شناسه خبر : 12204 لینک کوتاه

به بهانه راه افتادن کمپین «تغییر چهره مردانه مجلس»

انتخاب جنسیتی

طبق خواسته این کمپین که از قرار معلوم بسیاری از فعالان سیاسی امور بانوان از طیف‌های مختلف سیاسی نیز به آن پیوسته‌اند، پیشنهاد شده است که چهره مردانه مجلس تغییر کند و زنان بیشتری وارد حوزه تصمیم‌گیری کشور شوند.

سیدحمید متقی
این روزها به کمپین‌ها و فراخوان‌های متعدد این مرز پرگهر، کمپینی تازه افزوده شده است. کمپینی که طبق گفته موسسان آن قرار است، کارها کند و گره بخت سیاسی نسوان این کهن‌دیار را بگشاید. طبق خواسته این کمپین که از قرار معلوم بسیاری از فعالان سیاسی امور بانوان از طیف‌های مختلف سیاسی نیز به آن پیوسته‌اند، پیشنهاد شده است که چهره مردانه مجلس تغییر کند و زنان بیشتری وارد حوزه تصمیم‌گیری کشور شوند. برخی دیگر از این فعالان پا را از این هم فراتر گذاشته و به صور گوناگون خواهان اعمال تبعیض مثبت برای تعیین سهمیه تضمین‌شده برای‌ حضور زنان در مجلس شده‌اند. برای‌ پرداختن به این موضوع به نظر می‌رسد باید به یک پرسش محتوم پاسخ داده شود.
پرسشی با این مضمون که آیا مجلسی با اکثریت رجال، نسوان یا تعداد برابر این دو جنس بر یکدیگر فضیلت یا تقدم دارد؟ برای‌ پاسخ به این پرسش باید انتظار خود را از مجلس و وظایف آن بیان کنیم. با توجه به سیر تحولات حکمرانی در تاریخ و همچنین بررسی سیستم‌های متعدد حکمرانی در بیش از 100 سال اخیر به نظر می‌رسد دست‌کم در عرصه نظری برای‌ مجلس دو کارویژه اصلی متصور باشد. نخست اعمال قدرت اکثریت جامعه در اداره امور و در وهله بعد تلاش برای‌ رسیدن به قوانینی متناسب با خیر و منفعت عمومی. اگر این دو کارویژه را برای‌ پارلمان در نظر داشته باشیم قاعدتاً حضور یا غیبت اقشار مختلف از نمایندگان صنوف گرفته تا نسوان یا رجال در این نهاد مهم بیشتر در حکم دلشوره برای‌ نقش دیوار است تا نگرانی از استحکام پای‌بست عمارت. به صورت کلی اگر دغدغه رقابت آزاد، منصفانه و قانونمند در انتخابات مرتفع شده‌باشد، نگرانی درباره ترکیب اعضای تشکیل‌دهنده مجلس بیش از اینکه به سیاسیون و فعالان اجتماعی بستگی داشته ‌باشد، به مردم و خواست‌های آنان منوط خواهد شد. طبق یک دموکراسی معقول و کارآمد در اکثر مواقع مردم به چهره‌ها و فهرست‌هایی اقبال نشان می‌دهند که بیشتر از سایرین منافع آنان را تامین کنند.
فرقی هم نمی‌کند که فهرست پر باشد از تصویر مردان مصمم یا نسوان موجه. با این توضیح به این گزینه می‌رسیم که چرا رای‌‌دهندگان ایرانی کمتر به بانوان روی خوش نشان می‌دهند و حتی نامزد انتخاباتی بخش عمده‌ای از زنان و دختران این سرزمین مردان هستند. برای‌ توجیه این انگاره به نظر می‌رسد که باید نوع نگاه بانوان ایرانی به هم‌جنسان خود را مورد مداقه قرار داد، همچنین نوع عملکرد مدیران و نمایندگان زن انتخاب‌شده را مورد توجه قرار داد. هر چند که در این زمینه باید پژوهش‌های آماری دقیقی صورت بگیرد، اما از نوع انتخاب‌های صورت‌گرفته در تاریخ پارلمانی ایران چنین مستفاد می‌شود که هنوز بانوان ایرانی به کارآمدی هم‌نوعان خود در امور ایمان قاطع ندارند. این امر نه‌تنها در مسائل کلان که حتی در مسائل خرد نیز قابل مشاهده است.
فکر می‌کنید چنددرصد بانوان ایرانی در صورت بیماری پزشک زن را به پزشک مرد ترجیح می‌دهند. فکر می‌کنید اگر این انتخاب فارغ از مباحث اعتقادی و سنتی باشد، چه رقم بزرگ‌تری خواهد شد؟ از سوی دیگر این پرسش برای‌ بسیاری از بانوان مطرح است که نمایندگان زنی که به هرم سبز بهارستان راه‌یافته‌اند تا چه اندازه منافع آنان را مورد توجه قرار داده‌اند. نوع رفتار رای‌‌دهندگان در ادوار مختلف انتخابات نشان از آن دارد که در این زمینه نیز زنان راه‌یافته به مجلس نتوانسته‌اند، انتظارات حامیان خود را برآورده کنند، در نتیجه انگیزه‌ای از سوی آنان برای‌ رای‌ مجدد و حمایت بیشتر از این نمایندگان وجود نداشته است. با این توضیحات به نظر می‌رسد که در ابتدا فعالان امور زنان باید با اقدامات مناسب خود در حوزه‌های اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و... به ویژه در بخش‌های خصوصی، مدیریت خود را به رخ جامعه بکشند، سپس مشاهده خواهند کرد که این جامعه خواهد بود که برای‌ اداره بهینه امور خود و دستیابی به منافع بیشتر آنان را جذب نهادهای اصلی تصمیم‌سازی و مدیریتی خواهد کرد. کمپین‌هایی از این دست نه‌تنها موجب اداره بهتر کشور نخواهد شد، بلکه به احتمال زیاد در صورت موفقیت فرضی نیز به سبب غیبت عنصر کارآمدی در انتخاب افراد، در سال‌های بعد به برهانی دیگر برای‌ زن‌ستیزان بدل خواهد شد.

دراین پرونده بخوانید ...

دیدگاه تان را بنویسید

 

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها