اصولگرایان بنای تخریب دولت را ندارند

کشور ما همواره شاهد فعالیت دو جریان سیاسی سنتی و کلاسیک اصولگرا و اصلاح‌طلب بوده و این دو جریان سیاسی، در تمام بزنگاه‌های سرنوشت‌ساز توانسته‌اند نقش موثری ایفا کنند. این دو جریان سیاسی هر یک دارای ریشه و پایگاه اجتماعی خاصی هستند، به همین دلیل شما نمی‌توانید وجود این دو جریان سیاسی را نادیده گرفته و گمان ببرید که این دو جریان از عرصه سیاست ایران قابلیت حذف دارند. هر فرد یا گروهی که تلاش داشته تا یکی از این دو جریان را حذف کند، شکست خورده است. البته در کنار نیروهای اصولگرا و اصلاح‌طلب، گروه مستقلی هم وجود دارند که به دلیل عدم تاثیرگذاری در عرصه سیاست ایران، مورد توجه قرار نگرفته و بحث در مورد آنها در این نوشتار نمی‌گنجد.
این دو جریان سیاسی از ابتدای انقلاب در عرصه سیاست فعال بودند و حضور آنها همچنان ادامه خواهد یافت. به دلیل وجود طرفداران منتسب به هر گروه باید بستری فراهم شود که هر دو گروه بتوانند به فعالیت سیاسی بپردازند. گواه برخورداری از پایگاه اجتماعی اصولگرا و اصلاح‌طلب‌ را می‌توان در نتایج انتخابات هفتم اسفندماه مشاهده کرد. به هر حال نتایج این انتخابات به خوبی این ارزیابی را مورد تایید قرار می‌دهد. شما به این نکته آگاهی دارید که مردم تهران فهرستی رای داده و نمایندگان تهران بر این اساس مشخص می‌شوند. زمانی مردم تهران به اصولگرایان رای داده و زمانی اصلاح‌طلبان را انتخاب کردند و گاهی ترکیب این دو را برگزیدند.
اگر شما نتایج انتخابات را بار دیگر مرور کنید متوجه می‌شوید که بعد از 30 نفر اصلاح‌طلبان، اصولگرایان قرار گرفتند. این نتایج نشان می‌دهد این دو جناح سنتی در عرصه سیاست ایران حضور داشته و نمی‌توان آنها را نادیده گرفت. هرچند هر بار، یکی از این دو جناح مورد اقبال مردم قرار می‌گیرند و بر اساس رای مردم به مجلس راه می‌یابند. بررسی آمار نشان می‌دهد در دور نخست انتخابات 104 منتخب اصولگرا بوده و حدود نود و چند نفر اصلاح‌طلب هستند. البته اصولگرایان در تهران شکست خوردند. با این حال هر دو جریان فعال بوده و همچنان به کار خود ادامه می‌دهند. توصیه همه کارشناسان این است که جناح‌های سیاسی هرچند وقت یک بار رفتارهای سیاسی خود را آسیب‌شناسی کنند تا مشخص شود که چرا این اتفاق رخ داده است. آسیب‌شناسی به نفع جریان سیاسی بوده و جریان سیاسی متوجه می‌شود که چرا این اتفاق رخ داده و چرا مردم در این مقطع زمانی به آنها اقبال نشان ندادند. من این پیشنهاد را در شورای مرکزی جبهه پیروان خط امام و رهبری مطرح کردم که بهتر است تا اصولگرایان این کار را انجام دهند. حتی چند سال قبل که آقای عسگراولادی حضور داشتند این کار شروع شد و ما چند جلسه نتیجه انتخابات را مورد آسیب‌شناسی قرار دادیم تا درس‌های لازم از نتیجه انتخابات گرفته شده و طرحی نو درانداخته شود.
این نکته را باید همواره مدنظر قرار دهید که یک جریان سیاسی همیشه موفقیت کسب نکرده است و گاهی نتایج را واگذار کرده است، اما شکست مانع ادامه فعالیت آنها نشده است و این جریان سیاسی با تمام توان خود را برای حضور در سایر بزنگاه‌های سیاسی آماده می‌کند. به هر حال جریان اصولگرا برخاسته از گفتمان انقلاب اسلامی بوده و این امکان وجود ندارد که شما بتوانید آنها را نادیده بگیرید. این نگرش که وقت بازنشسته کردن این جریان سیاسی فرا رسیده است هم درست نیست. این اصل را باید همواره مدنظر قرار داد که تا انقلاب اسلامی وجود داشته و به حیات خود ادامه می‌دهد این جریان سیاسی ریشه‌دار که نقش بسیار مهمی را در پیروزی انقلاب اسلامی ایفا کرده است به حیات خود ادامه می‌دهد و به قولی این دو، امکان جدایی از یکدیگر را ندارند.
هر جریان سیاسی این اصل مهم را باید مدنظر قرار دهد که شاید وقت آن فرا رسیده است که در برخی از شیوه‌ها و روش‌ها تجدیدنظر کند تا بیشتر با خواسته‌های مردم هماهنگ شوند و در این مورد باید مهندسی جدیدی صورت بگیرد. تمام گروه‌ها و جریان‌های سیاسی درون جریان اصولگرا و جبهه پیروان خط امام و رهبری اعم از کارگران، کارمندان، موتلفه و زنان و‌... این اصل مهم را همواره مدنظر قرار می‌دهند که لازم است تا به خواست و اراده مردم احترام گذاشته شود.
برخی این ایده را مطرح می‌کنند که جریان اصولگرا بعد از فوت آیت‌الله مهدوی‌کنی با فقدان رهبری مواجه شده و در حال حاضر با سرگشتگی مواجه است. البته هر یک از بزرگان جایگاه خاص خود را دارند. ایشان به عنوان دبیر کل روحانیت مبارز و رئیس مجلس خبرگان از اعتبار بالایی نزد اصولگرایان برخوردار بودند. با این حال بعد از فوت ایشان آیت‌الله موحدی‌کرمانی جایگزین آقای مهدوی‌کنی شدند. به هرحال تغییر و تحول در میان افراد یک جناح سیاسی طبیعی بوده و در دنیای ممکنات هیچ چیز ابدی نیست. این نکته را نباید نادیده گرفت که نوع برخورد و سلایق افراد در نحوه مدیریت متفاوت است. به همین دلیل نمی‌توان این ارزیابی را داشت که جریان اصولگرا دچار فروپاشی شده و دیگر نمی‌تواند خود را بازیابد. جلسات متعدد اصولگرایان همچنان ادامه یافته و در مورد انتخابات نیز آسیب‌شناسی به اندازه کافی انجام شده است. در این جلسات احزاب اصولگرا و فعالان سیاسی حضوری پر‌رنگ داشته و راهکارهای موفقیت‌آمیز حضور مجدد در عرصه سیاست را مورد بررسی قرار می‌دهند. برای اینکه یک جریان سیاسی به مرحله فروپاشی نزدیک نشود، بهتر است از گذشته‌‌ها درس بیاموزیم و آن را چراغ راه آینده خود قرار بدهیم.
در پیمودن این راه، جریان سیاسی اصولگرا تلاش می‌کند تا مانع فعالیت جریان تندرو شده و اجازه ندهد که تندروها میدان‌دار جریان اصولگرایی شوند. شما این نکته را باید همواره مدنظر قرار بدهید که اصولگرایی در کشور ما اصلاً میانه‌ای با تندروها ندارد. تاریخ به خوبی گواه این است که چطور جریان سیاسی اصولگرا افراد تندرو را کنار گذاشته و همواره تلاش کرده است تا خوی و خصلت میانه‌روی خود را در عرصه سیاست ایران حفظ کند چون اصولگرایی با اعتدال عجین شده و با رفتارهای تند میانه‌ای ندارد. البته حضور مقطعی برخی از این افراد تندرو در مقاطعی به اصولگرایی آسیب وارد کرده است اما در نهایت جریان اصولگرایی راه خود را از تندورها جدا کرده است. به هر حال جریان سیاسی اصولگرا همواره از اقدامات تند دوری کرده و تلاش دارد تا میانه‌روی را در درون جامعه نهادینه کند. این نکته همیشه مورد تاکید اعضا و گروه‌های تشکیل‌دهنده جبهه پیروان خط امام و رهبری قرار گرفته است. این جریان سیاسی در عین حال تلاش دارد تا جلوی هرگونه اقدامات تند و رادیکال را بگیرد.
تعداد بسیار اندکی از اصولگرایان هدف خود را تخریب دولت قرار داده و تلاش می‌کنند تا دولت را تضعیف کنند اما واقعیت این است که ما به هیچ وجه با تخریب دولت موافق نیستیم. این موضوع در جبهه پیروان خط امام و رهبری مورد تاکید قرار گرفته است. به هر حال آقای روحانی با پشتوانه رای ملت به قدرت رسیدند و مقام معظم رهبری، این انتخاب را تنفیذ کردند.
به همین دلیل ما از دولت حمایت می‌کنیم و به دولت احترام می‌گذاریم. به هیچ وجه بنای اصولگرایان تخریب دولت نیست بلکه تلاش دارد تا بیشترین همیاری و همراهی را با دولت داشته باشد، البته امکان دارد که در این میان انتقاداتی را مطرح کند که بیشتر مشفقانه و دلسوزانه است تا دولت بهتر بتواند به وظایف خود عمل کرده و مشکلات مردم را حل کند. از این رو تخریب چنین دولتی اصلاً منصفانه نیست.
اگر تعدادی قلیل، رویه دیگری را در پیش بگیرند این کار مورد تایید اصولگرایان نبوده و شما باید دلیل این کار را از خود این افراد بپرسید که از تخریب گسترده دولت چه هدفی را دنبال می‌کنند. به هر حال توصیه ما به این افراد این است که همدلی بیشتری با دولت داشته باشند و به دولت کمک کنند تا دولت بهتر بتواند از این گردنه‌های سخت عبور کند. اگر جریان‌ها و گروه‌های سیاسی قرابت بیشتری با هم داشته باشند توان کشور صرف سازندگی بیشتر شده و جلوی هدررفتن توان کشور بر سر جدال‌های سیاسی گرفته می‌شود.