شناسه خبر : 4517 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

زیر پوست بازار سرمایه کشور چه جرائمی رخ می‌دهد؟

شفافیت اطلاعاتی و فساد بورسی

یکی از کارکردهای بازارهای مالی تخصیص بهینه منابع است و در ادبیات اقتصاد مالی گفته می‌شود که شفافیت و تقارن اطلاعاتی از پیش‌نیازهای رسیدن به چنین تخصیصی است. اطلاعات شفاف و یکسان موجب می‌شود سوءاستفاده از اطلاعات از بین برود و اساساً کسی به‌دلیل داشتن اطلاعات(و نه دانش) بیشتر سود اضافه کسب نکند.

index:1|width:50|height:50|align:right سعید اسلامی‌بیدگلی‌ /‌استاد دانشگاه و تحلیلگر رسمی بین‌المللی سرمایه‌گذاری
یکی از کارکردهای بازارهای مالی تخصیص بهینه منابع است و در ادبیات اقتصاد مالی گفته می‌شود که شفافیت و تقارن اطلاعاتی از پیش‌نیازهای رسیدن به چنین تخصیصی است. اطلاعات شفاف و یکسان موجب می‌شود سوءاستفاده از اطلاعات از بین برود و اساساً کسی به‌دلیل داشتن اطلاعات (و نه دانش) بیشتر سود اضافه کسب نکند. با همین مقدمه کوتاه و بدیهی پیداست که بازارهایی که به سمت کارایی حرکت کرده‌اند باید با فساد کمتری مواجه باشند. اهمیت کاهش سوءاستفاده‌ها و فسادها نه‌تنها در بعد بازار بلکه در بعد اقتصاد کلان نیز بسیار پراهمیت است.
اما چرا کشورهای جهان سومی با چنین مشکلی دست و پنجه نرم می‌کنند و چرا بازارهای مالی نقش کلیدی خود در ایجاد شفافیت کافی را ایفا نمی‌کنند؟ این یادداشت کوتاه نگاهی دارد به چالش بازارهای مالی در این زمینه و تلاش دارد بخشی از مهم‌ترین آسیب‌ها را مورد اشاره قرار دهد.
تقارن اطلاعاتی و عدم کسب سود از اطلاعاتی که حاصل دانش و تخصص نیست و به جایگاه و رتبه افراد مرتبط است (و به‌اصطلاح با رانت به‌دست آمده است) یکی از مهم‌ترین دغدغه‌های مدیران بازار سرمایه در اقتصادهای توسعه‌یافته است و گاهی مجازات‌های سنگین برای استفاده از اطلاعات نهانی وضع می‌شود. بازارهای توسعه‌نیافته اما همیشه با این مساله دست به گریبان هستند و بسیاری اوقات خود دولت، نهادهای ناظر و مجری متهمان اصلی چنین سوءاستفاده‌هایی هستند. البته تردیدی وجود ندارد که چنین بازارهایی ریسک‌های بیش از حدمعمول به سرمایه‌گذاران تحمیل می‌کند و تمایل پس‌اندازکنندگان برای مشارکت در بازار را بسیار کم خواهد کرد. قیمت‌گذاری‌های نادرست در عرضه‌های اولیه سهام (IPOs) از معروف‌ترین نشانه‌های عدم تقارن اطلاعاتی در بازارهای مالی است.
به ‌رغم قوانینی که در این باره وجود دارد بی‌اعتمادی به اطلاعات موجود در بازار سرمایه و معاملات براساس اطلاعات نهانی در کشور ما هم موضوعی جدی و مورد بحث است. اطلاعات در مبداء تولید (که معمولاً شرکت‌های بورسی هستند) با خطای نسبتاً بالا و تاخیر زیاد منتشر می‌شود. انحرافات اطلاعات مالی اعلام‌شده از سوی شرکت‌ها گاه آن‌قدر زیاد و تکرارشونده است که تصور غیرعمدی و اتفاقی ‌بودن آن دشوارتر از هر تفکر دیگری است. نهاد ناظر نیز انگار توان مقابله با تخلفات را ندارد یا با شرکت‌های بورسی چندگانه رفتار می‌کند.index:2|width:150|height:352|align:left
آسیب جدی دیگری که بازارهای سرمایه توسعه‌نیافته را تهدید می‌کند، دخالت نهادهای قدرتمند در کنترل اطلاعات و معاملات است. این آسیب در کشورهایی که مجموعه‌های شبه‌دولتی به کسب‌وکار مشغول هستند، بسیار بیشتر است و متاسفانه کشور ما این‌گونه است و عمیقاً هم این‌گونه است. حضور نهادهای شبه‌دولتی و درگیری منافع آنان با جریان اطلاعاتی بازار سرمایه هم موجب شده است که سازمان بورس و اوراق بهادار نتواند به‌اندازه کافی بر یکسان‌سازی جریان اطلاعاتی نظارت کند و هم عدم ‌اعتماد بسیاری در سرمایه‌گذاران ایجاد کرده است. در ایران آسیب جدی دیگری نیز وجود دارد و آن دخالت خود نهاد ناظر در معاملات است. این دخالت به انحای مختلف صورت می‌گیرد و مدیریت یک صندوق سرمایه‌گذاری بزرگ از آخرین شاهکارهای سازمان بورس و اوراق بهادار است.
از جمله مهم‌ترین بخش‌هایی که در بازارهای سرمایه جهان تحت نظارت و کنترل دقیق است، شرکت‌های معامله‌گر و کارگزار و مدیران سرمایه‌گذاری هستند. سوءاستفاده از موقعیت‌های معاملاتی از مجرمانه‌ترین اقدامات در بازارهای سرمایه جهان است. اما در بورس‌های توسعه‌نیافته معضل استفاده از چنین موقعیت‌هایی جدی است. این مساله زمانی که معاملات با وقفه و صف مواجه است، جلوه بیشتری دارد. اعتبارات معاملاتی به مشتریان خاص داده می‌شود و معامله‌گران به‌روش‌های مختلف نظارت‌های ناکافی نهادهای ناظر را دور می‌زنند و با کدهای معاملاتی مختلف، پوزیشن‌های بهتر معاملاتی را بین خود تقسیم می‌کنند و سرمایه‌گذاران عادی عملاً بسیاری از فرصت‌های خوب (به‌خصوص فرصت‌های کوتاه‌مدت) را از دست می‌دهند. در این بازارها تحلیلگران نیز بسیاری اوقات منافع سازمانی خود را فدای منافع شخصی می‌کنند و معاملاتی که به‌نفع خود انجام می‌دهند درست برخلاف معاملاتی است که برای سازمان متبوع خود انجام داده‌اند. مدیران سرمایه‌گذاری از کارگزاری‌ها تخفیف معاملاتی می‌گیرند، اما این تخفیف را به جیب خود واریز می‌کنند، نه به حساب شرکتی که برای آن معامله می‌کنند. کارگزاران نیز به‌دنبال ایجاد منفعت برای مدیران سرمایه‌گذاری هستند؛ زیرا می‌دانند تصمیم آنها بر درآمدهای معاملاتی این کارگزاران اثرگذار است و منافع شرکت چندان اهمیتی ندارد. اگر در بازار سرمایه کشوری چنین نشانه‌هایی وجود دارد، باید بدانید که فساد معاملاتی دارد در بازار جولان می‌دهد.
من در سطور بالا به ریزساختارهای (microstructures) بازار اشاره کردم، اما نمی‌توان از ریسک‌های پنهانی که در سطح تصمیم‌گیری و سیاستگذاری به بازار سرمایه تحمیل می‌شود، چشم‌پوشی کرد. وقتی نهاد دولتی و برنامه‌ریزان اقتصادی برنامه مشخصی برای توسعه بازار سرمایه ندارند، اثرات تصمیمات خود را بر بازار بررسی نمی‌کنند و این‌گونه است که سرمایه‌گذاران هر‌ساله باید منتظر وضع قوانین جدید (که به قول عجم اوغلو محصول تعادل در اقتصاد سیاسی است) باشند و سپس به تحلیل این وقایع بپردازند. بسیاری از اطلاعاتی که در سطح دولت و مجلس تعیین می‌شود، در بازار سرمایه، ثروت سهامداران و ریسک آنان اثرگذار است و تصمیمات دفعی تنها ریسک این بازار را افزایش می‌دهد. ضمناً چنین تصمیماتی این شائبه را ایجاد می‌کند، که عده‌ای در پس این تصمیمات به‌دنبال منافع شخصی و گروهی خود هستند و آنچه البته اهمیت ندارد وضعیت سهامداران در بازار سرمایه است. این وضعیت زمانی تشدید می‌شود که بسیاری از نهادهای دارای قدرت در بازار سرمایه هم نقش ایفا می‌کنند و سرمایه‌های بزرگ درگیر در این بازار دارند. خود نهاد ناظر و سیاستگذاران هم بیشتر به‌دنبال نمایش یک بازار رو به رشد و اعتلا هستند و تخصیص بهینه منابع، تقارن اطلاعاتی، سلامت بازار، ضریب نفوذ بازار سرمایه و‌... تنها واژگانی هستند که کاربرد مصاحبه‌ای دارند.
موارد بالا که گفته‌ شد نباید بهانه‌ای باشد برای دوری از بازار سرمایه یا عدم توجه به آن. واقعیت این است که همین بازار سرمایه ناکارای ایران بسیار بسیار (با تاکید) شفاف‌تر، پویاتر و کاراتر از شبکه پولی (بانک‌ها) کشور است. طی سال‌های گذشته توسعه ابزارها، نهادها و حجم نوآوری‌ها در این دو بازار (بازار سرمایه و بازار پول) غیرقابل مقایسه است. بازار پول ایران با دخالت‌های کاملاً غیرعلمی دولت و سیاستگذاران مواجه است و البته بخش بزرگی از مشکلات اقتصادی کشور به وضعیت سیستم پولی مربوط است. وجود نهادهای غیرقانونی، عدم نظارت درست بر نهادهای موجود، مقاومت بسیار در برابر نوآوری و طراحی ابزار و نهاد جدید، تعیین نرخ‌های دستوری، وجود تسهیلات تکلیفی بسیار زیاد و سیستم کارشناسی ضعیف تنها بخشی از مشکلات سیستم پولی کشور است و البته بسیاری از همین گسترش فساد.

دراین پرونده بخوانید ...

دیدگاه تان را بنویسید

 

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها