شناسه خبر : 11980 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

فقدان شبکه توزیع گسترده و پایدار از چالش‌های مهم نشر ایران است

وقتی تقاضای کتاب نیست

یک؛ در هر کسب و کار و فعالیت اقتصادی - بازرگانی «تقاضا» نباشد، ولو هزار و یک فعالیت ترویجی و تبلیغی هم انجام شود، راه به جایی نخواهد برد.

حسن همایون

یک؛ در هر کسب و کار و فعالیت اقتصادی-بازرگانی «تقاضا» نباشد، ولو هزار و یک فعالیت ترویجی و تبلیغی هم انجام شود، راه به جایی نخواهد برد. «تقاضا» تکلیف فعالیت‌های اقتصادی در بخش خدماتی و تولیدی را معلوم می‌کند و بازار کتاب ایران سال‌هاست مخاطب ندارد مگر رقمی حداقلی و اندک که عملاً درصد ناچیزی از کتاب‌های عرضه‌شده را تقاضا می‌کند و حجم زیادی از کتاب‌های تولیدی هم عملاً تا سال‌های سال فروش نمی‌روند؛ موضوعی که مهدی فیروزان مدیرعامل شهر کتاب هم بر آن تاکید دارد و می‌گوید «به اعتقاد من دولت باید برای افرایش تقاضای کتاب هزینه کند». اما عملاً این‌گونه نیست و سیاست‌های حمایتی دولت در حوزه کتاب معطوف به «عرضه» است و تا وقتی سیاست‌های حمایتی دولت، در حوزه کتاب معطوف به حمایت از عرضه باشد، در بر همین پاشنه می‌چرخد و نشر کتاب در ایران با بحران روبه‌رو است، زیرا تقاضایی در کار نیست. این موضوع سال‌هاست بر فعالان نشر معلوم شده است و مهدی فیروزان مدیرعامل شهر کتاب هم بر آن تصریح و تاکید دارد، برای تحقق افزایش تقاضای کتاب در تهران و دیگر شهرهای ایران، 20 سال پیش همراه جمعی از همفکرانش مجموعه فروشگاه‌های شهر کتاب بنیان گذاشته شد، تا با در دسترس بودن کتاب بر تقاضا برای این محصول دامن بزنند.

دو؛ فارغ از اینکه بنای سیاست دولت در عرصه کتاب با تکیه بر ارائه تسهیلات و امکانات در زمینه «عرضه» از اساس اشتباه است، اما این سیاست نادرست هم غلط اجرا می‌شود، و به نوعی حمایت‌های دولتی در عرصه کتاب مانند بسیاری دیگر از حمایت‌های دولت دستخوش رانت و برخورداری کسانی از این دست تسهیلات شده است؛ در حالی که دولت عملاً با برگزاری نمایشگاه‌های کتاب تهران و نمایشگاه‌های استانی در کار «توزیع» کتاب در ایران مداخله می‌کند و به جای آنکه با ارائه تسهیلاتی اعم از بخشودگی مالیاتی کتابفروشی‌ها و ارائه تسهیلات بانکی اعم از وام‌های با نرخ بهره اندک زمینه را برای ترغیب سرمایه‌گذاری بخش خصوصی در زمینه «توزیع» کتاب از طریق گسترش شبکه کتابفروشی‌های ایران فراهم بیاورد، عملاً با سیاست‌های حداکثری و عدم واگذاری فعالیت‌ها به اصناف و بخش خصوصی بر ضعف سیستم و شبکه توزیع کتاب در ایران دامن می‌زند از سویی شاهد هستیم که برگزاری این دست نمایشگاه‌ها هم با رضایت ناشران بخش خصوصی همراه نیست. احمد تهوری کارشناس نشر بر این موضوع تصریح دارد و می‌گوید «اگرچه بخشی از ناشران بخش خصوصی از برگزاری سالانه نمایشگاه بین‌المللی کتاب به جهت فروش محصولات‌شان استقبال می‌کنند؛ اما رویدادهای دیگری از جمله برگزاری نمایشگاه‌های استانی به تصدی‌گری وزارت ارشاد و نمایشگاه یاد یار مهربان با مسوولیت شهرداری از موضوعات محل اعتراض ناشران بخش خصوصی بود چرا که تخفیف‌های موردنظر در این نمایشگاه‌ها بیش از تعرفه تخفیف برخی ناشران بود و آنها به همین دلیل تمایلی به شرکت در این نمایشگاه‌ها نداشتند. از این نشانه‌ها می‌توان نتیجه گرفت مراکز نشر خصوصی و عمومی در ایران از استقلال عمل چندانی برخوردار نیستند هرچند که می‌خواهند این استقلال ظاهری را به دست آورند.»

سه؛ 30 تا 35 درصد از قیمت پشت جلد کتاب برای هزینه پخش آن لحاظ می‌شود و معمولاً مراکز پخش یک‌سوم از قیمت کتاب را برای عرضه آن از ناشر می‌گیرند و آن را به کتابفروشی‌های تهران، قم و مراکز استان‌های ایران ارسال می‌کنند. این رقم به نظر قابل توجه است و سود خوبی برای مراکز پخش کتاب در بر دارد اما واقعیت این‌گونه نیست، به دلیل فقدان «تقاضا» عملاً بخش زیادی از درآمدهای حاصل از توزیع کتاب، به جای عرضه و توزیع کتاب در ایران صرف انبارداری و انبارگردانی می‌شود زیرا به دلیل فقدان شبکه توزیع مستقل، کارا و گسترده در ایران و از طرفی عدم تقاضای کتاب از سوی مردم شمار زیادی از آثار چاپ‌شده به ویژه در حوزه ادبیات و علوم انسانی سال‌های سال در انبار می‌مانند. این فرآیند کاهش تقاضای کتاب از پایان دولت اول اصلاحات رو به فزونی گذاشت تا امروز که اصلاً وضعیت درخواست کتاب از سوی مردم در شرایط شدید بحرانی است. صدرا بهشتی از مدیران نشر روزنه بر این موضوع تاکید دارد و می‌گوید «نوسانات بسیار شدید عرضه و تقاضا که در دهه 80 به وجود آمده بود باید با ترفندی حل می‌شد، که نشده است و بعد از سال 88 نوسانات کاغذ هم به این داستان‌ها اضافه شد و بعد از آن به مدت کمی قیمت‌های تولید کتاب چند برابر شد و ناشران باید این بالا رفتن سرمایه گردش را جبران می‌کردند و نمی‌شد. از سویی سرمایه ناشران در کوتاه‌ترین زمان ممکن بعد از شش‌ماه باز می‌گشت و معمولاً هم این‌طور نیست. این فشار هزینه‌های کار نشر را بیشتر می‌کرد و می‌کند و این چالش‌ها علاوه بر مسائل متعدد دیگر بی‌تاثیر از این وضعیت توزیع کتاب نیست.»

چهار؛ به‌رغم همه این محدودیت‌ها و عدم تقاضای کتاب از سوی مردم و از طرفی به‌رغم منازعه بی‌پایان وزارت امور اقتصادی و دارایی با وزارت ارشاد برای بخشودگی مالیاتی کتابفروشی‌ها -به‌رغم تصویب این قانون- ناشران کار می‌کنند و سالی 65 هزار عنوان کتاب در ایران چاپ می‌شود که به عبارتی سرانه هر ایرانی که می‌تواند بخواند، دو کتاب است؛ اما خیلی از ما ایرانی‌ها چند سال یک‌بار هم کتاب نمی‌خوانیم. فارغ از قانون معطل‌مانده معافیت مالیاتی کتابفروشی‌ها، قانون حمایت از گسترش‌دهندگان ویترین‌های فرهنگی نیز بسته به درآمدهای نفتی دولت‌ها دچار قبض و بسط می‌شود. مهدی فیروزان به عنوان مدیر بزرگ‌ترین فروشگاه زنجیره‌ای کتاب در ایران در این‌باره خاطره‌های تلخی دارد و می‌گوید «یکی دو سال پیش من به مجلس شورای اسلامی رفتم و در کمیسیون فرهنگی درخواست دادم تا از ردیف بودجه‌ای که برای کمک به نهادهای غیرانتفاعی هست رقمی هم به شهر کتاب اختصاص دهند. همچنین بر اساس مصوبه دیگری اعلام شده بود که ردیف بودجه‌ای اختصاص یابد به مراکز و نهادهایی که به ویترین‌های فرهنگی کمک می‌کردند. ویترین‌های فرهنگی و کتاب را گسترش می‌دادند؛ برای حمایت از این اقدام هم بودجه‌ای تعلق می‌گرفت. به‌‌رغم پیگیری‌های بسیار و وعده‌های فراوان اما این حق را هم دادند، در حالی که بعد از بارها رفتن و آمدن مجلس تصویب کرده بود، حاضر نشدند در اختیار ما قرار دهند و دولت احمدی‌نژاد این مصوبه مجلس را هیچ‌وقت اجرا نکرد. آن حقی را هم که قانون در اختیار ما می‌گذاشت از ما دریغ کردند.» بر این اساس بی‌اعتنایی دولت‌ها به قوانین الزام‌آور در زمینه حمایت‌های حوزه فرهنگ هم دستخوش موضوع‌های سیاسی می‌شود، در حالی که به اعتقاد فعالان نشر اگر همین قوانین حمایتی در زمینه توزیع کتاب به درستی انجام می‌شد و از کتابفروش‌ها حمایت می‌شد عملاً وضعیت عرضه کتاب به این شکل نبود.

پنج؛ برخی از فعالان نشر و نویسندگان و مخاطب‌های کتاب به استناد شمارگان چند ده‌هزارتایی کتاب‌های ادبیات جهان در ایران، معتقدند جامعه ایرانی بر خلاف تلقی عام کتابخوان است اما کتاب در دسترس نیست و اگر کتاب هم به سهولت دی‌وی‌دی فیلم‌ها در دسترس بود حتماً کتاب می‌خریدند اما به دلیل در دسترس نبودن کتاب عملاً مخاطب هم قید پی کتاب گشتن را می‌زند و رفته‌رفته عادت ثانویه کتاب نخریدن به یک عادت همیشگی او بدل می‌شود، بر همین اساس معتقدان این دیدگاه علاوه بر افزایش تعداد کتابفروشی‌ها در شهرها خواهان آن هستند که کتاب‌هایی در قطع جیبی و پالتویی نیز مانند دی‌وی‌دی‌های فیلم و موسیقی در سوپرمارکت‌ها عرضه شود. علی باقری مدیر نشر نگیما از ناشران تازه‌کار نیز از وضعیت غم‌انگیز توزیع کتاب گله دارد و می‌گوید «مهم‌ترین مشکل اقتصاد نشر ایران در مرحله توزیع و پخش کتاب بعد از گذشتن از هفت‌خوان تولید و مجوز و اعلام وصول و... فاجعه‌بار است. چرا که در این مرحله فقط ناشرانی موفق‌اند که اولاً پولدار و سرمایه‌دار هستند و دوماً جزو باند و دار و دسته پخش‌های خاص و سراسری هستند که معمولاً ناشران ضعیف و خرده‌پا را حتی اگر خیلی هم فعال باشند به دار و دسته‌شان راه نمی‌دهند. فاجعه‌بار از این جهت که کتابی که به هر نحوی و با خون‌ جگر تولید می‌شود در پخش شکست‌ می‌خورد و نهایتاً در انبارها خاک خورده و در آخر هم بعد از سال‌ها به خمیر شدن می‌رسد.» او البته فقط نگاه سلبی ندارد و معتقد است راه‌حلی در این باره دارد و توضیح می‌دهد که «اما راه‌حل چیست؟! به اعتقاد من راه‌حل، راه‌اندازی پخش سراسری کتاب توسط موسسه یا انجمنی با عضویت تمام ناشران فعال است.»

شش؛ برخی دیگر از فعالان نشر با پذیرش در دسترس نبودن کتاب، مساله فرهنگ مطالعه و متغیرهای موثر دیگر در تقاضای کتاب را از نظر دور ندارند اما به اتفاق از فقدان یک شبکه گسترده و پایدار توزیع کتاب به عنوان یکی از مهم‌ترین عوامل مهم در تقاضای اندک کتاب در جامعه ایران یاد می‌کنند.

دراین پرونده بخوانید ...

دیدگاه تان را بنویسید

 

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها