شناسه خبر : 11597 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

بررسی موازی‌کاری نهادهای آماری در گفت‌وگو با طهماسب مظاهری

مسیر خروج از سردرگمی‌های آماری

طهماسب مظاهری، رئیس کل پیشین بانک مرکزی پس از طبقه‌بندی آمارها به آمارهای ثبتی و محاسباتی تشریح می‌کند که ریشه اختلاف‌ها در اعلام هرکدام از این آمارها چیست. وی در ادامه از رسم بدی که در دولت احمدی‌نژاد در مورد آمارها بنیان گذاشته شد، گلایه می‌کند.

طهماسب مظاهری، رئیس کل پیشین بانک مرکزی پس از طبقه‌بندی آمارها به آمارهای ثبتی و محاسباتی تشریح می‌کند که ریشه اختلاف‌ها در اعلام هرکدام از این آمارها چیست. وی در ادامه از رسم بدی که در دولت احمدی‌نژاد در مورد آمارها بنیان گذاشته شد، گلایه می‌کند و توضیح می‌دهد: «حداقل تا چند سال پیش که من در دولت توفیق خدمتگزاری داشتم، به یاد دارم هر زمان در جلسات دولت، آن مرکز متولی آمار، آماری را اعلام می‌کرد مستندات آن آمار را هم پشت سر آن، در اختیار بقیه می‌گذاشت. این داستان تا زمان دولت آقای احمدی‌نژاد وجود داشت. در آن زمان، به صورت منظم و مرتب این بدعت گذاشته و به مراکز آماری اعلام شد که به اسناد پشتیبانی آمارهای اعلامی نیازی نیست و اکنون هم متاسفانه این رسم برقرار است.» این در حالی است که به اعتقاد او، اگر اسناد پشتیبانی نیز همراه با آمارها منتشر شوند، خطاهای آماری به راحتی قابل کشف هستند. به همین دلیل مظاهری توصیه می‌کند: «به نظرم یکی از کارهای جدی برای اصلاح نظام آماری کشور ما توجه به این نکته است که هر نهاد آماری؛ چه بانک مرکزی و چه مرکز آمار و چه مرکز پژوهش‌های مجلس؛ برای انتشار هر آماری اسناد پشتیبان آن آمار را هم آماده کنند و بعد در اختیار عموم قرار دهند. این آمارها و اسناد پشتیبان آنها باید در اختیار صاحب‌نظران قرار بگیرد و برای آنها قابل دسترس باشد تا اینکه معلوم شود هر آماری از کجا آمده است.»
‌ ما در چند هفته اخیر شاهد بودیم که مرکز پژوهش‌های مجلس رشد اقتصادی سال گذشته را برخلاف آنچه مرکز آمار ایران محاسبه کرده بود، منفی اعلام کرد. علاوه بر این، ما در شاخص‌های دیگر شاهد بودیم که مرکز آمار و بانک مرکزی محاسبات یکسانی از شاخص‌های اقتصادی نداشته‌اند. فکر می‌کنید وجود چند نهاد محاسبه‌گر و منتشرکننده آماری در کشور مزیت است یا تبعات قابل توجهی را به همراه دارد؟
اگر تعدد نهادهای آماردهنده برای یک موضوع آماری باشد،‌ اشکال دارد. یعنی اینکه اگر چند سازمان بخواهند آمارهایی درباره یک شاخص واحد با فرمول‌ها یا روش‌های مختلف بدهند باعث سردرگمی مسوولان، مردم و جامعه جهانی از وضعیت اقتصاد ایران می‌شود. چرا که یکی از خاصیت‌های خیلی مهم آمارها این است که باعث می‌شوند فعالان اقتصادی؛ چه ایرانی‌ها و چه خارجی‌ها؛ تصویری از وضعیت اقتصاد کشور داشته باشند. آنها بر اساس این اطلاعات است که می‌توانند تصمیم بگیرند چگونه در حوزه فعالیت اقتصادی خود سرمایه‌گذاری کنند یا کار خود را گسترش دهند یا اینکه بتوانند برای صادرات کالای خود فکری کنند. وقتی آنها سردرگم شوند، اولین اثرش بروز مشکلاتی در سرمایه‌گذاری، تولید و رشد اقتصادی کشور است. اما لازمه انتشار آمار توسط هر نهادی این است که آن نهاد از مجموعه امکانات؛ چه امکانات ابزاری و چه نیروی انسانی با‌تجربه؛ برخوردار باشد که بدانند چگونه باید آمار بگیرند، چگونه از این آمار استفاده کنند و چگونه در قالب فرمول‌ها و روش‌های علمی مستند و قابل اتکا آمارهای خود را محاسبه و منتشر کنند. بعد هم اگر آماری اعلام می‌شود باید مستندات آن نیز منتشر شود. حداقل تا چند سال پیش که من در دولت توفیق خدمتگزاری داشتم، به یاد دارم هر زمان در جلسات دولت، آن مرکز متولی آمار، آماری را اعلام می‌کرد مستندات آن آمار را هم پشت سر آن، در اختیار بقیه می‌گذاشت.

‌ منظور شما از مستندات دقیقاً چه مواردی است؟
تعدد نهادهای آماردهنده در شرایط فعلی حتماً به ضد خود تبدیل می‌شود. یعنی آماری که می‌تواند مبنای تصمیم‌گیری‌ها، آرامش و مبنای فعالیت‌های اقتصادی سرمایه‌گذاران ما باشد، خودش به یک عامل سردرگمی و نگرانی تبدیل می‌شود.

آن مستندات شامل آمارهای خام از نقاط مختلف کشور بود. در کنار آن، فرمول پردازش آمارهای خام و نتیجه نهایی آمارها را ارائه می‌دادند که هرکدام از آمارها چگونه جمع‌آوری و با چه فرمولی پردازش شده‌اند و به این مرحله رسیده‌اند. البته اینها برای عموم مردم قاعدتاً قابل استفاده نیست اما برای کارشناسانی که می‌خواهند در مورد این آمارها نظر بدهند و با اتکا به آنها پژوهش کنند، قابل استفاده است و به همین دلیل باید در دسترس عموم قرار بگیرد. با انتشار این آمارها، کارشناسان، صاحب‌نظران، دانشجویان، دانشگاهی‌ها و استادانی که کار پژوهشی می‌کنند، می‌توانند آمارها را نقد کنند و بگویند که آمارهای منتشرشده چقدر قابل اتکا هستند و چه خطاهایی دارند. در واقع اگر اسناد پشتیبانی نیز منتشر شوند، خطاهای آماری به راحتی قابل کشف هستند. ولی وقتی که آماری بدون اسناد پشتیبان منتشر شود، هیچ‌کس نمی‌داند این آمار از کجا آمده و به همین دلیل قابلیت استفاده این آمارها از بین می‌رود. این داستان تا زمان دولت آقای احمدی‌نژاد وجود داشت. در آن زمان، به صورت منظم و مرتب این بدعت گذاشته و به مراکز آماری اعلام شد که به اسناد پشتیبانی آمارهای اعلامی نیازی نیست و اکنون هم متاسفانه این رسم برقرار است. به نظرم یکی از کارهای جدی برای اصلاح نظام آماری کشور ما توجه به این نکته است که هر نهاد آماری؛ چه بانک مرکزی و چه مرکز آمار و چه مرکز پژوهش‌های مجلس؛ برای انتشار هر آماری اسناد پشتیبان آن آمار را هم آماده کنند و بعد در اختیار عموم قرار دهند. این آمارها و اسناد پشتیبان آنها باید در اختیار صاحب‌نظران قرار بگیرد و برای آنها قابل دسترس باشد تا اینکه معلوم شود هر آماری از کجا آمده است. اگر یکی می‌گوید شاخص رشد تولید ناخالص داخلی منفی 4 /0 درصد و دیگری می‌گوید مثلاً مثبت یک درصد است، باید هر دو نهاد نحوه محاسبات خود را ارائه دهند تا ما بتوانیم بفهمیم کدام یک از آنها با استناد به چه اسناد و داده‌ای این آمارها را اعلام کرده‌اند. اگر این شکل محاسبات در اختیار نباشد و اسناد پشتیبان منتشر نشود، هیچ‌کس نمی‌تواند بگوید آن منفی 4 /0 یا مثبت یک درصد درست است. در واقع هر کس هر چه بگوید از ظن خودش است و قابل اتکا نیست. این اولین نکته در مورد اختلاف آماری بود که باید مطرح می‌کردم. نکته دوم اینکه اصولاً آمارهایی که منتشر می‌شوند در یک طبقه‌بندی کلی دو نوع هستند؛ یکی آمارهای ثبتی و یکی آمارهای محاسباتی. آمارهای ثبتی قاعدتاً کمترین اختلاف را باید داشته باشند. از جمله این آمارها، میزان صادرات یا واردات کالا از مرزهای مختلف است که گمرکات سراسر کشور آنها را ثبت می‌کنند.‌ یا مثلاً سازمان سرمایه‌گذاری خارجی که می‌تواند میزان سرمایه‌گذاری‌های خارجی را که در ایران مجوز گرفته منتشر کند. یا سازمان ثبت احوال که می‌تواند آمار متولدان یا متوفیان یا آمار ازدواج‌ها و طلاق‌های ماهانه را ثبت و منتشر کند. اینها آمارهای ثبتی هستند یعنی آن لحظه‌ای که اتفاقی می‌افتد،‌ آن اتفاق ثبت می‌شود و بعد قاعدتاً به صورت منظم در سیستم کامپیوتر کار ثبت آن را انجام می‌دهند. آن وقت این اطلاعات مقاطع مختلف با طبقه‌بندی‌های مختلف در اختیار عموم می‌تواند قرار بگیرد. من فکر می‌کنم در این بخش ما کمترین اختلاف را داریم، چرا که اولاً متولی هر کار و فعالیت ثبتی، یک سازمان واحد است و خودش هم کار ثبت را انجام می‌دهد و آن وقت می‌تواند این اطلاعات را در اختیار عموم قرار دهد. تنها اختلافی که در این زمینه می‌تواند وجود داشته باشد زمان‌بندی آن است که می‌گویند از فلان تاریخ تا فلان تاریخ یا ماهانه یا هفتگی می‌تواند باشد. در آمار ثبتی ما اختلاف زیادی نداریم، اگر هم داشته باشیم چون ثبت می‌شود و اجزای آن در اختیار یک نهاد مشخص است، این موارد قابل پیگیری هستند. بعضی از آمارها هم هستند که هرچند ثبتی‌اند اما با تفسیرهای مختلف ثبت می‌شوند. مثلاً آمارهای مربوط به تسهیلات بانکی که جزو آمارهای ثبتی هستند اما ممکن است تفسیرهای متفاوتی از آنها وجود داشته باشد. قاعدتاً در هر بانکی، هر مشتری که می‌آید و قراردادی را می‌بندد و یک اطلاع یا اعتباری را از بانک می‌گیرد، در آنجا ثبت می‌شود و این را به اداره اعتباراتش می‌دهد و آن اداره قاعدتاً جمع‌بندی می‌کند اما ممکن است در مورد آنچه ثبت می‌شود،‌ اختلاف تفسیر وجود داشته باشد. بنابراین برای اصلاح نظام آماری اقدام دیگری که باید انجام دهیم یکسان کردن تفسیرها از تعاریف ثبت شده است. مثلاً اکنون در میزان تسهیلات معوق اختلاف آماری وجود دارد یا در مورد بدهی‌های دولت که البته اختلاف‌ها در این مورد اکنون کمتر شده است، اما تا پارسال خیلی رقم‌های متفاوتی اعلام می‌شد. این در حالی است که آمارهای این بخش هم ثبتی هستند اما دلیل این اتفاق وجود تعریف‌های مختلف از مواردی مثل تسهیلات معوق یا تسهیلات اعتباری بانک‌ها یا بدهی دولت است. ممکن است تسهیلات معوق را یک بانک با یک تعریف ثبت کند و یک بانک دیگر، با تعریفی متفاوت کار ثبت آن را انجام دهد و بعضی تسهیلات معوق را در آمار نهایی خود محاسبه نکند و به همین دلیل اختلاف آماری در این بخش به وجود بیاید. بنابراین در این موارد ثبتی تنها نقطه‌ای که در آن ایراد وجود دارد و باید نظام دولتی ما این مساله را حل کند تفسیر یا تبیین یا تعریف از شاخص‌هایی است که می‌خواهند ثبت کنند.

‌ در مورد آمارهای غیرثبتی و محاسبه‌ای چطور؟
اما آن آمارهایی که ثبتی نیستند مانند آمار تولید ناخالص ملی، آمار تورم و امثال آن، شاخص‌ها را به صورت آمارگیری نمونه‌ای اندازه‌گیری می‌کنند. فرق آن آمارهای ثبتی با این آمارهای محاسباتی این است که بخش بزرگی از آمارهای محاسباتی از طریق آمارگیری‌های نمونه انجام می‌شود. مثلاً در مورد شاخص تورم تعدادی آمارگیر در تهران، شهرستان‌ها، استان‌ها و روستاها کالاهای مختلف در سبد کالای خانوار را بررسی می‌کنند. این آمارگیران به بازار می‌روند و قیمت می‌گیرند و بعد با پول مرکز آمار یا بانک مرکزی خرید می‌کنند تا یک قیمت واقعی دستشان بیاید و برای خودشان هم حق ندارند خرید کنند. آن وقت گزارش می‌دهند کالایی مثل مرغ،‌ تخم‌مرغ، بلیت هواپیما،‌ لباس و امثال اینها در بازار چقدر قیمت خورده‌اند. با این نمونه‌گیری و قیمت‌هایی که در‌می‌آید، این نمونه‌ها جمع می‌شوند و در قالب یک فرمول ریاضی در مرکز آمار یا بانک مرکزی پردازش می‌شوند. در اینجا ما بخواهیم نخواهیم با دو تفاوت و خطا مواجه می‌شویم. یکی اینکه آن سبد کالایی که انتخاب می‌شود بعضی وقت‌ها سبد کالای خیلی دقیقی نیست و به همین دلیل هر چند سال یک‌بار این سبد کالا اصلاح می‌شود. مثلاً زمانی نفت سفید جزو هزینه‌های مصرفی خانوار در سبد کالایی آنها بود اما اکنون چند سال است که نفت سفید به عنوان یک کالای مورد استفاده برای مصرف حرارتی و انرژی خانوار نیست. بنابراین همیشه ما با یک خطای سیستماتیک مواجه هستیم که البته هر کدام از سازمان‌هایی که متولی شوند باید سعی کنند این سبد کالا را تا آنجایی که می‌شود به‌روز کنند. این یک مورد است. مورد دوم تعداد نمونه و نقاطی است که در آن قیمت‌ها گرفته می‌شود. این تعداد و دقت در حین انجام این کار خیلی مهم است. در گذشته بعضی وقت‌ها این‌گونه بود که دوستانی از آمارگیران برآوردهای خودشان از قیمت را در فرم پر می‌کردند و زحمت اینکه بروند قیمت را بگیرند نمی‌کشیدند. اما اکنون وضعیت خیلی بهتر شده است. آمارگیرهای ما متولیان این کار هستند و با دقت کافی قیمت‌ها را از بازار کشف می‌کنند. کشف قیمت برای آن سبد کالا از سوی آمارگیرها خودش کار پرزحمتی است که باید با دقت انجام شود. نکته سوم آن روش و فرمولی است که بر اساس آن این داده‌های سبد کالایی را می‌گیرند و در اختیار کسانی که تحلیل می‌کنند قرار می‌دهند و آنها آنالیز می‌کنند تا در نهایت شاخص را دربیاورند. آن فرمول بسیار مهم است. نکته بسیار مهم این است که با چه فرمولی این داده‌های خام را محاسبه کنیم. متاسفانه سازمان‌های مختلف فرمول‌های متفاوتی در محاسبه شاخص‌ها دارند. هم سبد کالای آنها و هم فرمول‌های محاسبه آنها متفاوت است. مثلاً در مورد تولید ناخالص یا تورم، ترکیب اینکه کدام بخش چه درصدی از تولید ناخالص ملی را تشکیل می‌دهد مهم است. اما اکنون ترکیب اجزای تشکیل‌دهنده شاخص رشد تولید ناخالص ملی از سوی سازمان‌های مختلف قاعدتاً با هم متفاوت است و به دلیل همین تفاوت، آمار آنها هم متفاوت می‌شود.

‌در واقع از نگاه شما مهم انتشار اسناد پشتیبانی است که معلوم باشد کدام نهاد بر چه اساسی فلان شاخص را اندازه‌گیری کرده است.
اگر دولت محافظه‌کاری می‌کند و این توان را ندارد که محافظه‌کاری را خاتمه دهد و تنها به یک سازمان بگوید این کار را انجام دهد، حداقل کاری که می‌شود انجام داد این است که مرکز آمار وقتی رشد تولید ناخالص ملی را اعلام می‌کند بگوید فرمول‌ها، مستندات و اسناد پشتیبان خود را منتشر کند. الان هم که مرکز پژوهش‌های مجلس در مورد رشد اقتصادی آماری را منتشر کرده باید بتوان این الزام را به مرکز پژوهش یادآوری کرد که مدارک پشتیبان خود را هم منتشر کند. اگر مدارک پشتیبان سه نهاد در اختیار یک گروه کارشناسی خیلی معمولی و کارشناس‌هایی در حد دانشجو به عنوان یک کار تحقیقی قرار بگیرد، آنها می‌توانند روی این داده‌ها تحلیل و بررسی کنند و به راحتی و با سرعت می‌توان فهمید که کدام یک از اینها دقیق‌تر و کدام غلط است. اما وقتی شاخص را اعلام می‌کنند و اسناد پشتیبان را اعلام نمی‌کنند، هیچ‌کس نمی‌تواند بگوید کدام آمار درست است یا کدام آمار شائبه دارد. به نظر من ایده‌آل این است که هم دولت و هم مجلس تصمیم بگیرند برای این‌گونه آمارهای محاسباتی و شاخص‌های کلان یک متولی انتخاب کرده و کار را یکسره و آن متولی را مجهز کنند. در حال حاضر تعداد متخصص‌هایی که ما در این زمینه داریم اندک‌ است و متخصصانی که می‌توانند چنین کاری انجام دهند نیروهای آنها در این سه دستگاه می‌توانند جمع شوند تا به جای اینکه به صورت پراکنده کار کنند، به اتفاق یکدیگر این وظیفه را انجام دهند. اگر یک مرکز واحد در نظر گرفته شود که ابزار و امکانات لازم را در اختیار داشته باشد و برای بهبود آمارها چه ابزار فیزیکی و چه ابزار اطلاعاتی و ساختمان و ابزارهای دیگر را در اختیار آن قرار دهیم، در نتیجه آن مرکز واحد بدون محافظه‌کاری یک آمار مستند، علمی، قابل استفاده و قابل اتکا هم برای خود ما، هم برای مراجع بین‌المللی، هم برای نهادهای دیگر و هم برای سرمایه‌گذاران خارجی عرضه خواهد کرد. این تعدد نهادهای آماردهنده در شرایط فعلی حتماً به ضد خود تبدیل می‌شود. یعنی آماری که می‌تواند مبنای تصمیم‌گیری‌ها، آرامش و مبنای فعالیت‌های اقتصادی سرمایه‌گذاران ما باشد، خودش به یک عامل سردرگمی و نگرانی تبدیل می‌شود.
آن مرکز واحدی هم که اشاره کردم این آمار را منتشر کند، باید سند پشتیبانش را در اختیار کارشناسان، استادان و پژوهشگران قرار دهد و بالاخره آن هم باید سعی کند آمارش را با حداکثر دقت و حداقل خطا منتشر کند. البته توجه کنید آمارهای محاسباتی هر چقدر هم تلاش شود، بالاخره یک خطای جزیی در آن وجود خواهد داشت اما با افزایش دقت در کار و افزایش تخصصی که باید در این کار به کار برده شود می‌توان خطاها را به حداقل رساند. امیدوارم این کار با تذکری که اخیراً از سوی مقام معظم رهبری هم داده شد، مورد توجه دولت و مجلس قرار بگیرد و تکلیف آن را یکسره کنند.

اخیراً شاهد بودیم در مورد پیش‌بینی شاخص‌ها هم مرکز پژوهش‌های مجلس ارقامی را اعلام کرده است. مثلاً مرکز پژوهش‌های مجلس اعلام کرده نرخ رشد اقتصادی تا پایان امسال 6 /6 درصد می‌شود این در حالی است که قبل از این، رئیس‌جمهور بر اساس آمارهایی که در اختیار داشت، پیش‌بینی کرده بود نرخ رشد اقتصادی ما تا پایان سال 5 /5 درصد می‌شود. نهادی که شما اشاره کردید در نهایت باید شکل بگیرد تا همه متخصصان در آن کار مشترک انجام دهند، می‌تواند همان نهادی باشد که در زمینه پیش‌بینی هم مورد استفاده قرار بگیرد؟
ببینید پیش‌بینی شاخص‌ها و اعلام آمارهای گذشته دو بحث مختلف است. پیش‌بینی از آن کارهایی است که هر کارشناسی می‌تواند انجام دهد و مطرح کند و لازم نیست که در این کار وارد باشد. پیش‌بینی را هر کسی متناسب با دانش، تجربه و میزان دسترسی‌ای که به آمار و ارقام دارد می‌تواند بیان کند و در اختیار عموم قرار دهد. در پیش‌بینی هم مانند همان بحث آمار کسی که پیش‌بینی می‌کند برای اینکه بتواند بگوید پیش‌بینی او یک پایه علمی دارد، قاعدتاً باید یک تفسیر یا تعبیر یا توضیحی در مورد مبانی پیش‌بینی خودش بگوید. در واقع شبیه آن اسناد پشتیبان آمارهای اعلام شده است که یک مقام می‌تواند بگوید با توجه به اینکه مثلاً در روند دو سه سال گذشته چنین تغییراتی داشتیم و رشد اقتصادی یا تورم ما به این شکل بوده، پیش‌بینی می‌شود در آینده چنین تغییراتی رخ دهد. چون هیچ‌کس انتظار ندارد پیش‌بینی 100 درصد درست در بیاید، بنابراین پیش‌بینی کردن کار راحت‌تری به نظر می‌رسد اما باید توجه کرد آن کسی که سه یا چهار مرتبه پیش‌بینی کرده و پیش‌بینی‌هایش هم درست‌تر درآمده و کم‌خطاتر بوده، در نتیجه مردم به پیش‌بینی‌هایش بیشتر اتکا می‌کنند. در مورد پیش‌بینی باید فضا را باز کرد که افراد مختلف بتوانند با توضیح دادن پیش‌بینی خود را مطرح کنند اما اگر فرد پیش‌بینی‌کننده بدون توضیح بخواهد پیش‌بینی خود را مطرح کند، نمی‌توان خیلی به سخن او اتکا کرد. اما اگر کسی پیش‌بینی‌ای را مطرح کرد و برای پیش‌بینی خودش هم ادله‌ای آورد و پایه‌های علمی آن را مطرح کرد، این خیلی هم خوب است. از سوی دیگر در آینده نزدیک نیز آن اتفاق می‌افتد و معمولاً اتفاق پیش‌بینی‌شده مربوط به چند ماه یا چند سال بیشتر نیست که وقتی رخ دهد مردم می‌توانند آن اتفاق را با آنچه پیش‌بینی شده بود، با هم بسنجند و آن وقت میزان صحت آن پیش‌بینی روشن می‌شود. به همین دلیل هرکسی می‌تواند پیش‌بینی‌هایش از اوضاع اقتصادی را مطرح کند. اما در مورد آمارهای قطعی، باید این تمرکز و در عین حال افزایش دقت در محاسبات وجود داشته باشد و شفافیت محاسبات آماری هم مدنظر قرار بگیرد تا در مجموع این تمرکز، افزایش دقت و شفافیت آماری که اعلام می‌شود مملکت ما از نظام آماری منسجم‌تری برخوردار شود.

دراین پرونده بخوانید ...

دیدگاه تان را بنویسید

 

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها