شناسه خبر : 1558 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

ارزیابی مهدی عسلی از توسعه صنعت گاز در ایران

رمز‌گشایی از جعبه سیاه پارس جنوبی

مهدی عسلی در گفت‌وگو با تجارت فردا شرح می‌دهد که چگونه ما به تولید برابر با قطر تا پایان امسال دست خواهیم یافت و با توجه به تکنولوژی پایین صنعت نفت و گاز در کشور، سرمایه‌گذاری و حاشیه سود این صنعت چه سرنوشتی را خواهد داشت.

چند روز پیش که مدیر‌عامل شرکت نفت و گاز پارس اعلام کرد میزان برداشت ایران از میادین مشترک تا پایان امسال به اندازه قطر می‌رسد، برخی از کارشناسان و نخبگان این صنعت انگشت تعجب به دهان گرفتند و این گفته شعبانپور را ادعایی بیش ندانستند. شاید مدیر‌عامل شرکت نفت و گاز که از مدیران باتجربه صنعت گاز کشور است، ادعایی نزدیک به واقعیت کرده باشد اما نحوه اطلاع‌رسانی سبب شده شفاف‌سازی لازم در خصوص اقدامات صورت‌گرفته، انجام نشود و فعالیت‌های مهم دولت در صنعت نفت کشور در حد و اندازه کافی مطرح نشود. با توجه به اهمیت بحث، موضوع را با اقتصاددان سرشناس حوزه انرژی مطرح کردیم. مهدی عسلی در گفت‌وگو با تجارت فردا شرح می‌دهد که چگونه ما به تولید برابر با قطر تا پایان امسال دست خواهیم یافت و با توجه به تکنولوژی پایین صنعت نفت و گاز در کشور، سرمایه‌گذاری و حاشیه سود این صنعت چه سرنوشتی را خواهد داشت.
مدیر‌عامل شرکت نفت و گاز پارس اخیراً اعلام کرده برداشت سالانه ایران از میدان گازی پارس جنوبی امسال با قطر برابر می‌شود. با توجه به عقب‌ماندگی ما در دهه گذشته فکر می‌کنید تا پایان امسال بتوانیم به این مهم دست یابیم؟
بنده اواخر سال گذشته از مدیران صنعت نفت کشور شنیده بودم که رسیدن تولید گاز از میدان مشترک پارس جنوبی به اندازه قطر، حدود دو سال طول خواهد کشید اما این دلیل نمی‌شود که متخصصان صنعت نفت ما نتوانند این کار را یک‌ساله انجام دهند چون تکنولوژی استخراج و بهره‌برداری آن نسبتاً ساده است و متخصصان صنعت نفت و گاز کشور قادرند این کار را انجام دهند. البته در بخش‌هایی از فازهای موجود ممکن است گشایش‌هایی در پساتحریم به وجود آمده باشد و مدیران صنعت نفت و گاز ما توانسته باشند از طریق همکاری مشترک با شرکت‌های خارجی نظیر شل و توتال عملیات بهره‌برداری از پارس جنوبی را توسعه دهند. آن‌گونه که کارشناسان می‌گویند ویژگی میدان نفتی پارس جنوبی گستردگی ذخایر گاز در سطح ویژگی قسمت قطری آن تراکم گاز در عمق است. بنابراین با توجه به این خاصیت می‌توان گفت رسیدن به تولید همپای قطر برای ایران راحت‌تر است چون نیاز به حفاری‌های عمیق ندارد اما طرف قطری مجبور است برای برداشت‌های بیشتر حفاری‌های عمیق‌تری ترتیب دهد که خود کاری زمان‌بر است.
آنچه مسلم است اینکه فازهای موجود در پارس جنوبی به مرحله بهره‌برداری نزدیک و برخی از آنها وارد مدار تولید شده تا انتظار چند‌ساله ایرانیان برای چیدن میوه سرمایه‌گذاری‌های صورت‌گرفته در عسلویه برآورده شود. آن‌گونه که مدیران صنعت نفت کشور اعلام کرده‌اند تاکنون بیش از 50 میلیارد دلار در پارس جنوبی سرمایه‌گذاری شده تا فازهای 12‌‌گانه آن (12 تا 24) به بهره‌برداری برسد. طبیعی است به ثمر رسیدن این حجم سرمایه‌گذاری آرزوی همه ایرانیان است تا پس از آن دیگر نشنوند که کشور همسایه ما برداشت بیشتری از این میدان داشته است. اگر خاطرتان باشد ما در سال 84 به‌جایی رسیده بودیم که پارس جنوبی از نظر تولید همپای قطر شود اما متاسفانه با توجه به سیاست‌هایی که در دولت قبل صورت گرفت عملاً نتوانستیم دستاورد سال 84 را حفظ کنیم و به موازات قطر پیش برویم. این عقب‌ماندگی از نظر اقتصادی باعث فرصت‌سوزی‌های زیادی شد و ما را به سمتی برد که از ظرفیت‌های اقتصادی منطقه پارس جنوبی غفلت کنیم. اما خوشبختانه با روی کار آمدن دولت یازدهم فازهای پارس جنوبی جزو طرح‌های اولویت‌دار دولت شدند و به‌رغم منابع کم دولت توانست این پروژه بزرگ را به سرانجام برساند.

با توجه به اینکه با بهره‌برداری از فازهای پارس جنوبی، تولید گاز در کشور به میزان قابل توجهی افزایش می‌یابد به نظر شما آیا صنعت گاز کشور قادر است جایگزین یا مکملی مناسب برای صنعت نفت باشد؟
تحلیل‌های منتشر‌شده از آینده صنعت نفت و گاز بیانگر آن است که گاز در آینده‌ای نزدیک به بازیگر اصلی بازار انرژی جهان تبدیل خواهد شد و با توجه به اینکه ما دارای بزرگ‌ترین ذخایر گازی دنیا هستیم می‌توانیم در این صنعت نقش‌آفرینی زیادی داشته باشیم و با صادرات گاز از طرق مختلف خود را به یکی از بزرگ‌ترین تولیدکنندگان و عرضه‌کنندگان گاز دنیا تبدیل کنیم. در این میان چگونگی عرضه گاز بسیار مهم است که برای همسایگان‌مان از طریق خطوط لوله و برای صادرات به مناطق دوردست از طریق تبدیل به گاز مایع می‌توانیم این ثروت را فرآوری کرده و در اختیار مشتریان قرار دهیم. اما در خصوص اینکه گاز جانشین یا مکمل نفت می‌شود یا خیر بهتر است بگویم که صنعت نفت ما هم‌اکنون به دلیل تکنولوژی‌های فرسوده خود از حاشیه سود پایینی برخوردار است. به عنوان مثال پالایشگاه آبادان نفت خام را به عنوان ورودی می‌گیرد و به ازای آن نفت کوره یا مازوت را خارج می‌کند. نفت کوره ایران جزو باکیفیت‌ترین نفت کوره‌های دنیاست و مشتری زیادی دارد اما چون تکنولوژی تولید آن فرسوده شده، عملاً تولید این فرآورده سودی به لحاظ اقتصادی برای کشور ندارد به‌طوری که اگر ما نفت خامی را که به پالایشگاه آبادن می‌دهیم صادر کنیم از درآمد بیشتری برخوردار خواهیم بود. اگر قرار است خام‌فروشی در نفت را به پایان برسانیم بهتر است سرمایه‌گذاری در پالایشگاه‌هایمان را توسعه دهیم و به سمتی حرکت کنیم که حاشیه سود در این صنعت بالا برود وگرنه با این تجهیزات قدیمی نمی‌توانیم از حاشیه سود بالایی بهره‌مند شویم.

حاشیه سود معمول در صنعت نفت دنیا چقدر است؟
معمولاً در کشورهای تولید‌کننده نفت که تجهیزات‌شان به‌روز است، پالایشگاه‌ها دارای حاشیه سودی بین 10 تا 15 دلار به ازای هر بشکه نفت هستند که رقم قابل توجهی است. به عبارت دیگر یک پالایشگاه در کشورهای توسعه‌یافته، یک بشکه نفت را خریداری می‌کند و سپس 50 درصد آن را به بنزین، 30 درصد را به گازوئیل و 20 درصد را به نفت سنگین یا مازوت تبدیل کرده و از محل فروش این فرآورده‌ها 10 تا 15 درصد سود خالص کسب می‌کند. این رقم در‌ سال‌هایی که قیمت نفت با نوسان زیادی همراه بود به حدود دو دلار رسیده بود اما الان به شدت افزایش پیدا کرده است. اما در کشور ما وضعیت برعکس است به‌طوری که بیشترین فرآورده پالایشگاه‌ها را نفت کوره تشکیل می‌دهد. این پالایشگاه‌ها در دهه‌های گذشته با توجه به اینکه سوخت اصلی نیروگاه‌های برق را مازوت یا نفت کوره تشکیل می‌داد و متقاضی بسیاری در دنیا داشت، طراحی شدند. اما با توجه به تغییر سوخت نیروگاه‌ها از نفت کوره به گاز، مازوت در دنیا مشتری زیادی ندارد. متاسفانه به دلیل تولید بالای مازوت عمده پالایشگاه‌های ما، شاید بالاتر از 90 درصد، ضررده هستند. این پالایشگاه‌ها برای تولید نفت سنگین طراحی شده‌اند و بخش کمی از نفت خام ورودی را به بنزین و گازوئیل تبدیل می‌کنند. از آنجا که قیمت نفت سنگین از نفت خام پایین‌تر است خودبه‌خود پالایشگاه‌های ما ضرر‌ده هستند چون محصولی را به تولید می‌رسانند که در دنیا خواهان ندارد و چند کشور محدود مشتری آن هستند. به همین خاطر است که خام‌فروشی از تولید فرآورده‌های نفتی در ایران به‌صرفه‌تر است و اگر نفت بیشتری را صادر کنیم قادر خواهیم بود درآمد بیشتری را به دست آوریم.
ما در اقتصاد بحثی به نام ساخت داخل و خارج نداریم. مهم این است که شرکت‌های گوناگون بتوانند در فضای رقابتی و غیر‌رانتی به فعالیت بپردازند. متاسفانه برخی از سیاستگذاران به‌جای اینکه رقابت‌پذیر بودن صنایع ما را توسعه دهند به فکر رانتی بار آوردن آنها از طریق حمایت‌های نامناسب هستند.


در چنین شرایطی بهتر نیست سرمایه‌گذاری در صنعت گاز را در پیش ‌گیریم؟
صنعت گاز ایران جای بسیار زیادی برای توسعه دارد و همان‌طور که گفتم اگر بتوانیم با توجه به مصرف بالای گاز در دنیا به سمت صادرات گاز خام یا فرآورده‌های گازی حرکت کنیم طبیعتاً موفقیت بیشتر کسب خواهیم کرد. طبیعی است با بهره‌برداری از فازهای پارس جنوبی این فرصت پیش روی کشور قرار گرفته تا ماده اولیه صنایع مهم تامین شود. صنعت نفت و گاز بهتر است به موازات هم پیش روند چون بنده معتقدم که بهترین پیشران برای رشد اقتصادی این صنعت است و می‌تواند صنایع دیگر را هم به راه اندازد. ما اگر در صنایع نفت و گاز توسعه پیدا کنیم قادر خواهیم بود علاوه بر تامین نیاز داخل به سمتی حرکت کنیم که بخشی از کشورها را به خود وابسته کرده و اقتصاد خود را مقاوم کنیم. حال بهتر است این موضوع را مد نظر داشته باشیم که با توجه به فرسودگی پالایشگاه‌ها و به‌صرفه نبودن تولید فرآورده‌های نفتی در شرایط کنونی چه راهی را بهتر است در پیش بگیریم تا از نفت و گاز به عنوان نعمتی خدادادی بهترین استفاده را ببریم. به نظر می‌رسد در این میان نیاز است تا حضور شرکت‌های خارجی در ایران تسهیل شود و آنها با توجه به جذابیتی که در قراردادها وجود دارد وارد رابطه‌ای برد-‌برد با ما شوند تا بتوانیم چند عسلویه را با سرعت بیشتری در ایران ایجاد کنیم. ریسک سرمایه‌گذاری در ایران بالاست و طرف خارجی با چنین ریسکی برای سرمایه‌گذاری وارد کشورمان نمی‌شود. از این‌رو لازم است تا این ریسک پوشش داده شود که یکی از بهترین راه‌ها انعقاد قراردادهای جذاب با هدف برد-‌برد است وگرنه آنها نه تکنولوژی‌شان را ارزان در اختیار ما قرار می‌دهند نه اینکه سرمایه‌های خود را در این راه به کار می‌گیرند. متاسفانه فضای موجود در کشور برای سرمایه‌گذاری خارجی مناسب نیست و اگر مسوولان وزارت نفت بخواهند با طرف خارجی خود چنین قراردادهایی را ببندند فریاد وااسفای برخی ناآگاهان بلند شده و سنگ‌اندازی برخی ذی‌نفعان شروع خواهد شد. بهتر است افکار عمومی را متوجه کرد که دنیا در صنعت نفت و گاز به چه سمتی حرکت می‌کند و سرمایه‌گذاران تحت چه شرایطی سرمایه خود را به ایران خواهند آورد، شاید از این طریق بتوان حداقل مردم را قانع کرد جوی را به وجود آورند که به سرمایه‌گذاران خارجی نگاه مثبتی داشته باشند و تحت تاثیر فرافکنی برخی از ذی‌نفعان قرار نگیرند. شاید اگر مردم بدانند که بیش از 90 درصد پالایشگاه‌های ما به دلیل فرسودگی و تکنولوژی پایین محصولی را به تولید می‌رسانند که قیمتش از نفت خام هم ارزان‌تر است آنگاه متوجه خواهند شد که صنعت نفت و گاز ما تا چه اندازه نیاز به همکاری‌های مشترک با شرکای خارجی دارد و اگر با آنها جوینت شویم چقدر فرصت شغلی نصیب کشور شده و تا چه اندازه منافع حاصل از آن نصیب توسعه بخش‌های گوناگون اقتصاد ایران خواهد شد.

یکی از مواردی که در این خصوص زیاد تکرار می‌شود سوءاستفاده از قانون ساخت داخل است. به نظر شما در بخش نفت و گاز تا چه اندازه می‌توان بر ساخت داخل تکیه کرد؟
ما در اقتصاد بحثی به نام ساخت داخل و خارج نداریم. مهم این است که شرکت‌های گوناگون بتوانند در فضای رقابتی و غیر‌رانتی به فعالیت بپردازند. متاسفانه برخی از سیاستگذاران به‌جای اینکه رقابت‌پذیر بودن صنایع ما را توسعه دهند به فکر رانتی بار آوردن آنها از طریق حمایت‌های نامناسب هستند. بحث اصلی گروهی از اقتصاددانان این است که پروژه‌های کشور در کوتاه‌ترین زمان با هزینه‌های اندک به سرانجام برسد. تاکنون 50 میلیارد دلار صرف فازهای مختلف پارس جنوبی شده است اما آیا به همین اندازه برای اقتصاد کشور عایدی حاصل شده. هزینه-‌فرصت از دست رفته آن چه می‌شود؟ ما باید به این موضوع فکر کنیم که با 50 میلیارد دلار چه می‌توانستیم کنیم و چه کردیم؟ پارس جنوبی با توان داخلی با چه هزینه‌ای برای ما تمام شد؟ اینها مواردی است که بهتر است سیاستگذاران ما در تصمیم‌گیری‌هایشان لحاظ کنند. بنابراین در قراردادهای جدید بهتر است دولت عینک اقتصادی را به چشم خود بزند و ببیند که اگر بخواهد در صنعت نفت و گاز کشور رقابت به وجود آید به چه شکلی قادر است فضای رقابتی را به وجود آورد. از سوی دیگر طول عمر قراردادها بسیار مهم است و مسلماً شریک خارجی برای قراردادهای زیر پنج سال وارد سرمایه‌گذاری نمی‌شود. از این‌رو قراردادهای نفت و گاز ما بهتر است به سمتی حرکت کند که عمر آن طولانی‌مدت باشد تا جذابیتی برای سرمایه‌گذاران خارجی در این حوزه به وجود آورد.

صنعت گاز ایران‌ چه ارزش افزوده‌ای می‌تواند داشته باشد؟
بر اساس برخی مطالعات صورت‌گرفته، صادرات، تزریق، گرمایش، پتروشیمی و تولید برق، پنج مصرف عمده گاز را تشکیل می‌دهد که در ایران بیشتر مصرف گرمایشی آن مورد توجه قرار گرفته است. در حالی که می‌توان با توجه به دارا بودن این ذخایر، نوار ساحلی خلیج فارس را به مهد تولید انواع صنایع معدنی و انرژی‌بر تبدیل کرد. یا اینکه ال‌ان‌جی به تولید رساند و آن را به کشورهای نیازمند فروخت. آنچه در این میان حلقه مفقوده به شمار می‌رود این است که برای صنعت گاز ایران مدل بهینه‌سازی وجود ندارد و بهتر است دولت یکی از دانشگاه‌های معتبر کشور را مامور تهیه و تدوین این مدل کند تا مدیران ارشد کشور با چشم بازتری بتوانند راهبردهای صنعت گاز را ترسیم کنند.

پس از برجام شرکت‌های زیادی آمده‌اند و ابراز علاقه کرده‌اند که در صنعت نفت و گاز ایران سرمایه‌گذاری کنند. اما شما در صحبت‌هایتان اشاره کردید که فضا برای این سرمایه‌گذاری‌ها آماده نیست؟ چه باید کرد تا عسلویه‌های جدیدی در پسابرجام در ایران به راه بیفتد؟
تا به حال فرصت‌سوزی‌های زیادی در این صنعت نفت و گاز داشته‌ایم و به اصطلاح چوب‌خط‌مان پر شده است و دیگر وقت از دست دادن فرصت‌ها نیست. در دوران تحریم‌ها سطح تکنولوژی در استخراج نفت و گاز ما پایین آمد که به نظر می‌رسد در دوران جدید با اتکا به سرمایه‌گذاران خارجی می‌توان امیدوار بود که این سطح بالا برود. سطح بازدهی میدانی که دو میلیارد دلار بازدهی نفت داشته به خاطر به‌کار‌گیری تکنولوژی‌های قدیمی پایین آمده است بنابر‌این ما چاره‌ای نداریم جز اینکه به سرمایه‌گذاران خارجی فرصت بدهیم تا هم تکنولوژی و هم سرمایه را به ایران بیاورند و میادین نفت و گاز ما را به راه بیندازند. این کار مشکلی نیست یعنی با رفع تحریم‌ها سرمایه‌گذاران و بزرگان صنعت نفت و گاز دنیا به ایران آمده‌اند و قصد دارند فعالیت‌شان را از سر گیرند. پس می‌توانیم امیدوار باشیم که عسلویه‌های جدیدی به راه بیفتد چون آنچه مشخص است این‌ است که در ایران مواد زیرزمینی به اندازه کافی وجود دارد، نیروی انسانی قابل در دسترس هست اما مشکل اساسی تکنولوژی است که باید بیشتر روی آن کار شود. اما باز هم در این میان عملکرد دولت بسیار مهم خواهد بود. از سوی دیگر با توجه به اینکه مقام رهبری امسال را «سال اقتصاد مقاومتی؛ اقدام و عمل» نامیده‌اند، به نظر می‌رسد که این شعار در عرصه صنعت نفت و گاز می‌تواند متجلی شود. اینکه ایران از منابع نفت و گاز برخوردار است، موضوع ثابت‌شده‌ای است.
آنقدر نفت و گاز در ایران وجود دارد که قابل وصف نیست حتی بسیاری از مناطق هنوز اکتشاف‌ نشده است. ما دوست داریم که از این منابع بهره‌برداری کنیم اما باید فضایی به وجود آورد که هم برای سرمایه‌گذار خارجی صرف داشته باشد و هم برای سرمایه‌گذار داخلی. ما نیازمند تکنولوژی هستیم و در چنین شرایطی نمی‌توان‌ رفت در مناطقی مانند دریا که برای استخراج نفت نیاز به تکنولوژی بالاتری دارد سرمایه‌گذاری کرد. چنین اقدامی سال‌ها طول می‌کشد و ممکن است هزینه زیادی ببرد و نتیجه ندهد. بنابراین برای جبران عقب‌افتادگی غیر از اینکه در بخش نفت و گاز دنبال سرمایه‌گذاری خارجی باشیم چاره دیگری نداریم. در سه سالی که تحریم بودیم فاصله‌ای در سرمایه گذاری‌ها به وجود آمده و این فرصت به وجود آمده که تا می‌توانیم سرمایه‌گذار خارجی بیاوریم که این اتفاق تا‌کنون به خاطر تحریم‌ها نیفتاده است.
در این میان آنچه مهم به نظر می‌رسد بهبود فضای کسب و کار برای فعالیت بخش خصوصی داخلی و خارجی است. طبیعی است که این فضای نامساعد در کل فضای اقتصادی کشور تعمیم یافته است. در فضای اقتصاد کلان وقتی شما نرخ ارز را درست تنظیم نمی‌کنید، به سمت تعیین نرخ سود واقعی نمی‌روید و بازار انرژی را یارانه‌ای مدیریت می‌کنید. این موضوع خود به خود همه چیز را تحت تاثیر قرار می‌دهد. در تجارت نفت و گاز هم وضع به همین منوال است و تقریباً همه بخش‌های اقتصادی را تحت تاثیر خود قرار می‌دهد. نفت و گاز بیشتر از هر صنعت دیگری مورد توجه و علاقه کشورهای دیگر است.

دراین پرونده بخوانید ...

دیدگاه تان را بنویسید

 

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها