شناسه خبر : 10021 لینک کوتاه

چرا دولت در حذف یارانه افراد مرفه جدی‌تر نیست؟

مصیبت عظمی

تجربه جهانی نشان می‌دهد بهترین روش حمایتی، پرداخت‌های انتقالی مشروط و محدود به همراه هدف‌گیری هستند.

index:1|width:40|height:40|align:right مجید عینیان / دانشجوی دکترای اقتصاد دانشگاه صنعتی شریف
چندی پیش وزیر اقتصاد از شب واریز یارانه به‌ عنوان مصیبت عظمی نام برد. چرا که با وجود تنگنای درآمدی دولت، هزینه پرداخت یارانه نقدی بیش از ۱۷ درصد بودجه مصوب دولت را به خود اختصاص می‌دهد. جالب اینجاست هنگامی که منابع درآمدی بودجه محقق نمی‌شوند، از بخش‌های مختلف هزینه‌ای کاسته می‌شود ولی پرداخت یارانه نقدی بی‌وقفه ادامه دارد. از سوی دیگر بر اساس قانون بودجه سال ۹۴ دولت موظف است یارانه خانوارهای پردرآمد را قطع کند و البته این کار در حد محدودی انجام شده است. بر اساس سخنان معاون رفاه اجتماعی وزیر کار، تعاون و رفاه اجتماعی، یارانه نزدیک به سه میلیون نفر قطع شده است که نزدیک به چهار درصد جمعیت ایران است و در واقع اثر چندان زیادی بر کاهش هزینه یارانه از بودجه دولت ندارد. با بررسی این اخبار این سوال به ذهن می‌رسد که چرا با وجود هزینه سنگین یارانه دولت در حذف یارانه افراد مرفه جدی‌تر نیست؟

آیا ثروتمندان ایران زیادند؟
افرادی که در ادبیات رسانه‌ای کشور ثروتمند محسوب می‌شوند، بخش مهمی از جمعیت کشور را تشکیل نمی‌دهند. هر چند بیشتر از بقیه جمعیت در مقابل چشمان ما قرار دارند. با وجود واردات گسترده اتومبیل‌های خارجی در چند سال اخیر که به نظر می‌رسد حداقل خیابان‌های شمال تهران را به اشغال خود درآورده‌اند، هنوز تعداد این اتومبیل‌ها در مقابل کل اتومبیل‌های کشور ناچیز محسوب می‌شود. آمارها نشان می‌دهد تنها نزدیک به یک درصد از خانوارهای ایرانی خودرو خارجی مدل جدید (وارد‌شده در پنج سال گذشته) دارند. تعداد ثروتمندان مدنظر ما در مقابل کل جمعیت کشور زیاد نیستند. یک بار که در یکی از بزرگراه‌های شمالی تهران مشغول رانندگی بودید با دقت به اطراف خود بنگرید. با اینکه حتماً اتومبیلی مدل‌بالا در نزدیکی‌تان خواهید دید، این اتومبیل‌های گران‌قیمت نیستند که سطح خیابان‌ها و بزرگراه‌ها را پرکرده‌اند، بهتر است خودتان تعداد پرایدها و دیگر اتومبیل‌های داخلی را نیز بشمارید تا متوجه شوید که ثروتمندان زیاد نیستند! لازم به ذکر است با مدنظر قرار دادن معیارهای دیگر نیز ثروتمندان بیش از سه الی پنج درصد کل جمعیت نخواهند بود.
با توجه به این موضوع می‌توان نتیجه‌گیری کرد که در واقع دولت به مرز توانایی خود در حذف دریافت‌کنندگان یارانه رسیده است. اگر انصراف‌دهندگان ثبت‌نام اینترنتی مرحله دوم یارانه‌ها را نیز در نظر بگیریم در واقع شاید دولت بخشی از خانوارها را حذف کرده است که در ادبیات رسانه‌ای کشور ثروتمند هم به شمار نمی‌آیند. شاید به همین دلیل نزدیک به ۱۵ درصد افرادی که یارانه‌شان قطع شده بود اعتراض کرده و دوباره یارانه دریافت کرده‌اند.

یارانه؛ حق یا کمک؟
روش‌های متفاوتی برای اجرای طرح‌های حمایتی در کشورهای مختلف اجرا شده است، از یارانه قیمتی روی کالاهای اساسی و حامل‌های انرژی (که ناکاراترین روش حمایتی محسوب می‌شود) تا پرداخت‌های انتقالی نقدی. تجربه جهانی نشان می‌دهد بهترین روش حمایتی، پرداخت‌های انتقالی مشروط و محدود به همراه هدف‌گیری هستند. با آنکه یارانه‌های نقدی پرداختی در ایران (که شاید بزرگ‌ترین طرح پرداخت انتقالی در جهان باشد) یک طرح پرداخت انتقالی است، قیدهای لازم را ندارد. پرداخت یارانه در ایران نه مشروط بر اعمالی است که نوعاً در راستای افزایش سرمایه انسانی تعریف می‌شود (همچون شرکت در مدرسه فرزندان و مراجعه مادران به مراکز بهداشت)، نه مدت زمان تعریف‌شده محدود دارد و نه دارای بخش هدف‌گیری است. تنها در چند ماه گذشته است که وزارت رفاه اقدام به نوعی از هدف‌گیری با حذف خانوارهای ثروتمند کرده است. در واقع بزرگ‌ترین مساله در مورد پرداخت یارانه‌ها در ایران این است که به جای شناسایی نیازمندان و پرداخت یارانه به آنان به عنوان کمکی از سوی دولت برای افزایش سطح رفاه اقشار آسیب‌پذیر، یارانه به عنوان یک حق برای تمامی اقشار تعریف شده و در نهایت به صورت استثنا خانوارهای ثروتمند از دریافت آن محروم می‌شوند.
تا زمانی که برداشت مردم و سیاستگذاران از یارانه یک حق برای تمامی آحاد جامعه است، مشکل تامین بودجه آن حل نخواهد شد. افزایش تعداد حذف‌شدگان یارانه از این پس سخت‌تر و سخت‌تر خواهد شد. درصد افراد معترض به شدت افزایش خواهد یافت و عدم دقت در روند حذف دریافت‌کنندگان یارانه حتی ممکن است باعث معضلات اجتماعی‌-‌سیاسی هم بشود.

شما دهک چند هستید؟
سال‌ها کار با داده‌های هزینه و درآمد خانوارهای ایرانی تجربه جالبی در اختیار من قرار داده است: هرگاه با شخصی از آشنایان، دوستان و همکاران در مورد موقعیت رفاهی افراد صحبت می‌شود، می‌پرسم شما فکر می‌کنید دهک چند هستید؟ نتیجه جالب این است که حدس افراد در مورد موقعیت مالی خود در کشور اغلب با موقعیت واقعی آنان حدود سه الی چهار دهک فاصله دارد. این یعنی جمعیتی نزدیک به ۲۰ الی ۳۰ میلیون نفر! در واقع بر اساس این حدس تقریباً هیچ‌کس خود را مستحق حذف یارانه نمی‌داند، چراکه به‌زعم خود، هنوز نزدیک به ۲۰ میلیون نفر جلوتر وجود دارند که یارانه دریافت می‌کنند و باید قبل از او حذف شوند.
بسیاری از مردم خود را مستحق دریافت یارانه می‌دانند چون فکر نمی‌کنند جزو طبقات بالای اجتماع هستند. البته این تنها مردم نیستند که دید درستی از وضعیت اقتصادی خود و دیگران ندارند. سیاستمداران و حتی بسیاری از اقتصاددانان کشور نیز تصور درستی از اینکه چه کسی جزو دهک بالا یا سه دهک بالا محسوب می‌شود، ندارند. در سال اول کار دولت در میان نمایندگان مجلس موضوعی مطرح بود که به نظر می‌رسید مقامات دولت نیز با آن موافقند، اینکه یارانه سه دهک بالای درآمدی حذف و به یارانه سه دهک پایین اضافه شود.
ولی سوالی که کسی پاسخی برای آن مطرح نمی‌کرد، این بود که تفاوت پایین‌ترین درآمد سه دهک بالا (آخرین خانواری که یارانه‌اش حذف می‌شد) با بالاترین درآمد سه دهک پایین (آخرین خانواری که یارانه اضافی دریافت می‌کرد) چه میزان است. بررسی داده‌های هزینه و درآمد خانوارهای ایرانی نشان می‌دهد این تفاوت کمتر از دو برابر است. مرحله اول توزیع سبد کالایی، یک شاهد از عدم شناخت دقیق خانوارهای نیازمند بود. شاید جالب باشد که بدانید نیمی از کارمندان دولت در سه دهک بالا قرار دارند. نیمی دیگر نیز اکثراً در دهک‌های میانی و بالا طبقه‌بندی می‌شوند. در حالی که در ادبیات رسانه‌ای کشور کارمند معادل «فقیر» تلقی شده است و در نتیجه طبق عادت در هر طرح حمایتی در گام اول کارمندان دولت مدنظر قرار گرفته‌اند. به نظر می‌رسد ما فقر را نمی‌شناسیم.

چرا فقرا را نمی‌شناسیم؟
به نظر می‌رسد عدم شناخت فقرا دو دلیل دارد. یک آنکه متاسفانه عادت داریم به مشاهدات شخصی خود بیشتر از داده‌ها و آمارگیری‌ها متکی باشیم. دو آنکه به دلایل مختلف فرهنگی-سیاسی-اجتماعی فقرا از دیدگاه ما حذف می‌شوند. در حالی در سریال‌های تلویزیونی و فیلم‌های سینمایی خانه‌های چندصدمتری دوبلکس (که شاید حتی یک درصد از مردم ایران هم توان تصاحب چنین خانه‌هایی را نداشته باشند) نمایش داده می‌شود که نمایش خانه‌های ۱۰ درصد پایین درآمدی کشور سیاه‌نمایی محسوب می‌شود. اگر مردم و البته برخی از مسوولان از زندگی بخشی از جامعه که در فقر مطلق (که به معنی عدم توانایی در تامین هزینه‌های خوراکی به اندازه کافی برای تامین انرژی مورد نیاز بدن انسان است) هستند، آگاهی یابند مطمئناً در ارزیابی وضعیت خود تجدید نظر می‌کنند.

مصیبت عظمی
مصیبت عظمی تنها تامین مالی پرداخت یارانه‌ها نیست. مصیبت عظمی در تغییر نظام پرداخت یارانه نقدی از پرداخت همگانی به پرداخت به فقراست. در سال‌های گذشته تجربیات مفصلی در کشورهای در حال توسعه در نظام‌های پرداخت نقدی به دست آمده است. در یکی از گزارش‌های بانک جهانی به ۳۹ برنامه حمایت پرداخت انتقالی اشاره شده است که تمامی آنها از انواع روش‌های هدف‌گیری برای پرداخت به فقرا استفاده کرده‌اند. یکی از مهم‌ترین روش‌های هدف‌گیری استفاده از روش‌های دسته‌بندی جغرافیایی موسوم به نقشه فقر است. در ۳۱ مورد از ۳۹ برنامه مورد اشاره از این روش برای شناسایی و تصمیم‌گیری برای پرداخت کمک نقدی استفاده شده است. ۲۳ مورد از این برنامه از روشی به نام «آزمون ابزار نمایه» استفاده کرده‌اند. تمامی این تجربیات جهانی و تجربیات داخلی نهادهای حمایتی همچون کمیته امداد امام خمینی و بهزیستی می‌تواند در طراحی ساز و کاری مناسب برای شناسایی فقرای نیازمند کمک نقدی و در کل یک نظام جامع حمایتی مناسب مورد استفاده قرار گیرد، اگر بپذیریم که یارانه حق نیست و تنها باید به افراد «فقیر» ارائه شود.

دراین پرونده بخوانید ...

دیدگاه تان را بنویسید

 

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها