شناسه خبر : 4201 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

بررسی صورت‌بندی انتخابات آتی مجلس در گفت‌وگو با حمیدرضا جلایی‌پور

توپ دیگری در دروازه تندروها

وزارت کشور در روزهای ثبت‌نام برای انتخابات، روزهای نوستالژیکی را پشت سر گذاشت. تمام فعالان سیاسی از اصلاح‌طلب و اصولگرا احساس تکلیف کرده بودند تا در ماراتن انتخابات شرکت کنند. با این حال بسیاری از کارشناسان این موضوع را نه نقطه قوت بلکه نقطه‌ضعف عرصه سیاسی ایران ارزیابی کردند که برای رقابت ۲۹۰ کرسی پارلمان، ۱۲ هزار نفر با یکدیگر به رقابت بپردازند.

معصومه ستوده
وزارت کشور در روزهای ثبت‌نام برای انتخابات، روزهای نوستالژیکی را پشت سر گذاشت. تمام فعالان سیاسی از اصلاح‌طلب و اصولگرا احساس تکلیف کرده بودند تا در ماراتن انتخابات شرکت کنند. با این حال بسیاری از کارشناسان این موضوع را نه نقطه قوت بلکه نقطه‌ضعف عرصه سیاسی ایران ارزیابی کردند که برای رقابت 290 کرسی پارلمان، 12 هزار نفر با یکدیگر به رقابت بپردازند. همین موجب شد تا نظر حمیدرضا جلایی‌پور استاد جامعه‌شناسی و عضو شورای مرکزی حزب اتحاد ملت را جویا شویم. او ثبت‌نام گسترده در این دوره را ناشی از عملکرد تندروها در مجلس دانست و تصریح کرد فعالان سیاسی معتدل، اصلاح‌جو و اصول‌گرا همه در یکسو و در مقابل تندروها قرار دارند.
‌بسیاری از کارشناسان سیاسی، تعداد افراد ثبت‌نام کننده در انتخابات مجلس دهم را بی‌سابقه خواندند. به هر حال مرور آمار هم این نکته را تایید می‌کند، کما اینکه در انتخابات مجلس دهم که دارندگان حق رای حدود 53 میلیون نفر هستند شما مشاهده می‌کنید که حدود 12 هزار و 123 نفر در این انتخابات ثبت‌نام کردند در حالی که در انتخابات چهار سال پیش با تعداد واجدان شرایط 48‌میلیونی، حدود 5300 نفر در انتخابات ثبت‌نام کردند. شما در این مورد چه ارزیابی‌ای دارید؟ به نظر شما می‌توان به شرکت افراد در انتخابات اخیرمجلس، عنوان ثبت‌نام فله‌ای را اطلاق کرد؟
نه، «فله‌ای» خواندن ساده‌سازی است. این پدیده را می‌توان از چند جنبه مورد ارزیابی قرار داد و واجد ابعاد مثبت و منفی است. یکی از ابعاد مثبت این است که در کشور گویی افراد زیادی وجود دارند که احساس می‌کنند از توانایی و تخصص برخوردار هستند و به‌رغم عدم گشودگی در عرصه سیاسی و فرهنگی در کشور؛ در انتخابات مجلس ثبت‌نام می‌کنند.

‌ به نظر شما چرا این اتفاق رخ داده و فعالان سیاسی به صورت گسترده در انتخابات مجلس ثبت‌نام کردند؟
این خدمتی است که تندروها به این کشور می‌کنند. به هر حال این نگرانی وجود دارد که مبادا انتخابات آینده مجلس از ویژگی رقابت، خالی شود. به همین دلیل، خیلی‌ها احساس وظیفه می‌کنند که به صورت گسترده در انتخابات حضور پیدا کرده و ثبت‌نام کنند. می‌دانیم انتخابات تنها تایید یک برنامه و یک جریان نیست بلکه در انتخابات باید چند برنامه و خط‌مشی، حضور پیدا کرده و با هم رقابت کنند. این اصل بدیهی را تندروها دوست ندارند و اگر رقابتی را هم بپذیرند رقابت میان مطیعان را می‌پذیرند. در شرایطی که نگرانی از حذف و کنترل (و عملاً تعطیل رقابت) مطرح است افراد فعال جامعه واکنش نشان داده و نشانه آن را می‌توان در ثبت‌نام گسترده مشاهده کرد. نظارت حداکثری استصوابی یکی از این موارد است. استفاده از امکانات عمومی و سازمانی و نهادها و رسانه‌های ملی نگرانی دیگر است یا موارد دیگری همچون به هم زدن برنامه‌های مجوزدار. شما موارد زیادی از سخنرانی‌ها را دیده‌اید که برنامه به‌رغم داشتن مجوز بدون دلیل لغو شده و می‌شود.

‌ حالا شما با به کار بردن لفظ ثبت‌نام فله‌ای برای این دوره از انتخابات موافق هستید؟
گفتم، اصلاً واژه دقیقی نیست و موافق نیستم. یکی دیگر از ابعاد این ثبت‌نام این است که مشارکت زنان افزایش داشته است.

‌ این افزایش مشارکت چقدر بوده است؟
مشارکت زنان نسبت به گذشته رشد بیشتری داشته و حدود چهار، پنج درصد افزایش داشته است.

‌ افزایش مشارکت زنان را تنها در راستای نهضت ثبت‌نام برای کسب سهم 30‌درصدی از مجلس می‌دانید یا اینکه فکر می‌کنید عوامل دیگری هم موثر هستند؟
آن فراخوان حتماً تاثیر می‌گذارد. ولی انتظار این بود که زنان بیشتری ثبت‌نام کنند. چون زنان باسواد و ماهر و کاردان و جمع‌گردان خیلی بیش از اینها در ایران است.

‌ شما تاکید کردید که ثبت‌نام گسترده افراد در انتخابات ابعاد منفی هم دارد. این ابعاد منفی چیست؟
بله، بعد آسیبی هم دارد. این اتفاق نشان می‌دهد جامعه سیاسی ما هنوز به سطح تمایزیابی و نظام رقابتی حزبی ارتقا پیدا نکرده و هنوز ژلاتینی و بیشتر گرایشی و طیفی است. به عبارت دیگر، مردم علاقه به مشارکت سازمان‌یافته سیاسی دارند ولی گروهی چنین علاقه‌ای ندارد و همچنان مردم را در حالت ذره‌وار وفادار می‌خواهند. از این رو در شرایط تنگنای رقابت حزبی، افراد مستقل بیشتری احساس وظیفه کرده و در انتخابات حضور پیدا می‌کنند. در حالی که اگر نظام رقابتی حزبی وجود داشته باشد، احزاب جا افتاده، افراد و برنامه‌هایشان را به جامعه معرفی می‌کنند و مردم هم بهتر می‌توانند تصمیم بگیرند تا در صورت عملی نشدن وعده‌ها، مردم در انتخابات بعدی به آن حزب رای ندهند. شما دیدید آبادگران در انتخابات احمدی‌نژاد بالا آمد و بعد از پیروزی تابلوی آن را جمع کردند و بعد از ظهور معجزه هزاره سوم! یکی از این آبادگران پیدا نشد که بگوید ما بودیم. اصلاً الان شما چه کسی یا چه تشکلی را پیدا می‌کنید که پاسخگوی مصیبت‌هایی باشد که به ایران، در دوره مدیریت جهانی وارد شد.

‌ در شرایط موجود جامعه ایران و در غیبت نظام حزبی، وضعیت تشکل‌های سیاسی را چطور می‌توان ارزیابی کرد؟
هنوز جامعه سیاسی ایران تا رسیدن به مرحله نظام رقابتی حزبی راه درازی پیش ‌روی خود دارد. در شرایط کنونی بیشتر به جای تحزب‌یابی تشکل‌یابی سیاسی وجود دارد و البته این خودش مقدمه تحزب‌یابی است اگر روزی حکومت یاری کند. در درون جامعه سیاسی ما تشکل‌یابی سیاسی و تشکیل جبهه بیشتر وجود دارد که در حال حاضر در قالب دو جبهه اصولگرایان و اصلاح‌طلبان (و اعتدال‌گرایان) نمود پیدا می‌کند. با این حال اگر شما چراغ قوه بیندازید، متوجه می‌شوید که در درون جبهه اصولگرایان، گروه‌های متنوع و متفرق سیاسی وجود دارد که بیشتر در مخالفت با اصلاح‌طلبان مشترک هستند و از زمینه‌های مشترک دیگر محروم‌اند. اگر روزی در کشور ما، حاکمیت بخواهد نظام رقابتی حزبی را در ساختار سیاسی شاهد باشد، شرایط بسیار مهیاست.

‌ وجه افتراق تشکل‌یابی سیاسی با تحزب‌یابی سیاسی در چیست؟
در کشوری که نظام حزبی آن نهادینه شده است، دو تا سه حزب تعیین‌کننده صحنه‌های سیاسی می‌شوند و امور اساسی کشور قابل پیش‌بینی می‌شود و با جهت‌گیری‌های اصلی توسعه کشور مخالفت نمی‌شود. ولی شما دیدید در زمان احمدی‌نژاد اساساً با توسعه، شایسته‌سالاری، استقلال دانشگاه‌ها، تقویت جامعه مدنی مخالفت شد ولی حالا دولت اعتدال دوست دارد این روندها را معکوس کند. از این رو یک سرمایه‌گذار وقتی یک دهه گذشته را مرور می‌کند گیج می‌شود و به آینده اعتماد نمی‌کند. می‌گوید وقتی اینها حتی به یاران درجه اول امام(ره) نسبت‌های غیرقانونی و غیراخلاقی نثار می‌کنند، با تولیدکننده موفق ولی بی‌پناه چه خواهند کرد.


‌ وضعیت کشورهای منطقه چگونه است؟
از این لحاظ جامعه سیاسی ترکیه وضع قابل پیش‌بینی‌تری دارد. شما دیدید در همین انتخابات اخیر چند روز قبل از انتخابات ترکیه، انفجار بمبی موجب شد تا ده‌ها کرد کشته شوند، اما دو ساعت بعد از اتمام انتخابات سخنگوی حزب کردها نتیجه انتخابات مجلس را قبول کرد و روند تولید و سرمایه‌گذاری و اشتغال این کشور آسیب ندید. الان در ترکیه تولیدکنندگانی هستند که برای 20 سال آینده برنامه‌ریزی می‌کنند. در صورتی که در ایران در غیاب مراحل قانونی، یک تشکل ریشه‌دار سیاسی را در لحظه‌ای منحل اعلام می‌شود.

‌ به نظر شما، می‌توان این برآورد را داشت که در غیاب احزاب جاافتاده و قدرتمند برای شکل‌دهی به نظام رقابتی حزبی، عده‌ای کاندیدا شده و تلاش دارند تا بار احزاب را به دوش بکشند؟
البته جامعه سیاسی ما در این حد هم اتمیک و ذره‌وار نیست به هر حال تشکل‌های سیاسی و جبهه‌های سیاسی شکل گرفته‌اند. وضعیت به گونه‌ای است که بعید به نظر می‌رسد کاندیداها به تنهایی بتوانند در شهرهای بزرگ رای بیاورند. مردم تشخیص می‌دهند که به لیست جبهه‌ها رای بدهند و افراد مستقل شانس کمی دارند. البته در شهرهای کوچک، اندکی نقش کاندیدای مستقل بیشتر می‌شود. با این حال ارزیابی من این است که در انتخابات پیش‌رو افراد مستقل هم به طرف قطب‌های سیاسی دور و نزدیک می‌شوند، چون در این صورت شانس بیشتری خواهند داشت.

‌ شما به تمایل کاندیداهای مستقل برای نزدیکی به جبهه‌های سیاسی اشاره کردید. به نظر شما آرایش سیاسی در انتخابات مجلس دهم نسبت به انتخابات مجلس نهم چیست؟
در انتخابات مجلس نهم، بسیاری از مردم چندان تمایلی برای مشارکت سیاسی نداشتند. در آن انتخابات، کمتر از 30 درصد مردم شهرهای بزرگ مشارکت کردند. در این انتخابات مشارکت بیشتر است چون تا حدودی از فضای گذشته فاصله گرفتیم. کلید روحانی قفل رفع تهدیدهای خارجی را باز کرده. مردم امیدوار شده‌اند که برجام اجرا بشود. به هر حال مردم در انتخابات قبلی ریاست جمهوری گلی به تندروها زده و کلی روحیه گرفتند. مردم در انتخابات 92، تندروها را غافلگیر کرده و برخلاف انتظار آنها به آقای روحانی رای دادند.

‌ به نظر شما عملکرد آقای روحانی به صورتی بوده است که مردم بار دیگر به طرفداران دولت در انتخابات پیش‌رو رای بدهند؟
بله، به هر حال دولت روحانی با تلاش‌های گسترده در حوزه دیپلماتیک توانسته است ایران را از ذیل بند هفت منشور ملل متحد خارج کند. درست است که گشایش فرهنگی و سیاسی در حد انتظار نبوده و تنها به بخشی از انتظارات (کنترل تورم) در حوزه اقتصادی پاسخ داده شده است. با این حال، وجود همین دستاوردها موجب شده که مردم روحیه بگیرند و با رغبت بیشتری در انتخابات آینده مجلس شرکت کنند. این چیزی است که ما در جامعه مشاهده می‌کنیم.

‌ پیش‌بینی شما در مورد درصد مشارکت مردم در انتخابات پیش‌روی مجلس در هفت اسفندماه چیست؟
نظر من این است که در این انتخابات بیشتر از 60 درصد از مردم شرکت می‌کنند و همین تندروها را نگران کرده و به هذیان گفتن واداشته است. چون حدس می‌زنند با این وضعیت نتیجه انتخابات به سود آنها نیست. شما ببینید چه نسبت‌های زشتی خارج از انسانیت و اسلامیتی به معاون زنان رئیس‌جمهوری می‌دهند و در نامه‌های خود چه گردن‌کلفتی‌هایی در برابر هاشمی می‌کنند.

‌ به نظر شما نتیجه انتخابات به سود کدام جریان است؟ چه جریان سیاسی کرسی‌های بیشتری را در پارلمان به خود اختصاص خواهد داد؟
خیلی زود است که در این مورد اظهار نظر کرد. باید منتظر ماند تا نتایج تایید صلاحیت‌ها توسط شورای نگهبان مشخص شود. در آن زمان بهتر می‌توان پیش‌بینی کرد.

‌ شما در سخنان خود به این موضوع اشاره کرده‌اید که مدارای بیشتری در بحث تایید صلاحیت‌ها رخ خواهد داد. چطور چنین برداشتی را دارید. شما در حالی این ارزیابی را دارید که بسیاری از کارشناسان سیاسی بر این باور هستند که سخنان دبیر شورای نگهبان نشان داده است رویه تایید صلاحیت‌ها، تغییری نکرده است.
به نظر من برای اظهار نظر کردن، هنوز زود است. البته افراد تندرو در شرایط کنونی، بسیار عصبانی بوده و تمایل دارند حذف گسترده‌ای در مورد کاندیداهای مجلس و خبرگان صورت بگیرد. ولی من بعید می‌دانم حذف حداکثری رخ دهد. امکان دارد در مورد مجلس خبرگان سختگیری بیشتری اعمال شود اما در مورد انتخابات مجلس مدارای بیشتری صورت می‌گیرد. البته این ارزیابی من است و تا زمان اعلام نتایج نمی‌توان نظر داد. نظر قطعی را باید با توجه به قرائن و شواهد موجود انجام داد و باید تا زمان تایید صلاحیت‌ها صبر کرد. ما خبر دقیق نداریم.

‌ فارغ از اینکه نتایج تایید صلاحیت‌ها به سود کدام جریان است، به نظر شما ترکیب مجلس چطور می‌شود؟
به نظر من حاکمیت ایران دوست دارد در حال حاضر یک انتخابات آبرومند برگزار شود. ما چندی پیش انتخابات ترکیه را دیده‌ایم. به نظر من در ایران هم دوست دارند مشارکت مردم در انتخابات پیش‌رو آبرومند باشد تا این انتخابات در توازن قوای منطقه‌ای به کار کشور بیاید. ضررهای دوره احمدی‌نژاد را همه چشیده‌اند.
در مقابل هم نیروهای تعیین‌کننده سیاسی مثل اصلاح‌طلبان، مطالبات خود را محدود کرده و با مطالبات حداقلی که لازمه توسعه و حفظ منافع ملی است، وارد میدان شدند. در صورت تداوم وضعیت موجود و اینکه در دو ماه آینده تندروها آشی برای حاکمیت نپزند، حدود 60 درصد مجلس را عقلا و میانه‌روها در اختیار خواهند گرفت. امکان دارد این افراد میانه‌رو، تنها اصلاح‌طلب نباشند بلکه اصولگرایان و اعتدالگرایی همچون آقای مطهری و... باشند. حدود 20، 30 درصد مجلس هم، در اختیار مستقل‌ها، قرار خواهد گرفت و سهم تندروها، تنها 10 درصد خواهد بود- ولی خود تندروها در سایت‌های خود ادعا دارند 60 در صد مجلس را قطعاً خواهند گرفت. شما به این نکته توجه کنید که من اصولگرایان و اصلاح‌طلبان میانه‌رو را در یک طرف آرایش نیروهای سیاسی قرار می‌دهم چون هر دو جناح سیاسی تلاش دارند افرادی کارآمد و میانه‌رو وارد مجلس شوند و در مقابل آنها تندروها قرار دارند.

‌ برخلاف اعتقاد شما که بر این باورید مردم به طرفداران دولت رای می‌دهند، واقعیت این است که منتقدان دولت بر این باورند که می‌توانند با تبلیغات، بسیاری از دستاوردهای دولت به ویژه در زمینه اقتصاد را در میان افکار عمومی ناچیز و کمرنگ جلوه دهند. اعتقاد آنها این است که نتیجه انتخابات 94 به سود منتقدان دولت است چون مردم به دلیل حافظه ضعیف و وجود بسیاری از مشکلات اقتصادی هنوز از وضعیت کشور راضی نیستند؟
من این ارزیابی را قبول ندارم. مردمی که در این انتخابات (چه طرفدار اصلاح‌طلب و چه طرفدار اصولگرا) رای می‌دهند «خودشان» رای می‌دهند. آن دوره به سر آمده است که مردم تحت تاثیر بوق تبلیغات (داخل یا خارج) جوگیر بشوند، «دیدن منافع، مصالح فردی و جمعی و لحاظ کردن امور هویتی» در رای دادن تک‌تک مردم خیلی مهم شده. قبلاً این تصور وجود داشت که هر فرد یا جریانی که بوق داشته باشد، می‌تواند به‌وسیله بوق مردم را به دنبال خود از این‌سو به آن‌سو بکشاند و مثلاً به مردم بگوید وضع اقتصادی بد است و به روحانی پشت کنید و مردم هم بگویند سمعاً و طاعتاً. به نظر من، این ارزیابی درست نیست، چون مردم خودشان رای می‌دهند. امکان دارد که به اصلاح‌طلبان، اصولگراها یا حتی تندروها رای بدهند اما خودشان رای می‌دهند.
باور من این است مردمی که در این انتخابات شرکت می‌کنند، می‌دانند که عامل عمده این مشکلات اقتصادی عملکرد دولت روحانی نیست و آشی است که از سیاست‌های تندروها به ارث برده است. آنها به خوبی می‌دانند 700 میلیارد دلار دست دولت احمدی‌نژاد بود اما نه‌تنها رشد اقتصادی پنج‌درصدی دوره خاتمی تداوم نیافت، بلکه رشد اقتصادی ما منفی شش درصد شد. آنها به خوبی می‌دانند که این پول دست روحانی نبود که بخواهد با آن معجزه کند! مردم خیلی خوب می‌دانند که دست دولت خالی بوده و تحریم‌ها ضربات مهلکی به اقتصاد وارد کرده است. آنها به خوبی درک می‌کنند که چه افراد و جریان‌هایی با رابطه برابر اقتصادی ایران با دنیا مخالفت می‌کنند. به نظر من مردم انگیزه اقتصادی برای شرکت در انتخابات دارند ولی بیشتر به طرفداران دولت رای خواهند داد چون حرکت دولت را در مسیر درستی می‌بینند. آنها می‌دانند که اگر مجلسی همراه و در کنار دولت (و منتقد همدل آن) باشد، دولت خیلی بهتر می‌تواند کشور را اداره کرده و جامعه را در مسیر توسعه درون‌زا و جهان‌نگر قرار بدهد. اگر مشارکت مردم بالا باشد قطعاً مجلسی شکل خواهد گرفت که اگر وزیری تخلف کرد و بورسیه غیرقانونی به عده‌ای خاص داد، آن وزیر مورد بازخواست قرار بگیرد نه اینکه وزیر دولت که جلوی بورسیه غیرقانونی را بگیرد، استیضاح شود. به نظر من دغدغه اقتصادی موجب می‌شود مردم به افراد میانه‌رو، کارآمد و غیرتبلیغاتی رای بدهند. به هر حال افراد تبلیغاتی که صدایشان دنیا را کر کرده بود، نتوانستند برای کشور دستاوردی داشته باشند. در آن زمان در حالی که مرتب دم از مدیریت جهانی می‌زدند ایران داشت در آتش آسیب‌های اجتماعی می‌سوخت و می‌سوزد.

‌ به نظر شما در این دوره وعده‌های اقتصادی داده‌شده از سوی کاندیداها بیشتر موثر است یا وعده‌های سیاسی؟ فکر می‌کنید کدام یک از این دو شعار بهتر بتواند رای بیاورد؟ آیا امکان دارد بار دیگر شعارهای پوپولیستی مطرح شده و رای بیاورد؟
به نظر من حرف عاقلانه زدن و قول حکمرانی خوب دادن، بیش از هر شعاری امکان رای‌آوری دارد. همه مردم این مساله را قبول دارند که اداره کشور به کار عمیق، کارشناسی و غیرشعاری و مستدام نیاز دارد. اگر قرار بود مشکل اقتصاد کشور، با شعار حل شود که می‌بایست با شعارهای دولت احمدی‌نژاد حل می‌شد نه اینکه به مرحله بحران برسد. مردم این نکات را در تجربه زیسته خود درک می‌کنند و به همین دلیل اعتقاد دارم نیازی به تبلیغات گسترده نیست. مردم می‌دانند که حل مشکلات اقتصادی به اجرای درست برجام ربط دارد و دولت باید تلاش کند با کمک جامعه مدنی جامعه را در مسیر توسعه همه‌جانبه قرار دهد. مردم به خوبی به یاد دارند که دولت آقای خاتمی با وجود آنکه اصلاً شعار اقتصادی سر نمی‌داد، اما چون به حکمرانی خوب نزدیک‌تر بود، بیش از هر دولت دیگری در حوزه شاخص‌های اقتصادی موفق بود. با وجود آنکه نفت در دوران آقای خاتمی از 10 دلار شروع شد اما رشد اقتصادی کشور به پنج درصد رسید و تازه کلی ارز در صندوق ذخیره ارزی گذاشت و تحویل دولت احمدی‌نژاد داد. مردم به این نتیجه رسیدند که دولتی که کمتر شعار بدهد و بیشتر از کارشناسان استفاده کند، بیشتر به مردم احترام بگذارد و بیشتر امنیت جامعه مدنی را حفظ کند، در مجموع موفقیت بیشتری را برای مردم به ارمغان می‌آورد و مردم نتایج خوب تصمیمات درست دولت را با تمام وجود حس می‌کنند.

‌ به نظر شما در انتخابات مجلس، امکان ائتلاف اصلاح‌طلبان و اصولگرایان برای ممانعت از پیروزی تندروها و تشکیل ائتلاف ضدتندروی وجود دارد؟
شما چرا این حرف را می‌زنید. این آرایش در حال حاضر به صورت نانوشته وجود دارد و بیش از دو سال است که شکل گرفته است. از زمان انتخابات ریاست جمهوری این آرایش که گفتم شکل گرفته است.

‌ به نظر شما آرایش انتخابات در حال حاضر چگونه است؟
گفتم در حال حاضر آرایش انتخابات دیگر اصلاح‌طلب، اصولگرا نیست. در حال حاضر در آرایش انتخابات عقلا، معتدلان، اصلاح‌جوها در یک‌سو و در سوی دیگر تندروها قرار دارند. عقلا تلاش دارند تندروها کمتر پیروز مجلس شوند. حتی اگر ناچار شوند از برخی مطالبات قانونی خود عقب‌نشینی کنند.

‌ یعنی شما بر این باور هستید که این جبهه واحد سیاسی شکل گرفته است؟
بله، عملاً شکل گرفته است. شما اطمینان داشته باشید که با این رویه حاکم بین عقلای اصلاح‌جو و اعتدالی و میانه‌رو اختلاف زیادی در مورد کاندیداها وجود نخواهد داشت. آنها چون به مصلحت کشور می‌اندیشند کمتر به مصلحت جناحی توجه می‌کنند.

‌ ارزیابی من هم این است که این جبهه به صورت نانوشته وجود دارد اما آیا امکان دارد که لیست واحدی از سوی دو جریان سیاسی که شما اشاره کردید در حال حاضر در یک جبهه قرار گرفته است؛ ارائه شود؟
امکان دارد که لیست واحدی هم ارائه نشود. اما بعید می‌دانم که حضور برخی از افراد در لیست‌ها منجر به اختلاف جبهه عقلا شود.

‌ یعنی امکان دارد بسیاری از اسامی در دو لیست ارائه‌شده یکی باشد؟
شما فرض کنید لیست قم از سوی اعتدالیون قرار است منتشر شود. من بعید می‌دانم که اعتدال‌گراها در قم مخالفتی با آقای لاریجانی داشته باشند. باور من این است که در حال حاضر شرایط بسیار خوبی وجود دارد تا دو جناح سیاسی (اصلاح‌طلب و اصولگرایان میانه‌رو) که در حال حاضر در یک طرف آرایش سیاسی قرار گرفتند، بیشتر به هم نزدیک شوند. همین قرابت و نزدیکی عملی دو جناح سیاسی موجب شده است افراد تندرو واکنش نشان داده و بسیار جیغ بزنند. به هر حال علائم موجود، اعصاب‌شان را به هم ریخته است و نگران این هستند که با تداوم وضعیت موجود قافیه انتخابات مجلس را ببازند.
‌ شما فرض کنید نتیجه تایید صلاحیت‌ها مشخص شد و اصلاح‌طلبان بار دیگر با پدیده رد صلاحیت گسترده مواجه شوند. به نظر شما در این شرایط باید چه کار کنند. اگر تعداد افراد برای بستن لیست تهران کافی نبود باید چه تدابیری را به کار بگیرند؟
چرا روی هوا پاسخ بدهیم. بگذارید نتایج صلاحیت‌ها معلوم شود. آنگاه اصلاح‌طلبان با مکانیسم‌های مشورتی مواضع‌شان را به طور پخته مشخص خواهند کرد. الان مهم این است که دلسوزان در سراسر کشور اولاً روی مکانیسم‌های اجماع کار کنند و ثانیاً مردم را تشویق کنند تا برای مشارکت بیشتر در انتخابات آماده شوند. فصل ز‌دن گل دیگری به تندروهاست.

دراین پرونده بخوانید ...

دیدگاه تان را بنویسید