شناسه خبر : 11333 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

چرا در بازار سرمایه تعداد زنان از مردان کم‌تر است؟

بازار در مظان اتهام

بحثاختلاف حقوق زنان و مردان از بحث‌های قدیمی در حوزه‌های مختلف است.

سعید اسلامی‌بیدگلی / کارشناس بازار سرمایه

بحث اختلاف حقوق زنان و مردان از بحث‌های قدیمی در حوزه‌های مختلف است. نویسنده این یادداشت صلاحیت ندارد که درباره مسائل حقوقی، اجتماعی یا فلسفی اختلاف زنان و مردان اظهار نظر کند و این یادداشت کوتاه تنها به بررسی فرصت‌های زنان و مردان در اقتصاد ایران پرداخته و به خصوص نگاهی به بازار سرمایه انداخته است. اما پیش از آغاز سخن لازم است به این نکته اشاره کنم که مساله اختلاف دستمزد، پست‌ها و مناصب در اختیار زنان و مردان موضوعی نیست که تنها به کشور ایران یا حتی کشورهای در حال توسعه مربوط باشد. برای مثال زمانی که «جانت یلن» به عنوان رئیس جدید فدرال‌رزرو معرفی شد، بحث‌های بسیاری پیرامون این تصمیم شکل گرفت و نباید فراموش کرد که در کشورهای توسعه‌یافته نیز تعداد مدیران عامل زن بسیار کمتر از مدیران عامل مرد است. از نگاه اقتصادی زنان هم نیمی از نیروی کار جامعه را تشکیل می‌دهند، هم مصرف‌کننده هستند و هم بخش بزرگی از تصمیم‌سازی و تصمیم‌گیری درباره مصرف بر عهده آنان است. البته می‌توان نگاه‌های عمیق‌تری همچون تربیت مدیران آینده و‌... را هم در این مبحث جای داد که از حوصله این نوشتار خارج خواهد بود و بیشتر به شعار خواهد گرایید. به این ترتیب مهم است که نقش و جایگاه این قشر عظیم به درستی تعریف شود. زنان نیز مانند مردان از مهم‌ترین عوامل تولید و مصرف جامعه هستند و محاسبه تمام شاخص‌های اقتصادی با استفاده از ظرفیت‌های آنان انجام خواهد شد. این موضوع در مورد کشورهایی که با کمبود منابع شامل نیروی انسانی، سرمایه و منابع طبیعی مواجه هستند یا در ابتدای مسیر توسعه قرار دارند، حادتر است. بسیاری از کشورهای توسعه‌نیافته یا به عبارت محترمانه‌تر در حال توسعه، همواره در مظان این اتهام هستند که بسترها و قوانین تبعیض‌آمیزی برای زنان و مردان دارند. حوزه فعالیت‌های اقتصادی هم از این قاعده مستثنی نیست. در اینجا توجه به این نکته ضروری است که آمار ارائه‌شده از فعالان زن و مرد در حوزه‌های مختلف اقتصادی تنها یک نماگر ساده از فضای کسب و کار هر کشور است. رفع اختلاف امکانات و عملکردهای زنان و مردان اساساً با تصویب یک قانون رخ نخواهد داد. در بسیاری از حوزه‌ها از جمله بازار سرمایه که به آن خواهم پرداخت تعداد زنان فعال و تاثیر‌گذار بسیار کمتر از مردان است اما این به دلیل نقص یا تبعیض در قوانین نیست. ریشه این اختلاف را باید در مسائل فرهنگی، آموزشی، سیاستگذاری و‌... بررسی کرد. برای مثال تا سال‌هاتعداد فارغ‌التحصیلان مرد در رشته‌های اقتصادی و مالی بیشتر بود و در نتیجه آقایان پست‌های بیشتری را نیز اشغال کرده‌اند. بسیاری اوقات پست‌ها بر اساس شناخت و رابطه تعیین می‌شود که لزوماً نامطلوب هم نیست و زنان دایره روابط اجتماعیِ کاری محدودتری دارند. همین مساله عاملی است در جا ماندن در برخی از مناصب. تردیدی نیست که در اقتصاد ایران بیشتر مناصب مدیریتی به مردان اختصاص دارد. به نظر می‌رسد که بسترهای فرهنگی و جایگاهی که در جامعه ایران برای زنان تعریف شده است بیش از تبعیضات قانونی در این مورد نقش داشته است. بخش بزرگی از زنان جامعه ایران در محیط‌های کسب و کار مشغول نیستند. بسیاری از زنان ایرانی یا خانه‌دار هستند و نقش اقتصادی پررنگی که در محاسبات GDP منظور شود ندارند، یا به کارهای خانوادگی مثل کشاورزی و قالیبافی مشغولند یا در حوزه آموزش و پرورش فعالیت می‌کنند. در همه این موارد شبکه‌های اجتماعی تشکیل نخواهد شد و این زنان امکان قرار گرفتن در موقعیت‌های تصمیم‌سازی و تصمیم‌گیری فراتر از سطح خانواده را ندارند. قوانین بخش تجارت عمدتاً دارای تبعیض نیستند. برای مثال قانون تجارت مدیرعامل شدن زنان را منع نکرده است اما تعداد مدیران عامل زن بسیار کمتر از مدیران عامل مرد است. این اختلاف عمدتاً ریشه در مسائل حقوقی و فرهنگی دارد و به صورت غیر‌مستقیم در مسائل اقتصادی نیز اثرگذار شده است. بازار سرمایه به عنوان یکی از رقابتی‌ترین بخش‌های اقتصاد هر کشور شناخته می‌شود. ساز و کار تعیین قیمت و کمبود موانع ورود برای انجام معاملات از جمله عواملی است که این بازار را رقابتی کرده است. وضعیت زنان در بازار سرمایه نشان می‌دهد حتی در چنین بازاری نیز تعداد مدیران زن بسیار کمتر از مدیران مرد است. شرکت‌های بورسی که بسیاری از آنها صنعتی هستند کمتر مدیران زن دارند. زنان در شرکت‌های سرمایه‌گذاری، مشاور سرمایه‌گذاری و کارگزاری که مستقیم در معاملات بازار سرمایه دخالت دارند، نقش بیشتری ایفا می‌کنند؛ هرچند این نقش هم بسیار کمتر از مردان است. این البته هم می‌تواند به علت فضای رقابتی بازار سرمایه باشد و هم محیط کاری متفاوت نسبت به صنعت و بخش‌های دیگر تجارت و اقتصاد ایران. در آمار معامله‌گران و سهامداران وضعیت زنان بسیار بهتر است و نسبت سرمایه‌گذاران زن به مرد بسیار بیشتر از نسبت مدیران زن به مدیران مرد است. با اینکه در بازار سرمایه محدودیتی برای ورود و نقش‌آفرینی زنان وجود ندارد؛ برای مثال، سازمان بورس و اوراق بهادار محدودیتی برای مدیریت زنان در نهادهای مالی قائل نیست و زنان موفقی هم در حوزه مدیریت نهادهای مالی و هم در حوزه سرمایه‌گذاری در این بازار فعالیت می‌کنند؛ اما همچنان تعداد آنها بسیار کمتر از مردان است. همین مساله نشان می‌دهد تبعیضی که در آمار زنان موفق و مدیر با مردان وجود دارد تنها با دلایل قوانین مستقیم بخشی نیست و مسائل فرهنگی، آموزشی، عرفی و به خصوص حقوق قضایی نقش عمده‌تری ایفا می‌کنند. همه اینها را باید در کنار تفاوت ذاتی نقش زنان در خانواده و جامعه مورد بررسی قرار داد. آمار زنان موفق در بعضی حوزه‌ها بیشتر از حوزه‌های دیگر است. برای مثال مدیران زن در حوزه فعالیت‌های اجتماعی و سازمان‌های مردم‌نهاد بسیار موفق‌تر هستند. باز هم اشاره می‌کنم که این موضوع تنها به کشور ایران محدود نمی‌شود و در همه کشورهای جهان قابل بررسی است.
ذکر این نکته نیز ضروری به نظر می‌رسد که به رغم اعتقاد نگارنده به این موضوع که نباید به دنبال تساوی آمار مدیران و فعالان زن و مرد بود، اما نقش زنان در جامعه ایران و به ویژه در اقتصاد کمتر از ظرفیت‌ها و پتانسیل‌های این قشر عظیم است. تغییر در قوانین اگرچه راهکار ابتدایی در این راه است، اما در بلندمدت لزوم گسترش فضای آموزشی و شکستن قراردادهای نانوشته غیررسمی، فرهنگ‌سازی و‌... احساس می‌شود. اقتصاد ایران و به تبع آن بازار سرمایه، منافع بسیاری از حضور پررنگ‌تر بانوان خواهد داشت و همزمان باید به موضوع نقش زنان در جامعه و خانواده هم اندیشید.

دراین پرونده بخوانید ...

دیدگاه تان را بنویسید

 

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها