شناسه خبر : 11438 لینک کوتاه

گفت وگو با حسین مرعشی در باب رابطه کارآمدی دولت و گردشگری مردم

قرار نبود مردم در پیاده‌روها استراحت کنند

در سال ۱۳۸۳ که سازمان ایرانگردی و جهانگردی با سازمان میراثفرهنگی و گردشگری ادغام شد «حسین مرعشی» بر کرسی ریاست این سازمان تازه‌تاسیس تکیه زد و با روی کار آمدن دولت نهم نیز از این سازمان خداحافظی کرد.

در سال 1383 که سازمان ایرانگردی و جهانگردی با سازمان میراث فرهنگی و گردشگری ادغام شد «حسین مرعشی» بر کرسی ریاست این سازمان تازه‌تاسیس تکیه زد و با روی کار آمدن دولت نهم نیز از این سازمان خداحافظی کرد. به بهانه انتشار آمار گردشگری ایام نوروز با او گفت‌وگویی ترتیب دادیم که دیدگاه‌های او را در این زمینه جویا شویم. او در این گفت‌وگو از پتانسیل‌های گردشگری ایران سخن گفت و غفلت از برنامه‌هایی را به چالش کشید که می‌توانست موجب جهش این صنعت شود. او می‌گوید، مورد تردید است و با اهداف خاص سیاسی ارائه می‌شود.

 به نظر می‌رسد، اقبال مردم نسبت به سفر در سال‌های گذشته اهمیت بیشتری پیدا کرده است؛ در شرایطی که هرگونه انتشار آمار از شاخص‌های اقتصادی و حتی اجتماعی متوقف شده است، دولت در اعلام آمار سفر مردم اهتمام ویژه‌ای به خرج می‌دهد. اگر مردم در طول سال یا ایام نوروز به سفرهای بیشتری بروند، این نشانه کارآمدی دولت است؟
به طور کلی، حجم سفرهای جامعه رابطه مستقیمی با افزایش سطح رفاه عمومی و درآمد ملی یک کشور دارد. حتماً اگر چنین واقعه‌ای رخ دهد و سفرها در جامعه‌ای رشد داشته باشد، این نشانه‌ای از توسعه‌یافتگی و پیشرفت است. آنچه مورد تردید است آمار و ارقامی است که با اهداف خاص سیاسی ارائه می‌شود و هیچ مرجعی هم برای ارزیابی این آمار و ارقام در کشور وجود ندارد.

 این اهداف سیاسی شامل چه مواردی می‌شود؟
یک هدف این است که نشان دهند، ظرفیت گردشگری کشور نرمال است و رشد و پیشرفتی در کشور رخ داده است و در نهایت این آمار نشان می‌دهد مردم در وضعیت مناسبی قرار دارند. اما از سوی دیگر می‌بینیم که به طور خاص، تمام انتصاب‌های رئیس‌جمهوری در سازمان میراث فرهنگی، سیاسی بوده است و اکنون هم مشاهده می‌کنیم در آخرین ماه‌های عمر دولت، موضوع گردشگری مورد بهره‌برداری‌های سیاسی قرار می‌گیرد و محور برخی گردهمایی‌ها و میتینگ‌های سیاسی می‌شود. احتمالاً در این گردهمایی‌ها، شعار انتخاباتی دولت و کاندیدای دولت نیز مطرح خواهد شد. اما این تاکید مضاعف بر آمار گردشگری نخستین بار است که در کشور روی داده است.

 شما نخستین رئیس سازمان میراث فرهنگی و گردشگری پس از ادغام بودید. هنگامی که برنامه و ساختار آن را تعیین می‌کردید و برای آن برنامه می‌نوشتید، چه هدفی را دنبال می‌کردید و آیا به دنبال ثروت‌آفرینی از طریق صنعت توریسم نیز بودید؟
زمانی که ما حوزه میراث فرهنگی و گردشگری را به دولت نهم تحویل دادیم، اجرای برنامه چهارم توسعه نیز آغاز شد. ما در این برنامه تمام اهداف کمی و کیفی توسعه این بخش‌ها را تنظیم کرده بودیم و پروژه‌ها نیز مشخص شده بود. حتی موافقت‌نامه‌هایی برای اجرای این پروژه‌ها میان سازمان میراث فرهنگی و گردشگری و سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی منعقد شد. منابع نیز برای سال نخست اجرای این برنامه تخصیص یافته بود. براساس این برنامه‌ریزی، کشور با جهشی در زمینه سرمایه‌گذاری در صنعت گردشگری و میراث فرهنگی مواجه می‌شد. برنامه‌ریزی برای تسهیل و افزایش سرمایه‌گذاری در این بخش‌ها با این هدف صورت می‌گرفت که نخست بتوانیم، امکان سفرهای داخلی را برای همه سطوح بازار از ارزان‌ترین سفرها که سفرهای دانش‌آموزی، دانشجویی بود تا سفر برای کسانی که توان آن را داشتند که از خدمات لوکس و هتل بهره‌مند شوند و هزینه بیشتری را برای سفرهای خود پرداخت کنند، فراهم کنیم. بنابراین همه سطوح بازار در این برنامه‌ریزی مورد توجه قرار گرفته بود تا گردشگری داخلی رونق گیرد. قرار نبود گردشگران در پیاده‌روها و پارک‌ها استراحت کنند. می‌خواستیم کشور را به امکانات مناسب مجهز کنیم تا قیمت سفر مناسب شود و نیز گسترش یابد. هدف دیگر نیز این بود که گردشگران بیشتری به کشور جذب شوند. اما مهم‌ترین هدف ما برای رونق گردشگری، تبادل فرهنگ بود و همچنین، ملاقات اقوام ایرانی و خرده‌فرهنگ‌های ایران و برقراری ملاقات میان ایرانی‌ها و گردشگرانی که از سایر کشورها به ایران می‌آمدند. بنابراین یک هدف مهم فرهنگی وجود داشت که این خود به خود رونقی هم در عرصه اشتغال، صنعت و تولید ایجاد می‌کرد. اما کمتر از سه درصد از برنامه چهارم محقق شد و اسناد این ناکامی نیز موجود است. برای مثال قرار بود، 30 سایت موزه احداث شود. همچنین قرار بود چندین منطقه نمونه گردشگری ایجاد شود. در عین حال، محورهای گردشگری کشور مجهز شود و کمپین‌هایی برای گردشگری ارزان در کشور گسترش پیدا کند. اما هیچ یک از این اهداف و پروژه‌ها محقق نشد.

 به چه دلیل این اهداف محقق نشد؟
به همان دلیل که سایر برنامه‌های توسعه‌ای کشور محقق نشد؛ به همان دلیل که پالایشگاه‌هایی که در عسلویه برای استحصال گاز قرار بود احداث شود، به مرحله اجرا نرسید. به همان دلیل که توسعه میادین اتفاق نیفتاد. به همان دلیل که به جای رشد هشت درصدی اقتصادی، شاهد رشد صفر هستیم. دلیل عمده اما بی‌کفایتی، ندانم‌کاری و هدر دادن منابع است. اما ظاهراً دولتی‌ها سعی دارند این ضعف‌ها را با ارائه آمار نادرست پنهان کنند.

 فارغ از این ناکامی‌ها به طور کلی، شما به عنوان کسی که با اقتضائات محیط کسب و کار آشنایی دارید، تصور می‌کنید، صنعت توریسم در ایران قابلیت درآمد‌زایی را دارد؟
از آنجا که گردشگری، اکنون سهم چندانی در تولید ناخالص داخلی ندارد، وضعیت این صنعت از سوی سیاستگذاران کلان ملاحظه نمی‌شود. البته در ایران تنگناهای صنعت نفت هم مورد ملاحظه قرار نمی‌گیرد. وقتی سیاست‌هایمان ما را به جایی رسانده است که نفت و سیستم بانکی کشور تحریم شده است، دیگر نمی‌توان این انتظار را مطرح کرد که سیاست‌ها طوری باشد که گردشگری تحت تاثیر قرار نگیرد.

من 14 ماه در سازمان بودم و در این مدت باید دو سازمان قبلی را ادغام می‌کردیم، در این مدت، ساختار جدید سازمان شکل گرفت و همچنین آیین‌نامه‌ها، مقررات و تدوین سیاست‌ها انجام شد. این سازمان باید در استان‌های مختلف مستقر می‌شد. البته بخشی از نیروی انسانی نیز باید تغییر می‌کرد. به هر حال آن زمان آغاز عملیات در این سازمان بود. زمانی که کلید این سازمان را تحویل گرفتم تنها دو پروژه گردشگری و تقاضای حمایت از سرمایه‌گذاری به سازمان ارائه شده بود و این عملیات در نهایت به گونه‌ای پیش رفت که در پایان این دوره بیش از 150 پروژه گردشگری برای اعطای تسهیلات به بانک‌ها معرفی کردیم. این فعالیت‌ها برای یک جهش، برنامه‌ریزی شده بود که مانند سایر بخش‌ها زمینگیر شد. در مورد گردشگری ایران باید بگویم مدت‌ها وقتم در سازمان به بررسی این موضوع گذشت که تقاضا برای گردشگری ایران مساله اصلی است یا عرضه خدمات. بررسی‌های سازمان در آن زمان نشان می‌داد که مشکل صنعت توریسم در ایران، عدم تولید خدمات مناسب است. یعنی تقاضا مشکلی ندارد. من این موضوع را با دبیر کل گردشگری سازمان ملل نیز مطرح کردم و به او گفتم که این پرسش برای ما مطرح است که چالش گردشگری ایران عرضه و تولید خدمات است یا تقاضا. دبیر کل گردشگری سازمان ملل به نکته جالبی اشاره کرد و گفت که عملکرد کشورهای جنوب خلیج فارس با پتانسیل صفر به گونه‌ای است که سالانه موجب رشد صنعت گردشگری آنان می‌شود. شما سوال می‌کنید که آیا برای ایران تقاضا وجود دارد یا ندارد؟ او گفت از نظر من تقاضا برای گردشگری ایران نامحدود است. توصیه او این بود که ما سرمایه‌گذاری‌ها در این بخش را ساماندهی کنیم و زمینه تولید ارزان خدمات را فراهم کنیم. در آن دوره، زمانی که نفت با قیمت حدود 25 دلار داد و ستد می‌شد، پیش‌بینی ما این بود که ذخیره 20ساله درآمدهای گردشگری می‌تواند با درآمدهای نفتی رقابت کند. البته اکنون که قیمت نفت به 100 دلار رسیده است، چنین هدفی تحقق‌یافتنی نیست. اما با نفت 25 دلاری این امکان وجود داشت. اما می‌توانم بگویم تقاضا برای گردشگری فوق‌العاده است؛ هم گردشگری داخلی هم خارجی. البته این رونق گردشگری در ایران منوط به سرمایه‌گذاری است. اگر سرمایه‌گذاری اتفاق نیفتد که نیفتاده است، نمی‌توانیم به تحقق چنین هدفی امیدوار باشیم. به بیان دیگر، آنچه را که کاشته‌ایم می‌توانیم برداشت کنیم. اما در شرایطی که سرمایه‌گذاری صورت نگرفته است، انتظار داریم چه محصولی برداشت شود؟

 بنابراین عقیده دارید که صنعت توریسم در ایران می‌تواند درآمدزا باشد؟
بله، اما رونق گردشگری از عهده این صنعت خارج است. گردشگری یک بخش از کل یک اقتصاد است. اگر در کشور تورم وجود داشته باشد و خدمات گردشگری گران شود، اما از سویی دیگر، نرخ ارز به‌دلیل وجود درآمد‌های ناشی از نفت، ثابت نگه داشته شود به تدریج مزیت‌های گردشگری کشور رو به تحلیل می‌گذارد. بخش گردشگری تابع اقتصاد ملی است. در واقع چنانچه دولتمردان یک کشور سیاست‌های غیر‌منطقی اقتصادی را در پیش بگیرند، گردشگری در این کشورها رونق نمی‌گیرد. البته وضعیت کشورها نیز در این زمینه متفاوت است. برای مثال کشور ژاپن به عنوان کشوری گران شناخته می‌شود. سیمای گردشگری در این کشور به گونه‌ای است که سالانه حدود دو میلیون و 500 هزار گردشگر وارد این کشور می‌شوند. در حالی که سالانه 25میلیون ژاپنی برای سفر از این کشور خارج می‌شوند. به این دلیل که وقتی ژاپنی‌ها برای دو هفته از کشورشان خارج می‌شوند، به اندازه یک هفته، نسبت به زمانی که در ژاپن به سر می‌برند بیشتر می‌توانند پس‌انداز کنند. یعنی هزینه دو هفته سفر به خارج از کشور برای ژاپنی‌ها با همه هزینه‌هایی که حمل‌ونقل و خورد و خوراک در یک کشور خارجی برای ژاپنی‌ها ایجاد می‌کند به میزان هزینه‌های یک هفته در ژاپن است. در چنین شرایطی برای ژاپنی‌ها سفر به بیرون از کشور اقتصادی‌تر است و برای گردشگران خارجی نیز سفر به این کشور نمی‌صرفد. وضعیت جذب گردشگر در دو کشور آلمان که اقتصاد نخست اروپا تلقی می‌شود و فرانسه که جزو کشور‌های مهم جامعه اروپاست، نیز جالب توجه است. آلمان حدود دو میلیون گردشگر جذب می‌کند و فرانسه 70 میلیون گردشگر دارد. گردشگری نسبت به قیمت حساس است. زندگی در آلمان نیز گران است و برای گردشگران توجیه اقتصادی ندارد که به این کشور سفر کنند. اما گردشگری در ایران دارای مزیت است و این حوزه نیز به وضعیت سایر بخش‌ها گرفتار شده است و ما نمی‌توانیم با شعار مسائل خود را حل کنیم. مدام این شعار را سر می‌دهیم که ایران کشوری ثروتمند است؛ اما وقتی نیروی کار ایرانی، مدیرانش و صنعتگرانش نمی‌توانند با نیروی انسانی کره، ژاپن یا آلمان رقابت کنند، ایران کشور ثروتمندی نمی‌تواند باشد و معیار تعیین ثروت کشورها، منابع انسانی آنهاست و ثروت به داشتن منابع نفتی نیست. وقتی مدام این شعار را تکرار می‌کنیم، این پیام نادرست را به مردم مخابره می‌کنیم که اگر کار هم نکنید، اتفاقی نمی‌افتد و ما ثروتمند هستیم. یا این موضوع همواره در حال تکرار است که ایران دارای جاذبه‌های گردشگری بسیار است؛ در مقابل این پرسش به ذهن خطور می‌کند که چرا با وجود این همه جاذبه، گردشگران خارجی به ایران نمی‌آیند. توریست فرودگاه و هتل می‌خواهد. لازمه ورود توریست به کشور، ناوگان مناسب حمل و نقل است. به هر حال گردشگری کادر‌های آموزش‌دیده راهنما و فرهنگ مهمان‌نوازی خاص خود را می‌طلبد. بنابراین با سخن گفتن در مورد جاذبه‌های گردشگری ایران، مسائل این صنعت حل نمی‌شود. باید یک به یک به تخت هتل‌ها بیفزاییم، باید سطح خدمات را ارتقا دهیم و قیمت‌ها را به نسبت کیفیتی که به گردشگران ارائه می‌شود، متعادل کنیم. یعنی با این خشت روی خشت گذاشتن‌ها باید صنعت گردشگری خود را بسازیم و با شعار دادن و برگزاری میتینگ‌های سیاسی به اهداف مورد نظر دست پیدا نخواهیم کرد.

 آنچه موجب رونق صنعت گردشگری سایر کشورها مانند ترکیه می‌شود، تفریحات تکرار‌پذیر و توریسم تخصصی است. به طوری که می‌بینیم، این کشور، سالانه گردشگران بسیاری را به نام مولانا و قونیه به سوی خود می‌خواند، به نظر می‌رسد ایران فاقد این تفریحات و این ظرفیت‌هاست که نمی‌تواند از این بخش‌ها درآمدزایی کند.
من این دیدگاه را ندارم. گردشگری ایران دارای سه بازار مهم است. یکی از این بازارها که خوشبختانه فعال نیز هست، بازار توریسم مذهبی است که خراسان رضوی در ایران قطب جذب توریست مذهبی است. به گونه‌ای که علاوه بر شیعیان ایران، 180 میلیون شیعه‌ای که در سراسر جهان زندگی می‌کنند، در آرزوی سفر به این استان هستند. البته مشهد هم شهر جامعی است و افزون بر جاذبه زیارتی که دارد، به عنوان یکی از مراکز سیاحتی کشور نیز شناخته می‌شود. در واقع یکی از شهرهایی که صنعت گردشگری در آن در حال رشد طبیعی است، مشهد است. بخش دوم بازار گردشگری ایران، بازار فرهنگی-تاریخی ایران است که شهرهای معتبری مانند شوش، فارس، آثار به جا مانده از دوره صفویه در اصفهان، یزد و کرمان، همان پتانسیل‌های قابل توجه ایران در زمینه توریسم فرهنگی هستند. بازار سوم نیز بازار طبیعت‌گردی ایران است که برای جهان اسلام و جهان عرب و نیز کویرهای ایران برای اروپایی‌ها و ژاپنی‌ها می‌تواند بازار جذابی باشد. این سه بازار به راحتی می‌تواند هدف 120 میلیون گردشگر را برای کشور محقق کند.

 ‌البته در کنار ضعف‌هایی که صنعت توریسم در داخل ایران با آن مواجه است و البته در کنار غفلت‌هایی که از داخل کشور صنعت توریسم را به حاشیه رانده است، تاثیر تبلیغات منفی علیه ایران بر ناکامی‌های صنعت توریسم نیز غیر‌قابل چشم‌پوشی است؛ دیدگاه شما در مورد درآمدزایی صنعت توریسم در ایران به این معناست که ایران می‌تواند با این تبلیغات منفی مقابله کند؟
مساله امنیت خاطر برای گردشگران خارجی، موضوع حائز اهمیتی است، اگر مساله ایران، برای کنترل و اعمال سیاست‌های تحریمی مساله روز دنیا باشد و خبرهایی علیه ایران منتشر شود، بی‌تردید، گردشگری به شدت لطمه می‌خورد. البته از آنجا که گردشگری، اکنون سهم چندانی در تولید ناخالص داخلی ندارد، وضعیت این صنعت از سوی سیاستگذاران کلان ملاحظه نمی‌شود. البته در ایران تنگناهای صنعت نفت هم مورد ملاحظه قرار نمی‌گیرد. وقتی سیاست‌هایمان ما را به جایی رسانده است که نفت و سیستم بانکی کشور تحریم شده است، دیگر نمی‌توان این انتظار را مطرح کرد که سیاست‌ها طوری باشد که گردشگری تحت تاثیر قرار نگیرد. گردشگری نیز تحت تاثیر سیاست‌های کلی کشور است.

 ‌عمر دولت دهم رو به پایان است و انتخابات ریاست‌جمهوری نیز در پیش است، فکر می‌کنید اگر رئیس دولت آینده فردی با دیپلماسی فعال باشد، این دیپلماسی فعال می‌تواند، رونق گردشگری را به ارمغان بیاورد؟
البته من معتقدم که در دوره‌ای چهار یا پنج‌ساله، متولیان حوزه گردشگری باید فقط خون دل بخورند، سرمایه‌گذاری کنند و به این بخش منابعی را تخصیص دهند. این دیپلماسی فعال پس از پایان این دوره چهار یا پنج‌ساله می‌تواند آثار خود را بر گردشگری نشان دهد. بهبود وضعیت صنعت گردشگری نیازمند آماده‌سازی ملزومات آن است که به شرط اهتمام ویژه به آن زودتر از این پنج سال محقق نمی‌شود. اگر این آمادگی وجود نداشته باشد نمی‌توان انتظار بارور شدن آن را داشت.
اگرچه امیدوارم، کفایت به دولت بازگردد و یک دولت با‌کفایت بتواند، برنامه‌های پیش‌بینی‌شده در برنامه چهارم توسعه را با هشت سال تاخیر در دستورکار قرار دهد و فعال کند.

دراین پرونده بخوانید ...

دیدگاه تان را بنویسید

 

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها