‌شوند. به نظرم از این حیث یعنی ورود افراد به بازار کار و اشتغال ما همسان کشورهای دیگر هستیم و مشکل خاصی وجود ندارد. اما از آن طرف خروج از بازار کار و بازنشستگی مردم با مشکلاتی مواجه است و ما باید با افزایش سن بازنشستگی آن را حل کنیم.

با توجه به اینکه جامعه ما جامعه جوانی است این پایین بودن سن بازنشستگی باعث نمی‌شود ظرفیت اشتغال برای جوانان افزایش پیدا کند؟
نه، این باور غلطی است که در افکار عمومی جا افتاده و مردم فکر می‌کنند باید افراد بازنشسته شوند تا ظرفیت برای اشتغال جوانان به وجود بیاید. همان‌طور که گفتم سن بازنشستگی در کشور مقارن است با دوران پختگی و خبرگی افراد، به همین دلیل روند بازنشستگی در ایران به معنی هدر‌رفت تجربیات و سرمایه‌های انسانی است.
این تفکر با فرهنگ‌سازی و اصلاح قوانین باید درست شود. در عین حال دولت باید برنامه‌ریزی جامعی برای افزایش ظرفیت‌های اشتغال کشور کند وگرنه با بازنشسته شدن افراد که مشکل بیکاری جوانان حل نمی‌شود. آمارهای صنعتی و اقتصادی ما حاکی از این است که بهره‌وری در ایران بسیار پایین است و یکی از اصلی‌ترین دلایل این کاهش بهره‌‌وری، کمبود تجربه است. حال اینکه می‌توان با اصلاحاتی در ساختار قوانین و جامعه افراد باسابقه را حفظ کرد و راندمان و بهره‌‌وری را در کشور افزایش داد.
از سوی دیگر هم تمام افراد جامعه محق‌اند که پس از رسیدن به سن قانونی کار و کسب مهارت‌های لازم شغلی داشته باشند. در این بین وظیفه دولت است که با برنامه‌ریزی، ظرفیت لازم برای جوانان را فراهم کند. صرف خروج شاغلان به واسطه بازنشستگی زمینه برای اشتغال جوانان فراهم نخواهد شد.

برخلاف دیدگاه شما بعضاً دیده شده که شاغلان در رویای بازنشستگی به سر می‌برند و اصولاً برای مستمری‌بگیر شدن بیمه را می‌خواهند.
باز هم باید بگویم که متاسفانه این دیدگاه غلط و باور عمومی است که فقط در پی بازنشستگی هستند. این رفتار و واکنش‌های شاغلان بیشتر از مسائل فرهنگی و اجتماعی نشات می‌گیرد و دولت و مردم همگام با هم باید برای اصلاح این دیدگاه تلاش کنند.

به نظرم حتماً دلایلی وجود دارد که غالباً افراد شاغل از اینکه به خاطر رضایتمندی شغلی شاغل باشند و از موقعیت‌های شغلی خود لذت ببرند در انتظار بازنشستگی هستند. به همین دلیل فکر نمی‌کنم مردم راحت بپذیرند که سن بازنشستگی افزایش پیدا کند.
بله، متاسفانه این روند در اشتغال کشور هست و به دلایل زیادی شاغلان بیش از حد در فکر بازنشستگی هستند اما این تفکرات و عوامل پایدار نیستند و زودگذر هستند. این تفکرات بیشتر ناشی از رکود است و می‌توان امیدوار بود که با خروج اقتصاد از رکود و چرخش مجدد چرخ‌های تولیدی و صنعتی رضایت شخصی افراد از اشتغال نیز افزایش پیدا کند و کمتر ذهنشان درگیر عواید بازنشستگی شود. در عین حال اصلاحات به معنی تعیین یک سن یا یک سابقه مشخص برای بازنشستگی نیست یعنی ما هم می‌توانیم شرایط بیشتری را در قانون مد نظر قرار دهیم و حتی به افراد اجازه اشتغال یا بازنشستگی پیش از موعد را بدهیم.

با این اوصاف شما چه سنی را برای بازنشستگی مناسب می‌دانید؟
به نظر من بر اساس توانمندی افراد و همچنین میزان افزایش کارایی افراد بر اساس تجربیات و پختگی باید سن بازنشستگی به 65 سال یا حداقل 35 سال اشتغال افزایش پیدا کند. شما حتی نسبتی بین سنینی که افراد صرف تحصیل می‌کنند تا بازنشسته شوند، نمی‌بینید. مثلاً افراد تا مدارج دکترا و دکترای تخصصی را می‌گذرانند باید بازنشسته شوند و به نوعی از رده اشتغال خارج می‌شوند. اما اگر قانون به آنها اجازه می‌داد تا زمانی که توان دارند یا سیستم‌ها به آنها نیاز دارند،‌ با شرایط مناسب با توانایی و سنشان مشغول باشند این یعنی استفاده بهینه از تجربیات و پر کردن فاصله عمیق بین کار و تجربه. آمار ساعات کاری با راندمان افراد را در نظر بگیرید چقدر پایین است؟ کارمندان عموماً به دلایلی بازدهی لازم را ندارند.

اما به نظر می‌رسد که شرایط جسمی و روحی جامعه برای پذیرش افزایش سن بازنشستگی آماده نیست و اصولاً بازنشستگی در ایران با بحران روبه‌رو است.
بله، مردم شاید ظرفیت این را نداشته باشند که سن بازنشستگی در کشور را افزایش دهند اما واقعیت این است که باید اصلاحاتی در این بین انجام شود و البته برای رضایت و همسویی مردم هم برنامه‌ریزی کرد. همین امروز هم برنامه مدون و جامعی برای بازنشستگی نداریم و این نقصان کاملاً مشهود است. بازنشستگان ما امروز نمی‌دانند که بعد از بازنشستگی چه باید بکنند. عموماً مردم سن بازنشستگی را سن ازکارافتادگی می‌دانند و این دیدگاه آسیب‌های زیادی را برای این قشر از مردم کشور به دنبال داشته و دارد. برای همین باید در یک پروسه چند‌ساله و برنامه‌ریزی درست، ضمن اینکه بستر قانونی اصلاحات فراهم می‌شود، اصلاحات فرهنگی نیز باید صورت بگیرد. باید این دیدگاه به جامعه القا شود که بازنشسته انسان ازکارافتاده‌ای نیست. بازنشستگی به معنی از رده خارج شدن نیست. سالمندی دورانی از زندگی است که انسان سرشار از تجربه‌هاست و از سوی دیگر باید سن سالمندی را فارغ از سال‌شمارهای شناسنامه‌ای بدانیم به این معنی که توانایی‌های جسمی و روحی فرد باید ملاکی برای سالمندی باشد. ممکن است فردی 60 سال داشته باشد اما همچنان قوی و قدرتمند باشد و بتواند کمافی‌السابق کار کند. باید هم جامعه و هم قانون این اجازه را به او بدهد که به فعالیت‌های اقتصادی و اجتماعی خود ادامه دهد.
این دیدگاه غلط که بازنشستگی مساوی با سالمند و ازکارافتادگی است، باعث شده تا افراد بازنشسته‌ای هم که مشکل خاصی ندارند، در مدت زمان کوتاهی بر اثر فشارهای قانونی و اجتماعی تن به ازکارافتادگی بدهند و با بیمارهای تنی و روان‌تنی دست و پنجه نرم کنند.
بازنشستگی در ایران به افزایش تنش‌های رفتاری و مالی در خانواده‌ها نیز منجر می‌شود. وقتی افراد بازنشسته می‌شوند، بیشتر اوقات خود را در منزل می‌گذرانند و این موضوع باعث افزایش تنش‌ها میان آنها می‌شود چرا که افراد از نظر روحی برای پذیرش شرایط جدید آماده نشده‌اند و از سوی دیگر همان‌طور که گفتم برخی از بازنشستگان ما با وجود توانایی‌های فردی و به اجبار قانون بازنشستگی را پذیرفته‌اند و به همین دلیل انرژی آنها در مناقشات خانوادگی یا دیگر موارد مضر به هدر می‌رود. از سوی دیگر بازنشستگان سرمایه‌های جامعه‌اند که به دلیل عدم اطلاع و برنامه‌ریزی جهت استفاده از وقت،‌ زمان و عمر خود،‌ اوقات خود را به بطالت می‌گذرانند. این موارد در حالی است که مستمری بازنشستگان نسبت به درآمد آنها کمتر است و این اقتصاد خانواده را نیز به مخاطره می‌اندازد. با تمام این تفاسیر باید راهکاری پیدا کرد که بازنشستگی در ایران به‌گونه‌ای اصلاح شود که ضمن افزایش نقش آنها در چرخه‌های مالی و اقتصادی کشور،‌ مانع از بروز اختلاف و کمبود درآمد در خانواده شود. با تمام این تفاسیر در حال حاضر اشتغال در کشور ما یک نعمت است و بازنشستگی به آفتی تبدیل شده است.

با توجه به آمار درمان‌ها و بیماری‌های شایع در جامعه امروز جامعه جوانی داریم که به بسیاری از بیماری‌های مختلف مبتلاست به‌گونه‌ای که جامعه جوان ما امروز سلامت جسمی و روحی مناسبی ندارد،‌ با این شرایط آیا این جامعه در دهه‌های 50 و 60‌سالگی توان کار دارد و بر این اساس اصلاح سن بازنشستگی در کشور توجیه دارد؟
تا حدی حق با شماست. امروز اکثر جوانان کشور با بیماری‌های ریز و درشتی مانند چاقی و... مواجه‌اند. طبق آمار 50 درصد جوانان با مشکل اضافه‌وزن مواجه‌اند و به همین دلیل سلامت جسمی و روانی آنها در آینده کمی مخاطره‌انگیز است. حتی بر همین اساس در آینده احتمال بروز بحران در صندوق‌های بازنشستگی کشور بالا خواهد رفت.

برای کاهش مضرات بازنشستگی چه باید کرد؟
همان‌طورکه بارها گفته‌ام یکی از راهکارهای اساسی، اصلاح قانون و اصلاح فرهنگ جامعه است. از سوی دیگر نهادهای متولی هم باید برنامه‌های آموزشی را برای بازنشستگان برنامه‌ریزی کنند.

آیا طرح جامعی برای بازنشستگی کشور وجود دارد؟
بله، در حال حاضر دو موسسه بنیاد فرزانگان و خانه‌های امید پیش‌بینی شده‌اند و قرار است به بازنشستگان خدمات ارائه دهند.

این مراکز چه خدماتی خواهند داد؟
این موسسات با مد نظر قرار دادن حفظ سلامت و شادابی بازنشستگان برنامه‌های آموزشی، تفریحی و خدماتی را ارائه خواهند کرد. این مراکز خدمات مشاوره‌ای،‌ پزشکی و روحی و روانی به افراد می‌دهند و سعی می‌کنند آنها را از آفت‌های بازنشستگی در امان نگه دارند. سعی می‌شود در قالب این‌گونه طرح‌ها تنش‌های بازنشستگان در تمام سطوح خانوادگی، اجتماعی و اقتصادی به حداقل ممکن کاهش پیدا کند.

از اصلاحات قانونی سن بازنشستگی گفتید و گفتید که باید برای تعیین سن بازنشستگی به توان روحی و جسمی افراد هم نظر داشت. می‌شود بیشتر توضیح دهید؟
قانون با در نظر گرفتن دو گزینه سن افراد و سابقه کاری‌شان حکم به بازنشستگی افراد داده است. این در حالی است که در بسیاری از جوامع بازنشستگی شرایط دیگری هم دارد. در بسیاری از جوامع شرایط بازنشستگی بسیار متنوع است به‌گونه‌ای که اختیاراتی را برای شاغلان قائل شده‌اند و آنها می‌توانند تقاضای ادامه اشتغال یا بازنشستگی کنند. در این‌گونه کشورها به شاغلان این امکان داده می‌شود که بر اساس توانایی خود سن بازنشستگی را افزایش یا کاهش دهند. آنها با در نظر گرفتن حداقل سن بازنشستگی افراد را مخیر می‌کنند که خودشان اعلام کنند می‌خواهند بازنشسته شوند یا اینکه هنوز توان کار دارند و ترجیح می‌دهند به کار خود ادامه دهند.

در اصلاحات قانون بازنشستگی در ایران‌ هم ممکن است بازنشستگی اختیاری گنجانده شود؟
بله، به نظرم یکی از نقاط کور و نقص قانون بازنشستگی کشور همین است که شرایط مختصری را تکلیف می‌کند. به همین دلیل اختیاری کردن بازنشستگی می‌تواند کمی از نواقص فعلی را رفع کند.

به نظر شما ایران جامعه‌ای سالخورده است؟
نه، ایران سالخورده نیست و ما تا دو دهه آینده نیز جامعه سالخورده‌ای نخواهیم شد. اما در دهه سوم پنجره جمعیت ایران تغییراتی خواهد کرد و هشدارهایی برای آن زمان وجود دارد. طبق پیش‌بینی‌ها در سال‌های 1414 تا 1420 آمار افرادی که در سن 60‌سالگی به سر می‌برند دو برابر می‌شود. این افزایش به خودی خود مشکل‌ساز نیست. اما با توجه به قوانین فعلی که 60‌سالگی سن بازنشستگی محسوب می‌شود،‌ این زنگ هشداری خواهد بود یعنی اگر تا آن زمان قوانین اصلاح نشوند، قطعاً اشتغال و اقتصاد کشور با مشکل مواجه می‌شود.

اصولاً جامعه بین‌الملل چه دیدگاهی نسبت به بازنشستگی دارد؟
در جوامع بین‌المللی و کشورهای پیشرفته همان‌طور که گفتم به خاطر سن قانونی بازنشستگی شرایط بهتر است. در عین حال دیدگاه‌ها و تفکرات در مورد برخورد با بازنشستگی متفاوت است. در قریب به اتفاق کشورها سن بازنشستگی متقارن با سالمندی در نظر گرفته شده است. هرچند در این کشورها افراد در سن بازنشستگی هم شرایط متفاوت‌تری را نسبت به ایران تجربه می‌کنند. دولت‌ها عموماً در فکر بازتوانی سالمندان و استفاده درست از آنها هستند. در ایران هم برنامه‌هایی در دست اجراست و قرار است روند مدیریت سالمندی در کشور تغییر و استانداردهای بیشتری را رعایت کند. از سوی دیگر در جوامع مختلف قوانین به افراد حق انتخاب به بازنشستگی یا اشتغال را می‌دهد.

همان‌طور که خودتان هم گفتید سالمندی در ایران برابر است با ازکارافتادگی و... با این حال آیا آمار یا نظرسنجی در مورد میزان رضایتمندی ایرانی‌ها از دوران بازنشستگی وجود دارد؟
موسسه معتبر و بین‌المللی آمریکایی گالوپ (Gallup Inc) که شاخص‌های توسعه انسانی در جوامع مختلف را بررسی می‌کند، در تحقیقات اعلام کرد 81 درصد از افراد جامعه ایران از زندگی خود ابراز رضایتمندی کرده‌اند. گالوپ این تحقیق را از تمام افراد جامعه اعم از شاغل و بازنشسته انجام داده و سالمندانی نیز که در این تحقیقات مشارکت داشته‌اند عنوان کرده‌اند که راضی‌اند. بر پایه چنین تحقیقی می‌توان نتیجه گرفت که بازنشستگان کشور هم از شرایط خود راضی‌اند. موسسات بین‌المللی مثل سازمان کار جهانی (IOL) هم هنوز تحقیقاتی در مورد بازنشستگی در ایران انجام نداده‌اند. اما خود وزارتخانه و متولیان تحقیقاتی را انجام داده‌اند و بررسی‌هایی را نیز در دست اقدام دارند.

اما وضعیت سالمندان و اعتراضات گاه و بیگاه این قشر از جامعه کمی با این آمار تناقض دارد.
شواهد موجود بیانگر این مساله است که در دوران سالمندی، ناامیدی و یأس زیادی وجود دارد و باید برای رفع آن و حفظ نشاط این قشر که می‌توانند نقش موثری در کشور داشته باشند،‌ چاره‌اندیشی کرد یعنی با وجود یأس‌ها و ناامیدی‌های موجود و ازکارافتاده قلمداد شدن یا کاهش درآمدهای آنها پس از بازنشستگی مشکلاتی برایشان به وجود می‌آید که قطعاً به آنها اعتراض داشته و دارند. برای افزایش سلامت روحی، روانی و جسمی افراد بازنشسته باید آنها را آن‌گونه که شایسته است به کار گرفت تا شخصیت آنها دچار بحران‌های سخت و صعب نشود.

دراین پرونده بخوانید ...

دیدگاه تان را بنویسید

 

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها