شناسه خبر : 12216 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

نگاهی به حال و روز جریان اصولگرا در دوران پساانتخابات

در مدت معلوم

سیدحمید متقی
این روزها حال و روز جریان اصولگرا خوب نیست. برای اینکه به این مهم هم برسید، لازم نیست که تحلیلگر سیاسی باشید یا از اخبار پشت پرده سیاست آگاهی داشته باشید. کافی است نگاهی به رسانه‌های کشور بیندازید و موضع‌گیری‌های متفاوت و گاه متناقض ژنرال‌های این اردوگاه را مرور کنید، تا دریابید که چه فاصله‌ای در گفتمان و تحلیل اعضای این اردوگاه به وجود آمده است. اردوگاهی که دست‌کم در دو بزنگاه اصلی سیاست در چند سال اخیر -رقابت‌های ریاست‌جمهوری یازدهم و مجلس دهم- ناهماهنگی خود را به شیواترین بیان ممکن به اطلاع عموم شهروندان ایرانی رسانده است. برای بیان دلایل ناهماهنگی این اردوگاه نیز می‌توان به مسائل و تحولات زیادی اشاره کرد؛ از تغییر ذائقه شهروندان گرفته تا کارنامه هشت‌ساله محمود احمدی‌نژاد که چه عزیزان اصولگرا بپذیرند و چه رد کنند، مردم آن را به‌پای جناح آنان نوشته‌اند. با این حال اگر بخواهیم مهم‌ترین عوامل بحرانی را که امروز دامنگیر این جریان شده است، فهرست کنیم، سه پارامتر بیش از سایر پارامترها در این معادله به چشم می‌آید. نخستین عامل به نوع مرزبندی‌ها در دو جریان اصلی کشور در چهار دهه اخیر بازمی‌گردد. اگر در دهه نخست استقرار جمهوری اسلامی حمایت و مخالفت با اقتصاد دولتی یکی از مهم‌ترین گسل‌های سیاسی در کشور به شمار می‌آمد، اما از اواخر دهه 70 این بحث اهمیت خود را از دست داد، با این حال اعضای دو اردوگاه راست و چپ با نام محافظه‌کار و اصولگرا مرزبندی خود را حفظ کردند اگرچه بسیاری از اعضای دو طیف مشرب‌های سیاسی، اقتصادی و... نزدیکی به هم یافته بودند، اما خاطرات دهه 60 آنان را به گذشته زنجیر کرده بود و در نتیجه مرزبندی‌های سیاسی در جغرافیای سیاست ایران تغییر نکرد. این رودربایستی‌ها تا همین روزها نیز کم و بیش ادامه داشته است. با این حال به ویژه پس از تجربه محمود احمدی‌نژاد و گذر سه‌دهه‌ای از آن دعواها به نظر می‌رسد حتی طرف‌های اصلی آن مناقشات نیز دیگر انگیزه‌ای برای تداوم آن دعواها نداشته باشند. از دیگر پارامترهایی که باید به آن اشاره کرد، این قاعده مهم است که هدف و منافع مشترک، دو عامل اصلی برای تاسیس یک جناح یا حزب به شمار می‌رود. در این مورد نیز می‌توان با ضرس قاطع گفت که در هشت سال اخیر بخش‌های مهم جریان اصولگرا نه در هدف و نه در منافع اشتراک چندانی باهم نداشته‌اند. بسیاری از معمرین و تشکل‌های باسابقه این جریان این روزها چه از نظر منافع و چه در زمینه اهداف با گروه‌های اصلاح‌طلب و میانه‌رو اشتراکات بیشتری دارند. همپوشانی این منافع آنقدر زیاد بود که بخشی از این جناح چشم بر دعواهای قدیمی بستند و در کنار ائتلاف میانه‌روها و اصلاح‌طلبان به مقابله با بخش رادیکال جریان اصولگرا پرداختند. این روزها برخی از اصولگرایان شعار بازسازی این اردوگاه را سر می‌دهند. شعاری که با وجود نبود هدف و منافع مشترک بعید است جامه عمل به تن کند. در این زمینه باید تاکید کرد که ائتلاف‌ها در عالم سیاست عقد دائم نیست که عروس خانم با لباس سفید به خانه بخت برود و با کفن از آنجا مراجعت کند، بلکه عقدی است برای مدت معلوم و منافع معلوم. به نظر می‌رسد وقت آن رسیده باشد که بزرگان سیاست در ایران شجاعانه پایان مرزبندی‌هایی را که هشت سال است به صورت غیررسمی از بین رفته‌اند اعلام کنند و مرزهای جدید در جغرافیای سیاست ایران را به اطلاع افکار عمومی برسانند. در این فضا اخلاقی و منطقی است که برای جلوگیری از سوءاستفاده احتمالی از عبارت «اصولگرایی» اعضای اصلی این جریان به توافق رسیده و این نام را به تاریخ بسپارند و ائتلاف‌هایی جدید نه بر اساس خاطرات گذشته که بر پایه منافع امروز تاسیس کنند. این امر مانع از مصادره این نام و سابقه آن از سوی برخی گروه‌های تندرو و نوخاسته نیز خواهد شد. با این حال باید منتظر ماند و دید تاریخ بر پیشانی‌نوشت این جریان چه داستانی را به رشته تحریر درآورده است.

دراین پرونده بخوانید ...

دیدگاه تان را بنویسید

 

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها