شناسه خبر : 15715 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

چرا مسیر ایران و ترکیه در منطقه از همدیگر جدا شد؟

همسایگی و رقابت دیرینه

روابط ایران و ترکیه در منطقه همواره یکی از روابط پرفراز و نشیب بوده است که ریشه آن به رقابت‌های دوره امپراتوری عثمانی و صفوی بر‌می‌گردد. رقابتی که در دوره‌های زمانی مختلف، سایه آن همواره بر روابط دوجانبه این دو کشور احساس شده است.

index:1|width:50|height:50|align:right رحمت حاجی‌مینه/کارشناس مسائل ترکیه
روابط ایران و ترکیه در منطقه همواره یکی از روابط پرفراز و نشیب بوده است که ریشه آن به رقابت‌های دوره امپراتوری عثمانی و صفوی بر‌می‌گردد. رقابتی که در دوره‌های زمانی مختلف، سایه آن همواره بر روابط دوجانبه این دو کشور احساس شده است. هرچند پس از فروپاشی امپراتوری عثمانی و تاسیس ترکیه نوین به دلیل حاکم بودن رویکرد غرب‌گرایی بر دستگاه سیاستگذاری ترکیه و در نتیجه دوری‌گزینی ترک‌ها از خاورمیانه تا اندازه زیادی این فضای رقابتی از بین رفت اما با به قدرت رسیدن حزب اسلامگرای عدالت و توسعه که سودای بازگرداندن ترکیه به خاورمیانه را داشت، دوباره رقابت منطقه‌ای دو کشور به‌تدریج ظاهر شد.
در واقع بازگشت ترکیه به خاورمیانه زمانی اتفاق افتاد که حوزه‌های نفوذ تا اندازه زیادی توسط بازیگران منطقه‌ای دیگر از جمله ایران و عربستان سعودی پر شده بود و به‌طور طبیعی ورود بازیگر جدیدی به این حوزه‌ها می‌توانست تنش‌آمیز باشد. از طرف دیگر منطقه خاورمیانه به دلیل بی‌ثباتی‌های مزمن و تغییرات جدید نظام‌های سیاسی منطقه در پی مداخله نیروهای خارجی و موج اقتدارگریزی، حوزه‌های نفوذ جدیدی را برای بازیگران منطقه‌ای از جمله ترکیه فراهم کرد که در نتیجه آن، رقابت قدرت‌های منطقه‌ای از جمله ایران و ترکیه برای افزایش نفوذ نسبی خود در منطقه تشدید شد.
در این راستا تحولات جهان عرب و در مرکز آن بحران سوریه پس از سال 2011 از مهم‌ترین عوامل تشدیدکننده رقابت منطقه‌ای تهران و آنکارا بوده است به‌گونه‌ای که در برخی از موارد دو قدرت منطقه‌ای کاملاً در مقابل یکدیگر قرار گرفته‌اند که آخرین مورد آن تصمیم ترکیه برای مداخله نظامی در سوریه بوده است که در تعارض مستقیم با منافع ایران در منطقه است.
تصویری از خاورمیانه نسبت به دهه اول هزاره سوم کاملاً متفاوت است زیرا در آن زمان به قدرت رسیدن حزب عدالت و توسعه به دلیل ریشه‌های اسلامگرایانه‌اش با استقبال زیادی در میان نخبگان سیاسی ایران روبه‌رو شد و نسبت به سیاست‌های این حزب اسلامگرا هم در حوزه داخلی و هم خارجی نگاه خوش‌بینانه‌ای در تهران شکل گرفت. در آن دوره چنین تصور می‌شد که پیروزی اسلامگرایان در کشوری لائیک که اسلامگرایی را برای چندین دهه به عنوان دشمن خود تلقی کرده است می‌تواند باعث نزدیکی بیشتر دو همسایه شود. هر چند تا اندازه‌ای این انتظارات در دوره‌های اول و دوم حکومت حزب عدالت و توسعه برآورده شد ولی دوره سوم حکومت این حزب در ترکیه با فاصله گرفتن تدریجی آنکارا از تهران همراه شد که مهم‌ترین دلیل آن نیز تحولات منطقه بوده است. در واقع حزب عدالت و توسعه که در سال 2002 با توجه به شرایط بی‌ثبات اقتصادی و سیاسی ترکیه در نبود رقیبی قدرتمند توانست نبض قدرت را به دست بگیرد از همان ابتدا به دلیل ریشه‌های اسلامگرایی‌اش تلاش کرد نگاه غالب غرب‌گرایی حاکم بر ترکیه را با بازگشت به خاورمیانه متوازن کند. بازگشتی که نمی‌توانست بدون رقابت با دیگر قدرت‌های منطقه‌ای باشد. رقابتی که در دوره اول و دوم بیشتر جنبه اقتصادی داشت زیرا ترکیه بر اساس شعار به صفر رساندن مشکلات با همسایگان درصدد بود با رفع تنش‌های دیرینه مزمن بین خود و همسایگانش از تهدیدهای امنیتی پیرامونی خصوصاً منطقه خاورمیانه عبور کند و با تمرکز بر تقویت روابط اقتصادی با همسایگان در کنار نفوذ نرم خود بتواند بدون ایجاد چالش‌های جدید، رهبری منطقه را به دست گیرد.
این حزب همچنین در دوره دوم قدرت خود تلاش کرد با در پیش گرفتن نقش میانجی‌گری برای حل اختلافات و بحران‌های منطقه‌ای، جایگاه استراتژیک خود را در سطح جهانی و در چشم غربی‌ها ارتقا دهد. بنابراین در زمان تحریم‌های بین‌المللی علیه ایران با اتخاذ سیاست مستقل و متفاوت خود از غرب که در بیانیه تهران به همراه برزیل نمایان شد، آنکارا نه‌تنها ظرفیت خود را برای میانجی‌گری بین ایران و قدرت‌های جهان را به نمایش گذاشت بلکه روابط خود را نیز با ایران محکم‌تر کرد.
ولی این روابط در دوره سوم حکومت آک‌پارتی با توجه به تحولات منطقه‌ای و تا اندازه‌ای عوامل داخلی و فردی به جای همگرایی بیشتر شاهد واگرایی در برخی حوزه‌ها از جمله سیاست‌های منطقه‌ای بوده است. در این راستا مهم‌ترین فاکتور، بحران سوریه در پی تحولات جهان عرب بود که آنکارا با درس گرفتن از تجربه لیبی درصدد برآمد که با ایفای نقش فعال در بحران سوریه برای تغییر رژیم دمشق بتواند حوزه نفوذ خود را گسترده‌تر کند، نقشی که مستلزم حمایت ترکیه از گروه‌های مخالف در مقابل حکومت اسد و کنار گذاشتن سیاست به صفر رساندن مشکلات با همسایگان بود. البته بر‌خلاف محاسبات ترکیه در مورد تغییر نظام سوریه که انتظار داشت خیلی زود حکومت اسد سقوط کند، سوریه توانست با حمایت‌های متحدان منطقه‌ای و بین‌المللی خود به حیات خود البته به شکلی محدودتر ادامه دهد. لذا خوش‌بینی اولیه درباره تحولات جهان عرب خیلی سریع جای خود را به تهدیدات نوین ناشی از عدم ثبات و ناامنی داد و تصور ترکیه برای آینده خاورمیانه را تحلیل برد. واقعیتی که ترکیه را نه‌تنها در مقابل سوریه بلکه متحدان آن که دوستان و شرکای اقتصادی قدیمی خود آنکارا نیز بودند، قرار داد. همچنین بحران سوریه، نقش متصور‌شده برای ترکیه به عنوان میانجی و نهایتاً تلاش ترکیه برای ایجاد نظم منطقه‌ای مبتنی بر الگوی خود را به چالش کشید. هرچند با مشخص شدن ناتوانی ترکیه در هدایت منطقه بر اساس دستورالعمل خود هنوز سیاستمداران این کشور بر تداوم سیاست‌های پیشین اصرار می‌ورزند زیرا هرگونه عقب‌نشینی از سیاست‌های پیشین از دید آنها به منزله شکست سیاست خارجی و نهایتاً پایان کار آک‌پارتی تلقی می‌شود.
در این راستا، تحولات عربی خصوصاً بحران سوریه، رقابت ترکیه با ایران را در جهت هژمونی منطقه‌ای کاملاً آشکار کرد. رقابتی که قبلاً با خروج نیروهای آمریکایی از عراق در اواخر سال 2011 و تلاش ترکیه برای افزایش حوزه نفوذ خود در این کشور نمایان شده بود. در اینجا آنچه بسیار مهم به نظر می‌رسد چشم‌انداز این رقابت منطقه‌ای بین دو قدرت ایران و ترکیه است که به نظر می‌رسد دو کشور به‌رغم اختلافات جدی در حوزه منطقه‌ای تلاش خواهند کرد با نگاهی عقلانی رقابت خود را مدیریت کنند و از تاثیر منفی آن بر روابط دوجانبه خود تا مرز تنش جلوگیری کنند. سیاستی که منطق آن از انباشت تجربه تاریخی دو کشور در حوزه روابط دوجانبه ناشی می‌شود. زیرا دو کشور در طول تاریخ یاد گرفته‌اند بنا بر جبر ژئوپولتیک ناشی از همسایگی، به‌رغم رقابت باید سطحی از همکاری را با یکدیگر حفظ کنند.
روی‌هم‌رفته می‌توان گفت فهم بهتر روابط دو کشور ایران و ترکیه در درازمدت مستلزم شناخت عوامل ثابت و متغیر تاثیرگذار بر روابط دو کشور است که از آن طریق فراز و نشیب روابط دو کشور را به شیوه‌ای کارآمد و با‌ثبات بتوان تحلیل کرد. متغیرهای ثابت تاثیرگذار بر روابط دو کشور را می‌توان الزامات ناشی از ژئوپولتیک منطقه‌ای و همسایگی جغرافیایی و همچنین نیازهای اقتصادی خصوصاً در حوزه انرژی نام برد در حالی که در خصوص عوامل متغیر می‌توان به هویت نخبگان، نوع نظام سیاسی ترکیه و همچنین عوامل منطقه‌ای و بین‌المللی اشاره داشت که نوع نگاه حاکم بر سیاست خارجی ترکیه نسبت به منطقه خاورمیانه و روابط با ایران را تعیین می‌کنند. بنابراین وجود متغیرهای چندگانه تاثیرگذار بر روابط دو طرف باعث شده است که به‌رغم رقابت و سیاست‌های متعارض ترکیه با ایران در سوریه، آنکارا همواره حفظ شکلی از روابط را در سطوح دیگر به نفع خود دیده است، حداقل به دلیل اینکه هر آنچه ممکن است اتفاق بیفتد، ایران و ترکیه همسایه باقی خواهند ماند.

دراین پرونده بخوانید ...

دیدگاه تان را بنویسید

 

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها